آسیب های فرا روی آموزش و پرورش
اول مهر هرسال که می شود بی اختیار سخن از مدرسه و دانش آموز و معلم به میان می آید . مخصو صا در این سال که سال نو آوری و شکو فایی نامیده شده است . بیاییم نیک بی اندیشم و اندکی با خود صادق باشیم که سهم ما در این نو آوری وشکو فایی چه میزان می تواند باشد ؟
اول مهر هرسال که می شود بی اختیار سخن از مدرسه و دانش آموز و معلم به میان می آید . مخصو صا در این سال که سال نو آوری و شکو فایی نامیده شده است . بیاییم نیک بی اندیشم و اندکی با خود صادق باشیم که سهم ما در این نو آوری وشکو فایی چه میزان می تواند باشد ؟ من وتویی که سکان دار کشتی تعلیم وتربیت هستیم چقدر تلاش نمودیم تا ذهن تشنه دانش آموزان را سیراب چشمه دانش نماییم یا فقط دلمان خوش است که کبو تر حرمیم؟!
امروز در این پست و روزی دیگر در پستی بالاتر خدمت کنیم بدون اینکه هدفی در پیش رو داشته باشیم و یا اینکه پله ترقی باشیم در جهت پیشبرد اهداف سیاسی جناحی خاص و ... که بارها شاهد آن بوده ایم و هر دانش آموز و بسا خانواده آن هارا برگ رای دیده ایم که فقط و فقط می بایست به نفع ما و دیگران به صندوق ریخته شود... آقایی که از انتصابات و تحولات آموزش و پرورش خبر می دهی تا چه میزان به این تحولات اعتقاد داری؟ و تحول را در چه می دانی ؟ در این که مثلا آقای X و... غیره در پست معاون آموزشی و یا... منصوب شده و کت وشلوار جدید به تن نموده... یا نه با پو شیدن کت و شلوار نو با اندیشه ای نو به جنگ نا دانی ها رفته و خود را وقف تعلیم و تربیت دانش آموزان محروم رنج دیده این دیار می نماید.
آری آموزش و پرورش میدان کار زاری است که با هدف و طرح ونقشه واستراژی جدید باید در آن گام نهاد چه اگر غیر ازاین باشد نا کامی بس تلخ در انتظار است. ناکامی که پیامدش فقر اقتصادی و فرهنگی است. فقری که امروزه گریبان جوانان مارا گرفته و گلوی آنانرا سخت می فشارد و آنهارا به قربانگاه نیستی و نابودی می برد. جوانی که می توانست کار آمد و نو آور باشد... جوانی که می توانست برای دیارم و شهرم افتخار و سر بلندی رابه ارمغان بیاورد... امروز اسیر دست چنگال مواد مخدر است . ودر گوشه ای از این شهر باید شاهد رقص مرگ جوانی بر بالای چو به دار بود... راستی هیچ از خود پرسیده ایم چرا چنین است ؟!... ویا نه جامعه و محیط و در نهایت خانواده را مقصر می دانیم ؟
جای بسی تاسف است اگر این گونه اندیشه ای داشته باشیم .واز غفلت های خودمان سخن به میان نیاوریم... چرا باید رسالت پیمبر گونه خویش را به بوته فراموشی بسپریم ؟...
عزیزان من دبیران گرانقدر و مسیولین عزیز سو گند به دادار بلند آسمان که آموزش و پرورش جو لانگه اسب چموش سیاست نیست...
اندیشه و تفکر و شایستگی است که در آموزش و پرورش سرود هستی را می سراید... و انگه انسان را جاودان می سازد نه... پس بیایید در این مهر دست به دست هم دهیم به مهر و با مدد از اندیشه ای ناب و تفکری نو ایده های خلاق در جهت استعداد یابی و رشد شکو فای نو آموزان ونو گلان گلستان تعلیم وتربیت بکوشیم. فراموش نکنیم که :
ما بدان مقصد والا نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
(حافظ)
امید اینکه با بلند همتمان هدیه ای باشد برای دیارمان و در نهایت ایران عزیزمان آنهم تربیت جوانانی اندیشمند و کار امد برای ایرانی آباد و آزاد...
به امید آن روز فرخنده و میمون
یزدان پاک نگاهدارتان باد...
محمودرضا سعیدی گراغانی
مقالات ارسالی به آفتاب