کودک و نوجوان نمایش نسخه اصلی

عصر دانش، الزامات و بایدهای معلمی

دست توانای معلم است که چشم انداز آینده ما را ترسیم می کند.

گروه آموزش و پرورش گوپی 2820

دست توانای معلم است که چشم انداز آینده ما را ترسیم می کند.  
(مقام معظم رهبری)
تاریخ پیشرفتهای بشر از عصر کشاورزی (موج اول تغییر) و عصر صنعت (موج دوم تغییر) عبور کرده و به عصر اطلاعات و دانش (موج سوم تغییر) رسیده است. البته بشر در انتظار ظهور عصر جدیدی از پیشرفت است که نهایت توسعه و پیش رفت فناوری اطلاعات در فضای سه بعدی است که عصر مجازی (چهارمین موج تغییر) نامیده می شود. این عصر در آینده نزدیک ظهور خواهد کرد و فضای سه بعدی را در اختیار بشر قرار خواهد داد. عصر کشاورزی با هدف تهیه و تامین غذا بوقوع پیوست و تقریبا سی هزار سال دوام داشت. عصر صنعت پس از آن شکل گرفت و مشکل ابزار و مواد را که نیاز آن زمان بشر بود، برطرف نمود و حدودا 500 سال دوام داشته و در بعضی از کشورها، همچنان حاکمیت دارد. موج سوم مربوط به عصر اطلاعات است، یعنی زمان ما که با حضور رایانه معرفی شده و به سرعت در حال توسعه و گسترش بوده و به پیش می رود، و حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات را شدیدا تحت تاثیر خود قرار داده است.
اینترنت، مشخص ترین نماد این عصر است. هدف از (www-web-worldwide)- شبکه گسترده جهانی وب- رفع نیازهای اطلاعاتی بشر در این عصر است که به کمک رایانه و اینترنت، همراه با بانکهای اطلاعاتی و شبکه های تار عنکبوتی جهانی، این نیاز تا حدودی مرتفع شده است و در آینده نزدیک تاثیر خود را با انتقال فضای یک بعدی (متن، پست الکترونیکی و اتاقهای گفتگو) به دو بعدی (فیلم، تصویر و آدمکهای شبیه سازی شده) که مشخصه این عصر است، بیشتر نمایان خواهد نمود. (سایت: danaeecom) در عصر اطلاعات، توسعه دانش از طریق شبکه های اینترنت، بشدت در حال گسترش است، سرعت و میزان تولید اطلاعات، به حدی است که در هر هفت سال، تولید علم، دو برابر می شود. براساس گزارش اتحادیه جهانی یونسکو، 09% دانش بشری، طی 03 سال اخیر، تولید شده است. براساس تحقیقی که در سال 3020 میلادی انجام گرفته است، هر روز 3.7 میلیون صفحه وب به شبکه جهانی اینترنت، افزوده می شود و به یقین این رقم در حال حاضر، بیش از ده میلیون صفحه است. کتابخانه های دیجیتالی و روزنامه های الکترونیکی، هم اکنون بیش از صدها میلیون مقاله تمام متن و تمام تصویر را به سرعت در اختیار کاربران قرار می دهد. بانکهای اطلاعاتی به منزله قلب کتابخانه های دیجیتالی، تمام نیازهای اطلاعاتی و تحقیقاتی را در اختیار متقاضیان قرار می دهد. بزرگترین بانک اطلاعاتی (webofscince) امکان دسترسی به منابع و مراجع یک مقاله را در یک زنجیره نامتناهی، فراهم نموده و همه مقالات مرتبط با موضوع را با تاریخچه تحقیق در اختیار محقق قرار می دهد. بانکهای اطلاعاتی فوق تخصصی هم ایجاد شده است که در زمینه های روان شناسی، روان پزشکی، علوم اقتصادی، علوم تربیتی، مهندسی عمران و معدن و دیگر رشته های علوم انسانی و فنی مهندسی و پزشکی، میلیونها کتاب و مقاله را در اختیار علاقمندان و پژوهشگران قرار می دهد. مارشال مک لوهان اندیشمند کانادایی، دنیایی را ترسیم می کند که بواسطه رسانه های الکترونیکی به شکل دهکده جهانی واحد درمی آید. اینها که گفته شد، گوشه ای از حقایق جهان اطراف ماست. لذا می خواهیم در این شرایط و در این اوضاع و احوال جهانی، رسالت و مسیولیت دبیران، معلمان و مربیان آموزش و پرورش را مورد بازبینی و بازشناسی قرار داده و وظایف و تکالیف آنان را در قبال تحولات فزاینده علمی و دانش های نوین، گوش زد نماییم. بدیهی است که توفیق انجام رسالت و مسیولیت حرفه و فن معلمی در دنیای جدید و در آموزش و پرورش رو به جلو، به یک سلسله عوامل پایه، وابسته است که باید با برنامه ریزی و تلاش و مجاهدت دایمی آنها را محقق کرد.
