زبان بریان با فلفل اضافه

نشانگان سوزش زبان یا دهان و برخورد درمانی با آن

گروه بیماریها گوپی 463

حتما شما نیز با بیماران متعددی مواجه شده اید که از سوزش دهان یا زبان خود شکایت داشته اند. علایمی که معمولا در سنین میانسالی و بالاتر بروز می نمایند و فرد را بسیار آزرده می سازند. مروری بر علایم نشانگان سوزش دهان و درمان آن قطعا برای همکاران دندانپزشک در مواجهه با مبتلایان به این عارضه مفید خواهد بود...  
نشانگان سوزش دهان به صورت احساس سوزش، درد و یا سایر احساسات ناخوشایند مخاط دهان می باشد که هیچ آنومالی کلینیکی و یا یافته های لابراتواری همراه آن وجود ندارد. در غالب موارد، زبان محل اولیه برای حس سوزش می باشد و بیشترین موارد شیوع آن نیز در خانم های میانسال به خصوص بعد از سنین یایسگی می باشد. علاوه بر علایم اولیه که به صورت درد و یا سوزش زبان و سایر مخاط دهان است، اختلال در حس چشایی و خشکی دهان هم مشکل اکثر بیماران است که این خشکی می تواند همراه و یا بدون هیپوفانکشن بزاقی باشد.
نشانگان سوزش دهان با این ویژگی ها تعریف می شود: احساس سوزش با شدت متغیر، الگوی سوزش به صورت مداوم و نه حمله ای، محل آن به صورت قرینه و دوطرفه و مستقل از مسیرهای عصبی و همراه با تشنگی، خشکی دهان و اختلال در حس چشایی... معمولا شدت درد و سوزش صبح ها کمتر است و به تدریج در طول روز افزایش می یابد، ولی استراحت و تغذیه سبب کاهش آن می شود و به ندرت با خواب شب تداخل ایجاد می کند.
دو نوع بالینی برای این نشانگان در نظر گرفته می شود:
1) نوع اولیه یا ایدیوپاتیک که امکان تعیین هیچ عامل موضعی یا سیستمیک به عنوان اتیولوژی آن وجود ندارد و غالبا یک زمینه نوروپاتولوژیک برای آن در نظر گرفته می شود.
2) نوع ثانویه که از یک عامل پاتولوژیک موضعی یا سیستمیک منشأ; می گیرد و درمان آن هم با رفع عامل زمینه ای امکان پذیر خواهد بود. شرایط متعددی می توانند سبب بروز نشانگان سوزش دهان ثانویه شوند، از جمله بیماری های مخاطی مثل لیکن پلان و کاندیدا، اختلالات هورمونی، استرس های روحی، سوءتغذیه و کمبود ویتامین، دیابت، خشکی دهان، آلرژی های تماسی، جریان گالوانیزم، عادات پارافانکشنال، جراحات اعصاب کرانیال و اثرات جانبی داروها.
پاتوفیزیولوژی BMS ایدیوپاتیک مشخص نیست. در حال حاضر یک اتیوپاتوژنز پیچیده و در چهار سطح برای آن مطرح است: فاکتورهای موضعی محیطی، سیستم عصبی محیطی، سیستم عصبی مرکزی و پیامدهای روانی اجتماعی. عملکرد غده پاروتید در مبتلایان به نشانگان سوزش دهان با اختلال مواجه است. همچنین ایجاد آتروفی مخاط به دلیل تغییر در ترکیبات یونی بزاق به صورت افزایش غلظت یون های سدیم، پتاسیم، کلراید، کلسیم،IgA و آمیلاز و کاهش جریان خون مخاط دهان در بیماران دیده می شود.
● فاکتورهای موضعی محیطی
▪ سیستم عصبی محیطی: تحقیقات نشان داده اند که اختلال چشایی تجربه شده در این نشانگان به علت غیرفعال شدن مکانیسم چشایی محیطی و اختلال در مسیرهای محیطی درد می باشد. در خانم های مبتلا به BMS میزان حساسیت و توانایی درک مزه های شور و شیرین کاهش می یابد، اما در مورد مزه های ترش و تلخ تغییری در توانایی درک طعم ایجاد نخواهد شد. این یافته ها پیشنهادکننده وجود نوروپاتی حسی عصب تری ژمینال می باشد.
▪ سیستم عصبی مرکزی: علاوه بر تغییرات ایجاد شده در سطوح محیطی یافته هایی مبنی بر درگیری سیستم عصبی مرکزی در پاتوژنز BMS وجود دارد.
▪ پیامدهای روانی و اجتماعی: نشانگان سوزش دهان یک اختلال درد مزمن است که سبب تاثیر منفی زیادی بر کیفیت زندگی می شود. بیماران مبتلا طی انجام فعالیت های روزانه، حساسیت و تحریک پذیری بیشتر، عصبانیت، انقباضات عضلانی، نگرانی و ترس بیشتر از وضعیت سلامتی خود، افسردگی، مشکلات گوارشی، کانسرفوبیا وخستگی مزمن دارند.
