کودک و نوجوان نمایش نسخه اصلی

روشهای تدریس

ما ضمن معرفی دو تا الگو که اشاره کردیم هر کدام ویژگی خاص خودشان را ندارند و هرکدام معایب و محاسن خاص خود را دارند. الگوی پیش سازمان یافته معلم مدار است . و شاگردان چندان اختیاری ندارند معمولاً; بچه ها ردیف می;نشینند.

گروه آموزش و پرورش گوپی 7195

● روشهای سنتی تدریس  
ما ضمن معرفی دو تا الگو که اشاره کردیم هر کدام ویژگی خاص خودشان را ندارند و هرکدام معایب و محاسن خاص خود را دارند.
الگوی پیش سازمان یافته معلم مدار است . و شاگردان چندان اختیاری ندارند معمولاً بچه ها ردیف مینشینند.
تعامل در کلاس کم و منبع محدود است. در الگو دوم این محدودیت در تعامل وجود داشت روش و متدلوژی یاد میگرفتند، ولی گفتید ، زمان جایز اهمیت است و مهارت معلم خیلی مهم اس و نمیشود خیلی افقی در سطح و سیع روی اطلاعات و در خصوص یک موضوع کار کرد. حالا من نمیخواهم اینجا تفکیک کنم ولی اشاره میکنیم. فلان روش مربوز به کجاست؟
ولی بعضی از روشها چون زمان محدود است. ما بعضی از روشها را که در هر یک این الگوها جای میگیرند بررسی میکنیم .
اولین روشی را که در قالب و چارچوب الگوی پیش سازمان دهنده میتواند مؤثر و مطرح باشد روش سخنرانی است ، روش سخنرانی چه موقعی است که من میخواهم یک موضوع علمی را میخواهم با بیان شفاهی در یک جمع دانشآموزان در یک جمع دانش آموز در کلای مطرح کنم و در این زمینه و برای این روش نقد بسیاری شده است.
● چه مثبت و چه منفی :
چه مثبت و چه منفی و بعضی میگویند شاگرد منفعل. معلم فعال بعضی میگویند نه خیر آنهایی که میگویند شاگرد منفعل است. خودشان توانایی تدریس را ندارند. مخصوصاً یکی ار علماء، در کتاب خود این را مطرح میکند مخصوصاً یکی از روانشناشان معاصر آقای دیج وبن لاینر در کتاب خود اشاره میکند.
از شاگردان میپرسد ؟ اگر در کلاس تعداد دانش آموز (40) نفر یا بیش از چهل نفر باشد چه روشی بکار میگیری. و بعد میگوید اگر دانشجویی ؟؟؟ غیر از روش سخنرانی بگوید میگویم اشتباه میکنی .
▪ روش سخنرانی چیست و ما چه کار باید بکنیم
واقعیت این است که برای هر روشی اشاره کردیم که روش تجویزیاند. از یک موقعیت به موقعیت و از درس به درس دیگر فرق میکند. حتی از یک شاگرد به شاگرد و طیف دیگر .بنابراین ما باید دقت کنید در کجا روش سخنرانی را بکار ببریم . کلاسهای پرجمعیت ، مباحثی نظری، مباحثی که ما هنوز ما نباید جدید و مکتوب نداریم و فیلم تهیه نشده است .
واقعیت دیگر این است که علیرغم اینکه برخی از روانشناسان و متخصصان تعلیم و تربیت با روش سخنرانی مخالفند وی من به جرأت میگویم.
50 درصد فعالیت دنیا را در سیستم اکادیمیک و مدرسه این روش. حداقل بصورت ترکیبی این روش وجود دارد. به همین دلیل یک مروری بر این روش خواهیم کرد تا ببینم مراحل اجرایی این روش چیست ؟
ـ مرحله اول : مرحله آمادگی است همین جور وارد کلاس شدن هر چه دل آدم بخواهد صحبت کند بدون منابع بدون مآخذ معتبر سخنرانی نیست.
بنابراین اگر معلم تصمیم بگیرد از شیوه سخنرانی استفاده کنید اولین فکرش به ذهن آن میرسد این است که آیا آمادگی علم و مطالعه لازم را دارد.
▪ آیا زمان برای کسب اطلاعات جدید دارد یا نه
اگر نتواتند مطالب جدید جمعآوری کند یا بقول سورونلایت ، اگر مفاهیم او از تازگی برخوردار نباشد اثر خود را از دست میدهد بنابراین فرد باید آماده باشد از نظر اطلاعات .
ـ گام دوم: آمادگی عاطفی است :
آمادگی عاطفی کی پیش میآید . وقتی من میخواهم وارد کلاس بشوم ، نمیدانم عزیزان هیچ موقع اولین بار سخنرانی کردند . ممکن است آدم تعادل خود را از دست بدهد. ضربان قلب زیاد شو د.
ولی این حالتهای عاطفی باید کاملاً راحت باشد . حالا چه کار کنیم که این آمادگی را بدست آوریم . این نیاز به تمرین و تکرار دارد در کلاسهای مختلف کم کم فرد آن حالت عاطفی را بدست میآورد.
ولی اگر خیلی متبدی است بعضیها راههای را پیشنهاد میکنند . مثلاً شما میتوانید برای دوستان خود همین مبحث را برایشان سخنرانی کنید. آنها سربهسرتان ه میگذارند و شوخی میکنند.
آیا میتوانید در این کش و قوس این تعامل موفق بیرون بیایید یا نه و بعد میتوانید وارد جمع شوید و سخنرانی کنید بعد سخنرانی خود را ضبط کیند . بعد خود شنوده خودتان باشید .
آیا درست مطرح کردید منظم بود یا نه و حتی بعضیها توصیه میکنند جلوی آینه بایستید و سخنرانی خود را ببینید ولی من توصیه نمیکنم اگر والدین ببینتد نگران میشوند ولی این تمرین بسیار مؤثر است . ضبط کردن صدا و خود گوش دادن یا آن شکل خود را درآینه دیدن تنها کلمات نیست بلکه حرکات من و نحوه وا ایستادن من همه میتواند در انتقال معنا کمک کننند.
ـ این مرحله آمادگی عاطفی، آمادگس تجهیزاتی :
من اگر بخواهم سخنرانی کنم امکانات میخواهم . تخته میخواهم . میکروفون میخواهم . باید این تجهیزات برایم فراهم باشد و گرنه ارتباط من با مخاطبم صورت نمیگیرد.
ـ این مرحله آمادگی است که هنوز وارد کلای نشدم :
اما مرحله دوم ، مقدمه سخنرانی :
من وار کلاس شدم . آیا بلافاصله باید به ارایه محتوا بپردارم . بعضیها میگویند خیر . اولن گام این است که رابط برقرار کنم با شاگرد . این هم نمیشود دستور العمل از قبل نوشت که چه چیزی ارتباط برقرار کرد شما روحیه بچه ها را میشناسید .
یک معلم بایک طنز با یک جمله یا سؤال ارتباطی را بین خود و بچه ها برقرار کند. چرا؟
بچه ها که از بیرون میآیند و یا در جمع نشستند ممکن است هنوز تمرکز گوش کردن به حرفهای شما را نداشته باشند .
این ارتباط ایجاد رابطه میتواند موضوعی خیلی کوتاه ولی خارج از بحث باشد ولی این راتباط باید صورت گیرد.
توجه شاگردان به موضوع بسیار مهم است که من علایق و رغبت بچه ها را بشناسم. بعضی از این سیاستمداران دنیا گاهی میگویند هیتلر سخنران خوبی بود . روحیه روانشناختی خوب دارند. اوایل بحث دو سه جمله را اصلاح میکنند میبینند کجاها مردم دست میگذارند. متوجه میشدند این برایتان حایز اهمیت شروع میکنند در آن زمینه بحث کردن، در کلاس درس هم معلم باید روحیه بچه ها را بشناسد.
در چه زمینه هایی بچه حتی در آن خاص به چه نوع بحثی بیشتر علاقهمند جهتگیری کند در آن زمینه و ایجاد انگیزه با سؤال با مسایل مختلف .
بیان صریح هدفها و توصیه میکنم از اول به بچه ها بگویید هدفتان چیست؟ بعد از پایان سخنرانی چه انتظاری از آنها دارید، چه مطالبی را باید نتیجهگیری بکنند.
استفاده از پس سازمان دهندهایی که اشاره کردم میتوانید به شما کمک کند از همین جلب توجه و مخصوصاً پیشآزمون .
مثلاً در یک سخنرانی دوساعت اول من ممکن است 5 دقیقه اول برای جلب نظر دانشآموزان سؤالاتی را برای بچه ها مطرح میکنم . بچه یک ربع به شما فرصت میدهم که فکر کنید و به این سؤالات پاسخ دهید. بعد میگویند استاد ما انیها را نخواندهایم نمیتوانیم به اینها جواب بدهیم . همینجا به عنوان یک انگیزه اشکال ندارد این سؤال پیش شما باشد . بحث امروز من درباره این سؤالات است. شما اگر دقت کنید به بحث و صحبتهای من میتوانید اینها را بعداً بنویسید این که انگیزه ایجاد میکند. سؤالات را نگه میدارد در پایان اینها را جواب میدهم . هم به عنوان ارزشیابی میتوانم از آنها استفاده کنم و هم به عنوان یک محرک شیوه های است که هم میتواند استفاده کند. این مرحله مقدماتی است که من رابطه مطلوب را با شاگرد ایجاد کنم
در مرحله سوم ارایه متن سخنرانی است :
حالا میخواهم سخنرانی خود را شروع کنم چه کار باید کرد در سخنرانی چندنکته را باید خیلی توجه کرد که آن جامعه بودن محتوا است. در آن مقدمه اهداف را میگویم چه موضوعاتی را باید توجه کنید حالا در سخنرانی باید محتوایی را ارایه بدهم که دقیقاً تمام اهداف من را بپوشاند. یعنی شاگرد احساس کند این سخنرانی تمام آن اهداف را پوشش داده و میتواند الان نتیجهگیری و بحث کند و میتواند پوشش بدهد به آن اهداف واحساس کند به آن اهداف رسیده است.
دوم سازماندهی منطقی محتوا است . گاهی خودم برام پیشآمده درجایی سخنرانی کردم و بعد وقتی گوش دادم خندهام گرفته .
جملات من مبتدا و خبر نداشت.شاید در همین برنامه احساس بکنید.
یا گاهی از ریل خارج میشود یک مرتبه در حین سخنرانی موضوعاتی مطرح میکند که ربطی به موضوع سخنرانی نداشته این سازماندهی منطقی به من یاد میدهد چه جوری رابطه کل با جزء ،چه جوری اجزای را با هدف تطبیق دهم، چه جوری تسلسل بدهم ، چه جوری اگر بخواهم یک سخنرانی مقایسه انجام بدهم هیچگونه این تضادها و تشابهات را مطرح کنم مثل دانه های یک تسبیح یا زنجیر باید سخنرانی من پیوسته و سازماندهس داشته باشند.
عزیزان میتوانند در همین کتاب مهارتهای آموزشی انواع سازماندهی آموزش را در آنجا مطالعه کنند.
باز نکتهای که در اینجا بعد از سازماندهی باید خیلی به آن توجه کنید استمرار سازماندهی است .