راحت اندر مقابل رنج است
اژدها در مقابل گنج است
در غیر این صورت، مسیولیت معلمی زیر علامت سؤال رفته و با چالشهای جدی و جدیدی مواجه خواهد شد، حتی ادامه کار- با توجه به شرایط و مقتضیات زمان- ناممکن و یا دشوار خواهد شد. کسوت معلمی در عصر جدید، شبیه حضور ورزشکاران و تیم های شرکت کننده در یک تورنمنت ورزشی است. همانطور که اگر ورزشکاران و تیم ها، بدون برنامه ریزی و بدون آمادگی های حداکثری، در مسابقات شرکت کنند، قطعا، از ادامه مسابقات بازمانده، در کسب مدال و رتبه برتر، ناکام شده و از گردونه مسابقات حذف می شوند و سرانجام راهی، جز، راهی خانه و کشورشان شدن، ندارند!
آری وضع و حال معلمان و مربیان این عصر، نیز چنین است. در عصر دانایی محوری، معلم باید این تحولات را درک کند، تا آنجا که میسور است، پا به پای آنها، پیش رود، و با تمام وجود و تمام توان، فکر و اندیشه خویش را در معرض آنها قرار داده و لحظه به لحظه به بازسازی و نوسازی مهارتهای معلمی اش بپردازد و خود را بروز کند. بر این اساس، اهم بایدها و الزاماتی که معلمان و مربیان عصر جدید، سزاوار است بدانها ملتزم باشند، مورد اشاره قرار می دهیم.
1) زمان شناسی:
در فرهنگ و معارف اسلامی، زمان و زمان شناسی از جایگاه ممتاز و ویژه ای برخوردار است. خداوند در قرآن کریم به زمان سوگند یاد کرده است (عصر- آیه یک) پیامبر(ص) در بیانی حکیمانه آثار شناخت زمان را مورد تاکید قرار داده اند: انسانی که به زمان و عصر خویش عالم و آگاه باشد، آسیبها و مشکلات پیش آمده، او را احاطه نکرده و از پای در نمی آورد (بحارالانوار ج 87- چاپ بیروت- ص 962) امام علی(ع) در بیانی حکیمانه، زمان را به مثابه مام انسان و مربی او دانسته و او را ولیده زمان محسوب کرده اند: انسان، فرزند زمان و وقت خویش است . (غررالحکم- ج 1- انتشارات دانشگاه تهران- ص 221) و نیز فرمودند: داناترین مردم به شرایط زمان، کسی است که از تحولات آن دچار شگفتی نشود و خویشتن را نبازد . (همان منبع- ص 944) امام خمینی(ره) بزرگ فقیه نواندیش عصر ما، توجه به عنصر زمان و مکان را در استنباط احکام مورد تاکید قرار دادند. لذا معلم موفق در عصر فن آوری اطلاعات و ارتباطات، کسی است که زمان شناسی را جزیی از مهارت معلمی اش، قرار داده و با احاطه و اشراف علمی و آگاهی کامل از تحولات پیش رو، بهتر می تواند مسیولیتها و وظایف محوله را به سامان برساند.