● درمان و راه های موجود
درBMS ثانویه که با بررسی تاریخچه پزشکی و دندانپزشکی و خانوادگی بیمار و معاینه بالینی دقیق امکان یافتن یک فاکتور زمینه ای مستعد کننده وجود دارد، با رفع عامل احتمالی علایم بهبودی در بیمار آشکار خواهد شد، اما مشکل اصلی در درمان این بیماران نوع اولیه یا ایدیوپاتیک آن است که هیچ فاکتور اتیولوژیکی را برای آن نمی توان یافت.
قدم اول در رفع مشکل بیمارتوجه به فاکتورهای موضعی و سیستمیک است که به صورت ثانویه سبب BMS می شود: وجود هر گونه زخم، تاول، اریتم، آتروفی، پلاک های سفید کراتوتیک یا غیرکراتوتیک و به طور کلی هر وضعیتی که بتوان آن را متمایز از شرایط نرمال مخاط دانست، می تواند زمینه ساز BMS شود. در صورت مشاهده هرگونه تغییر ظاهری در مخاط، دندانپزشک باید در صدد یافتن علت ایجادکننده آن باشد.
بررسی پارامترهای بزاقی قدم بعدی در معاینه می باشد. در صورت کاهش کمیت بزاق و وجود خشکی دهان استفاده از آدامس ها و آب نبات های بدون قند و جانشین های بزاق (کربوکسی متیل سلولز) توصیه می شود.
آنمی و کمبود اسیدفولیک از جمله عوامل زمینه ساز BMS هستند که نقش خود را از طریق آتروفی و دپاپیه شدن مخاط دهان و سطح زبان اعمال می کنند، بنابراین در همان مراحل ابتدایی درخواست آزمایش برای بررسی های هماتولوژیک منطقی به نظر می رسد. کمبود ویتامین ها خصوصا ویتامین های گروه B در مرحله اول و سپس ویتامین A و C با تجویز مکمل ها و یا برنامه های غذایی مناسب باید جبران شوند.
اختلالات هورمونی خصوصا کاهش هورمون های جنسی در مرحله بعد ارزیابی قرار دارد. با توجه به نقش استروژن در مکانیسم های تنظیم عصبی و کاهش این هورمون بعد از یایسگی درمان های جایگزینی هورمونی جزو مراحل ابتدایی درمانی محسوب می شوند.
بیشتر مبتلایان خانم های میانسالی می باشند که هم زمان مبتلا به برخی بیماری های سیستمیک دیگر که شایع ترین آنها بیماری های قلبی عروقی است، می باشند و از شایع ترین اثرات جانبی این داروها خشکی دهان است که می تواند به صورت نشانگان سوزش دهان بروز نماید. آنتی هیستامین ها کاهش میزان بزاق و گزرستومی را به صورت واضح سبب می شوند، بنابراین حین گرفتن تاریخچه از بیمار، توجه به داروهای مصرفی بیمار از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
در صورتی که بعد از این مراحل هیچ علتی برای BMSیافت نشد، مراحل درمانی با تمرکز بر درمان های چندجانبه روی BMS ایدیوپاتیک یا اولیه به صورت زیر ادامه می یابد. در این خصوص درمان ها در دو گروه مطرح می شوند. دسته اول دربرگیرنده درمان های موضعی، سیستمیک و رفتاردرمانی به صورت هم زمان می باشد.
داروی انتخابی برای درمان های موضعی کلونازپام می باشد. در درمان های سیستمیک سه گروه دارویی به ترتیب مورد استفاده قرار می گیرند: آلفا لیپوییک اسید، مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین (sertraline,paroxetine و Amisulpride) که به صورت یک درمان هدفمند، از طریق جایگزین کردن نحوه تفکر و عمل بیمار با افکار و اعمالی که به تغییر تظاهر بالینی بیمار منجر می شود، انجام می گیرد.
داروهای موضعی به کاررفته شامل دوکسپین (doxepin)، کاپسایسین (capsaicin) و لیدوکایین هستند و از گروه درمان های سیستمیک ضد افسردگی های سه حلقه ای، مهارکننده های بازجذب سروتونین-نوراپی نفرین، داروهای ضد تشنج، اپیوییدها و خانواده بنزودیازپین ها خصوصا کلونازپام و آلپرازولام مطرح می باشند.

دکتر مینا حامیان
هفته نامه سپید www salamatiran com