ممکن است من به عنوان معلم در اول کلاس توجه شاگردان را جلب کنم . اما نتوانم استمرار ببخشم و بعد از نیم ساعت بچه ها آن توجه لازم را نداشته باشد در استمرار توجه چه کار باید بکنیم . حداقل توجه بچه ها را به سخنرانی جلب کنیم .
یکی از نکات تعییر دادن محرک است. یعنی چه؟ مثلاً دیدید بعضی از بچه ها علاقهمند به امتحان هستند معلم حتی به عنوان شوخی و واقعیت بگوید : بچه ها امروز ما مهم است و ممکن است تعدادی از سؤالات پایان ترم ار همین مبحث باشد.
شما همین جمله را در کلاس بگویید. یک مرتبه خود کارها درآمده و دارند یاداشت میکنند.
ارزشیابی یک محرک است
شما شناختی که از شاگرد خود دارید میتوانید از محرکهای مختلفی استفاده کیند و محرکها را تغییر بدهید از یک محرک به محرک دیگر.
دوم کانالهایی ارتباطی آدم و قتی به یک سخنرانی بطور مدام گوش میدهید خسته میشود ، گوش اشباح میشود. من به عنوان مفسران میتوانم از یک تصویر و فیلم نمودار به تناسب ؟؟ عوض کنم .
بلافاصله متن کانال را از گوش به چشم تغییر میدهم و همین امر آن حالت خستگی و یکنواختی را کاهش و یا حذف میکند.
فعالیت جسمی :
در یک نقطه و ایستادن و نگاه کردن به تعدادی از دانش آموز و گوشهای از کلاس و با تن صدای یکنواخت مسلم است که این را از فضای فعالیت خارج میکند . معلم باید حرکاتی متناسب با درس داشته باشد.
چه حرکات دست . چه حرکات جسم .
اما توصیه صریح من این است که حرکات بطوری نباشد که شاگردان بجای آنکه به مفاهیم شما توجه کنند به حرکات توجه نمایند. گاهی دیدید بعضی از معلمین کلاس را طی میکنند و بچه ها مثل پاندول ساعت به معلم نگاه میکنند. یادش بخیر ، بزرگواری را یک روز دعوت کردیم که در دانشگاه ما سخنرانی کند. ایستاد و سخنران هیجانی شد پشت کرد به بچه ها ورو کرد به دیوار و شروع کرد به دیوار مشت زدن، بچه ها خندیدند ، به مدت 10 دقیقه ارتباط قطع شد دیگر کسی حرف نداشت و به حرکات وی توجه میکرد ، این نوع حرکات اختلال ایجاد میکند . موانع ارتباطی میشود .
تن صدا بسیار مهم است :
معمولاً برخی از این کتابها و بعضی از این منابع تعلیم و تربیت اشاره میکنند که صدای خانمها گوش را زودتر اشباع میکند. بهمین دلیل خیلی ا ز آقایان به صدای حرف خانمها گوش نمیدهند شاید دلیل آن به همین دلیل باشد.
ولی دقت کنید تن صدای زیر گوش را سریعتر اشباع میکند، تن صدای بم گوش را دیرتر اشباع میکند اما در مجموع اشاره کردند چه تن صدا زیر و یا بم باشد . اگر فرکانس یکنواخت باشد گوش را خسته و اشباع میکند و فرد را از صحنه خارج میکند شور و حرارت سخنران ، البته تنها حرکات نیست بلکه آن حالات عادی چهره است ما بحثی را در تکنولوژی آمورشی در فرایند ارتباط داریم .
آیا این حالت در کلاس صادق نیست.
فرض کنید دانشجویان نشستند مسن است و خسته و بیرمق، مطمین باشید هرچقدر شاگردان فعال باشد این حالت من به آنها سرایت پید ا خواهد کرد .
برعکس شما همه فعال باشید . بچه ها نشسته مثل مجسمه نه حرف میزنند و نه سؤال میکنند بیحال و بیرمق که معمولاً در اکثر کلاس هست.
آبا معلم فعال میتواند به فعالیت خود ادامه بدهد این تعامل احساس در آن شکل میگیرد و یک آزمایشی را یکی از ورانشناسان انجام داد خیلی جالب بود.
من دانشجو را وادار کردم در حیاط مدرسه وا ایستاد و به برج کلیسا نگاه کنید. بعد از چند دقیقه دیدیم 20 نفری دور آن جمع شدند . بعد دانشآمور برگشت به آنها گفت به چه چیز دارید نگاه میکنید ، هیچ کس نمیدانست به چه چیز دارد نگاه میکند. این تعامل احساسی است.
بنابراین معلم باید با شور و حرارات در کلاس درس حاضر شود تا شاگردان را دچار سستی و بیحالی نکند پرسش و پاسخ در سخنرانی ، سخنران لازم است دایماً سؤال کند ذهن را فعال کند. چون هر سؤال برانگیزانند برای من حرکت ایجاد میکند ذهن را فعال میکند.
اما سؤال باید بگونهای مطرح بشود که واقعاً برانگیزاننده باشند، حتی سکوت سخنران در ضمن اینکه دارد سخنرانی میکند چند ثانیه سکوت اختیار کند.
یک مرتبه کانال عوض میشود فرد میگوید چرا؟ همین آن خستگی گذشته را از بین میبرد و صدها نکات دیگر که اگر سخنران در ضمن سخنان به آن توجه کند میتواند مؤثر کند، درس خود را و نکات چهارم جمله بندی آخرین مرحله سخنرانی جمله بندی و نتیجهگیری بهرحال در ضمن صحبت کردن چون ارتباط، ارتباط کدامی است، گاهی اوقات براساس موانع ارتباط از کلاس خارج میشود. برای اینکه این اطلاعات قطلع شد را بهم وصل کنیم این اطلاعات را باید جمعبندی کرد. اما حالت جمع بندی خیمه حالت است.
1) جمع بندی توسط خود معلم انجام میگیرد فشردهای از مباحثی که مطرح شد.
2) جمع بندی شاید توسط خود شاگرد انجام گیرد. حتی با یک سؤال، از شاگرد میخواهیم بگوییم که مجموعه بحثی که دانستیم چه بود . یا حتی با یک تمرین در ریاضی، یک را میآوریم و در حل آن تمرین خود شاگرد تمامی آنها را میگوید.
اما نوع جمعبندی داریم بنام جمعبندی اتفاقی مخصوصاً در دروسی مثل علوم تجربی. یک حادثه اتفاق میافتد .
مثلاً امروز درس ما در مورد بن پایان و یا جوندگان است . معلم وقتی بحث تمام شد. ناخودآگاه و شاید پیشبینی کرد یکی از این بندپایان را در کشو میز وجود دارد. این را بنوعی در کلاس میآورد بچه ها بگوییم شاید یک تعدادی از بچه ها بترسند و یک عده بخندند . معلم بگوید راستی بچه ها خیلی خوب شد بحث ما درباره این موجودات بود .
این نمونهای از بندپایان و شروع میکندبه تمام آن حرفهایی که زده ، یک پدیده را میگیریم و براساس آن غیبت میدهم و تمام مطالبی که در کلاس ؟؟ به طو رخلاصه به آن اشاره میکنیم
ولی این روشها معایب و محاسنی دارند. در این روش سخنرانی
بعدها معمولاً کمتر فعالند . بچه ها بیشتر به معلم توجه میکنند. دامنه لغات و نحو سخنان گفتن آنها تقویتی شود. چون دایماً گوش میدهند.
اگر بخواهیم .بچه ها دامنه لغات آنها تقویت شود یک مقدار باید به فعالیت بپردازیم . نکته آخر ما باید ببینم روش را کجا استفاده کنیم اگر به موقع و بجا استفاده کنیم. انفعال شاگرد کاهش پیدا خواهد کرد.
● یازده مرحله برای تدریس موفق
▪ اولین مرحله در یک تدریس موفق: آن که عاشق باشی
شما یک معلم نخواهید شد مگر این که علاقه ا ی زیاد به این شغل داشته باشید، چرا که اگر شغل معلمی آسان بود هر کسی می توانست آن را انجام دهد. معلمان، مسیولیت بسیار مهمی را بر عهده دارند زیرا یک گفتگوی سطحی از یک معلم می تواند قسمتی از زندگی یک دانش آموز را تحت تأثیر قرار دهد، البته فراموش نکنیم که معلم یک الگوی دایما تحت نظر است.
▪ دومین مرحله در تدریس موفق: در تو باید لذت آموختن نشانگر بوده و ثابت نمایی
بر روی یک تابلو در کلاسم نوشته شده است تحصیلات، یا آرام کردن پریشانی یا بر هم زدن آرامش است.
این جمله روش تدریس مرا به شدت تحت تأثیر قرار داده است.
▪ سومین مرحله در تدریس موفق: چشم امید به اهداف بلندت باید
بدانید که به کجا می روید و به اهداف تان توجه کنید. من هرگز چیزی یاد نگرفتم مگر زمانی که مجبور شدم از آن استفاده کنم.
اگر چیزی که درون تان است بیابید شما را نجات خواهد داد. اگر چیزی که درون تان است نیابید شما را نابود خواهد کرد.
▪ چهارمین مرحله در تدریس موفق: برتو است که مسیول و منظم باشی
تدریس می تواند تمام زندگی شما را به خود اختصاص دهد. با این کار ممکن است که تمام روز و شب را در مدرسه برای کمک به دانش آموزان بگذارید و در کارتان پیشرفت کنید. من معتقدم می توانید فعالیت های هدف مند مهیج و صحیح را برای رسیدن به هدف تان طرح ریزی کنید.
▪ پنجمین مرحله در تدریس موفق: بجوی تا بیابی
تقاضا کنید، حتماً دریافت خواهید کرد.
اگر بدانید چه چیزهایی از کنترل شما خارج است در مورد آنها نگران نخواهید بود. این امر شما را از بسیاری تلاش های بیهوده رهایی خواهد بخشید.
▪ ششمین مرحله در تدریس موفق: بر تو باد انصاف و آمادگی در امر تدریس
شما باید منصف باشید تا برای مسایل قبل از آن که به وجود آیند آماده باشید.
▪ هفتمین مرحله در تدریس موفق: عقل سلیم، لازمه ی تدریس است
زمان اتخاذ تصمیماتی که دانش آموزان را تحت تأثیر قرار می دهد از قضاوت صحیح خود استفاده کنید.
در هر قانون استثنایی وجود دارد و شما باید بتوانید به اندازه ی کافی و به سرعت متوجه این وضعیت بشوید تا قبل از این که از دست شما خارج شود آن را آرام کنید. بسیاری از دانش آموزان در طی سال ترفند های زیرکانه ای را برای فریب معلمان آموخته اند.
▪ هشتمین مرحله در تدریس موفق: بی تعصب و انعطاف پذیر باشید تا موفق شوید. هیچ حق انتخاب دیگری ندارید.
چون با مردم سرو کار داریم باید آماده ی مسایل غیر منتظره هم باشیم و آنها را نتیجه بخش سازیم.
▪ نهمین مرحله در یک تدریس موفق: با ترس و لرز کار مسیر نمی شود.
با شک کار نکنید مطمین باشید که حق با شماست.
▪ دهمین مرحله در تدریس موفق: در کار تدریس همت خود را بلند دار.
باید توقع تان را هم از دانش آموزان و هم از خودتان بالا ببرید.