هر که قدر نقد وقت خود شناخت
بر فراز آسمان، مرکب بتاخت
و آنکه غافل زیست از ادراک وقت
غافل جاهل بود، برگشته بخت
2) مخاطب شناسی:
در دنیای امروز اطلاع رسانی و مخاطب شناسی، یک رشته تخصصی است. هم اکنون رشته علوم ارتباطات در کشور ما طیفی از دانشجویان نخبه را به خود جلب کرده است. امروزه مخاطب شناسی یک علم است، یک هنر است. لذا کسی که دانش و هنر مخاطب شناسی ندارد، در فرآیند اطلاع رسانی و پیام رسانی با چالش های جدی مواجه می شود. پیامبر اکرم(ص) بزرگ معلم تاریخ بشریت، انتقال صحیح پیام را به مخاطب، منوط به شناخت و درک درست از او دانستند: با مردم به اندازه عقل و فهم آنان سخن بگویید . (اصول کافی- ج 1- کتاب العقل و الجهل- ص 32) و نیز فرمودند: به ما پیامبران امر شده است که با مردمی که مخاطب ما هستند، به اندازه عقل و درکشان سخن بگوییم . (بحارالانوار ج 52- باب 31-ص 383)
چون که با کودک سروکارت فتاد
پس زبان کودکی باید گشاد!
مولوی
به قدر عقل هرکس، گوی با وی
اگر اهلی، مده دیوانه را می!
ناصر خسرو
فراگیران و دانش آموزان عصر حاضر، دیگر حاضر نیستند، در کلاس درس، صرفا شنونده و پذیرنده باشند؛ دیگر نمی خواهند ذهنشان، انبار معلومات و اطلاعات باشد. بلکه می خواهند در فرایند تدریس و اداره کلاس، عنصری فعال، نقاد و پرسش گر باشند. آنان نوگرا و تحول خواهند، دوست دار هرچیز تازه و نو هستند! آنان را آنگونه که می خواهند باشند، باید شناخت و درک کرد. در این صورت باب مفاهمه، مکالمه و هم زبانی با آنان، باز می شود و گفتگو، معنی پیدا می کند.
معلم موفق کسی است که با زبان و نیاز مخاطب آشناست. فاصله های ذهنی و فکری بین خودش و فراگیرانش را بسرعت کوتاه می کند. خواسته و مطلوب آنان را می فهمد خود را آنگونه می سازد و می آراید که مخاطبانش از او توقع و انتظار دارند. هر آنچه را که رنگ و بوی کهنگی و پوسیدگی و عقب ماندگی و تاریخ گذشتگی می دهد، از اندیشه و رفتارش دور می سازد. همانی می شود که دانش آموز دوست دارد؛ معلمی شاداب، جوانگرا، نواندیش و محبوب القلوب نسل نوجوان و جوان کشور.
نفس خود ناکرده تسخیر ای فلان
چون کنی تسخیر نفس دیگران
منبری بگذار، بهر خود نخست
و آنگهی بر جه به منبر، تندو جست
(ملااحمد نراقی- مثنوی طاقدیس)
3) انتقادپذیری:
در آموزش و پرورش عصر جدید، جزم اندیشی، دگماتیسم، تصلب، خود رایی و انعطاف ناپذیری محلی از اعراب ندارد. فضایی که در آن انتقاد و اشکال و حتی اعتراض، کم رنگ باشد، فضایی مرده، بی روح و بی احساس است. رواج فرهنگ نقد و اشکال، از شاخصه های مهم یک جامعه و مجموعه زنده و سازنده است. اساسا حیات علم و دانش با نقد و اشکال است (حیاه العلم بالنقد و الرد). از نظر قرآن کریم، نگاه تعصب آمیز و رویکرد بسته، نسبت به یک اندیشه و سخن، مردود است (زمر، آیه 81) امام علی(ع)، انسان ناصح و منتقدی که از سر احساس مسیولیت آسیبها و کاستیهای ما را گوشزد می کند، دوست واقعی ما، به حساب آوردند. (میزان الحکمه- محمدی ری شهری- ج 7-ص 146). حضرت امام خمینی(ره) انتقاد و اشکال را هدیه ای الهی برای رشد انسانها می دانند (صحیفه نور- ج 2، ص 154) زنده یاد مرحوم دکتر علی شریعتی، انتقادپذیری را نشانه پیشرفت انسان و جامعه می داند. علامت اینکه جامعه و فردی از لحاظ فکری، پیشرفته و باز است، این است که قدرت تحمل عقیده مخالف را زیاد دارد .
