خشونت در مدارس ایران
رفتارهای خشونت آمیز نوعی هنجار شده است .....
علی نوروزی دانش آموز کلاس چهارم ابتدایی شهر لالی، یازدهم اردیبهشت سال جاری به علت تاخیر در ورود به کلاس از سوی معلم خود مورد تنبیه بدنی قرار گرفت. این دانش آموز در اهواز گفت؛ 6 ضربه با کابل به کمر و گردنم وارد شد که همان لحظه احساس سوزش و درد شدید تمام وجودم را فرا گرفت و پس از تعطیل شدن مدرسه در مسیر خانه، ناگهان بی هوش بر زمین افتادم. با نوشیدن آب به هوش آمدم، اما در خانه به طور کاملاً ناگهانی تمام بدنم فلج شد و به بیمارستان امید لالی انتقال یافتم. با اینکه هنوز معلوم نیست که آیا فلج شدن دانش آموز ناشی از تنبیه بدنی او بوده یا نه، معلم خاطی از کار معلق و پرونده اش به دادگاه تخلفات اداری فرستاده شده است. این در حالی است که تناسبی بین نحوه تنبیه و بیماری کودک وجود ندارد و به گفته مدیر کل ارزشیابی آموزش و پرورش ضربات وارده با پوسته کابل بوده و نه خود کابل. هنوز نظریه پزشکی در مورد علت بیهوشی و فلج کودک اعلام نشده است. اما برخی رسانه ها و مسوولان آموزش و پرورش، به نوعی حکم مجرمیت معلم را صادر کرده ا ند.
● زمینه بروز خشونت
چنین اخباری را باید با احتیاط دنبال کرد. خشونت در اشکال مختلف در مدارس وجود دارد و معمولاً مورد اعتراض اولیا قرار نمی گیرد. عرف جامعه و خانواده ها درجه یی از خشونت را پذیرا هستند. اما آنجا که پای یک تصفیه حساب سیاسی یا خانوادگی در میان است معمولاً کار به شکایت می رسد. تراکم دانش آموز در کلاس درس، معماری پادگانی، میز و نیمکت های ناراحت، کمبود فضاهای ورزشی، برنامه های خشک درسی و سخنرانی های طولانی و خسته کننده معلم و مربی، دانش آموزان را به عصیان وا می دارد و دانش آموز عاصی را جز با خشونت نمی توان به راه آورد. معلمان و مدیران مدارس با برشمردن کمبودها و تنگناها هم خشونت را محکوم می کنند وهم با بیان چنین مطالبی خشونت ورزی در مدارس را اجتناب ناپذیر جلوه می دهند.
● تنبیهات عجیب
هر چند خشونت علیه کودکان و تنبیه بدنی دانش آموزان در همه جای دنیا و حتی در کشور های توسعه یافته اتفاق می افتد، اما در ایران و برخی از کشورهای خاورمیانه، رفتارهای خشونت آمیز نوعی هنجار فرهنگی است و تنها برخی از رفتار های خشن نامتعارف و شدید نمود رسانه یی می یابد. به عنوان مثال اردیبهشت سال 86 در یکی از مدارس راهنمایی منطقه 10 تهران دانش آموزی که لباس ورزشی خود را تعویض نکرده و با همان لباس در کلاس درس زبان انگلیسی حاضر شده بود، از سوی معلم با رفتار تحقیرآمیز (برهنه کردن) و ضرب و شتم روبه رو شد. با شکایت مادر دانش آموز و طرح موضوع در رسانه ها، معلم مدرسه گفت که کار او یک شوخی بوده است، به نوشته روزنامه کیهان در بهمن ماه سال 85 یک معلم در مدرسه راهنمایی رحیم ممتاز اهواز، دانش آموز بازیگوشی را مجبور کرد سر خود را به مدت یک ساعت در سطل زباله کلاس نگه دارد. پـدر این دانش آموز به خبرنگار کیهان گفت؛ این تنبیه نه تنها هیچ تناسبی با شیطنت پسرم در کلاس نداشت، بلکه از نظر اخلاقی بسیار ناپسند بود و تاثیرات بسیار بدی بر روحیه فرزند نوجوانم گذاشته است .
