نیمه گمشده من
خجالت یا کمرویی از احساس خودکم بینی سرچشمه می گیرد و در برخی موارد آنقدر شدت می یابد که تمامی شخصیت فرد را تحت تأ;ثیر قرار می دهد، به طوری که چنین فردی از انجام اعمال روزمره زندگی اجتماعی باز می ماند و بسیاری از موقعیت ها و فرصت های اجتماعی خود را به سادگی از دست می دهد. چنین فردی از حضور در جمع دچار ناراحتی می شود که این حالت در وضعیت جسمانی او نیز اثر می گذارد.
خجالت یا کمرویی از احساس خودکم بینی سرچشمه می گیرد و در برخی موارد آنقدر شدت می یابد که تمامی شخصیت فرد را تحت تأثیر قرار می دهد، به طوری که چنین فردی از انجام اعمال روزمره زندگی اجتماعی باز می ماند و بسیاری از موقعیت ها و فرصت های اجتماعی خود را به سادگی از دست می دهد. چنین فردی از حضور در جمع دچار ناراحتی می شود که این حالت در وضعیت جسمانی او نیز اثر می گذارد.
به دیگر سخن کمرویی به یک مشکل روانی، اجتماعی و آزاردهنده شخصی مربوط می شود که همواره به صورت یک ناتوانی یا معلولیت اجتماعی ظاهر می گردد. به کلام ساده، خجالت (کمرویی) یعنی ترس از رویارویی با افراد ناآشنا. زیرا کمرویی نوعی ترس یا اضطراب اجتماعی است که در آن فرد از روبرو شدن با افراد ناآشنا و ارتباطات اجتماعی می گریزد. کمرویی، مخفی شدن از انظار و احساس عجز در عین توانمندی است. احساس کمرویی افرد همیشه در برابر انسانها متبلور می شود نه حیوانات، اشیا و موقعیت های طبیعی و جغرافیایی.
● آیا خجالت یک نوع بیماری است؟
بدون هیچ تردیدی می توان گفت که خجالت یک نوع بیماری است. این حالت همچنین علامتی است بر بیماری روانی. افراد خجالتی در برابر آنان که به طور واقعی شهامت دارند، کمرو و احمق به نظر می رسند. بسیاری از افراد کمرو با دیگران دوستی نمی کنند و گروهی دیگر در تمام زندگی ازدواج نمی کنند و مجرد باقی می مانند. فراموش نکنید که خجالت واقعی اگر به خاطر بیم از ناتوانی و سستی روانی باشد، عذاب دایمی را به دنبال خواهد داشت.
شخص خجالتی، تسلیم حوادث می شود و خجالت تمام نقشه های او را برای زندگی نقش بر آب می کند. شخصی خجالتی در تماس با دیگران شخصیت خود را از دست می دهد. کمرویی و شرم دو عارضه مهم هستند که شخص خجالتی را آزار می دهد. شرم همیشه با سرخی صورت و سردرگمی همراه است. حالا این سؤال پیش می آید که چرا شرمنده هستند؟ شاید به این خاطر شرمسار هستند که به طور ناخودآگاه خود را گناهکار می دانند. شخص کمرو به این دلیل احساس شرمساری دارد که خود را از دید دیگران بی ارزش می داند.
● انواع خجالت
خجالت به دو نوع تقسیم می شود:
1) خجالت کاذب
2) خجالت موقتی
▪ خجالت کاذب
جملات زیر گفته های برخی از افرادی است که مبتلا به خجالت کاذب هستند:
- من خجالتی هستم، چون لکنت زبان دارم. (ولی در حقیقت به خاطر خجالتی بودن لکنت زبان ایجاد می شود)
- این گوش های برجسته هستند که مرا خجالتی ساخته اند.
- من به خاطر کوتاهی قد خجالتی شده ام، ما فقیر هستیم اما چون در مدرسه ای که فرزندان افراد ثروتمند در آن بودند، درس خواندم خجالتی شدم، پیشانی من پر از جوش و پوست بدنم زشت است و...
در واقع این دلایلی که افراد برای کمرویی خود ارایه می کنند، واقعی نیستند.
▪ خجالت موقتی
از بین رفتن خجالت موقت، بستگی به عادت کردن شخص با محیط دارد و آشکار است که چنین فردی پس از دو یا سه بار شرکت در این محیط که برایش خجالت ایجاد می شود، خجالت را کنار خواهد گذاشت.