مردم را می توان به سه دسته تقسیم کرد: آنهایی که باعث می شوند مسایلی اتفاق بیفتد. آنهایی که تماشاگر یک اتفاق هستند و آنهایی که می گویند چه اتفاقی می افتد
▪ یازدهمین مرحله در تدریس موفق: وسعت بخش گستره ی دید خویش را
زمانی که با چالش ها مواجه می شوید همه چیز را در نظر بگیرید. منشور در دستان شماست.
من دانش آموزان را تغییر نداده بودم، بلکه روش پاسخ گویی به آنها را تغییر دادم
تدریس یکی از ارکان اصلی آموزش و پرورش بشمار می رود که کارآیی درونی هر نظام آموزش بستگی به آن دارد. یکی از مشکلات نظام تعلیم و تربیت در کشور ما مربوط به عدم آشنایی و عدم استفاده از الگوها و روش های پیشرفته تدریس است . مشاهدات مکرر نشان می دهد که متاسفانه بسیاری از اساتید دانشگاهها هنوز از روشهای سنتی استفاده می کنند. این تحقیق نیز به منظور بررسی تدریس اساتید دروس برنامه ریزی آموزشی دانشگاههای تهران و برمبنای شاخص های چهار خانواده الگوهای تدریس صورت گرفته است . فرضیه اصلی این تحقیق عبارت است از اینکه، اساتید دروس برنامه ریزی آموزشی شاخص های الگوهای تدریس (الگوهای اجتماعی، اطلاعات پردازی، فردی و رفتاری) را رعایت می کنند. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه اساتید و دانشجویان مقطع کارشناسی دروس برنامه ریزی آموزشی دانشگاههای شهر تهران در نیمسال دوم سال 1372-73 است . تعداد نمونه اساتید برنامه ریزی آموزشی 6 نفر (کلیه اساتید جامعه آماری) و تعداد نمونه دانشجویان 84 نفر (به ازای هر استاد یک کلاس و در مجموع 6 کلاس) که بطور تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از یک پرسشنامه محقق ساخته با استفاده از روش شورای داوران (Pannel of judge) استفاده شد که دارای 70 سوال است . اطلاعات بدست آمده در دو وضعیت موجود و مطلوب بکارگیری شاخص های تدریس موفق مورد تجزیه و تحلیل و مقایسه قرار گرفت و نتایج حاصله حاکی از این است که بین وضعیت موجود (از نظر دانشجویان) و وضعیت مطلوب (از نظر 5 استاد روش تدریس) تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین اساتید دروس برنامه ریزی آموزشی شاخص های خانواده های الگوهای تدریس را رعایت نمی کنند و این مطلب بیانگر این واقعیت است که اساتید جامعه آماری موردنظر آموزش های کافی را در این زمینه ندیده اند و به اهمیت استفاده از شاخص های تدریس موفق (براساس چهار خانواده الگوهای تدریس) چندان واقف نیستند. گردآوری و ارایه 15 نوع طبقه بندی از روش های تدریس شناخته شده و همچنین تهیه و تنظیم شاخص های تدریس موفق براساس چهار خانواده الگوهای تدریس ، از جمله کارهای بدیع در این تحقیق بشمار می روند و این بمعنی شروع راهی است که می تواند به تحولات چشمگیری در آموزش و پرورش منجر گردد.
● ویژگیهای تدریس موفق
معلم دارای نفوذ معنوی است وبارفتارهایش ،الگوها وسرمشق هایی را در اختیار دانش آموزان قرار می دهد. شخصیت معلم اثری عمیق وپایدار در افکار وقلوب دانش آموزان به جای می گذارد.زیرا دانش آموزان در مرحله ای از عمر قرار دارند که تمام جلوه های فکری واحساس های درونی معلم را که در گفتار ورفتار او تجلی می یابد،معیاری برای افکار ورفتار خویش قرار می دهند.
آموزش موفق ، مستلزم رعایت رموزی چند است:
1) طراحی برنامه
2) شناخت موقعیت اجتماعی دانش آموزان
3) حفظ شخصیت معلم 4- تفهیم روش تدریس به دانش آموزان 5- تهیه ی لوازم مورد نیاز آموزش 6-مهم شماردن درس 7-اشراف به تمام روشهای تدریس 8- استفاده از نظرات زیرکانه ی دانش آموزان 9- داشتن غنای علمی 10- پرسشهای تدریجی متراکم 11-رعایت تعادل در حین سخن گفتن 12-اهمیت دادن به نظم 13-گروه بندی کردن 14-درس مهم است ،اما نه فقط درس 15-پذیرفتن این که عالم محضر خداست وخدا همه جا ناظر کارهاست.
● استفاده از مثال های مناسب:
یکی دیگر از مهارت های مؤثّر در تدریس برتر، بهرهگیری از مثال است و میزان اثر بخشی تدریس به نحوه و میزان استفاده استاد از مثال ها ارتباط دارد.
فراگیران ـ و به طور کلّی تمام مخاطبان ـ دوست دارند سخنان موافق با ذوق و هماهنگ با عواطف و طبیعت انسانی باشد. از این رو، بیان نمونههایی از وقایع طبیعی و مثال های شیرین، جالب، عینی و ملموس باعث میشود تا مطالب به صورت خشک و بی روح ارایه نشود، بلکه با ذکر چنین مثالهایی توجه فراگیران به مطالب آموزشی بیشتر جلب شده، مباحث علمی و عقلی خشک، برای آنان دلنشینتر و قابل فهمتر بوده که در نتیجه نشاط و شادابی کلاس را در پی خواهد داشت.
بنابراین با توجه به اینکه به کارگیری مثال ، اشعار مناسب و شواهد تجربی مطابق فهم فراگیران و مناسب با سطح تجربه و دانش آنها، خستگیها و یکنواختیها را برطرف میکند و مباحث علمی را جلوه و جلال میبخشد، ضروری است استادان محترم به فراخور ذوق و سلیقه خویش و متناسب با نوع بحث از این مهم بهره گرفته، انگیزه یادگیری فراگیران را تقویت نموده و درک بهتر و سریع تر مطالب را برای آنان فراهم سازند.
البته از آنجا که عمدتاً هدف از به کارگیری مثال ، تنقیح و روشن ساختن مطالب و اثبات یک اصل و یا تعمیم آن است، مقتضی است تا با حفظ اصل اعتدال در استفاده از مثال و پرهیز از هر گونه افراط و تفریط در بهرهگیری از این أمر، مباحث درس از استدلال های محکم و متقن و غنای علمی مطلوب، تهی نگردد. ضمن اینکه به کارگیری مثال نامناسب و مستهجن نیز در شأن کلاس و استاد معارف نبوده و از قدر و منزلت آن میکاهد.
9 ) ارایه چارچوب کلّی درس در آغاز تدریس:
تدریس با ارایه مطالب آموزشی آغاز میشود. نخستین گام در امر تدریس قبل از ورود تفصیلی استاد به درس جدید، معرفی مطالبی است که تدریس خواهد شد، یعنی استاد در ابتدای درس باید محورهای کلّی بحث را طرح نماید.
توجه به این مهم علاوه بر اینکه باعث ارایه منطقی بحث و پرهیز از پراکندگی و اتلاف وقت کلاس خواهد شد، به فراگیران کمک می نماید تا با شناخت کامل از سیر مطالب آموزشی، انگیزه آنان برای یادگیری بهتر مطالب آموزشی تحریک گردد؛ چرا که ضمن ارایه چنین چارچوبی آنها آگاه خواهندشد که چه مطالبی را خواهند آموخت.
البته انجام چنین امری به صورت شفاهی هم در آغاز تدریس امکانپذیر است، ولی شکل مطلوب آن چنین است که به صورت مکتوب و بر تخته صورت پذیرد؛ چه اینکه از جمله مزایای مکتوب بودن چارچوب کلّی بحث ـ علاوه بر آنچه گفته شد ـ این است که چنانچه استاد از بحث اصلی خود به هر دلیلی (از قبیل پرداختن به پاسخ سؤالات پراکنده فراگیران، بحث از یک موضوع فرعی بنا بر ضرورت طرح آن و...) دور افتاد،چنین چارچوبی به وی کمک خواهد کرد تا سیر اصلی بحث خود را باز یافته و به ادامه مباحث خود بپردازد.
10) مدیریت و توانایی برقراری نظم در کلاس:
استادی که توانایی مدیریت و رهبری دارد به راحتی قادر به پیشبرد اهداف خود در زمینههای آموزشی و پرورشی میباشد. او با ایجاد نظمی صحیح، به وجهی مطلوب کلاس را اداره کرده و از این طریق باعث پیشرفت آموزش و برنامههای درسی میشود و با بهرهگیری از نفوذ خویش، فراگیران را به فراگیری بهتر مطالب آموزشی ترغیب میکند.
از همین جاست که ضرورت مدیریت و توانایی کلاسداری به عنوان یکی از شاخصهای مهم تدریس آشکار میگردد؛ زیرا وظیفه استاد در ارایه خوبِ درس خلاصه نمی شود، بلکه انتظار این است که وی بر رفتار فراگیر نیز نظارت داشته باشد. ممکن است فراگیر نسبت به درسی احساس بی نیازی کند یا نسبت به آن بی علاقه باشد و در انتهای کلاس بخواهد روزنامه مطالعه کند و یا به تکالیف دیگر خود بپردازد و یا.....که این امر موجب برهم خوردن نظم کلاس شده و به دیگران سرایت میکند.از این رو لازم است استاد به رفتار فراگیران نیز توجه داشته باشد تا علاوه بر حفظ توجه و اشتیاق آنها به درس، به نحو مطلوبی از وقت کلاس در جهت تحقق اهداف آموزشی و تربیتی تعیین شده استفاده نماید.
البته باید متذکر شد که مشکلات رفتاری فراگیران که منجر به بینظمی در کلاس میشود، میتواند ناشی از علل مختلفی باشد. گاهی ممکن است شخص استاد، عامل بی نظمی باشد مثل فعال بودن گوشی موبایل استاد در کلاس؛ از اینرو پیشنهاد می شود استاد در جلسه اول از دانشجویان بخواهد گوشی های موبایل خود را خاموش کنند و خود نیز به این کار اقدام نماید. گاهی هم ممکن است یک یا چند فراگیر موجبات بی نظمی را فراهم سازند، و نیز احتمال دارد که هم استاد و هم فراگیران در امر ایجاد بی نظمی سهیم باشند. افزون بر اینها ممکن است علل بی نظمی ها در خارج از کلاس درس باشد، مثل رفت و آمد در سالن ، سر و صدای بیرون کلاس، صدای اتومبیل به دلیل مجاورت کلاس با خیابان و....
از آن جا که هدف این نوشتار، آشنایی اجمالی اساتید محترم با صلاحیت های مختلف استادی است، از این رو در اینجا فقط به آن بخش از عواملی که موجب خواهد شد تا استاد به عنوان عامل بی نظمی کلاس شناخته شود اشاره خواهد شد، هر چند تفصیل بیشتر مطالب کم و بیش در توضیحات شاخصهای قبل آمده است.