● خشونت سازنده است
امروز در بیشتر کشورهای توسعه یافته بخش وسیعی از منابع مادی و معنوی صرف توجه به مسایل کودکان و حمایت روانی و جسمی از آنان می شود. ماده 19 کنوانسیون حقوق کودک بیان می کند باید از کودکان در برابر هر نوع آسیب یا آزار بدنی و روانی توسط والدین و افراد دیگر محافظت کرد. رفتارهای خشن و برخوردهای فیزیکی نسبت به کودکان از سوی تعدادی از والدین و معلمان به عنوان ابزاری سودمند برای تعلیم و تربیت به کار می رود و گاهی تبدیل به عادت می شود و به بهانه های مختلف تکرار می شود. در چنین سیستم فکری تنبیه بدنی و خشونت داروی تلخی پنداشته می شود که آثار مفیدی در پی دارد. خانواده ها نیز عمدتاً با اعتقاد به چنین اصلی تنبیه بدنی کودکان خود را تا زمانی که منجر به جراحت و عوارض سنگین نشود، نادیده می گیرند و حتی در مواردی با ترساندن کودک از معلم، در خانه او را وادار به اطاعت می کنند.
● معلمان در قرن 19
جهانبخش سلطانی می گوید؛ در سال 85 بازنشسته شدم. 31 سال در دبیرستان ها خدمت کردم. بعضاً بچه ها به یکدیگر که هیچ به معلم ها هم فحاشی می کنند. بعضی از خانواده ها هم فکر می کنند معلم زرخرید آنهاست به اینان اگر بگویی که شما 10 دقیقه کلاس را اداره کن نه می توانند و نه حاضرند. فقط فکر این هستند که دردانه شان در مدرسه مشغول باشد و آنان روی مبل لمیده و اتلاف وقت کنند. سلطانی معتقد است دانش آموزان کنونی به بزرگ ترها احترام نمی گذارند. علی دلپسند دبیر ادبیات فارسی از زاویه دیگری به موضوع نگاه می کند؛ دبیر فوق لیسانس 20 سال سابقه هستم. خشونت در مدارس از نبود برنامه برای دانش آموزان و همچنین از شکاف معلمان با دانش آموزان حکایت دارد. معلم در قرن 19 و بچه ها در قرن حاضر زندگی می کنند، میان معلمان و دانش آموزان واقعاً شکافی است که موجب مشکلات اساسی در سیستم آموزش و پرورش شده است. عامل دیگر مشکلات اقتصادی و طرز فکر معلمان است که احساس می کنند در کلاس ها بی خود و بی جهت وقت خود را تلف می کنند، نه حقوق مکفی دارند و نه احترام کافی، محمد حسینی تنبیه بدنی در مدارس را اجتناب ناپذیر می داند؛ کلاس های انباشته از دانش آموز با کودکان سر به هوا را چگونه باید اداره کرد؟ بچه ها روی نیمکت های چوبی با عرض 25 سانتیمتر و بدون تکیه گاه در وضعیت ناراحتی در ردیف های منظم نشسته اند. ابزار کمک آموزشی فقط حنجره معلم است و گچ و تخته سیاه. سخنرانی معلم خسته کننده است. بچه ها به موضوعات درسی بی علاقه اند. معلم چاره یی ندارد جز اینکه برای ایجاد نظم به خشونت متوسل شود. معلم بدون چاشنی خشونت جذبه ندارد.
● موضع یکجانبه وزیر
حیدر سلیمانی دبیر آموزش و پرورش شهرستان کرج با تبلیغاتی دانستن اظهارات مقامات در خصوص دانش آموز خوزستانی می گوید؛ تنبیه بدنی دانش آموز خوزستانی از نظر هر معلم، کاری خطا است اما اینکه برنامه های پربیننده تلویزیون این خبر را با آب و تاب منعکس می کنند غیرطبیعی است و به حیثیت جامعه معلمی آسیب می رساند. محمود مهدوی نیز با انتقاد از موضع گیری وزیر می گوید؛ در حالی که هنوز ابعاد ماجرا روشن نیست، وزیر آموزش و پرورش در رسانه ها موضع تندی علیه معلم خوزستانی اتخاذ کرد. به جای آن وزیر باید کمی هم به زمینه های بروز خشونت توجه می کرد.
