جایگاه کمرنگ تعلیمات دینی در مدارس
تعلیم و تربیت دینی نتیجه کارکرد مدرسه، خانواده، رسانه های جمعی و نهادهایی همچون اقتصادی و قضایی در کنار محیط اجتماعی است.
تعلیم و تربیت دینی نتیجه کارکرد مدرسه، خانواده، رسانه های جمعی و نهادهایی همچون اقتصادی و قضایی در کنار محیط اجتماعی است.
در این باره باید گفت وفاداری به باورها و آموخته های دینی، می تواند زمینه ساز تحقق اهداف تربیت دینی باشد و بالطبع پایبند نبودن به آن مانع جدی و آسیب تلقی می شود. از عوامل آسیب شناسی دینی هم ابتدا خانواده را باید مورد توجه قرار داد که اولین کانون رشد و تعالی فرد در ابعاد جسمی و روحی است. به همین خاطر نقش الگویی پدر و مادر در خانواده اهمیت فوق العاده ای دارد، چرا که اقتضای فطرت کودک و نیازهای جسمی او موجب می شود که او بیشترین ارتباط را با پدر و مادر داشته باشد، ضمن آن که میزان تربیت پذیری کودک از والدین بسیار عمیق و پابرجاست و کودک با اطمینان و اعتماد، تمام آنچه را که والدین انجام می دهند درست و نیکو می داند، بنابراین تربیت پذیری کودک کم کم به الگوپذیری از آنها تبدیل می شود، اما متأسفانه عده ای از والدین بدون توجه به نقش الگویی خود بر خلاف اهداف تربیتی خویش عمل می کنند که این امر علل متعددی دارد که از جمله ناآگاهی و جهل در تربیت، ضعف دین و آموزش آن در خود والدین، خودپسندی و دنیاخواهی و اختلاف والدین و تعصبات خشک است.
بعضی شرایط محیطی و خانوادگی فرزندان را دچار دوری از دین می کند و در نتیجه اشکالات خویش را متوجه دین می داند، حتی در گفت وگو با آنها معتقدند که اشکالات آنها به کسانی که وظیفه تربیت و سرنوشت آنها را به عهده داشتند، برمی گردد.
● علل غفلت در راه تربیت دینی
▪ مادی گرایی در خانواده
در حال حاضر حرکت به سوی مادی گرایی و اقتصاد پولی و دستیابی به درآمد بیشتر اهمیت فراوانی پیدا کرده و عواملی مانند ثروت و مقام و تجمل گرایی موجب شده عده ای از مردم براین باور باشند که اینها ارزش های جدیدی است که با ارضای نیازهای مادی آنها می تواند پیشرفت خوبی در زندگی آنها به ارمغان بیاورد، برهمین اساس عده ای از طبقات کم درآمد جامعه چرخ زندگی خود را در این جاده به گردش درآورده اند، به طوری که ارزش های مهم تر زندگی آنها تحت الشعاع قرار گرفته است. رنگ و بوی کانون گرم خانواده با پول سنجیده می شود، در حالی که پول هدف پیشرفت نیست وسیله ای برای آن است، در نتیجه بسیاری از خانواده ها تربیت بدنی و روحی فرزندانشان را به فراموشی سپرده و یا این موضوع برایشان بی ارزش شده است.
▪ تهاجم دشمن به فرهنگ و تربیت دینی
به خاطر ضعف آموزش دینی در محیط خانواده و مدرسه دشمن می تواند با تهاجم فرهنگی خود بعضی از آسیب ها را وارد کند. یکی از علل فاصله گرفتن جوانان از دین و مسایل مذهبی، ناآگاهی آنان از دین است. جوانان چون بصیرت و آگاهی کافی از دین ندارند، تحت تأثیر تبلیغات سوء دشمنان قرار می گیرند.
▪ ارایه نادرست آموزش های دینی
بعضی از خانواده ها در بیان احکام شرعی، خود دچار جهل و ناآگاهی اند و یا اهمیت لازم برای انجام وظایف شرعی قایل نیستند، در نتیجه مطالبی را نادرست در اختیار نوجوانان قرار می دهند و در او سستی به وجود می آورند که شاید این افراد خود نیز آنچه از دین یاد گرفته اند در نتیجه تقلید نادرست از نسل های قدیم و بدون هیچ مطالعه و تفکری بوده و هیچ گاه درصدد یادگیری هم نبوده اند، ضمن آنکه زمان و موقعیت و مسایل روز را هم نمی شناسند و سپس همانگونه به نسل امروز منتقل می کنند، بنابراین تقلید کورکورانه و بدون پشتوانه عقلی و منطقی همواره یکی از آفت های تربیت در نظر گرفته شده که بزرگان و عالمان دینی آن را نفی کرده اند.