علاوه بر ناتوانیهای علمی ـ از قبیل: عدم تسلّط بر موضوع بحث، ضعف در پاسخگویی به سؤالات فراگیران، نداشتن قدرت تحلیل و نتیجهگیری مناسب و... ـ از جمله عواملی که موجب بروز بینظمی در کلاس شده و ممکن است منشا آن استاد باشد، ضعف های ناشی از مهارت های رفتاری و کلاسداری است که به برخی از آنها اشاره می شود:
الف) ضعف های ناشی از فقدان مهارت در رفتارهای اجتماعی:
فقدان چنین مهارتی، باعث بروز رفتارهای مختلفی از استاد میشود که زمینه بی انضباطی و تشنج را در کلاس فراهم میآورد. بعضی از این رفتارها که ناشی از فقدان مهارت لازم در رفتار اجتماعی است عبارتند از:
1) طعنه و کنایه زدن به فراگیران و تحقیر و تمسخر آنان
2) بی توجهی به سؤال های معقول و منطقی فراگیر
3) فرق گذاشتن و تبعیض قایل شدن بین فراگیران
4) خشونت و عدم رعایت ادب و نزاکت در کلام
5 ) تهدید به کم کردن نمره
6) مطرح کردن مشکلات و گرفتاریهای شخصی خود برای فراگیران
ب) فقدان مهارت های تدریس:
بسیاری از پارامترهای کلاسداری و انضباطی که عدم رعایت آنها میتواند بیتوجهی فراگیران به درس و صحبت آنها با یکدیگر را به دنبال داشته باشد، از فقدان مهارت استاد در اعمال آن پارامترها ناشی میشود که اهمّ موارد آنها به شرح زیر است:
1) مشکلات ناشی از صدای استاد: صدای آهسته و نامفهوم، موجب کسالت، خوابآلودگی و خمیازه فراگیر میشود؛ و به عکس آن، طنین صدای بلند و گوشخراش، او را خسته میکند. علاوه اینکه سخن گفتن با مکث های طولانی، تند حرفزدن، بریده بریده صحبت کردن و داشتن لهجه محلّی غلیظ و شدید از جمله مسایلی است که در اداره کلاس تأثیر منفی میگذارند.
2) عدم آشنایی کافی استاد با روش ها و اصول یادگیری: عدم آشنایی لازم و کافی در این زمینه باعث میشود تا استاد نتواند به درستی فراگیر را در امر یادگیری یاری دهد. چنین استادی از شناخت مسایل و مشکلات فراگیر در درس عاجز است، و از اینکه چگونه آنها را خلّاق و مبتکر تربیت کند ناتوان است و.....در این صورت فراگیر احساس محرومیت کرده و در آموختن، پیشرفتی حاصل نمیکند که در این حالت ممکن است محرومیت او به صورت سرگرم شدن از طریق حرف زدن، ردّوبدل کردن یادداشت، و به طور کلّی بی توجهی به درس و کلاس ظاهر شود.
3) عدم آمادگی برای جلسات تدریس: فراگیران به خوبی متوجّه عدم آمادگی استاد برای تدریس میشوند. عدمآمادگی استاد پیآمدهای منفی در پی دارد. حال چنانچه این مسایل تکرار شود، اعتبار و احترام استاد را خدشهدار میکند و در این صورت فراگیران نیز نارضایتی خود را با رفتارهایی که موجب بر هم زدن نظم کلاس میشود، ظاهر میسازند.
4) کلاس های کسل کننده و یکنواخت: استفاده از روش یکنواخت و تکراری، فراگیران را خسته و کسل میکند و احتمالاً این رویه باعث تشدید بی نظمی های کلاس میشود.
5) تعیین تکالیفی که با نیاز و درک فراگیر مطابقت نداشته باشد: در ارایه تحقیق و تعیین تکلیف برای فراگیران، باید توانایی فردی و مشکلات هر فرد را در نظر گرفت و از واگذار کردن تکالیفی که به هر دلیل ممکن انجام آن از عهده وی ساخته نیست، پرهیز گردد.
در پایان یادآوری این نکته مفید است که استاد موفق استادی است که بتواند با ارایه مطالب علمی و جذّاب، توجه مخاطبین را به خود جلب کند، هر چند در هر حال گاهی کسانی پیدا میشوند که توجه چندانی به درس ندارند.
11 ) ارزشیابی از درس قبل:
یکی از مسایل مهمی که استاد باید به آن توجه داشته باشد ارزشیابی از دروس ارایه شده است.
ارزشیابی، عامل بسیار مؤثّری برای برانگیختن دقت و تلاش فراگیران برای یادگیری و هم چنین آگاهی از پیشرفت تحصیلی آنهاست و بدین وسیله فراگیر به جنبههای مثبت و منفی خود در یادگیری پی برده، با راهنمایی استاد برای توسعه جنبههای مثبت و رفع نارسایی های خود کوشش خواهد کرد.
شایسته است استاد در ارزشیابی از دروس خود به ارزشیابی نهایی (پایان ترم) و یا میان ترم اکتفا نکند، بلکه در صورت امکان تلاش نماید در هر جلسه از مطالب جلسات قبل، ارزشیابی به عمل آورد که استمرار این أمر سبب خواهد شد تا مطالب آموزشی همواره مرور شده و از یاد نروند.
استاد با ارزشیابی مداوم از دروس ارایه شده، علاوه بر اینکه فراگیران فعّال را از غیر فعّال تشخیص میدهد، تجزیه و تحلیل نتایج ارزشیابی به وی این فرصت را نیز خواهد داد تا میزان موفقیت خود را در ارایه درس سنجیده و همواره در صدد اصلاح و بهبود روش تدریس خود برآید؛ زیرا اگر معلوم شد اکثر فراگیران، درس را خوب نفهمیدهاند باید احتمال داد که استاد ارایه خوبی نداشته است و بدین ترتیب استاد به نقاط قوّت و ضعف خود پی خواهد برد.
این نوع ارزشیابی را که اصطلاحاً ارزشیابی تکوینی می گویند ممکن است به دو طریق شفاهی و یا کتبی اعمال گردد.
در شکل کتبی آن مثلاً استاد میتواند در ابتدای کلاس 2 سؤال از درس قبل را بر تخته بنویسد واز همه فراگیران بخواهد ظرف مدت 5 دقیقه به آنها پاسخ دهند و سپس جواب ها را جمعآوری کند. در این شیوه ضمن ارزشیابی از درس قبل، از همه کلاس هم حضور و غیاب صورت میپذیرد.
در شکل شفاهی آن نیز در ابتدای هر جلسه به صورت شفاهی از تعدادی از فراگیران سؤالاتی پرسیده میشود. البته شکل مطلوب در این شیوه این است که استاد سعی کند از افراد معین ـ و نه به صورت داوطلبانه ـ سؤال کند.
نکته دیگری که در زمینه ارزشیابی لازم به ذکراست اینکه اگر برای ارزشیابیها امتیازی منظور گردد به طوریکه در نمره پایان ترم فراگیر نیز تأثیر گذار باشد، اشتیاق دانشجویان برای انجام ارزشیابی بیشتر خواهد شد.
12) مرور درس قبل و بیان ارتباط آن با درس جدید:
یکی از اصولی که رعایت آن به أمر یادگیری کمک میکند و کار یادگیری را برای فراگیر آسان مینماید، ایجاد آمادگی در فراگیر قبل از شروع درس جدید است.از جمله اموری که در این زمینه مؤثّر است مرور درس قبل میباشد که علاوه بر ایجاد آمادگی برای ارایه درس جدید و آسانتر شدن فراگیری مطالب آموزشی تازه، باعث میشود مطالب اصلی آن درس تکرار شده و در ذهن فراگیر ثبات بیشتری پیدا کند.
بنابراین برای ادامه تدریس یک متن آموزشی و ارایه مطالب جدید به جا است همواره به آموختههای قبلی فراگیران توجه شده و از آنها به عنوان زیربنا در ارایه مطالب تازه، استفاده گردد که تحقق این مهم از طریق مرور مباحث گذشته ممکن خواهد شد؛ زیرا بهرهگیری از این شیوه، فرآیند یادگیری را تقویت کرده و توجه کلاس را سریعاً به مطالبی که با آن آشنایی دارند جلب مینماید و کنجکاوی فراگیران را برای شنیدن مطالب تازه بر میانگیزد و در نتیجه از توجه بیش از حدّ فراگیر به استاد کاسته شده و به موضوعات معطوف میشود.
نکته دیگری که اشاره به آن ضروری است، اینکه برقراری ارتباط منطقی بین موضوعات اصلی دروس، امری است که باید آن را در مرحله ارایه درس به کار برد. از آنجاکه معمولاً درس ها و سرفصل های پیشبینی شده بیارتباط با یکدیگر نیستند، از این رو اشاره استاد به ارتباط میان درس قبل و درس جدید نیز به ایجاد آمادگی برای طرح درس جدید کمک کرده، درک مطالب را برای فراگیر ساده می نماید و مطالب درسی یکی پس از دیگری با دشواری کمتری عرضه خواهند شد.
13) ایجاد انگیزه در آغاز تدریس نسبت به موضوع بحث:
شروع درس باید به گونه ای باشد که دانشجو را نسبت به درس علاقمند ساخته، انگیزة وی را جهت شنیدن مطالب استاد بر انگیزد. ارایه پیش سازمان دهنده در آغاز و همچنین ارایة چارچوب کلی بحث از جمله عوامل ایجاد انگیزه نسبت به درس می باشد. ذکر مقدمه در آغاز نیز می تواند رغبت دانشجو را نسبت به گوش دادن به درس افزایش دهد. بیان اهمیت، ضرورت ، تاریخچه و پیشینه ی بحث تأثیر فراوانی در تحقق این اهداف دارد.
از جمله اموری که در این مهم می تواند کمک نماید، طرح بحث جلسة آینده در پایان در هر جلسه است؛ زیرا طرح موضوع جلسه بعدی و معرفی منابع مطالعاتی، باعث رغبت دانشجو به موضوع بحث آینده شده و در نتیجه دانشجو به پیش مطالعه می پردازدکه این امر خود موجب بیشتر شدن انگیزه دانشجو نسبت به درس جدید خواهد شد.
14 ) توضیح اصطلاحات کلیدی درس:
استفاده از لغات و اصطلاحات خاص بدون ارایه تعریف درست از مفهوم و معنای آن، هیچ کمکی به ارایه واضح و روشن درس نخواهد کرد، بلکه برای برقراری ارتباط مؤثر با فراگیران باید از لغات مأنوس و دارای مفهوم و معنای صریح و اصطلاحاتی که در سطح معلومات کلاس و آشنای به ذهن باشد، استفاده کرد.
البته در مواردی که ضروری است در توضیح درس از اصطلاحات جدید و یا نامأنوس استفاده شود، چنانچه معانی این اصطلاحات برای فراگیر روشن نگردد پردهای از ابهام بر موضوع درس افکنده میشود. لذا برای تفهیم سریعتر، لازم است استاد در ابتدای شروع درس و یا در آغاز هر بخش و فصل از بحث خود، تعریف جامع، صحیح و در عین حال سادهای از آن اصطلاحات ارایه دهد.
15) خلاصه کردن، جمع بندی و نتیجهگیری در پایان درس:
از جمله اموری که باعث میشود مسایل اصلی درس در ذهن فراگیر تثبیت شود، این است که استاد در پایان درس، مطالب ارایه شده را خلاصه و جمع بندی کرده و نتیجهگیری لازم و مفیدی ارایه نماید.
بیان خلاصه درس، در حقیقت مرور مختصر و دوبارهای است از کلّیه مطالبی که در مرحله ارایه درس توضیح داده میشود و کمک مؤثّری است برای ارتباط نکات مهم و اصلی درس، و منظور از آن افزایش یادگیری فراگیر است.
