بهداشت روان نمایش نسخه اصلی

راه حل برخورد با احساسات دردسرسازمشکلات احساسی و رفتاری ما کدامند؟

با این مشکلات چگونه مواجه می شویم و راه حل برخورد با این قبیل مشکلات چه چیز است و با آنها چه باید کرد؟ این مقاله سعی دارد ضمن فهرست کردن برخی از عمده ترین این مشکلات راه حل برخورد با آنها را نشان دهد.

گروه روانشناسی گوپی 2440

با این مشکلات چگونه مواجه می شویم و راه حل برخورد با این قبیل مشکلات چه چیز است و با آنها چه باید کرد؟ این مقاله سعی دارد ضمن فهرست کردن برخی از عمده ترین این مشکلات راه حل برخورد با آنها را نشان دهد. هر وقت می خواهم حرفی بزنم، صدایم می لرزد و لپ هایم مثل توت فرنگی، قرمز می شود. ترس از نگاه دیگران زندگیم را به جهنمی مبدل کرده است. جرات نه گفتن را ندارم و حتی در بله گفتن هم تردید به خود راه می دهم. این ها از خصوصیات افراد کمروست.  
کمرویی یا همان خجالت کشیدن، نه یک بیماری است و نه یک شخصیت اخلاقی تلقی می شود. از نظر روانشناسان، کمرویی یک نوع مشکل ذهنی و رفتاری است، نه چیزی بیش از آن. از نظر آنان، کمرویی نوعی نگرش و عمل منفعلانه و پریشانی بی خطر و ملایم محسوب می شود، این حالت در طول زندگی و با درگیر شدن در مسایل اجتماعی و تجارب متنوع زندگی تا حدود زیادی برطرف می شود. بنابراین این حالت را نمی توان یک نوع عیب و نقص واقعی نوجوانان و جوانان دانست. یادمان باشد که این مشکل در افراد مختلف و در سبک های مختلف شخصیتی، متفاوت و با شدت کم و زیاد بروز می کند. " خجالت زدگی" افراد در دوره های مختلف کاری و زمانی، خود را نشان می دهد. مثلا در مواجهه با دوستان و معلم ها، ورود به محیط جدید در هنگام گذراندن یک امتحان، حرف زدن در جمع یا آشنایی با فرد یا جمع جدید و گفتگو با افراد ناشناس که گاه کار راحتی هم نیست، مخصوصا اگر این آشنایی یا حرف زدن، برای اولین بار باشد. در گذر زمان و کسب تجربه، اعتماد به نفس شخصی بالا می رود و این دیو خجالت ناپدید می شود، زیرا توانایی خود را عرضه کردن و جرا ت مقابله با نگاه دیگران، نیاز به آموزش و یادگیری دارد. این نوع خصوصیات، در بعضی از اشخاص ودر روابط اجتماعی به طور طبیعی آموخته می شود. اما در برخی موقعیت ها افراد برای اجتماعی شدن و کاهش خجالت زدگی نیازمند به تغییر در نگرش و رفتارها و از بین بردن عادت های غلط هستند. نباید ناامید شد، اشخاص کمرو یا خجالتی معمولا این مرحله از مشکل را پشت سر می گذارند و زندگی رضایتبخش و موفقی را خواهند داشت. قبل از هر چیز، افراد دارای این ویژگی نباید اجازه دهند دلسردی یا ناتوانی به آنها غلبه کند.
غلبه کردن بر اینکه دیگران در قبال اعمال و رفتار ما چه قضاوت ها و برداشتی دارند یا چه حساسیتی نشان می دهند، قدم مهمی در حل مشکل خجالت زدگی است، زیرا وقتی ما عملی را در یک شرایطی انجام می دهیم، برای آن دلیل عقلانی یا احساسی داریم و لزومی ندارد از عملی که لازم بوده انجام دهیم خجالت زده شویم یا با ترس بی جهت زمینه کناره گیری خود را به وجود آوریم. شخص خجالتی، دچار نوعی احساس ناخوشایند مداوم است که بیش از همه خود برای آن باید چاره ای بیندیشد. البته این شخص همیشه سعی می کند که زندگی خوبی را برای خودش فراهم بکند. او حتی در میان خانواده، دوستان، اطرافیان، محل کار و در اجتماع احساس خشنودی و خوشحالی می کند.حتی اگر در مقابل اشخاص ناشناس احساس ترس و نگرانی گریبانگیرش شود، سعی می کند حتی الامکان با مشکل مواجه نشود. مهم ترین مسیله این است که کمرویی و خجالت زدگی حالت مزمن به خود نگیرد که در این صورت به یک ناراحتی درونی و تا حدودی پایدار تبدیل می شود و به سختی می توان آن را کنار گذاشت و به طرز ملال انگیزی مانع رشد همه جانبه شخصیتی می شود.
● خجالتی ها چه ویژگی هایی دارند؟
