کودک و نوجوان نمایش نسخه اصلی

انضباط در آیینه تعلیم و تربیت

انضباط را می توان عمل تربیت و یادگیری که به رشد و تکامل فرد کمک می کند، تعریف کرد و افراد منضبط کسانی هستند که زندگی منظم و مرتبی دارند و وظیفه شناس و درستکار هستند و انضباط فردی دارند.

گروه آموزش و پرورش گوپی 5096

انضباط را می توان عمل تربیت و یادگیری که به رشد و تکامل فرد کمک می کند، تعریف کرد و افراد منضبط کسانی هستند که زندگی منظم و مرتبی دارند و وظیفه شناس و درستکار هستند و انضباط فردی دارند. برقراری انضباط پایدار در میان دانش آموزان از دغدغه های مهم اولیاء و مربیان است و تمامی معلمان و والدین به موضوع ایجاد انضباط در میان بچه ها علاقه مندند و همواره از خود می پرسند: چگونه می توان در میان بچه ها نظم و انضباط مطلوب برقرار کرد؟  
● انضباط یعنی چه؟
فرهنگ فارسی دکتر محمد معین انضباط را سامان گرفتن، بنوا شدن، خوب نگاه داشته شدن، آراستگی، نظم داشتن، نظم و تربیت و پیروی کامل از دستورهای نظامی، معنی کرده است. انضباط یا دیسیپلین (discipline) را می توان عمل تربیت و یادگیری که به رشد و تکامل فرد کمک می کند، تعریف کرد. دیسیپلین از همان کلمه دیسیپل (diseiple) به معنای مرید مشتق شده است یعنی شخصی که داوطلبانه از یک رهبر یاد می گیرد و یا پیروی می کند. والدین و معلمان، رهبران کودک و او پیرو آنهاست که راه های زندگی را از ایشان یاد می گیرد و به وسیله آنان به سوی خوشی و سعادت رهبری می شود. هنگامی که کودک راههای زندگی مورد تصویب جامعه اش را یاد می گیرد، می تواند نسبت به محرک ها و تقاضاهای محیط خارج عکس العمل های انتخابی که شامل خودداری و کنترل شخصی باشند، از خود نشان دهد. انضباط به معنای وسیع کلمه، هر نوع نفوذ عمدی است که کودک را رهبری می کند که به خواسته های محیط واکنش های مقتضی نشان دهد. بشر از زمان های بسیار قدیم برای حفظ حیات اجتماعی خود را نیازمند انضباط دیده است و امروزه نیز بشر کاملاً بدان نیازمند است. ارزش هر نوع انضباط به مقتضیات آن بستگی دارد. انضباط وقتی خوب خواهد بود که با میزان نضج کودک، سازگار باشد وگرنه انضباط بد شمرده می شود. گروهی از روان شناسان عوامل قانون های طبیعی، قانون های اجتماعی، رأی و عقیده عامه و وجدان را بهترین وسیله کنترل رفتار و انضباط شخصی می دانند.
انضباط در معانی مختلف مانند اطاعت کورکورانه، تنبیه، محدودیت، نظم و قاعده و قانون استعمال می شود. توجه به مفهوم انضباط از لحاظ تربیتی برای مربیان ضروری به نظر می رسد. انضباط به معنی اطاعت کورکورانه وقتی تحقق پیدا می کند که افراد بدون چون و چرا از مافوق و یا رؤسای خود پیروی کنند. بنابراین فردی که بدون گفتگو دستور مافوق خود را اجراکند آدمی با انضباط می شود. حال آنکه اطاعت کورکورانه استقلال فردی را مضمحل می کند و فرد رابه صورت آلت بدون اراده ای در می آورد. چرا که در جامعه های دموکراتیک پایه و اساس کار را بر مشاوره، همکاری و اشتراک مساعی اعضا قرار می دهند. بعضی از معلمان مدارس انضباط را به معنی تنبیه فرض می کنند و تنبیه را وسیله استقرار نظم قرار می دهند. به نظر این دسته ترس از تنبیه، دانش آموز را به اجرای وظایف معین وا می دارد و مانع از این می شود که