● علایم خجالت
خجالت علایم زیادی دارد که به چند مورد از آن اشاره می شود:
- تنگی نفس یا منقبض شدن عضلات
- لرزش دست ها، لبها و پاها
- خشک شدن بزاق در دهان
- عرق کردن زیاد از حد
- دودل بودن و افسردگی و شک دایم
- دلتنگی، نفرت داشتن از خجالت و از خود عصبانی بودن
- کمبود اعتماد به نفس که باعث می شود انسان حمایت شدن از سوی دیگران را آرزو کند
- اشتیاق زیاد برای تنها بودن به منظور پنهان ماندن از دید دیگران
● علایم فیزیولوژیکی خجالت
مهمترین علایم فیزیولوژیکی خجالت به شرح زیر است:
ـ تشدید ضربان قلب
ـ سرخ شدن چهره
ـ حالتهای اضطرابی
ـ اختلال در ریتم تنفسی
ـ تنش عضلانی
ـ تغییر در تن صدا
ـ اختلال در کنش های بعضی از غدد درون و برون ریز و ...
▪ علایم روانی
علایم روانی زیررا می توان به وضوح در افراد کمرو مشاهده کرد:
ـ گریه کردن
ـ روبرگرداندن از غریبه ها و چسبیدن به افراد آشنا که بیشتر در کودکان کمرو دیده می شود
ـ کم حرف زدن
ـ بیشتر عبوس بودن و کمتر لبخند زدن
ـ مضطرب و دستپاچه شدن
ـ گوش خود را کشیدن
ـ با انگشتان خود بازی کردن
ـ از این پا به آن پا شدن
ـ سر را خم کردن و زیر چشمی به غریبه ها نگاه کردن
ـ غرق در افکار خود شدن
ـ بیزاری از دعوت کردن و دعوت شدن
ـ گرفته و نگران بودن
ـ ضعف اعتماد به نفس
ـ بی جرأت و بی شهامت بودن در عین توانایی و قدرت
ـ تمایل به تنها بودن
ـ شخصیت انفعالی داشتن و...
● چرا بعضی ها خجالتی هستند؟
خجالت ممکن است علت های گوناگونی داشته باشد که از جمله آنها عبارتند از:
1) فرد ممکن است اراده ضعیفی داشته باشد. به اینگونه افراد باید گفت: اراده شما ضعیف نیست. تنها مشکل این است که شما اراده خود را به اندازه کافی رشد نداده اید یا این که نمی دانید چگونه از آن به شکل آگاهانه استفاده کنید.
2) فرد ممکن است دچار عقده حقارت باشد. یعنی همیشه خود را کم ارزش تر از دیگران احساس می کند و از پدر و مادر و افراد مافوق دیگر می ترسد. غالباً تصور می کند افرادی که در اطرافش حضور دارند، در حال استهزا و تمسخر او هستند.
3) فرد می ترسد. او از اقرار گرفتن در یک محل سرپوشیده یا در میان جمع می ترسد. او از یک ترس برانگیزنده رنج می برد. او خود را درست نشناخته و از توانایی های واقعی خود خبر ندارد.اینها فقط چند دلیل خجالتی بودن هستند که در عین سادگی بسیار عمیق و پیچیده هستند. این مسایل ممکن است ریشه در کودک و تربیت خانوادگی، وارد آمدن یک شوک احساسی- هیجانی یا شخصیت یک فرد داشته باشد. بی شک می توان خجالت را درمان کرد.
همانطوری که در بالا ذکر شد، عوامل گوناگونی در کمرویی یک فرد دخالت دارند که یکی از آنها نقش اولیا است. پدر و مادری که در خانه به جای به وجود آوردن محیط محبت و صفا، محیط رعب و وحشت ایجاد می کنند، کمرویی را به فرزند خود تلقین می کنند.
همچنین اگر توقع های پدر و مادر بیش از حد توان افراد باشد و فرزند نتواند این توقعات را برآورده کند، فرزند را با عقده حقارت و خود کم بینی مواجه می سازد. یکی دیگر از عوامل کمرویی، مراقبت های افراطی اولیا و مربیان است. امر و نهی بیش از حد اولیا و مراقبت های افراطی آنان موجب می شود که کودک همیشه احساس ترس کند، خود را انسانی ضعیف بداند و تصور کند که اگر کاری را انجام دهد با اعتراض، تنبیه و اهانت روبرو می شود و از خواسته هایش محروم می شود.
اولیا باید به کودکان خود اعتماد به نفس را تلقین کنند.
یکی دیگر از عوامل کمرویی، خود انسان است. انسان کاری می کند که به واسطه این رفتار نمی تواند در بین مردم ظاهر شود و با دیگران معاشرت داشته باشد. بیش از حد شخصیت و ظرفیت و بیش از آنچه هست، ادعا می کند و از ادعاهای باطل و ناحق نیز چشم پوشی نمی کند.