اصولاً ارایه خلاصه درس، فرصت دیگری در اختیار فراگیر قرار میدهد تا نکات مهم و اساسی درس را که به صورت جامع و کامل عرضه شده است، بهتر درک کند و چنین خلاصهای در واقع تصویر جامعی را از آنچه تدریس شده است ارایه میدهد.
فراموش نشود که جمع بندی و خلاصه درس واقعاً خلاصهای از أهمّ مطالب ارایه شده است، لذا خلاصه درس، حداقل شامل این موضوعات خواهد بود:
1
) تکرار ریوس مطالب و نکات اساسی درس
2) تأکید دوباره مسایل مهمّ طرح شده
3) خاتمه دادن به درس با جملهای رسا و با معنا
معمولاً هر درسی با جملهای رسا و با معنا پایان میپذیرد تا تأثیر مطلوبی در ذهن فراگیر بگذارد. این جمله ممکن است نکتهای مهم و یا نتیجهگیری مثبتی از مطالب ارایه شده باشد که باید با هدف های درس ارتباط داشته و فراگیر احساس کند که بر مسأله با اهمیتی تأکید شده است.
16) طرح بحث جلسه آینده و معرفی منابع مطالعاتی:
یادگیری وقتی مؤثّرتر خواهد بود که فراگیر پیشینهای در این زمینه داشته باشد. از این رو مناسب است استاد پس از پایان درس در هر جلسه ، موضوع بحث جلسه بعد را طرح کرده و توضیحی هر چند کوتاه و مختصر به عنوان زمینهای جهت ورود به مبحث آینده بیان نماید و با ایجاد سؤال های مناسب در زمینه موضوع مورد بحث جلسه آینده، ذهن فراگیر را تحریک نماید تا درباره آن فکرکرده و در صورت تمایل، درباره آن مطالعه کند.
استفاده از این روش، ضمن ترسیم نمایی کلّی و اجمالی از مبحث آینده، محدوده بحث ها را مشخص ساخته و در نتیجه انگیزه فراگیر رابرانگیخته و او را به مطالعه و دقت در موضوع طرح شده تشویق مینماید تا با آمادگی هر چه بیشتر در کلاس حضور یافته و شرکتی فعّال در کلاس داشته باشد.
البته لازم است برخی از منابع مفید برای افزایش اطلاعات و معلومات فراگیران معرفی شود تا دانشجویان بتوانند با مراجعه به آنها، زمینه شرکت فعّال خود را در جلسه بعدی درس فراهم آورند، ضمن اینکه بدین وسیله به مطالعه مستقل و شخصی نیز تشویق و ترغیب میگردند.
توضیح چند شاخص کلی دیگر
1) تناسب حجم مطالب ارایه شده با زمان کلاس و ظرفیت دانشجویان:
روشن است که تعداد واحدهای هر ماده درسی محدود میباشد. از این رو، لزوم آشنایی فراگیر با أهمّ مطالب و اطلاعات عمومی و بعضاً مطالب تخصصی آشکار میگردد؛ لذا بدیهی است که مطالب ارایه شده علاوه بر پوشش دادن تمامی سر فصل های تعیین شده، باید با تعداد واحدهای مربوط متناسب بوده و از اطناب یا ایجاز مخلّ به دور باشند که این موضوع نیز به طرح درسی که از قبل تهیه میشود، بستگی دارد.
استاد با تجربه میداند که مثلاً در یک جلسه 90 دقیقهای چه حجمی از مطالب را میتوان ارایه کرد.البته لازم نیست استاد همه 90 دقیقه را به ارایه درس و بیان مطالب بپردازد.
اگر استاد همواره بیش از آنچه که باید در یک جلسه گفته شود، ارایه کند، علاوه بر این که مطالب عمق کافی را نخواهد داشت و فراگیر هم از پذیرش و درک آن همه مطالب ناتوان خواهد بود، عملاً کلاس ها زودتر از موعد مقرر تعطیل خواهد شد و برعکس اگر استاد همیشه کمتر از آنچه که باید گفته شود ارایه دهد، از ارایه همه سرفصلهای تعیین شده باز خواهد ماند و یا در جلسات پایانی ترم حجم زیادی از مطالب باقیمانده را سربسته و خلاصه بیان خواهد کرد.
علاوه بر زمان، ظرفیت یادگیری فراگیران نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است و باید مورد توجه استاد قرار گیرد.
چنانچه مطلب، کمتر از ظرفیت فراگیران ارایه شود، موجب خستگی و بیحوصله شدن آنها نسبت به درس میشود؛ و در حالت عکس نیز فراگیران با گمان اینکه توانایی فهم مطالب را ندارند، نسبت به درس بیعلاقه میشوند.
البته باید توجه داشت که در همه کلاس ها نمیتوان به یک صورت عمل کرد و برای همه آنها برنامه یکسانی ارایه نمود؛ زیرا ظرفیت یادگیری فراگیران با توجه به زمان کلاس، رشته تحصیلی آنان، نوع بحث و.... متفاوت است و استاد متبحر به همه این مسایل توجه دارد.
در هر حال، توجه به این مهم ضمن تقویت توانایی یادگیری فراگیران و درک بهتر مطالب، موجب بانشاط نگه داشتن کلاس و جذابیت بیش از پیش درس میگردد.
2) روش تدریس ( استفاده از روش تدریس مناسب):
روش تدریس، مجموعه فعّالیت های برنامهریزی شدهای است که در نهایت، نه برای ارایه تدریس بهتر، بلکه برای یادگیری بهتر به کار میرود. بنابراین روش های تدریس، ابزاری هستند که استاد، با تدبیر و ابتکار خود آنها را بکار میگیرد تا هدف های آموزشی مورد نظر بهتر تحقق یابند.
استاد بعد از انتخاب محتوا، باید خط مشی و روش مناسب تدریس خود را انتخاب کند؛ چون روش او چگونگی فعّالیت فراگیران را برای رسیدن به هدف های آموزشی مشخص میسازد.
آشنایی با روش های مختلف تدریس و به کارگیری آنها موجب میشود که هدف های تعلیم و تربیت با سهولت بیشتر و در مدت زمان کوتاه تر تحقق یابند. لذا یکی از امور مهم و لازم برای هر استاد این است که به روش های مختلف تدریس آشنا باشد و از روش یا روش های مناسب استفاده کند و هر اندازه استاد با روش های مختلف تدریس آشنا باشد، در موقعیت های مختلف برای رسیدن به مقاصد آموزشی، آزادی عمل و توفیق بیشتری خواهد داشت.
طبیعی است که پس از آشنایی استاد با روش های مختلف تدریس، در عمل و به هنگام ارایه درس با تشخیص موقعیت، هدف درس و... روش ها و فنون مناسب را به کار خواهد گرفت؛ لذا توصیه میشود که روش تدریس همواره یکسان نباشد بلکه برای برقراری کلاس مطلوب و خارج شدن آن از یکنواختی، ایجاد نشاط علمی در کلاس و یادگیری مطلوب و منطقی فراگیران به کارگیری تلفیقی روش های مختلف توصیه میشود.
البته انتخاب روش ترکیبی مناسب بستگی به عواملی دارد که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره داشت:
1)نوع موضوع و محتوای درس از لحاظ قابلیت ارایه با روش های مختلف.
2)تعداد فراگیران
3)میزان اطلاعات قبلی فراگیران از موضوع درس
4) میزان وقت تعیین شده برای ارایه درس، که هر چه وقت کمتری برای ارایه درس تعیین گردد، استفاده از روش هایی مثلِ پرسش و پاسخ نمیتواند آن اهداف آموزشی تعیین شده را تحقق بخشد.
5) تسلّط علمی استاد و قدرت مدیریت و اداره کلاس
6) حجم مطالبی که میبایست ارایه شود.
بدین ترتیب به ضرورت وجود طرح درس مناسب در فرآیند تدریس پی میبریم؛ زیرا در چنین طرح درسی، روش ها و فنون مناسب تدریس برای درس های مختلف پیشبینی شده و به استاد فرصت خواهد داد تا متناسب با آن دروس، شیوههای مناسب تدریس را برگزیند.
● اشاره:
با توجه به اهمیت و نقش سنجش توانایی استادان در بهبود سیستم آموزشی و ارتقای سطح کیفی تدریس آنها بر آن شدیم تا از این شماره مطالبی را برای خوانندگان فرهیخته این نشریه بازگو کنیم امید است که مورد استفاده اساتید محترم قرار گیرد.
▪ معارف
مقدّمه
تدریس یکی از ارکان اصلی هر سیستم آموزشی به شمار می رود که کارآیی هر نظام آموزش بستگی به آن دارد. یکی از مشکلات نظام تعلیم و تربیت، مربوط به عدم آشنایی و عدم استفاده از الگوها و روش های پیشرفته تدریس است.
مشاهدات مکرر نشان داد که متأسفانه بسیاری از اساتید، هنوز از روش های سنتی و غیرکاربردی استفاده می کنند. استادان دروس معارف اسلامی نیز از این امر مستثنی نبوده و برخی استادان هنوز هم از روش های منسوخ بهره می گیرند و در نتیجه در زمینه تأثیرگذاری از موفقیت کمتری برخوردارند.
از این رو در این نوشتار سعی شده به برخی از شاخصه های تدریس موفق در حوزه های مختلف علمی، مهارتی، عاطفی و تأثیرگذاری اشاره گردد.
امید است اساتید محترم با مطالعه این نوشتار با معیارها و انتظارات از استاد معارف بیشتر آشنا شوند، ضمن اینکه توصیه میشود اساتید بزرگوار برای اطلاع بیشتر به کتبی که در این زمینه نوشته شده مراجعه فرمایند.[1]
الف) عامل علمی
مراد از عامل علمی، مجموعه عناصری است که توانمندی و تسلط علمی استاد را در مقام ارایه درس نشان میدهد. به عبارت دیگر، محور اصلی در این عامل، تسلط علمی استاد بر موضوع درس میباشد؛ از این رو یکی از مهمترین اصول آموزش و نیز ویژگیهای استاد، تسلّط بر محتوا و موضوع درس و آگاهی کافی و گسترده درباره مطالب آموزشی است، به نحوی که استاد را توانا سازد تا با تسلّط کامل مطالب درسی را ارایه دهد.
استادی که تسلّط علمی کافی ندارد شاید بتواند متن درس را آماده کرده و به شکل کامل و صحیح در کلاس ارایه کند؛ اما به دلیل ضعف علمی و عدم احاطه کامل بر مطالب آموزشی، نکات مهم درس تشخیص داده نمیشود و اگر ارایه خوب درس نیاز به خلاقیت (مثل تقدّم و تأخّر مطالب و...) و یا ذکر مطالب تکمیلی و... داشته باشد استاد از عهده آن بر نمیآید.علاوه اینکه نمیتواند پاسخگوی سؤالات و ابهامات فراگیران باشد و استادی که در مسایل علمی ضعیف باشد و نتواند به پرسشهای فراگیران خود پاسخ دهد و روحیه پرسشگری و نقّادی آنها را اقناع و ارضا نماید مسلّماً در کار خود شکست خواهد خورد.