● ترکه های آلبالو و مدرنیته ظاهری
خشونت علیه کودکان در فرهنگ ما ریشه عمیقی دارد. در ادبیات کلاسیک ایران به ویژه در گلستان سعدی بر سودمندی خشونت علیه کودکان بسیار تاکید شده است. سعدی ضرب بی محابا و زجر بی قیاس را از ضرورت های تعلیم و تربیت می داند. در مکتبخانه ها، معلم با وسیله یی به نام فلک پاهای دانش آموزان بازیگوش یا ضعیف در درس را بسته و با ترکه چوبی کف پای آنها را می نواخت. ایرانیان از صد سال پیش آموزش و پرورش مدرن را پذیرفتند و دبستان های جدید به سبک غربی جایگزین مکتبخانه های سنتی شدند، اما این تحول، عمیق و ریشه دار نبود و در واقع تاسیس دبستان اقتباسی شکلی بود. محتوای مکتبخانه های سنتی در قالب مدارس جدید به حیات خود ادامه داد. خشونت لفظی و تنبیه بدنی وجه جدایی ناپذیر رفتار معلمان بود. معلمان این شعر سعدی را فراموش نمی کنند که می گوید؛ استاد معلم چو بود بی آزار/ خرسک بازند کودکان در بازار. برخی از معلمان بر چنین زمینه فرهنگی، خشونت علیه کودکان را توجیه می کنند. در رژیم سابق با اینکه دولت خود را مدرن می دانست و آموزش و پرورش دستگاهی به ظاهر مدرن بود، اما درک مسوولان از مدرنیته از برخی ظواهر فراتر نمی رفت. در آن زمان تنبیه بدنی دانش آموزان بسیار رایج بود. ترکه های آلبالو بخشی از خاطره دوره کودکی مردان و زنان میانسال امروزی است.
● نظام آموزشی، مدرن یا سنتی؟
آموزش و پرورش ایران فاقد یک تیوری منسجم تربیتی است. در آموزش و پرورش ما عناصر نو و کهن به نحو شگفت انگیزی به همزیستی خود ادامه می دهند. سلیقه مدیران و مربیان و معلمان تعیین کننده رفتار آنها است. در حالی که نظام آموزشی ما بسیاری از مفاهیم مدرن تربیتی را پذیرفته اما همچنان نظام سنتی مورد ستایش قرار می گیرد. بسیاری از مقامات سیاسی و نظریه پردازان دولتی، نظام تعلیم و تربیت مدرن را اساساً پدیده یی غربی و استعماری می دانند و در فکر بازگشت به نظام آموزشی ماقبل مدرن هستند. چنین بازگشتی عملاً امکان پذیر نیست، اما نتیجه چنین تفکری تنها بلاتکلیفی نظام آموزشی کشور است. در گزینش معلمان بر احراز صلاحیت های عقیدتی و سیاسی داوطلبان بسیار تاکید می شود، اما صلاحیت های حرفه یی شغل معلمی چندان مورد توجه گزینشگران نیست. به همین دلیل معلمان در مورد مسایل تربیتی دارای دیدگاه های بسیار متفاوت و شخصی هستند. کسانی که نظام مدرن آموزشی را رد می کنند و خواستار بازگشت به نظام آموزشی سنتی هستند با این پارادوکس مواجهند که نمی توانند خشونت ورزی علیه کودکان را محکوم کنند، چون یکی از عناصر آموزش سنتی اعمال خشونت و تنبیه بدنی کودکان است. اما در دنیای امروز قادر به دفاع از اعمال خشونت علیه کودکان نیستند.
● قانون مترقی کافی نیست
طبق ماده 77 آیین نامه اجرایی مدارس اعمال هرگونه تنبیه دیگر از قبیل اهانت، تنبیه بدنی و تعیین تکالیف درسی جهت تنبیه ممنوع است و در اعمال تنبیهات نباید بین دانش آموزان تبعیض و استثنایی قایل شد. بر اساس ماده 76 دانش آموزان متخلفی که راهنمایی ها و چاره جویی های تربیتی در آنها مفید و موثر نمی افتد، با رعایت تناسب به یکی از روش های زیر مورد تنبیه قرار می گیرند؛ تذکر و اخطار شفاهی به طور خصوصی، تذکر و اخطار شفاهی در حضور دانش آموزان کلاس مربوط، تغییر کلاس در صورت وجود کلاس های متعدد در یک پایه با اطلاع ولی دانش آموز، اخطار کتبی و اطلاع به ولی دانش آموز، اخراج موقت از مدرسه با اطلاع قبلی ولی دانش آموز حداکثر برای مدت سه روز و انتقال به مدرسه دیگر. این مقررات بسیار عادلانه و مترقی است و تنبیهات آن با کنوانسیون حقوق کودک تعارضی ندارد، اما وجود قانون خوب به تنهایی کفایت نمی کند. قانون بر بستر فرهنگ و توسط انسان ها اجرا می شود. بسیاری از معلمان چنین تنبیهات خفیفی را غیرکارساز و عامل تشویق دانش آموزان به انجام تخلف می دانند. به گمان آنها اگر دانش آموزان از مفاد این آیین نامه مطلع باشند، هرج و مرج محیط های آموزشی را فرا می گیرد.
شیرزاد عبداللهی
دانش ما www daneshema com