او به انجام کاری که مخالف مقررات است مبادرت کند. حال آنکه تنبیه چه در زمینه بدنی و چه به صورت روانی که غالباً به دشنام و ناسزا، طعنه و سرزنش و تحقیر و اهانت همراه است، اثر تربیتی ندارد و باید معلم طوری عمل کند که دانش آموز شخصاً متوجه اعمال خود شود و از اجرای کارهای بد خودداری کند. بعضی انضباط را در مقابل آزادی و بی بند و باری قرار می دهند و آن را به معنی محدودیت یا کنترل شدید فرض می کنند. در این معنی تمامی اعمال و رفتار فرد باید مورد مراقبت قرار گیرد. با توجه به این مفهوم آزادی و استقلال فرد از میان می رود. برای اینکه فرد منضبط باشد، باید دایماً تحت کنترل قرار گیرد و انجام هر کاری را به اجازه و تصویب دیگران موکول کند. بچه هایی که کاملاً محدود هستند و تحت مراقبت شدید قرار دارند. مانند افرادی که باید بدون اراده دستورهای دیگران را اجرا کنند. ضعیف و بی شخصیت بار می آیند، هیچگاه احساس مسیولیت نمی کنند و غالباً دلیل انجام یا انجام ندادن کاری را درک نمی کنند. محدودیت یا کنترل شدید نیز پایه و اساس تربیتی ندارد.
انضباط به معنی صحیح یعنی اینکه فرد شخصاً اعمال و رفتار خود را تحت نظم و قاعده در آورد، خویشتن را کنترل و هدایت کند و با توجه به آثار و نتایج اعمال خویش اقدام کند. افراد در هر دوره از زندگی مسیول کار خود هستند. در دوره بلوغ این مسیولیت جنبه قانونی نیز پیدا می کند. قدرت مافوق، ترس از تنبیه، محدودیت، گروه هم سن و معلم در تمامی اوقات و در مراحل مختلف زندگی قادر به کنترل و اداره فرد نیستند. باید فرد را طوری تربیت کرد که خود شخصاً اعمال خویش را کنترل کند و رفتار خود را مطابق قاعده و قانون معین سازد. فرد باید در هر مرحله از زندگی عاقلانه رفتار کند و از روی سنجش و تدبیر اعمال خود را اداره نماید. عاقلانه رفتار کردن یعنی اینکه فرد درست فکر کند، عواطف و احساسات خویش را کنترل نماید، میزان های صحیح اخلاقی را بپذیرد، در زندگی جمعی احساس مسیولیت کند، آشنا به حقوق و وظایف خود باشد، برنامه زندگی خصوصی خود را از لحاظ غذا، استراحت، تفریح، مطالعه و مانند اینها درست تنظیم کند. شخصیت و حقوق دیگران را محترم شمارد با دیگران همکاری کند و برای نیل به هدف های گروهی فعالیت کند و در عین حال از حقوق و امتیازات خود نیز استفاده کند. انضباط به این معنی هدف اساسی تعلیم و تربیت را تشکیل می دهد.
● نتیجه گیری:
انضباط به معنی صحیح یعنی اینکه فرد شخصاً اعمال و رفتار خود را تحت نظم و قاعده درآورد، خویشتن را کنترل و هدایت کند و با توجه به آثار و نتایج اعمال خویش اقدام کند. نخستین شرط برای ایجاد انضباط در کودکان و زندگی راحت تر برای والدین فراهم آوردن محیطی مناسب برای تخلیه ی انرژی نهفته در بدن کودک است که این مورد از طرف بسیاری از والدین و اولیای مدارس نادیده گرفته می شود. بهترین وسیله برای پرورش روح انضباطی، رفتار خارجی پدران و مادران است، چه اگر توأم با نظم و نظامی باشد عملاً درس انضباط به کودکان داده خواهد شد و به عبارت دیگر رفتار اولیاء آنچنان باید منظم باشد که کودکان نظم و انضباط آنان را برای خود سرمشق و نمونه قرار دهند.

غلامرضا آتش دامن ـ متخصص تعلیم و تربیت ـ خوزستان
روزنامه اطلاعات www ettelaat com