این افراد در مقابل خواسته های معقول یا نامعقول دیگران چه در خانواده و چه در محل کار، مقاومت چندانی ندارند. زیرا تنها خواسته درونی یک فرد خجالتی این است که دیگران او را از صمیم قلب دوست داشته باشند. اما با زندانی کردن خود و منفعلانه عمل کردن )Passeve( ، باید هر نوع فشار روحی و روانی را تحمل کند. در این صورت است که او افکار مورد علاقه خودش را به خوبی بیان نمی کند و خود را بی لیاقت، ناتوان و در نهایت تنها احساس می کند.
چنین اشخاصی دایم احساس می کنند که بر روی چهار پایه ای قرار گرفته و همه او را می بینند و به او توجه دارند ودر شکل افراطی، در حال تذکر دادن و محاکمه اش هستند. یک نگاه، یک لبخند یا یک سکوت باعث بر هم ریختگی اش می شود. هر بار احساس می کند که مورد آزمایش و امتحان قرار می گیرد. او محکوم به چیزی است که خودش هم از آن بی اطلاع است. اشخاصی که دچار این نوع مشکلات ارتباطی و روانی می شوند، معمولا از اینکه خود را درمقابل نگاه و نشانه گیری دیگران بیابند، ترس و بیم دارند. همیشه این احساس در آنها وجود دارد که زیر نظر قرار گرفته اند.
● احساس ضعف و شکست
او احساس می کند که از نگاه دیگران نمی تواند فرار کند و هر چقدر هم که بخواهد از خودش دفاع کند، یا به خوبی خودش را جمع و جور کند، باز هم احساس می کند که آدمی دست و پا چلفتی است. آرام آرام به این نتیجه می رسد که هیچ وقت قادر به کنترل وضعیت زندگی اش نخواهد بود. تصور می کند که دیگران نسبت به او یک خشم پنهانی و قدیمی دارند. در نظرش دیگران خیلی از او قوی تر و صلاحیت دارترند و هر لحظه می توانند در گفتگو یا عمل، به او ضربه سختی وارد کنند. دایما به اضطراب و نگرانی هایش توجه می کند و تبدیل به یک آدم محتاط می شود.
محتاط درگفتار، محتاط در عمل و محتاط در ارتباط برقرار کردن با دیگران. کمرویی و خجالت زدگی در نظر اکثر نویسندگان روانکاو، یک نوع اضطراب خاص اجتماعی غیرمرضی است. شخص خجالت زده می خواهد خودش را در حالت ماندگار و همیشگی جلوه دهد. معمولا در خودش فرو می رود و کمتر از قوه ابتکارش استفاده می کند و در تمام موقعیت های اجتماعی خود را غایب می داند. با اینکه علاقه مند است که تغییر و تحولاتی در خود ایجاد بکند، باز هم در روابط اجتماعی اش از خود بی استعدادی نشان می دهد. متخصصان و روانشناسان رفتارشناختی، تکنیک هایی را ارایه می کنند که به طور چشمگیری موجب کمک به این افراد برای کاهش یا از بین بردن حالت های خجالت زدگی و کمرویی می شود."به بعضی از این تکنیک ها اشاره می کنیم "؛ با کار کردن برافکار منفی که علت اصلی کمرویی و خجالت می باشد، می توان تا حدودی شخص کمرو را از گردابی که برای خود ساخته است، بیرون کشید.
برخورد های عاطفی، اجتماعی و حرفه ای اشخاص خجالتی بر اثر حضور در موقعیت های جدید تحصیلی و شغلی کاهش می یابد. باید بتوانیم شخص خجالتی را قانع کنیم که در مقابل قضاوت دیگران هیچ گونه ترس و واهمه ای نداشته باشد. همچنین مبارزه با ترس که شخص کمرو احساس می کند واینکه همیشه باید در مقابل دیگران مهربان و از خودگذشته باشد. احساس پوچی و ترس از قضاوت دیگران یکی از مسایل اصلی این گونه افراد است.
اگر یک آدم کمرو، ایده هایش را پنهان نگه دارد، چطور می توان آن را کشف کرد و به استعدادهایش پی برد؟ حتی خودش هم نمی تواند گنج پنهانی اش را بیابد. او فکر می کند که گوش دادن به سخن دیگران امری کاملا طبیعی است تا اینکه دیگران به سخن او گوش کنند. به مرور زمان در تنهایی خودش فرورفته و احساس تو خالی بودن می کند. در این وضعیت که این فرد از خودشناختی ندارد و هنوز از خواب بلند نشده است، همانطور تسلیم خواسته های دیگران می شود. انگار وجودش فقط در نگاه دیگران نهفته است. تنها نگاه دیگران است که به او زندگی می بخشد. اولین گام برای تغییر اساسی این گونه افراد این است که دیگران اجازه بدهند افکار و احساسات آنها ظهور و بروز یابد. شخص کمرو همیشه می اندیشد که حرف زدن یک ریسک است. ریسک ازاین که دیگران شاید از او خوششان نیاید و درباره او قضاوتی ناعادلانه کنند.

روزنامه آفتاب یزد www aftab yazd com