معلمی که در این روزگار رسالت خویش را در بالابردن ظرفیتهای فکری و رفتاری فراگیرانش تعریف کرده است. باید قبل از آنان، ظرفیتهای ذهنی و وجودی خویش را بالا برده، شرح صدور روحیه تحمل پذیری و شنیدن صدای مخالف را بخشی از مهارتهای معلمی بداند. از این رو، نه تنها نسبت به اعتراض و انتقاد دانش آموزان، نمی رنجد، بلکه با تمام وجود از آن استقبال می کند و حاکمیت فرهنگ و فضای نقد را بر کلاس درس لازمه پویایی و شادابی کلاس می داند. در پرتو کلاس زنده، پویا و شاداب است که نیروی فکری دانش آموزان پرورش یافته، استقلال پیدا می کند و قوه ابتکار و خلاقیت در آنان شکوفا می گردد. انسان صاحب نظر، مستقل و خردورز، خروجی چنین کلاسی است. (تعلیم و تربیت دراسلام- استاد مطهری- ص 61)
4) نوگرایی:
معلمانی که خود را در چنبره روشهای کلیشه ای و سنتی اداره کلاس، گرفتار کرده و نیز تاریخ مصرف بسیاری از اطلاعات و معلوماتشان بسر آمده است، و حاضر نیستند در نگرشها و روشهایشان، تغییری به وجود آید، هرگز در جهان امروز و آموزش و پرورش پیش تاز، جایگاهی ندارند. نوگرایی و نواندیشی و حرکت رو به جلو امریست که مورد تایید و تاکید پیامبراکرم(ص) قرار دارد. هرکس که دو روزش، مساوی و یکسان و یکنواخت باشد، مغبون و زیان دیده است .
(بحار الانوار - ج86 - باب 66-ص230)
گفت احمد، هر که دو روزش یک است
هست مغبون و گرفتار شکست!
در کشور کانادا، دانشگاهی وجود دارد که علامت و نشانه آن تصویر دایناسور! است. وقتی علت این امر، از مسیولان دانشگاه پرسیده شد گفتند: مفهوم و پیام آن، این است که در این دانشگاه اگر استاد و معلم، دانش خود را به روز نکند، خیلی زود منقرض شده و به سرنوشت دایناسورها مبتلا خواهدشد! (ماهنامه پرسمان دانشجویی- شماره74)
دکتر سعید اسماعیل علی- از صاحب نظران مصری- در جمله ای کوتاه و گویا، ضرورت تحول خواهی و نوگرایی را بیان کرده است من لم یتغیر، یتأخر یعنی: کسی که همگام با تحولات و تغییرات زمان، بینش و نگرش، دانش و روش خویش را عوض نکند، عقب می ماند! (همان منبع، شماره 83-ص20) به نظرم این جمله زیبا و گویا باید نماد و علامت به روز بودن معلمان و مربیان و شاخص رشد و ارزیابی آنان قرارگیرد. لذا، تحول گرایی و نوخواهی در جهان کنونی، دیگر انتخاب نیست، بلکه یک تحمیل! و ضرورتست؛که از رهگذر آن، کارآمدی، اثرگذاری و توفیق در انجام وظایف معلمی، حاصل می شود. معلم باید دایما، مهارتهای شغلی خویش را افزایش داده، به روشهای نوین تدریس روی آورد، از علم ودانش نو بهره مند گردد، دراین صورت است که عنصر سازنده و آفریننده زمان خویش می شود و مورد پذیرش و قبول فراگیران و دانش آموزان واقع می گردد.