از این رو مطالعه دایم و مستمر استاد در زمینه موضوع مورد بحث، امری ضروری و لازم مینماید؛ زیرا این امکان را به استاد خواهد داد تا ضمن تقویت بنیههای علمی خود، با شبهات و یافتههای جدید در زمینه کار خود آشنا شده و در نتیجه بتواند با تسلّط و آمادگی بیشتری در کلاس حضور پیدا کند؛ چراکه گاهی کمبود وقت و یا احیاناً سهل انگاری ممکن است سبب شود استاد با عدم آمادگی کافی وارد کلاس شود. در چنین مواردی ممکن است استاد برای تظاهر به داشتن آمادگی جهت تدریس، معلومات نادرست ارایه دهد و یا صرفاً به نوشته کتاب یا جزوه اکتفا کند.
علاوه اینکه عدم آمادگی استاد و نداشتن مطالعه کافی پیرامون موضوع مورد بحث، این فرصت را از وی خواهد گرفت تا هنگام تدریس، نکات اصلی و کلیدی درس را گوشزد نماید و نیز مشکلات و شبهات احتمالی درس را پیشبینی نموده و آنها را جهت ارتقای سطح علمی فراگیران در کلاس مطرح و به بحث و گفتگو بگذارد. و چه بسا این امر باعث شود تا استاد یا اصلاً علاقهای برای طرح چنین سؤالات و شبهاتی را از خود نشان ندهد که این حالت، موجب رکود و خمودی کلاس شده و مانع رشد، تکامل، خلاقیت و نوآوری فراگیر است؛ و یا اگر هم چنین مسایلی از طرف فراگیران مطرح شود این عدم آمادگی سبب میشود تا استاد از پاسخ دادن به سؤالات منطقی و معقول آنها طفره رفته و با داستان سرایی در مقام پرده پوشی از این ضعف برآید.
از این رو، سزاوار است استاد از قبل، آمادگی لازم را برای ارایه درس کسب نماید تا ضمن تسلّط لازم بر موضوع بحث، به هنگام تدریس مکرّراً به کتاب یا جزوه مراجعه ننماید.
البته توقّع نمیرود که استاد همیشه همه محتوای درس را حفظ باشد، بلکه طبیعی است گاهی نیم نگاهی به طرح درسی که از پیش تهیه کرده است، داشته باشد؛ ولی رجوع مکرّر به کتاب یا جزوه باعث مکث مخلّ به تدریس و از بین رفتن نشاط کلاس میشود.
در مورد عامل علمی دو نوع شاخص فرعی وجود دارد:
1 )شاخصهایی که با درس خاصی ارتباط نداشته، بلکه در هر درسی لازم و ضروری هستند.
2 )شاخصهایی که به درس خاصی اختصاص دارند.
به عنوان مثال کامل بودن مطالب ارایه شده و یا صحت آنها در هر درسی لازم است. اما تحلیل مطالب تاریخی و نتیجهگیری از آنها فقط در دروسی نظیر درس تاریخ تحلیلی اسلام و یا انقلاب اسلامی ضرورت مییابد و یا توجه به مباحث نظری علم اخلاق که فقط در درس اخلاق اسلامی مورد توجه قرار میگیرد.
در اینجا ابتدا به توضیح شاخصهای علمی مشترک پرداخته و سپس شاخصهای علمی اختصاصی هر یک از گرایشهای پنج گانه دروس معارف اسلامی را بیان میکنیم.
الف) شاخصهای علمی مشترک
1) کامل بودن مطالب ارایه شده: بدیهی است مطالبی که از سوی استاد ارایه میشود بایستی با توجه به متن و سر فصلهای درس کامل باشد، به این معنا که مطالب ارایه شده ضمن اینکه بایستی تمامی سر فصلهای مورد نظر را پوشش دهد، لازم است تمام مباحث مورد نیاز و مرتبط با هر سرفصل را نیز مطرح سازد؛ و به طور کلّی محتوای درس باید تمام حقایق، مفاهیم و اصولی را که لازم است فراگیران بیاموزند، در برداشته باشد.
2) صحّت مطالب ارایه شده: لازم به ذکر است که مطالب ارایه شده توسط استاد بایستی قوی، مورد قبول و خدشهناپذیر ارایه گردد و تحقق این أمر مستلزم این است که محتویات و مباحث طرح شده به گونهای ارایه گردد که از صحّت و اتقان لازم برخوردار بوده و اصول و مسلّمات علمی در آنها رعایت شود، چه اینکه یادگیری هنگامی اثربخش خواهد بود که مطابق با واقعیات بوده و از دقت و صحّت لازم برخوردار باشد؛ زیرا اگر فراگیر احساس کند که با بعضی از مسایل، غیر علمی و بدون دقت کافی برخورد شده است هر آینه ممکن است بقیه مباحث و مطالب را ـ هر چند حق هم باشند ـ نپذیرد و با دید منفی به آنها بنگرد و به این ترتیب اعتماد فراگیر به درس و استاد کاسته شده و نفوذ کلام استاد نیز کم میشود.
3) استفاده از منابع متعدد و ارجاع به آنها: ضروری است استاد به مطالب آموزشی موجود در متن اکتفا نکند، بلکه از هر فرصتی برای توسعه فکری و اطلاعات فراگیران استفاده نماید.
از این رو، جهت عمق بخشیدن به اطلاعات و ارایه تدریسی شایسته، لازم است استاد آشنایی کامل با منابع معتبر و گوناگونی که در زمینه موضوع درس وجود دارد، داشته باشد و متناسب با واحد درسی، سطح علمی فراگیران و... از آن منابع ـ که عمدتاً اصلی و معتبر باشند ـ در تهیه و ارایه محتوای درس استفاده کند؛ زیرا مطالعه مستمر و مراجعه به منابع متعدد در زمینه موضوع مورد بحث، این امکان را به استاد میدهد که ضمن بالابردن توان علمی خود، با دیدگاههای مختلفی که پیرامون موضوع مطرح است نیز آشنا شده و در نتیجه بتواند با تسلّط و آمادگی بیشتری به تدریس بپردازد.
البته تذکر این نکته ضروری است که همواره در این امر باید حدّ اعتدال را رعایت کرد تا محتوای درس انباشتهای از گفتهها و سخنان دیگران نشود.
4) نگارش و تلفظ صحیح آیات، روایات، اسامی، اصطلاحات و عبارات تخصصی: در موضوعات و مباحثی که استاد احساس میکند باید از آیات، روایات، اسامی یا اصطلاحات خاص استفاده کند باید توجه داشته باشد که نگارش و تلفّظ آنها به طور صحیح باشد؛ ضمن اینکه لازم است کاربرد آنها کاملاً بجا و بر حسب ضرورت باشد و حتیالامکان از استفاده مکرر از اصطلاحات تخصصی غیر ضروری خودداری شود.
5) پاسخگویی صحیح به سؤالات دانشجویان: مقصود از این شاخص، صرف اسکات فراگیران در مقام بحث و سؤال نیست، بلکه استاد باید بتواند پاسخ صحیح، علمی و قانعکننده ارایه کند و با پاسخگویی صریح و منطقی به سؤالات و مشکلات علمی فراگیران و دفاع صحیح و معقول از مبانی دین و انقلاب اسلامی، موجبات نشاط علمی کلاس را فراهم آورد. لازمه چنین امری این است که:
اولاً استاد توان علمی لازم را دارا باشد. ثانیاً سؤالهای احتمالی را حتیالامکان پیشبینی نماید که لازمه دست یافتن به این مهم، داشتن طرح درس مناسب و سنجیدهای است که استاد قبل از تدریس برای یک جلسه درس تهیه میکند، چنین طرح درسی به وی فرصت خواهد داد تا سؤالات و ابهامات احتمالی تدریس را پیشبینی کند و پاسخ لازم و متناسب با آنها را بیابد.
تذکر این نکته ضروری است که اگر استاد، پاسخ سؤالی را به هر سببی ندانست لازم نیست که با داستانسرایی در مقام پردهپوشی بر آنچه که نمیداند بر آید، بلکه باید صراحتاً ارایه پاسخ صحیح را به جلسه آینده موکول نماید.
6) دارا بودن جامعیت نسبی در معارف اسلامی: استادان گروه معارف اسلامی افزون بر اینکه باید تسلط و توان علمی لازم را در گرایش مورد نظر داشته باشند در زمینه های دیگر معارف دینی از جامعیت نسبی بر خوردار باشند؛ چراکه رسالت یک استاد معارف صرفاً در فعالیت های آموزشی خلاصه نمی شود، بلکه یکی از مهم ترین رسالت آنان تبلیغ دین در کنار آموزش می باشد. همان گونه که در اهداف تک تک دروس معارف آمده است، محوریت در تدریس این دروس، دین با نگاه تبلیغی و ترویجی و در نهایت تأثیرگذاری است. استاد تاریخ اسلام یا انقلاب اسلامی و... صرفا بیانگر حوادث و وقایع تاریخی نیست، بلکه به همراه تحلیل وقایع و توجه به عبرت آموزی آن به نکات اخلاقی، اعتقادی و مذهبی مبتنی بر باور های دینی نیز توجه دارد؛ مثلاً استاد اخلاق باید در زمینه مباحث اعتقادی، تاریخی، سیاسی، احکام شرعی و... دارای اطلاعات باشد تا در صورت لزوم توان پاسخگویی را داشته باشد. همچنین نکات اخلاقی را باید با باورهای دینی پیوند دهد و...
یا مثلاً استاد در درس اندیشه اسلامی 1ـ2، باید اطلاعات اجمالی نسبت به تاریخ اسلام و تاریخ معاصر داشته باشد یا استاد انقلاب اسلامی نیز باید با احکام شرعی یا مباحث قرآنی و روایی آشنا باشد.
7) آمادگی در ارایه درس: کمبود وقت و یا احیاناً سهل انگاری ممکن است سبب شود استاد با عدم آمادگی کافی وارد کلاس شود. در چنین مواردی ممکن است استاد برای تظاهر به داشتن آمادگی جهت تدریس، معلومات نادرست ارایه دهد و یا صرفاً به نوشته کتاب یا جزوه اکتفا کند.
علاوه اینکه عدم آمادگی استاد و نداشتن مطالعه کافی پیرامون موضوع مورد بحث، این فرصت را از وی خواهد گرفت تا حین تدریس، نکات اصلی و کلیدی درس را گوشزد نماید و نیز مشکلات و شبهات احتمالی درس را پیشبینی نموده و آنها را جهت ارتقای سطح علمی فراگیران در کلاس مطرح و به بحث و گفتگو بگذارد. و چه بسا این امر باعث شود تا استاد یا اصلاً علاقهای برای طرح چنین سؤالات و شبهاتی را از خود نشان ندهد که این حالت، موجب رکود و خمودی کلاس شده و مانع رشد، تکامل، خلاقیت و نوآوری فراگیر است؛ و یا اگر هم چنین مسایلی از طرف فراگیران مطرح شود این عدم آمادگی سبب میشود تا استاد از پاسخ دادن به سؤالات منطقی و معقول آنها طفره رفته و با داستان سرایی در مقام پرده پوشی از این ضعف برآید.
از این رو، سزاوار است استاد از قبل، آمادگی لازم را برای ارایه درس کسب نماید تا ضمن تسلّط لازم بر موضوع بحث، به هنگام تدریس، مکرّراً به کتاب یا جزوه مراجعه ننماید. البته توقّع نمیرود که استاد همیشه همه محتوای درس را حفظ باشد، بلکه طبیعی است گاهی نیم نگاهی به طرح درسی که از پیش تهیه کرده است، داشته باشد؛ ولی رجوع مکرّر به کتاب یا جزوه باعث مکث مخلّ به تدریس و از بین رفتن نشاط کلاس میشود.
