مشارکت اجتماعی زنان در جوامع انسانی
توسعه اجتماعی از مفاهیمی است که با چگونگی و شیوه ی زندگی افراد یک جامعه پیوندی تنگاتنگ دارد و در ابعاد عینی بیشتر ناظر بر بالا بردن سطح زندگی عمومی از طریق ایجاد شرایط مطلوب و بهینه در زمینه های فقرزدایی، تغذیه، بهداشت، مسکن، اشتغال، آموزش و چگونگی گذران اوقات فراغت می باشد.
● مقدمه
تعدادی از موانع و مشکلات بر سر راه همه ی انسان ها بر اساس کشورهایی که در آن ها زندگی می کنند، وجود دارد به طور مثال در کشورهای جهان سوم مشکلاتی وجود دارد که در کشورهای به اصطلاح پیشرفه وجود ندارد و بالعکس، زیرا در اکثر کشورهای پیشرفته یا به اصطلاح توسعه یافته، بحث بر سر بر طرف کردن نیازهای روحی و معنوی است چراکه نیازهای مادی را تا حد بسیار زیادی برطرف کرده اند، بر این اساس، شرایط و موقعیت ها، امکانات و خدمات مورد نیاز متفاوت است در مقایسه با زمانی که بخواهیم تازه مشکلات مادی را شناسایی کرده، به فکر راه حل آن ها باشیم.
از سوی دیگر در داخل خود کشورهای پیرامونی نیز بر اساس آداب، رسوم، فرهنگ، نیازهای اقتصادی و اجتماعی متفاوت و موانع و مشکلات عدیده و متنوع خواهند بود و نمی توان قانون کلی و حکم اساسی برای همه کشورها صادر کر، با این وجود شاید بتوان این گونه گفت که بعضی عوامل و موانع در همه ی کشورها جزء ضروریات و اصول مشترک محسوب می شوند.
به طور مثال، نیاز به شرکت زنان در امور اقتصادی موضوع مشترک تمام کشورهای در حال توسعه است. در این میان، بعضی عوامل و موانع میان زن و مرد مشترک است، مانند آموزش که در امر توسعه بسیار مهم و اثرگذار است.
در این مقاله قصد بررسی موانع و مشکلات مشارکت زنان در امر توسعه در میان ملل را داریم.
1) موانع مشارکت در توسعه ی اقتصادی
1/1) توسعه اقتصادی
" توسعه ی اقتصادی از مفاهیمی است که اغلب با مفهوم رشد اقتصادی یکی شمرده می شود، درحالیکه رشد متضمن شاخص های کمی اقتصاد است اما توسعه اقتصادی متضمن فرایندهای پیچیده تری است، به گونه ای که این مفهوم به مفاهیمی چون تغییر و تحولات اقتصادی نزدیکتر است تا مفهوم رشد اقتصادی... توسعه اقتصادی فرایندی است که در طی آن شالوده های اقتصادی و اجتماعی جامعه دگرگون می شود، به طوری که حاصل چنین دگرگونی و تحولی در درجه اول کاهش نابرابری های اقتصادی و تغییراتی در زمینه های تولید، توزیع و الگوهای مصرف جامعه خواهد بود." (ازکیا: 18)
در تعریف دیگری، اهداف توسعه ی اقتصادی در دو محور اصلی ایجاد اشتغال و تولید ثروت متمرکز شده است. (سایت سازمان همیاری فارغ التحصیلان جهاد دانشگاهی)
و بر این اساس، اشتغال یکی از ارکان اساسی و کلیدی در توسعه اقتصادی محسوب می شود.
2/1) تاریخچه ی مشارکت زنان در اقتصاد
زمانی که به وضعیت فعلی یک پدیده می نگریم، شاید به نکاتی دست یابیم که بسیار مهم و اساسی جلوه کنند، اما این نگاه زمانی به طور عمیق و دقیق خواهد بود که ما به گذشته و سیر تحول آن پدیده نیز نظر داشته باشیم. شرایط گذشته را با وضعیت فعلی مقایسه کرده به صدور حکم بپردازیم. در زمینه ی اقتصادی نیز باید این نگرش را داشته باشیم تا بتوانیم تحلیل درستی از موقعیت انجام دهیم.