چنین افرادی که ادعاهای دروغ و باطل می کنند و دوست ندارند شخصیتشان زیر سؤال برود و دروغ بودن ادعاهایشان بر دیگران آشکار می شود از مجالست کناره گیری می کنند و ترجیح می دهند با کسی حرف نزنند و اظهار نکنند.
یکی از عوامل دیگر کمرویی، محیط و جامعه است؛ اگر در محیطی که کودک رشد می کند، استبداد حاکم باشد و کودک نتواند اظهارنظر کند دچار کمرویی می شود.
اگر کودک در مدرسه ای تحصیل کند که بچه های دیگر از او در دروس قوی تر باشند و او در سطح پایینی باشد، دچار کمرویی می شود، نمی تواند آرامش فکری داشته باشد و درست درس بخواند، معلم باید ضعف های شاگرد را درک کند، او را در زدودن ضعفها یاری دهد و کاری نکند که ضعفهای کودک نه تنها جبران نشود، بلکه تشدید هم بشود. یکی از عوامل دیگر، ترس است. از جمله عوامل ترس، تهدید و تنبیه زیاد فرزند توسط اولیا و مربیان است. کودک باید هدایت شود و اگر این هدایت همراه با تهدید زیاد و تنبیه های مکرر باشد، کودک را ترسو می کند و ترس عامل کمرویی است. اگر کودک مرتکب اشتباهاتی می شود، نباید او را ترساند و در دلش رعب ایجاد کرد.
از دیگر عوامل کمرویی، گناهان و انحرافاتی است که فرد داشته است. برخی افراد که مرتکب گناه یا خلافی می شوند به جای جبران خطاها، دچار گوشه گیری و انزوا می شوند و دایم خود را سرزنش می کنند که چرا چنین کاری را انجام داده اند.
انزواطلبی و گوشه گیری و دوری از معاشرت های اجتماعی از دیگر عوامل کمرویی است، وقتی انسان معاشرتش با افراد کم است، نمی تواند با دیگران ارتباط برقرار کند. وقتی فردی مرتب تحقیر شود، در وجودش عقده حقارت شعله می گیرد و او را از جمع دوستی ها دور می کند.
● نقش خانواده ها
خانواده ها ممکن است به دلایل مختلفی موجب خجالتی بارآمدن فرزندشان شوند.
در زیر به برخی از این خانواده و نحوه رفتارشان اشاره می شود:
▪ خانواده هایی که در بحران به سر می برند:
در چنین خانواده هایی، سازگاری اندکی برقرار است، قوانین ناپایدارند و حس درماندگی و ناتوانی در کودک تقویت می شود. در این خانواده ها کودکان مدام سرزنش می شوند. کودکان این خانواده ها احساس می کنند مورد علاقه نیستند و به علل مختلف برای خانواده ها مشکل آفرین هستند. این کودکان می آموزند که خشمشان متوجه خودشان باشد. پیامهای خانواده چنین است: سؤال نکن، به کسی اعتماد نکن، هرکسی برای خودش، تو برای ما زیادی هستی، از تو متنفرم، کاری را بکن که من می کنم و ...
▪ خانواده هایی که بیش از حد حمایتگرند:
در این خانواده ها کودک به والدین متصل است و با احساس ترس و بی لیاقتی بزرگ می شود.
● اثرات خجالت
خجالت می تواند زندگی را متزلزل سازد و از رشد زندگی افراد جلوگیری کند.
خجالت مانع از تجلی افکار عالی است و تلاش افرادی را که می تواند تا بالاترین مراتب اجتماعی صعود کنند، بی اثر می سازد. خجالت از پیشرفت افراد باهوش که شایستگی مدیریت و رهبری را دارند، جلوگیری می کند. کمرویی باعث می شود عقاید مطرح نشود.
▪ اثرات جسمی
ترس، مهمترین عامل در خجالت است. افراد کمرو به طور معمول از ناراحتی تنفسی رنج می برند. بعضی از آنها لکنت دارند یا سخن گفتن آنها نامعلوم است.
افرادخجالتی چون اعتقاد دارند که به او نگاه می کنند، پاهایشان سفت و سخت شده و آنها را به زحمت روی زمین می کشند و همچنین انگشتانشان می لرزند.
عبدالعظیم شکاری بادی مدیر مدرسه شهید طحانی کاشانی
روزنامه اطلاعات www ettelaat com 2 1