● راز طلایی موفقیت

روزی از سرخپوستی که به عنوان کارگر روی اسکلت آسمان خراش در ارتفاع چند صد متری زمین کار می کرد پرسیدند چه چیز باعث شده که تو از آن ارتفاع چند صد متری نترسی؟و او گفت من اگر از ارتفاع ده متری سقوط کنم همان بلایی سرم میآید که از ارتفاع چهار صد متری. پس چرا باید ترسم بیشتر از کارگری باشد که روی اسکلت یک آپارتمان معمولی کار می کند.
خوب به این نکته ظریف فکر کنید اگر در هر کاری در زندگی بدترین وضعیت ممکن را تجسم کنید و یکبار با تجسم ذهنی خود را در آن وضعیت قرار دهید خواهید دید که وقتی آب از سر بگذرد دیگر یک متر یا صد متر با هم فرقی نمی کند . پس اگر بتوانید در عمق پنج متری شنا کنید در اقیانوس ها ی با عمق بیشتر از پانصد متر هم می توانید غوطه ور شوید.
براستی معنای شکست چیست؟آیا معنایش این است که چیزی به دلخواه شما یا آن گونه که انتظارش را داشتید پیش نیاید؟ قانون تجربه همواره کامل و بی نقص است. ما اندیشه ها و اعتقاد های درونی خود را به شیوه ای عالی باز می تابانیم. یا یکی از گامها را بر نداشته اید یا اعتقاد باطنی شما این بوده است که لیاقتش را ندارید و یا احساس بی ارزشی کرده اید.
این گفته قدیمی که اگر بار نخست موفق نشدی باز هم بکوش.براستی حقیقت دارد .معنایش این نیست که خود را بکوب و دیگر بار همان شیوه سابق را تکرار کن. معنایش این است که اشتباه خود را دریاب و از راهی دیگر وارد شو تا بیاموزی چگونه درست آن را انجام بدهی.
این حق طبیعی ماست که در تمام مدت عمر خود از موفقیتی به موفقیت دیگر رهسپار باشیم. اگر وضع مااینگونه نیست یا با تواناییهای ذاتی خود همنوا نیستیم یا معتقدیم که موفقیت از آن ما نیست یا موفقیت خود را در نمی یابیم.
اگر نسبت به جایگاه این لحظه خود معیارهای چنان دور از دسترس برگزینیم _که هم اکنون نتوانیم به آن دست یابیم_ همواره شکست خواهیم خورد.
هنگامی که کودک سرگرم آموختن راه رفتن یا حرف زدن است تشویقش می کنیم و برای هر پیشرفت کوچک تحسینش می کنیم . کودک به وجد در می آید و می کوشد که بهتر آن را انجام دهد . آیا به هنگام آموزش چیزی تازه خود را به همین شیوه تشویق می کنید؟ یا اینکه با گفتن کلماتی نظیر احمق یا دست و پا چلفتی یا شکست خورده فراگیری خود را دشوار تر می نمایید؟
بسیاری از ستارگان و هنر پیشه ها تصور می کنند که از همان نخستین نمایش نحوه اجرایشان باید عالی و بی نقص باشد . اما آنها باید بدانند که هدف نمایش تمرین و آموختن است . بر روی صحنه می اییم تا اشتباه کنیم و راههای تازه را بیاموزیم و بیاموزیم . تنها با تمرین مکرر چیزی تازه را می آموزیم و آن را جزیی از طبیعت خود می سازیم هر گاه در هر زمینه ای به یک کار تمام شده حرفه ای می نگرید به حاصل ساعتهای بی شمار تمرین چشم می دوزید.اصلا مهم نیست که برای چه مدت زمانی خود را شکست خورده پنداشته اید . می توانید هم اکنون الگوی موفقیت را بیافرینید .اهمیت ندارد که در چه زمینه ای می خواهید کار کنید. اصول یکسانند . لازم است که دانه موفقیت را بکاریم . این دانه ها خرمنی عظیم به بار خواهند آورد.
● سخنی چند از بزرگان علم
ـ وظیفه آموزش این است که ذهن های خالی را به ذهن های باز تبدیل کند نه ذهن های پر.
ـ دوستانی انتخاب کنید که اهل زحمت باشند و شما را به درس خواندن و زحمت کشیدن تشویق کنند.
ـ خوشبخت کسی است که به یکی از این دو دسترسی داشته باشدیا کتابهای خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند.
ـ یک تمبر پستی موفقیتش را تضمین می کند چون این توانایی را دارد که تا رسیدن به هدف به چیزی بچسبد.
ـ موفقیت مانند سایه به دنبال پشتکار است.
ـ شرط پیروزی داشتن اراده قوی است شرایط دیگر اهمیت چندانی ندارد.
ـ خواندن بدون فکر کردن همانند خوردن بدون هضم کردن است.
ـ برای آدمهای مصمم و جدی همیشه وقت و فرصت فراهم است.
ـ آرمانهای بزرگ همت های بلند می طلبد.
ـ عظمت زندگی در علم نیست بلکه در عمل است.
ـ جدیت مقصد را نزدیک می کند.
ـ در دنیا لذتی نیست که با لذت مطالعه برابری کند.
ـ فردا وقتیست که تنبلها کار خواهند کرد.
● نکاتی در مورد یادگیری آسان تر مطالب
ـ نکته 1)مطالبی که در آغاز و در پایان مطالعه می خوانید بهتر در حافظه می مانند و مطالبی که در میان قرار دارند احتمال فراموش کردنشان بیشتر است .
پس بخش های میانی مطالعه به تمرین زیادتری نیاز دارند. پس مدت زمان مطالعه نباید به حدی باشد که مطالب زیادی در بین شروع و انتهای آن قرار گیرند .
بهترین زمان مطالعه 50 دقیقه و 10 دقیقه استراحت است. مطالعه برای مدت زمان طولانی و مستمر نه تنها سبب یادگیری بیشتر نمی شود بلکه به علت خستگی از کارایی تان نیز کم می شود. دقت کنید این زمان تنها برای استراحت است مرور کردن مطالب و حتی فکر کردن به آن چه که مطالعه کردید نیز سبب خستگی شما می شود.
ـ نکته 2) مطالعات نشان می دهد که ایجاد تداعی های ذهنی در قدرت به خاطر سپاری مطالب بسیار موثر است .یعنی بین موضوعی دیگر ارتباط برقرار کنید تا در ذهنتان باقی بماند . لزومی ندارد که تداعی ها طبیعی یا منطقی باشند .اگر آنها حالت مضحک و غیر عادی هم داشته باشند حتی موثر تر هم هستند. تداعی باید حتما از خود شما باشد و استفاده از تداعی های دیگران در مورد شما موثر نیست.
ـ نکته 3) حتما مطالب را مرور کنید.
ـ نکته 4) از مطالب مهم و مطالبی که دیر به ذهن سپرده می شوند در کاغذهای کوچک فیش و خلاصه بردارید .گمان نکنید این کار باعث اتلاف وقت می شود با امتحان این عمل متوجه می شویدکه چقدر خلاصه نویسی برای شما مفید است.
ـ نکته 5) باید دانست تکرار یکنواخت و پی در پی مغز را خسته می کند و در نتیجه به شخص حالت خواب آلودگی دست می دهد به این جهت باید از طوطی وار از بر کردن و تکرار بی معنی خودداری کنید.
▪ منظور از ترک تحصیل
دانش آموزانی که زودتر از موعد مقررمدرسه را ترک می کنند و یا به عبارتی قبل از اتمام یک دوره قادر به ادامه تحصیل نمی باشند و به ناچار مدرسه را ترک می کنند.ترک تحصیل معمولا به دنبال تکرار پایه و ناتوانی و عدم کارایی مدرسه می باشد. همچنین ترک تحصیل منجر به افزایش بی سوادی در جامعه می گردد.
▪ روند ترک تحصیل در ایران
ترک تحصیل یکی از معضلات آموزش در جهان می باشد. امروزه ترک تحصیل و افت تحصیلی در تمام کشور های جهان از عمده ترین مباحث و مسایل آموزش و پرورش و حتی مسیولان نظام آموزشی است.نظام آموزشی ایران مانند بسیاری از کشور های در حال رشد از یک سلسله بیماری رنج می برد و این مسایل عمدتا از رژیم قبل به ارث رسیده اند. و علی رغم کوشش هایی که تا به حال انجام گرفته هنوز این مشکل لاینحل باقی مانده است.

عوامل موثر در ترک تحصیل دانش آموزان

برترین عوامل مشترک در ترک تحصیل دانش آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی بخصوص در مقطع متوسطه بیانگر این حقیقت است که فقر مالی و فقر انگیزشی بیشترین نقش را داشته است و همچنین محیط نامناسب خانه و مدرسه خشونت
تنبیه و تشویق معلم سختگیری های بیهوده که باعث می شود انگیزه تحصیلی شاگردان ضعیف شودزمینه های ترک تحصیل فراهم می گردد.
از عوامل دیگر که در موفقیت تحصیلی جوانان و نوجوانان می توانند تاثیر گذار باشندسلامت جسمی و روحی و بهداشتی عوامل ارثی ذهنی و هوشی امکانات آموزشی اعتماد به نفس و تلاش و پشتکار فردی تاثیر همسالان اهمیت قایل شدن والدین به تحصیل فرزندان می باشد. در اینجا مهمترین موارد موثر در افت تحصیلی دانش آموزان بیان شده است.
1) شرایط اقتصادی
2) سواد والدین
3) برخورد معلم
4) محتوای کتب درسی
5) شیوه برگزاری امتحانات(شیوه های ارزیابی)
6) عقب ماندگی درسی
7) نارسایی های جسمانی
8) انگیزه
▪ شرایط اقتصادی
ترک تحصیل دانش آموزان با وضعیت اقتصادی جامعه و خانواده در ارتباط می باشد. عواملی چون پایین بودن در آمد مسکن نا مناسب عدم سرپرستی و حضور پدر و مادر در خانواده کثرت فرزندان و طبقه پایین شغلی والدین بر ترک تحصیل فرزندان تاثیر دارد. پس مسلم است که کیفیت آموزش و تربیت در رشد جسمانی و قوای دفاعی دانش آموز در خانواده هایی با سطح پایین اقتصادی و فرهنگی جامعه و خانواده اثرات مستقیمی بر عدم پیشرفت فرزندان به جای می گذارد. مشکلات والدین در راه کوشش و تلاش برای معاش و گرفتاری های بی شمار آنها در این رابطه معمولا والدین را از اوضاع و احوال فرزندان خود غافل می نماید و در حقیقت رابطه صحیحی را لازمه یک زندگی سالم است را مختل می سازدو اثرات این نوع زندگی در ظرف چند سال به اعماق نحیف افراد نفوذ می کند و موجب تخریب نیروهای بالقوه آنان می گردد. وقتی فقر در خانواده ای باشد امکان بروز مشکلاتی در رفتار جوانان من جمله دانش آموزان وجود خواهد داشت . علی علیه السلام درباره فقر می فرمایند﴿فان الفقر منقصه للدین مدهشه للعقل و داعیه للمقت﴾ فقر باعث نقصان دین سراسیمگی عقل و بر انگیختن خشم می شود و بیکاری جوانان را به جانب برخی از بزهکاری ها می کشاند. البته اسلام زمینه اجتماعی را برای تعادل اقتصادی ایجاد می کند و بر والیان امور فرض می داند که مبادا فقر آنان را به انحراف بکشاند. پس معلوم می شود که مهمترین عامل برای رهایی دانش آموزان از تحصیل فقر اقتصادی است.
