معلم؛; رکن نظام آموزشی کشور
در دنیای امروز، نظام آموزش و پرورش بنا به ضرورت تغییرات اجتماعی، یکی از سازمان های بزرگ اجتماعی در هر کشور محسوب می شود و با رشد و توسعه اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... پیوند جداناشدنی دارد. ثمربخشی این نظام تبدیل انسان های مستعد به انسان های سالم، بالنده، متعادل، خلاق و متفکر است.
در دنیای امروز، نظام آموزش و پرورش بنا به ضرورت تغییرات اجتماعی، یکی از سازمان های بزرگ اجتماعی در هر کشور محسوب می شود و با رشد و توسعه اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... پیوند جداناشدنی دارد. ثمربخشی این نظام تبدیل انسان های مستعد به انسان های سالم، بالنده، متعادل، خلاق و متفکر است.
تصور خلاق در پیشرفت های علمی و تکنولوژی شرط اساسی است و تمام حرفه ها مستلزم خلاقیت اند. در پزشکی، وکالت، روزنامه نگاری، حرفه نظامی گری و ... استادان دانشگاه، مدیران و معلمان مدارس برای هدایت، ارشاد، کارآمدی و اثربخشی به نوعی، به تفکر خلاق نیازمندند.
در دنیای بسیار پیچیده امروز که همیشه در حال تغییر و تحول است، نظام آموزش و پرورش کشور، نیازمند کسب مهارتهای تفکر خلاق، قابل انعطاف و دقیق در مدارس و مراکز آموزشی است، تا بتواند به آن دسته از تحولات اساسی که نیاز هر سازمان آموزشی است، دست یابد. مطمیناً معلم به عنوان مهمترین عنصر نظام آموزشی کشور، نقش مهم و ویژه دارد. او با رفتارهای عملی خود به شکل خلاقانه، اندیشه ها و افکارش را نمایش می دهد و با ابراز احساس عواطف به شکل های گوناگون کلامی و غیرکلامی، فرصت نمونه برداری ادراکی را برای دانش آموزان فراهم می کند تا آنان نیز به خلاقیت و نوآوری دست یابند، زیرا مطالعات نشان داده است، دانش آموزانی که الگوی خلاق داشته باشند، خلاقانه تر عمل می کنند. معلم باید تفکر خلاق را در رسیدن به تصمیم های خود ترکیب کند و برای اخذ پاسخ های مطمین تر از قضاوت فردی خود، راه هایی را تدبیر کند، زیرا نقطه هر تحول آموزشی، معلمان هستند و ایجاد عالمی نو با تربیت آدمی نو از طریق معلمان خلاق ممکن خواهد بود.
● جایگاه و نقش معلم خلاق در نظام آموزشی
در نظام آموزش و پرورش رسمی، جایگاه و نقش معلم را می توان به صورت یک پیوستار در نظر گرفت که در یک سوی این پیوستار، نقش سنتی ارایه دهنده مطالب درسی و تزریق کننده دانش و معلومات را قایل شد که در آن معلم بی انگیزه، بی توجه به مبانی و اصول تعلیم و تربیت، خشک و بی روح، بی توجه به تواناییها و تفاوت های فردی دانش آموز... و بطور کلی غیرخلاق حضور دارد و در سوی دیگر نقش معلم به مثابه مربی، ناظر، تسهیل کننده، مبتکر و خلاق است و محیط آموزشی به میمنت چنین معلمانی، محیطی مملو از انگیزه، تلاش، همکاری، مشارکت، توفیق و پیشرفت، رضایت و همدلی است.
وجود معلمان خلاق در آموزش و پرورش، برای رشد واقعی انسان ضروری و اساسی است. یک معلم خلاق؛ بی تعصب، پویا، انعطاف پذیر و جویا است، به دیدگاههای دیگران احترام می گذارد، به توانایی خود ایمان دارد، به آنچه در کلاس درس جامعه می گذرد، حساسیت نشان می دهد، قادر است نقاط قوت و ضعف دانش آموزان را مشخص سازد، با معلمان دیگر مشورت می کند و در جهت تشریک مساعی عمل می کند.
