بهداشت روان نمایش نسخه اصلی

کودکان و طلاق

طلاق در عصر ما، معضلی است که در سرتاسر جهان و کشورمان دامنگیر خانواده ها یا بهتر بگوییم اجتماع شده است...

گروه روانشناسی گوپی 3362

طلاق در عصر ما، معضلی است که در سرتاسر جهان و کشورمان دامنگیر خانواده ها یا بهتر بگوییم اجتماع شده است، هر روزه زوج های بسیاری زندگی مشترکشان را به سادگی به طلاق منجر می کنند بی اینکه بدانند پس از این واقعه چه خواهند کرد و در پایان چه چیز عایدشان خواهد شد، آنان فقط طلاق می خواهند!؟ در طی رفت و آمد به دادگاه چنان شتابزده عمل می کنند که گویی به دنبال هدفی شیرین و بزرگ هستند، به نظر شما هدف آنها رهایی از فشارهای سخت و رسیدن به آرامش است!؟ و آیا آنها با تمام وجود می خواهند از هم جدا شوند؟ و آیا این تصمیم نتیجه فکر یک انسان، در یک زمان و مکان خاص نیست؟ آیا ما انسانها در تمام دوران زندگی مان به یک شکل فکر می کنیم؟ در کدام سن، زمان و مکان تصمیم ما قطعا درست است؟ و آیا ... . در هر صورت در این میان، کودکان آنها همچون برگهای پاییزی شروع به خزان می کنند و در این رفت و آمد زیاد، هستند والدینی که صدای خرد شدن این برگها را زیر پاهایشان واقعا احساس کنند و فکر کنند به اینکه این برگ روزی سبز بوده!؟ اما تدبیری جز طلاق ندارند!؟  
طلاق در نزد تمامی ادیان الهی امری نکوهیده است، حتی در میان بعضی ادیان ممنوع است و در دین مبین اسلام هر چند مجاز به شمار می رود اما طبق فرمایش پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد (ص): نکوهیده ترین امر مجاز نزد خداوند طلاق به حساب می آید.