با مروری بر تاریخچه ی شرکت زنان در فعالیت های اقتصادی به این نکته پی می بریم که زنان تا پیش از انقلاب صنعتی دوشادوش مردان در این امر مشارکت داشتند و اساسا کاری خارج از منزل وجود نداشت، بعضی کارها مخصوص مردان و برخی از کارها مخصوص زنان بود، اما درآمد مستقلی این میان معنی نداشت.
با این وجود از انقلاب صنعتی به بعد، به خاطر وجود کارخانه ها مردان مجبور شدند به آن جا بروند، با محدودیت جذب نیرو، دیدگاه منفی ای نسبت به زنانی که تا پیش از این همراه مردان کار می کردند، ایجاد شد به این مضمون که این زنان حق کار کردن و فرصت های شغلی مردان را تهدید می کنند. با این نگرش بود که مردان اساسا خارج از خانه رفتند و زنان شدند خانه دار و کم کم جنس اول و دوم به معنی حقیقی نمود پیدا کرد.
با این حال زنان طبقه ی کارگر که به علت کمبود منابع مالی همسرانشان مجبور به کار بودند همچنان در محل کار خود ماندند، اما با شرایطی بسیار سخت و با آن دید منفی! ولی با این شرط که (دختران) به محض ازدواج از کار خارج شوند، این اصل پذیرفته شده ی تمام زنان آن دوران بود.
ولی این خانه داری بسیار بد برای زنان تمام شد، چراکه زنان دیگر نمی توانستند در فعالیت های اجتماعی نیز
شرکت کنند، زنجیره ای پیوسته که فعالیت های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را به هم پیوند می داد، دیگر حق دخالت در دیگر امور را نیز از زنان سلب کرده بود.
با این شرایط، فشار کاری بر زنان کارگر هر روز بیشتر از روز قبل می شد، از سوی دیگر زنان روشنفکر نیز خواهان شرکت در فعالیت های اجتماعی و اقتصادی بودند(همچون گذشته)، از این رو کم کم موج های مخالف و زمزمه های آرامی از مخالفت به گوش می رسید. این اعتراضات که اولین بار به صورت علنی در هشت مارس سال 1857 توسط زنان کارگر کارگاه های پارچه بافی و لباس دوزی در نیویورک آمریکا و با خواسته های بسیار ابتدایی از جمله افزایش دستمزد، کاهش ساعات کار و بهبود شرایط بسیار نامناسب کار، صورت گرفت با حمله پلیس و کتک زدن زنان به هم خورد. اما نقطه ی عطفی در این اعتراضات بود، تا ا ینکه در قرن بیستم، فشارها بر زنان کمتر شد و کم کم زنان توانستند تا حدود زیادی، وارد عرصه کار شوند. (پاملا ابوت و کلر والاس: 1387)
3/1) موانع مشارکت زنان در توسعه اقتصادی
از جمله موانع اقتصادی که باعث کاهش سهم زنان در مشارکت اقتصادی می شود عبارتند از:
1) "بالا بودن هزینه نیروی کار زنان برای کارفرمایان": زنان به علت نقش مادری و این که در نقش همسری، وظیفه ی مدیریت خانه و امور عاطفی افراد خانواده را بر عهده دارند، کمتر از مردان می توانند بر تعهدات کاری خود پایبند بمانند. و این باعث می شود تا کارفرما نتواند بر روی همکاری دایم این زن برنامه ریزی کند، البته این از سوی دیگر باعث شده است که دستمزد زنان از مردان هم سطح خود پایین تر باشد، هرچند که کار هر دو در یک سطح باشد و یا حتی کار زن بهتر از کار مرد باشد.
2)"کم تنوعی فرصتهای شغلی":
در جوامع در حال توسعه بیشتر کارهای ساده و به اصطلاح دم دستی را به زنان پیشنهاد می دهند، و به دو دلیل، یکی اینکه زنان دستمزد پایینی دارد و مردان حاضر به قبول این کار با چنین دستمزدی نیستند، شان اجتماعی کار از نظر افراد جامعه پایین است.
3) "صاحب سرمایه نبودن زنان":
بیشتر زنان در جوامع نیازمند مردان هستند(خواه پدر، خواه همسر) و این باعث می شود نتوانند در امور اقتصادی خوب جلوه کنند، چراکه کارآفرینی و ایجاد اشتغال نیازمند سرمایه و هزینه است که اکثر زنان از آن محرومند.(سایت کانون فرهنگی اجتماعی زنان قزوین)
4) عدم تخصص های خاص در زنان:
با توجه به عدم حمایت از زنان در بیشتر کشورها و با حاکم بودن دید مردسالاری که همچنان وجود دارد(همانطور که بیان شد) زنان نمی توانند به مشاغل خوب دست پیدا کنند، این در کنار عدم تجربه در این زمینه، عاملی می شود که اگر روزی بسترسازی شد تا زنان هم دوشادوش مردان کار کنند، به جهت عدم تجربه عملا از مردان عقب بمانند.