▪ وجود خرافات در تعلیم دین
بعضی از پندارهای درهم تنیده و خرافی می تواند باور متداول و بی اساسی شود که در تعارض باارزش های دینی و فرهنگی جامعه قرار دارد که به شیوه ظریف و همچون تارهای نامریی وارد اندیشه های افراد می شود. باید بدانیم که این مسایل یا مانند آنها موجب خمودگی در عبادات و احکام هم می شود، زیرا کم کم نوجوان این اعمال را چون با روح خود درک نمی کند و احساس لذت و آرامش در او ایجاد نمی شود و با ذهنیت خود نمی تواند بین آن و عبادات و احکام واجب تمایز قایل شود، پس بهره ای به دست نمی آورد و زرق و برق های اطراف هم او را جذب کرده و می فریبد و در نتیجه همه را و حتی تکالیف اصلی و واجب را کنار گذاشته و دین گریز می شود.
▪ رفتارهای متعارض متولیان تعلیم و تربیت در خانه و مدرسه
بعضی از مربیان تعلیم و تربیت در اجتماع با لباس و رفتارهای نازیبایی ظاهر می شوند و در محیط آموزشی به گونه ای دیگر نمایان می شوند که اثرات تخریبی بر آموزش دارد، به طور مثال یک مربی در محیط آموزشی با لباس مناسب و قابل قبول ظاهر می شود و در نظر دانش آموزان فردی موجه و الگو قرار می گیرد، ولی در خارج از محیط آموزش با پوششی دور از ذهن حضور پیدا می کند، در نتیجه تفکری متعارض در اندیشه نوجوان و جوان ایجاد کرده که درباره انتخاب درست از این مشاهدات خود در محاصره اخلاقی قرار می گیرد و در بسیاری از مواقع پیامدهای پیش بینی نشده مخربی در مسیر او به کمین می نشیند.
▪ حضور کمرنگ درس تعلیمات دینی
برخی درس دینی را دایماً امری آسان و ساده و نمره آور مطرح می کنند و دروس دیگر را نسبت به آن با اهمیت و با ارزش نشان می دهند، در نتیجه دانش آموز به خاطر جلوه درس های دیگر به آن سو گرایش پیدا می کند و فقط درس دینی را برای شب امتحان آن هم به صورت حفظی و طوطی وار خوانده و فقط تا لحظه نوشتن روی برگه امتحان معلومات دارد و بعد از آن هم به فراموشی سپرده می شود.
در حالی که درس دینی باید با عقل و برهان تدریس شود و چنانچه دانش آموزی آن را عمقی فراگیرد با معرفت الهی آشنا شده و تکلیف خود را مشخص می کند و قدر لحظه ها و امکانات و موقعیت این درس و دروس دیگر را می فهمد و خود به خود همه درس ها برایش ارزش خاص خود را می یابد، اما زمانی که به درس دینی ارزش حقیقی داده نشود، بی حوصلگی و بی تفاوتی دانش آموز را به همراه خواهد داشت که لطمه بزرگی به اصل دین وارد می کند و این سهل انگاری تا پایان دبیرستان او را درگیر خواهدکرد. خوب است بدانیم که در دوران مدرسه آسیب هایی که از این مقوله به او می رسد و با افراد و گروه ها و عقاید مختلف ارتباط پیدا می کند و حتی عقاید و نظراتی در مسیر او قرار می گیرد که اگر قوه عقلی دین در او تقویت نشده باشد با مشکل بزرگ و حتی غیرقابل جبران مواجه می شود، زیرا عقاید و دیدگاه های الحادی و شبهه ناک را آنچنان زیبا و موجه نشان می دهند که جوان آنها را درست می پندارد و آنجاست که خانواده و اطرافیان دچار رنج و ناراحتی می شوند در حالی که زنگ خطر بزرگی است.
▪ گرایش به گروه های بی بند و بار
گرایش به هوی و هوس موجب شده که عده ای از جوانان به فساد و سودجویی روی آورند و التزام به دین و چارچوب های دینی را مزاحم خود ببینند و لذت نفس را جایگزین معنای حقیقی آزادی اخلاقی بدانند.
دادن آزادی های بی قید و شرط به نوجوان در امور زندگی مانند دوستیابی، رفت و آمد به خانه همسایه و دوستان و مجالس و محافلی که کاملاً شناسایی نشده اند، عضویت در انجمن ها و تشکل هایی که هویت آنها مشخص نیست، شرکت در سخنرانی ها و یا خواندن هر کتابی که دیگران به او می دهند باید جدی تلقی شود.
نکته بسیار مهم در خانواده این است که بعضی از والدین، آزادی کامل فرزندشان و دوری از احکام دینی را نوعی روشنفکری می دانند و جوان خود را به راحتی در راه غلط و تهاجم دشمن قرار می دهند، حال این جوان بی پناه از نعمت توجه منطقی پدر و مادر، با کوچکترین نگاه و کلامی فریبنده به گروه های ضدارزش های اخلاقی و دینی و لذت پیشه وارد می شود.
در حالی که برخی مواقع چنین آزادی هایی جوان را به سوی تمایلات و آزادی های جنسی و اعتیاد همسو با اهداف تهاجم فرهنگی دشمنان دین و کشور قرار می دهد که واقعاً خطرات جدی به همراه دارد و اساساً گرایش و رغبت به دین در آنها رنگ می بازد و دیگر برای آنان حق و باطل اهمیتی ندارد.
فاطمه شاکری
روزنامه ایران www iran newspaper com