5) برنامه ریزی:
برنامه ریزی، آن چیزی است که به صفحه فعالیتهای زندگی روزمره، کادر می دهد؛ روح نظم و انضباط و تقید به وقت را در انسان، زنده و تقویت می کند. با برنامه ریزی صحیح، قادر خواهیم بود، از حداکثر وقتمان، استفاده کنیم. اکثر مردم از کمبود وقت! می نالند اندکند کسانی که وقت کافی دراختیار دارند! طبق تخمین ها و برآوردهای انجام شده، حدود (03 الی04) درصد توان انسانها بکارگرفته می شود و محاسبات نشان می دهد که افراد (06%) از زندگی کاری خویش را به هدر می دهند. چرا؟! چون شناخت کافی از ارزش وقت و عمر وجود ندارد، هدفها روشن نیست؛ برنامه ریزی و اولویت سنجی ها، دقیق نیست. امروزه در مسیله بهره وری بحث مدیریت منابع مطرح است. مشابه همین بحث می تواند در موضوع بهره وری حداکثری از زمان و وقت، مطرح شود، یعنی مدیریت عمر وفرصت ها که همان برنامه ریزی است، که با هدف کنترل فرصتها و جهت دادن به فعالیتها، باید صورت بگیرد. ما باید عمر و زمان خویش را در قالب دقیقه ها و ثانیه ها، ریز کنیم، تا بفهمیم چه فرصتهایی را داریم از دست می دهیم و چه فرصتهایی پیش رو داریم که باید حساب شده و کامل از آنها بهره ببریم. در دنیای امروزدیگر، روزمرگی، بی نظمی و بی برنامگی جایی ندارد. سپردن زمام زمان به دست قضا و قدر انسان را فرسنگها از اهداف ومقاصدش دور می سازد، او را از قافله تحولات نوین عقب می راند، و ثمری جز اتلاف منابع تجدیدناپذیر خدادادی، یعنی عمر انسان ندارد.
مطالعه در زندگی و احوالات دانشمندان و انسانهای بزرگ تاریخ، نشان می دهد که مهمترین عامل موفقیت آنان در پیشبرد امور و مقاصدشان، نظم و انضباط در کارها وبرنامه ریزی هدفمند بوده است. بعداز شهادت دکتر بهشتی، وقتی که به تقویم کاری شان نگاه کردند، دیدند که آن معلم شهید، برای 6 ماه آینده خود، برنامه ریزی کرده و تقویم اجرایی آن را نوشته است.
هرکه را شد همت عالی پدید
هرچه جست آن چیز شد حالی پدید
6) هدف مندی:
اولین نکته مهم و حیاتی در فرآیند برنامه ریزی، تعیین هدف است. هدف، عنصر اساسی برنامه ریزی و هسته اصلی تمام وظایف و مسیولیتهاست. هدف، به فعالیتها و تلاشهای ما در زندگی جهت می دهد و آنها را در مسیر مشخص و معینی، هدایت می کند. اهداف از پیش تعیین شده، مقرر می سازند که ما در زندگی و کارهایمان بدنبال چه هستیم ومی خواهیم به کجا برویم. انتخاب هدف مشخص و قابل اندازه گیری برای معلم و مربی این عصر، ضرورتی اجتناب ناپذیر است زیرا
▪ اولا: قادر است مسیر حرکت آموزش و تربیتی خویش را مشخص کرده و انگیزه شغلی اش را افزایش دهد.
▪ ثانیا تلاشها، متمرکز و یکپارچه شده و همه امکانات و ظرفیتها- با اولویت بندی- به سمت اهداف از پیش تعیین شده، بسیج می شوند.
▪ ثالثا: مبنای مشخص برای تصمیم گیریها پدید می آید و از دوباره کاریها و ندانم کاریها و بی راه رفتنها، جلوگیری می شود.
▪ رابعا: میزان و محک مناسبی برای عملکرد آموزش و تربیت معلم و مربی درآمده و این امکان را فراهم می سازد که اندازه پیشرفت کار خویش را ارزیابی نموده و نقاط قوت و ضعف برنامه های خود را بشناسد. از این رو، اهداف کمی و اندازه پذیر که تحقق و رسیدن به آن، مهلت معینی دارد، بخش اصلی فرآیند کنترل محسوب می شوند، یعنی همان فرآیندی که به ما اطمینان می دهد که برنامه ها و فعالیتها در مسیر هدف قراردارند یا نه؟
7) آینده نگری:
انسان دوراندیش، نسبت به آینده هیچ ابهامی ندارد، افق فردا و فرداها، برایش روشن است درمقایسه با دیگران، تصویری شفاف تر از رویدادها و اتفاقات در حال رخ دادن دارد، دید و نگرشش نسبت به حوادث و مسایل محیط اطرافش، محدود و معطوف به امروز و زمان حال نیست. به وضع موجود قانع نیست، فرداها را در امروز به تصویر می کشد و آینده را در قالب زمان حال تماشا می کند و امام علی(ع) فرمودند: توفیق و بهروزی و کامیابی در زندگی، درپرتو آینده نگری و دوراندیشی، حاصل می شود. (غرور الحکم -ج5- ص188) درپرتو آینده نگری، افق دید انسان باز و روشن می شود، اصطلاحا وسعت دید پیدا می کند و نگاهش تیزبین می شود.