2) موانع اجتماعی مشارکت زنان
1/2) تعریف توسعه اجتماعی و شاخص های آن
"توسعه اجتماعی از مفاهیمی است که با چگونگی و شیوه ی زندگی افراد یک جامعه پیوندی تنگاتنگ دارد و در ابعاد عینی بیشتر ناظر بر بالا بردن سطح زندگی عمومی از طریق ایجاد شرایط مطلوب و بهینه در زمینه های فقرزدایی، تغذیه، بهداشت، مسکن، اشتغال، آموزش و چگونگی گذران اوقات فراغت می باشد. بر این مبناست که گفته شده: منظور از توسعه اجتماعی اشکال متفاوت کنش متقابلی است که در یک جامعه ی خاص همراه با توسعه ی تمدن رخ می دهد. توسعه ی اجتماعی و توسعه ی فرهنگی جنبه های مکمل و پیوسته ی یک پدیده اند و هر دو نوع الزاما به ایجاد وجوه تمایز فزاینده ی جامعه منجر می شود. پس توسعه اجتماعی در پی ایجاد بهبود در وضعیت اجتماعی افراد یک جامعه است که برای تحقق چنین بهبودی در پی تغییر در الگوهای دست و پاگیر و زاید رفتاری، شناختن و روی آوردن به یک نگرش، آرمان و اعتقاد مطلوب تری است که بتواند پاسخگوی مشکلات اجتماعی باشد. ملاحظه می شود که توسعه اجتماعی در قیاس با مفاهیمی مانند توسعه اقتصادی و رشد اقتصادی حوزه ی وسیع تری را در بر می گیرد."(ازکیا: 19)
در مجموع می توان چند شاخص مهم را برای ارزیابی توسعه اجتماعی نام برد:
1)"عدالت اجتماعی
2) وحدت و انسجام اجتماعی
3) کیفیت زندگی
4) کیفیت افراد و ظرفیت های انسانی" (سایت بنیاد اندیشه اسلامی)
با توجه به گسترده بودن این شاخص ها نمی توان در یک مقاله یا گزارش چندصفحه ای به تمام موانع موجود در آن ها پرداخت.
به طور مثال در تعریف عدالت اجتماعی سهم دولت، سرمایه داران در بخش های خصوصی و مردان به عنوان رقیب یا همکار زنان، باید مشخص شود، تاریخچه ی سرگذشت فعالیت های زنان معلوم شود و در مقایسه ی این سیر و تحول، تنگناها و راهکارها معین شود از آن مهم تر شاخص وحدت و انسجام اجتماعی است که کمی و عینی نمودن آمار و اطلاعات بسیار سخت و اساساً شیوه جمع آوری اطلاعات و آمار در کشورهای در حال توسعه(که بیشتر موضوع بحث ما است) به گونه ای است که کمتر به این گونه متغیرها توجه می شود، "از این رو به ذکر شاخص هایی در ذیل متغیرهای آموزش و بهداشت"(همان) پرداخته می شود. (شاخص اشتغال زنان در ذیل توسعه اقتصادی مورد بررسی قرار گرفت.)
2/2) موانع و مشکلات مشارکت زنان در آموزش و بهداشت
بحث بسیار مهمی که در این مورد وجود دارد این است که ما باید دو دید در این قسمت داشته باشیم، یکی این که زنان به عنوان اعضای جامعه به چه میزان از آموزش و بهداشت برخوردار و بهره مندهستند و دیگری این که به چه میزان در اجرا و اشاعه ی آن موثر هستند و چه مشکلاتی وجود دارد که مشارکت آن ها را در سطح پایین تری نسبت به مردان قرار می دهد.