▪ سواد والدین
یکی از عوامل مهم در پیشرفت یا ترک تحصیل دانش آموزان سواد والدین محسوب می شود. اگر بچه ها در محیط خانواده احساس پشت گرمی نمایند و هر گاه از نظر درسی مشکلی برایشان پیش آمد مطمین باشند که اولیای آنها کمک می کنند در این صورت با دلگرمی بیشتری درس می خوانند و دچار عقب ماندگی تحصیلی نخواهند شد. چون تحصیلات والدین تاثیر بسزایی در موفقیت تحصیلی فرزندان دارد. تحقیقات متعددی نشان می دهد که پیشرفت تحصیلی دانش آموزانی که والدین آنها افرادی آگاه و با سواد بوده اند موفقیت تحصیلی آنان بیشتر بوده است. محیط خانواده در پیشرفت تحصیلی نقش مهمی دارد. دانش آموزی که والدین خود را مشغول مطالعه می بیند خودش نیز تشویق به درس خواندن می شود و آنها را به عنوان بهترین الگوی همانند سازی تحصیلی انتخاب می کند. بنابراین کمک و راهنمایی فرزندان توسط والدین امری است ضروری و نمی توان کار آموزش را تنها به مدرسه محول ساخت و از نقش خانواده در این زمینه غافل شد. دانش آموزان اوقات زیادی را در منزل می گذرانند و تحت تاثیر اعمال و رفتار والدین هستند و از آنها انتظار کمک و راهنمایی در زمینه درس را دارند.
▪ برخورد معلم
پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تا حدود زیادی بستگی به شرایط محیطی و نحوه برخورد معلمان و اطرافیان دارد . فضایی که نوجوانان در آن پرورش می یابند باید به گونه ای باشد که موجب موفقیت آنها گردد. برخورد معلم باید منطقی بوده تا دانش آموز را در مسیر موفقیت قرار دهد و دانش آموز اعتماد به نفس پیدا کند و از خود انتظار موفقیت داشته باشد زیرا موفقیت هم چون نردبانی است که وقتی شروع شد تا آخرین پله ادامه می دهد.
بنابراین می توان گفت رابطه معلمان و شاگردان و مسیولان دیگر دبیرستان می تواند موفقیت دانش آموزان را تحت تاثیر قرار دهد و از ترک تحصیل جلوگیری کند.
برخورد معلم و اولیای دبیرستان باید به گونه ای باشد که دانش آموز از طریق دستکاری اشیا آزمایش جمع آوری اطلاعات ساختن و خلق کرد مباحث ومشارکت در کارهای گروهی گوش دادن خواندن و اکتشاف به تجربه یادگیری بپردازند و بدین وسیله از ترک تحصیل دانش آموزان جلوگیری نمایند .
همچنین استفاده از تشویق های مادی و غیر مادی مفید است . استفاده بیشتر معلمان از تشویق های کلامی و تشویق در جمع در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نقش بسزایی دارد و هم باعث جلوگیری از افت تحصیلی دانش آموزان می شود.
▪ محتوای کتب درسی
عواملی مانند عدم تناسب نیازها و علایق دانش آموزان با محتوای کتب درسی عدم هماهنگی اهداف آموزشی با نیاز ها و علایق دانش آموزان از عوامل افت تحصیلی می باشد.اگر محتوا و روش و فنون آموزش و پرورش واقعا با نیاز ها و رغبت ها و مسایل و مشکلات دانش آموزان تناسب داشته باشد باعث می شود که آنها در تحصیل بهتر کوشش کنندو تحصیلات خود را به پایان برسانند و در نتیجه از میزان ترک تحصیل کاسته شود.
کتابها و موارد درسی و محتوای دروس مهم ترین راه رسیدن به اهداف آموزشی است .نگاهی اجمالی به کتب درسی نشان می دهد که غالب کتابها و برنامه های آموزشی از نظر کیفی و کمی با توان و و نیاز های دانش آموزان هماهنگی ندارد .
بین محتوای کتب ساعات تدریس و درک دانش آموزان و مراحل رشد آنها تناسب وجود ندارد.
یکی از مهم ترین و موثر ترین عوامل ترک تحصیل محتوای کتب درسی است و همچنین ارتباط نداشتن محتوی دروس با نیاز های دانش آموزان ارتباط نداشتن محتوی دروس با آموخته های قبلی دانش آموزان حجیم بودن محتوای کتب درسی با توجه به مقدار زمانی که برای یادگیری فرصت دارند ارتباط نداشتن محتوای دروس با نیاز های حال و آینده جامعه روان نبودن و جذاب نبودن و قابل درک و فهم نبودن مطالب درس عدم ایجاد تفکر و عدم ایجاد روابط اجتماعی مطلوب در دانش آموزان نیز از دیگر عوامل مرتبط می باشد .
▪ شیوه برگزاری امتحانات(شیوه ارزیابی)
هدف عمده در مدرسه پیش بردن یادگیری دانش آموزان است . تمام فعالیت های مدرسه باید متوجه همین هدف باشد . زیرا مقدار و نوع یادگیری دانش آموزان است که میزان فعالیتهای مدرسه را روشن می کند. هرگاه دانش آموز مطلبی را یاد بگیرد این امر موجب تغییر رفتار وی خواهد شد و به عبارت دیگر تجارب یادگیری موفقیت آمیز موجب تغییراتی در رفتار دانش آموز می شود.
بوسیله ارزیابی و امتحان است که معلم می تواند اثر کوششهای خود را بفهمد و یا بداند که چه اندازه توانسته است دانش آموز را در راه رسیدن به هدفهای مورد نظر کمک کند و خود نیز تا چه حد موفق بوده است.
چنانچه امتحان به جای اینکه یک وسیله باشد یک هدف اصلی به شمار آید و این بر کل فرایند آموزشی اثرات سو می گذارد و هدفهای حقیقی آموزش و پرورش را به مخاطره می اندازد.در چنین حالتی امتحان بر چگونگی تدریس و یادگیری تاثیر گذاشته و دانش آموزان فقط برای کسب نمره و قبول شدن در امتحان فعالیت می کنند .
دانش آموزان برای دریافت نمره به حفظ کردن مطالب می پردازند و در نتیجه قدرت تفکر و استدلال و نو آوری فراگیران ضعیف می گردد و موجب خستگی آنها از درس و معلم می شود.
همه این موارد منجر به عدم پیشرفت و افزایش میزان افت تحصیلی و در نهایت ترک تحصیل دانش آموزان می گردد.
استفاده از شیوه های صحیح امتحان یا ارزیابی پیشرفت تحصیلی نه تنها معلم را قادر می سازد که دانش آموزان خود را در رسیدن به هدفهای آموزش و پرورش راهنمایی کند بلکه بر اساس ارزیابی مداوم می تواند روش تدریس را نیز ارزیابی کند.به این ترتیب می تواند از ترک تحصیل دانش آموزان جلوگیری کند.
بنابراین امتحان وسیله ای نیست که تنها در پایان مراحل تحصیل و برای انتخاب افراد مستعد و شایسته تر به کار رود بلکه امتحان باید به طور مداوم و در جریان تدریس باشد و در موقعیت های مختلف انجام گیرد.
▪ عقب ماندگی درسی
برخی از دانش آموزان عقب ماندگیشان ناشی از افت هوشی و نارسایی ذهنی نیست بلکه صرفا ناشی از تن پروری یا بیکارگی است .
یعنی عقب ماندگی درسی ناشی از تنبلی .
گاهی عقب ماندگی ناشی از تن پروری و تنبلی است بدین معنی که کودکان وقت و تلاش خود را مصروف کار و تحصیل نمی کنند و مانند دیگر دانش آموزان درس نمی خوانند و یا عوامل دیگر مانند وجود نارسایی های عضوی چون ضعف در بینایی و در شنوایی عدم قدرت بیان اختلال در رفتار حالت گیجی و ماتی و گم کردن دست و پای خود در حین پاسخ به سوالات معلم است.
▪ نارسایی های جسمی
دانش آموزانی که دارای بنیه ضعیفی هستند و از سلامت عمومی کامل برخوردار نیستند نمی توانند به اندازه کافی کوشش و فعالیت داشته باشند.
وجود ضعف در بینایی و شنوایی نیز باعث عقب ماندگی و افت تحصیلی می شود.این نوع دانش آموزان به علت خوب درک نکردن درسها افت تحصیلی پیدا می کنند .
ناراحتی های مربوط به مراکز عصبی و ناهماهنگی هایی حتی حرکتی در جای خود باعث افت تحصیلی دانش آموز خواهد بود.
▪ انگیزه
به حرکت های درونی فرد که موجب هدایت رفتار او به سوی نوعی هدف است انگیزه گفته می شود.
محققان یکی از دلایل افت تحصیلی را نداشتن انگیزه پیشرفت می دانند.برای ایجاد انگیزه در دانش آموزان باید تلاش نمود تا فرد احساس نیاز کند.وقتی دانش آموزان در اثر شکست در دل تازه نسبت به آن نگرشی منفی پیدا می کنند باید به او کمک کرد در درس تازه موفقیت کسب کند در نتیجه به تصویری مثبت تر به توانایی خود در مورد یادگیری مطلب درسی دست یابد زیرا یادگیری همراه با موفقیت به ایجاد انگیزه منجر می شود.و باید شرایطی را فراهم کرد که دانش آموزاموفقیت خود را احساس می کند زیرا هیچ چیز مانند خود موفقیت به آن کمک نمی کند.معلمان تکالیف یکنواخت ارایه ندهند به عبارت دیگر از خاصیت برانگیختگی مطالب مختلف استفاده کنند.
● در آخر
در آخر می توانم بگویم ترک تحصیل یکی از مهمترین مشکلات نظام های آموزشی است و در نظام تعلیم و تربیت ما نیز ترک تحصیل به صورتهای مختلف یکی از مشکلات عمده محسوب می شود.
ترک تحصیل یا همان افت تحصیلی (این کلمه از زبان اقتصاد دانان آمده است ) هر ساله مقدار قابل توجه ای از بودجه و نیروهای انسانی و امکانات را به هدر می دهد و اثرات ناخوشایندی نیز چه از نظر روحی و چه از نظر روانی به دانش آموزان وارد می نماید و مشکلات عدیده ای را برای خانواده ها بوجود می آورد.اکنون اینجانب دبیر شیمی دبیرستان بنت الهدی به عنوان عضو کوچکی از خانواده آموزش و پرورش وظیفه خود دانسته تا با ارایه این کار و آپدیت آن به صورت ماهانه تا حدودی هر چند اندک راهکار های مناسب را برای ارتقای سطح دانش فرزندانمان ارایه دهم.
بامید روزی که در ایران مشکلی به عنوان ترک تحصیل به پایین ترین درجه ممکن برسد.

کیهان کمانگر
مقالات ارسالی به آفتاب