نقش الگویی معلم در بالا بردن قدرت خلاقیت دانش آموزان دارای اهمیت بسزایی است. تحقیقات نشان داده است افراد خلاق بیشتر از افراد غیرخلاق در پرورش خلاقیت موفق ترند. معلمی که از انگیزه خلاق برخوردار است، هم خود الگویی برای خلاق بودن است و هم فرآیند خلاقیت را تقویت می کند.
امابیل(1989) معتقد است، معلمان با بیان آزاد احساس خود مانند عشق و شادی و کنجکاوی به امور می توانند الگوی مناسبی برای دانش آموزان باشند، اگر دانش آموز ملزم باشد تنها افکار معلم را بازپس دهد و به او تفهیم شود، تنها یک راه برای انجام کارها است، انگیزه خلاقیت در آنها نابود می گردد، پس لازم است معلم خلاق باشد.(حسینی/ 1378)
در بررسی های انجام شده، بسیاری از معلمان خلاق بر این نظرند که یکی از اشکالات تعلیم و تربیت غیرخلاق و ایستا، ارتباط غیرسازنده ای است که میان یاددهنده و یادگیرنده به وجود می آید. این رابطه که مبتنی بر انتقال یک رشته اطلاعات و معلومات معینی از یاددهنده به یادگیرنده است، باعث تسلط یاددهنده بر یادگیرنده و اتکای دانش آموز به معلم می شود. معلمان خلاق این ارتباط سلطه گرایانه را درست نمی دانند، زیرا معتقدند که نتیجه آن عدم توسعه ذهن یادگیرنده است و با تولید تفکر منطقی و فعال، که در خلاقیت نقش عمده دارد، مغایرت دارد.
بسیاری از معلمان خلاق معتقدند که آموزش نباید بر مبنای حافظه و انتقال صرف معلومات باشد، بلکه آموزش خلاق و پویا باید با مشارکت و فعالیت یادگیرنده انجام شود و مبتنی بر درک، تجزیه و تحلیل، ترکیب و ارزشیابی مطالب باشد.
معلمان خلاق غالباً درس را با مطرح کردن سؤالاتی جالب و برانگیزنده که یادگیرندگان را به فکر وامی دارد و بینش آنان را گسترش می دهد، شروع می کنند و سپس با جهت دادن صحیح به بحث، سعی می کنند آن را در مسیر اصلی حفظ کنند تا یادگیرنده از راه به هم پیوستن اطلاعات به آگاهی های جدید برسد. هدف بسیاری از معلمان خلاق آن است که به یادگیرندگان تفهیم کنند که فعالیت های خلاق محصول بازده انرژی فکری با کوشش و تلاش زیاد، پشتکار و استفاده به موقع و صحیح از موقعیت های مناسب است و آسان به دست نمی آید. آنان از طریق مطرح کردن نحوه زندگی و کار افراد خلاق، عشق آنان به فعالیت های خلاق، مهارت و مشکلات آنها سعی می کنند فرآیند و اهمیت فعالیت های خلاق را روشن کنند.
معلمان خلاق به یادگیرندگان خود امکان تجربه کردن می دهند و خطاهای آنان را نیز به عنوان فرآیندی در یادگیری می پذیرند، زیرا معتقدند که اشتباه قسمتی از حقیقت را در خود دارد. در صورت لزوم، این معلمان، یادگیرندگان را به حدس زدن و انجام آزمایش علاقه مند می سازند، زیرا بر این باورند که در چنین وضعی یادگیرنده به استقلال فکری و روحیه ابداع و تحقیق که مایه خلاقیت است، دست می یابند و به آن افتخار می کنند.