در نتیجه، نیاز آینده و انتظاری که جامعه فرد از او دارند را بهتر می شناسد؛ و از همین حالا برای رسیدن به آن آماده می شود. انسان آینده نگر، با انگیزه، با نشاط، امیدوار و روحیه خستگی ناپذیر دارد. از ناکامی ها، تلخ کامیها، نمی هراسد! بلکه از آنها پلی برای پیروزی های بعدی فراهم می سازد. به فردایی زیباتر و بهتر ازامروز می اندیشد. چشم انداز زندگی فردایش را با محاسبه و مطالعه و نیازسنجی، تنظیم می کند، یعنی از حالا برای ورود به فردایی که قطعا، شرایطش متفاوت تر از امروزاست، برنامه ریزی کرده و مهیا شده است. روشن بینی، پیش بینی، توسعه میدان دید و تمهیدات مقدمات جهت ارتقا سطح کارآمدی ضرورت های غیرقابل انکار برای معلم هزاره سوم است.
8) نگاه تخصصی
درگذشته بودند کسانی که در بسیاری از رشته ها و حوزه های دانش، خودرا صاحب نظر و کارشناس می دانستند. وبه اصطلاح، همه فن حریف بودند! گذشته، گذشته است! دنیای جدید، این رویکرد را نسبت به دانش و مهارت، برنمی تابد. در جهان امروز، علوم، دانشها و رشته های تخصصی تر، جزیی تر و دقیق تر می شوند. مرزهای علوم باریک تر می شوند؛ لذا ما شاهد ایجاد مرزبندیهای جدید درعلوم و رشته های دانشگاهی هستیم. بسیاری از رشته های جدیدالتأسیس دانشگاهها، رشته های میان رشته ای اند؛ مثلا: فلسفه اخلاق که دانش و رشته جدیدیست بین رشته های فلسفه و رشته تعلیم و تربیت اسلامی. معاونت فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری چندی پیش اعلام کردند که بیش از دویست رشته میان رشته ای برای رشته های علوم انسانی برنامه ریزی شده است. جهان امروز ما را ملزم می کند که حریم تخصص را رعایت کرده و تنها در یک رشته و یک مهارت، صاحب نظر و متخصص باشیم و از اظهارنظر درباره مطالب و دانشهایی که مربوط به ما نیست و درآن خبرگی نداریم، خودداری کنیم. روشن است که موفقیت یک معلم و مربی، دراین شرایط، منوط به داشتن بینش عمیق و دانش دقیق در زمینه حرفه و مهارت خویش است. لذا معلمی درعصر دانش و فن آوری ارتباطات و اطلاعات یک حرفه و تخصص است که با نگاه علمی و فنی باید نگریست. کار معلم در جهت جدید شبیه کار پزشک متخصص است، نه پزشک عمومی!! پزشک متخصص تنها در زمینه یک آسیب و بیماری، حق اظهارنظر و طبابت دارد و اگر هم بخواهد درباره بیماریهای دیگری که تخصصی ندارد، اظهارنظر کند، جامعه پزشکی و مردم برنمی تابند و مانع او می شوند. معلم و مربی هم در این روزگار دقیقا- این گونه باید باشد. یعنی نسبت به حوزه مسیولیت آموزشی و یا پرورشی خویش، عالمانه، حکیمانه و کارشناسانه مواجه شده و حریم تخصص را پاس بدارد که این، عین تعهد است!

محمدعلی امانی کارشناس ارشد الهیات
روزنامه کیهان