● طلاق و کودکان
سعی کنید کودکی خود را به یاد آورید، در دوره ای از زندگی تان از این ترس داشتید که پدر و مادرتان شما را ترک کنند و سعی می کردید همیشه کنار آنها باشید، در مورد کودک قربانی طلاق این کابوس به واقعیت تبدیل شده است او ناراحت، نگران، ناامید، مضطرب،... است.
طلاق این پدیده شوم اجتماعی، آثار مخربی بر کودکان دارد، این معضل یکی از عوامل مهم ابتلا کودکان به اعتیاد و بزهکاری است، که این دو خود می توانند علت بسیاری از انحرافات، ناسازگاریها، سرپیچی از قوانین و ابتلا به بیماریهای جسمی و روانی و ... باشد.
درگیری والدین و طلاق، آثار زیان باری دارد و کودک را به عصیان در برابر مقررات اجتماعی می کشاند.
طلاق هر چند ممکن است برای والدین تنها راه چاره و موفقیت آمیز پایان یک زندگی بی تفاهم و پر اختلاف باشد ولی برای طفل همیشه مبین یک فاصله عمیق و فاجعه عظیم محسوب می گردد، حادثه ای که محرومیت ابدی از عواطف حیاتی والدین را بدنبال خواهد داشت. وقتی کودک با یکی از والدین خود زندگی می کند، از خانواده های تک والدی صحبت می شود.
سال هاست روانشناسان و جامعه شناسان معتقد بودند که خانواده تک والدی، برای کودک بافت غم انگیز و معیوبی فراهم می آورد که باید درمان شود. آنها در اینجا از خانواده شکست خورده، درهم ریخته و یا متلاشی شده حرف می زدند. در حال حاضر عقیده براین است که خانواده دو والدی(خانواده طبیعی) تفاوت زیادی با خانواده تک والدی دارد و ماندگارتر است.
در اکثر موارد، زنها مسیولیت خانواده های تک والدی را برعهده دارند. وقتی هردو والد داوطلب نگهداری کودک می شوند، در 80 درصد موارد، بچه در اختیار مادر قرار می گیرد. اما چون زنها در مقایسه مردها به مشاغل کم درآمدتر و ناپایدارتری اشتغال دارند، جای تردید نخواهد بود که بسیاری از خانواده های تک والدی مشکلات اقتصادی جدی و در نتیجه دشواریهای سازگاری زیادی خواهند داشت.
تحمل دشواریها در سال اول پس از طلاق، برای هر دو والد طاقت فرساست. تنش هایی که آنها پس از طلاق احساس می کنند و تغییراتی که در شیوه زندگی آنها به وجود می آید، در روابط آنها با کودک منعکس می شود. بنابراین، با در نظر گرفتن رویدادهای استرس آور برای مادر و با توجع به رویدادهای استرس آور که کودک دریافت می کند، می توان پیش بینی کرد که کودک چگونه با زندگی سازگار خواهد شد.
پژوهشگران تایید کرده اند که الگوهای رفتار والدین جدا شده با فرزندان، با الگوهای رفتار والدین جدا نشده، تفاوتهایی دارد:
در مقایسه با والدین جدا نشده، والدین جدا شده، از فرزندان خود انتظار پختگی کمتری دارند، کمتر با آنها ارتباط برقرار می کنند، کمتر محبت نشان می دهند و از نظر انضباط، کمتر هماهنگی دارند، و کمتر بر کودکان نفوذ می کنند.
یک سال پس از طلاق، دورههایی که تنش در روابط والدین و فرزندان را به همراه می آورد، روشهای تربیتی به پایین ترین سطح اثربخشی خود تنزل می کند. دو سال بعد از طلاق، مادرها از کودکان رفتارهای مستقل تر و پخته تری می خواهند، بیشتر با آنها ارتباط برقرار می کنند و به طور ارادی، برای توضیح دادن مسایل و استدلال کردن، بیشتر وقت صرف می کنند، بیشتر حامی هستند و نظم و نفوذ بهتری دارند، همین مشاهدات در مورد پدرها نیز صدق می کند، با این تفاوت که حمایت خود را بیشتر نمی کنند و حتی از کودکان خود تا اندازه ای دل می کَنَند. آنها بچه ها را به طور کلی فراموش نمی کنند، بلکه کمتر محبت نشان می دهند.
بنابراین، هر چند طلاق دوره دشواری در سازگاری بوجود می آورد، اما به نظر می رسد که در طول دو سال پس از جدایی، موقعیت بهبود می یابد.
یکی از عوامل مهم سازگاری کودک با لحظه های طلاق سن اوست. از بدو تولد تا دو سالگی، کودکان از دنیای خود درک محدودی دارند، با این همه آنها تنشها، هیجانها و بی ثباتی های زیادی به همراه می آورد و برای این کودکان این سن طلاق تجربه متلاشی کننده ایست.
کودک پیش دبستانی طلاق را غم بزرگی می داند و تمایل شدیدی به آشتی والدینشان دارند و از تنها ماندن شدیدا ترس دارند.
کودک 6 تا 12 ساله بهتر می فهمد که مسیول جدایی، چه کسی بوده و در نتیجه خود را سرزنش نمی کند، و خود را بهتر با موقعیت موجود تطبیق می دهد، مخصوصا اگر از سوی دیگران حمایت شوند.


● چند توصیه برای والدین
در ذهن خود مجسم کنید کودکی را که مدتی است هر لحظه به سمتی کشیده می شود. مثل جنس بازاری دست به دست می چرخد و نقش قاصد و حامی و قاضی را بازی می کند. باید والدینی که احساس مسیولیت در قبال فرزندشان می کنند، همه چیز را سر جای خودش بگذارند، تا از آسیب بیشتر بکاهند.
توصیه های زیر می تواند از میزان آسیب ها به کودک تا حدی بکاهد.
جداییتان را حاشا نکنید، کودک شما درک بالایی از تنش بین شما دارد، کودکانی که در جریان موضوع هستند در فبول طلاق مشکل کمتری دارند.
کودکان دوست دارند احساسات خود را بیان کنند، به آنها اجازه دهید تا لااقل در این مورد با شما حرف بزنند، می توانید در حال قدم زدن در پارک این کار را انجام دهید و با گوش دادن به حرفهای کودک، او احساس می کند شما دوستش دارید و این اتفاق باعث نشده تا شما به او بی علاقه شوید.
در صورت امکان سعی کنید هردو (پدر و مادر) در زندگی کودک نقش فعال داشته باشید و مسیولیت تربیت او را بین خود تقسیم کنید. مثلا: نگهداری از کودک را تقسیم کنید و در فعالیتهای تحصیلی او شرکت کنید.
تلاش برای برقراری ارتباط خوب و همکاری، والدین را قادر می سازد تا برای فرزند، محیط خانوادگی با ثبات فراهم آورند و به او اجازه دهند که با این شرایط بطور هماهنگ کنار بیاید.
در هر حال قبل از ازدواج یا طلاق و یا در صورت بروز اختلاف، به مشاوران خانواده مراجعه کنید، برای جدا شدن زمان هست عجله نکنید.

سعید متشکری
مقالات ارسالی به آفتاب