پژوهش ها و تجربیات متعدد نشان داده که معلمان خلاق یادگیرنده را از نظر زمانی تحت فشار نامعقول قرار نمی دهند، آنها انتظار ندارند که یادگیرنده مطلب یا سؤالی را با سرعت انتقال زیاد و بدون تفکر و تامل لازم و کافی پاسخ دهد. این معلمان به کیفیت تفکر و خلاقیت آن بیش از سرعت انتقال در بیان دوباره مطالب، اهمیت می دهند و سعی می کنند این طرز فکر را در یادگیرندگان نیز به وجود آورند.
معلمان خلاق و پویا بر کیفیت یادگیری و عمل یادگیرنده بیش از کمیت و وسعت برنامه تاکید دارند، لذا عملاً مشاهده می شود که این معلمان تکالیف کمتری به عهده یادگیرندگان خود می گذارند، ولی انتظار دارند که یادگیرندگان، آن تکالیف را با خلاقیت انجام دهند و زمینه پیشرفت موثرتری فراهم کنند.
● راههای پرورش خلاقیت
زمینه های شکوفایی خلاقیت متعددند. خانواده مهمترین نقش را در کنترل و هدایت تخیل و ظهور خلاقیت ها به عهده دارد. مدرسه، دانشگاه، موسسه های پژوهشی، نهادهای فرهنگی - اجتماعی و رسانه های گروهی در چگونگی پرورش و شکوفایی خلاقیت نقش دارند.
با توجه به این فرض که خلاقیت، تخصصی است اکتسابی که افراد توان فراگیری آن را دارند، از دو راه می توان خلاقیت را در آموزش و پرورش رسمی وارد کرد.
▪ راه نخست: تدریس آن به عنوان یک درس و با مهارت تازه برای تمامی معلمان در مراکز آموزش عالی و دوره های ضمن خدمت.
▪ راه دوم: تغییر شکل برنامه های تحصیلی فعلی.
ـ در ارتباط با راه نخست؛ عدم آگاهی و شناخت معلمان از خلاقیت و پرورش آن و کاربردی کردن، باعث می شود نه تنها آنان در برانگیختن توان خلاق دانش آموزان موفقیتی به دست نیاورند، بلکه این توانایی را تضعیف و یا حتی نابود سازند.
ـ و در ارتباط با راه دوم؛ از مشخصه های نظام آموزش و پرورش رسمی، اصرار معلمان در انتقال دانش به فراگیران، برنامه درس فشرده، عدم تبحر کافی معلم در تدریس، نبود فضا، امکانات و تجهیزات آموزشی، عدم استفاده از روش های فعال تدریس، اکتفا به کتاب درسی به عنوان منبع معتبر، ندادن فرصت به دانش آموزان برای بحث و ابراز عقیده و ... است. امروزه ما نیازمند تغییر و دگرگونی این سیستم هستیم. اغلب محققان و متخصصان تعلیم و تربیت معتقدند که شیوه های سنتی آموزش و پرورش نه تنها در رشد خلاقیت تاثیر ندارند، بلکه مانع اساسی و جدی در این زمینه اند.
● نتیجه
بطور کلی بیشتر محققان و پژوهشگران تعلیم و تربیت در مطالعات خود به این نتیجه رسیده اند که خلاقیت به عنوان یک نیاز عالی بشری در تمام مراحل زندگی مطرح است و موفقیت ها و پیشرفت های انسانی در گرو اندیشه بارور، پویا و موثر است و برای ظهور و تقویت خلاقیت معلم باید به سه عنصر ویژگی های افراد، آموزش و انگیزه توجه نمود، زیرا این سه عامل افراد را به سوی خلاقیت سوق می دهد.
تهیه و تنظیم بهروز اسماعیل زاده آهندانی منابع و ماخذ 1 حسینی افضل السادات ماهیت خلاقیت و شیوه های پرورش آن آستان قدس رضوی مشهد 1378 2 حایری زاده خیریه بیگم تفکر خلاق بشری تهران 1381 3 اسبورن الکس اس پرورش استعداد همگانی ابداع و خلاقیت ترجمه حسن قاسم زاده تهران 1375 4 دایمی حمیدرضا رشد و پرورش خلاقیت فصلنامه پیام مشاور 1379
وزارت آموزش و پرورش ایران