1/2/2) آموزش:
آموزش، یکی از زمینه های زیر بنایی تقویت و آگاهی فرد است که افقهای جدیدی را فرا روی او می گشاید و یکی از ابعاد مهم آموزش این است که دامنه فرصتها و دامنه وسیعتری از انتخاب و اختیار را فراروی انسانها قرار می دهد و بطور کلی آنان را نسبت به اندیشه های نو پذیراتر ساخته، آنان را در انتخاب توانا می سازد. اما متاسفانه در اکثر کشورهای در حال توسعه سهم زنان از آموزش بسیار پایین تر از مردان است. از سوی دیگر در بین شاخص آموزش خودنمایی می کند یکی بی سوادی و دیگری تحصیل در آموزش عالی است، بدین ترتیب که به نظر می رسد در این شاخص تعداد بی سوادان زن نسبت به کل بی سوادان و نیز زنان دارای تحصیلات دانشگاهی، نسبت به مردان مورد نظر باشد و نمی توان از وجود رابطه ی معنی دار میان شرکت در فعالیت های اقتصادی با سطح سواد سخن به میان نیاورد. افرادی شانس دسترسی به مشاغل بالا را پیدا می کنند که دارای تحصیلات بالاتری نسبت به بقیه برخوردار باشند! اما در این بین سهم زنان مشخص است، زنی که خانه دار است و هیچ احساس نیازی نسبت به یادگرفتن سواد نمی کند، چگونه می تواند در روند تحول و توسعه گروه موفق باشد؟ از سوی دیگر جامعه نیز این احساس نیاز را نیافته است که با تحصیلات زنان می توانند همچون مردان، برای جامعه مفید واقع شوند. و سرمایه گذاری های کلانی در جهت تشویق و بسترسازی آموزش زنان صورت نمی دهند.
از سوی دیگر زنان نمی توانند همچون مردان، زمانی که تصمیم به انجام کاری گرفتند آن را انجام دهند، زیرا وابستگی های عاطفی و تحمیل های جامعه مبنی بر وفاداری بیش از حد به چارچوب خانه! باعث می شود آن ها کمتر در امر اشاعه ی فرهنگ آموزش شرکت کنند.
2/2/2) بهداشت
" بهبود وضعیت سلامتی یکی از معیارهای مهم توسعه اجتماعی است و گسترش تسهیلات بهداشتی به ویژه مراقبت های بهداشتی اولیه زمینه ساز رشد قابل ملاحظه امید به زندگی می گردد. به لحاظ بهداشتی زنان آسیب پذیرتر از مردان هستند و لذا بر اساس تعهدات بین المللی افزایش دسترسی زنان به اطلاعات مراقبت ها و خدمات بهداشتی و درمانی با کیفیت مناسب و متناسب با توانایی مالی آنها در طول عمرشان همواره مورد تاکید قرار گرفته است بعلاوه تقویت مراقبت پیشگیرانه بهداشتی، حمایت از ابتکارهای مربوط به آگاهی جنسیتی و تهیه و توزیع آماری تفکیک شده بر حسب جنسیت از دیگر وظایف و تعهدات دولت ها بر اساس اسناد بین المللی می باشد." (سایت بنیاد اندیشه اسلامی)
بسیار مشخص و واضح است که زنان بیش از مردان از کمبود بهداشت در عذاب هستند و به واسطه ی عدم دسترسی به منابع اقتصادی و اجتماعی ای که مردان در اختیار دارند، کمتر در مورد این مسایل آگاهی پیدا کرده و بهداشت خود را رعایت می کنند، نظام سلسله واری که بین مراقبت از خود، اشتغال، شرکت در فعالیت های اجتماعی و ... وجود دارد در اینجا نیز به چشم می خورد. و زمانی که بحث بهداشت این گونه برای زنان رقم خورده است، چگونه می توانند مشارکت گسترده ای در اشاعه و توسعه بهداشت داشته باشند؟!.
● نتیجه گیری:
در تعریف توسعه اقتصادی تفاوت آن با رشد مشخص شد و دو شاخص اصلی آن به نام های اشتغال و تولید ثروت مورد بررسی قرار گرفت، اینکه چرا و از چه زمانی زنان از فرایند مشارکت اقتصادی بازماندند و در توسعه اجتماعی که بسیار بحث گسترده و دامنه داری است تنها به دو بخش آموزش و بهداشت پرداخته شد. این که زنان اصولا در این دو بخش دچار محرومیت شده و مشارکت چندانی در ارایه آن ها ندارند. و در پایان مبنا بر این قرار گرفت که رابطه ی به اصطلاح دوری میان اقتصاد و به طور خاص اشتغال، آموزش و بهداشت وجود دارد، بدین معنی که هر کس دارای شغل با درآمد بالا و یا تنها دارای درآمد بالا باشد هم از آموزش و هم از بهداشت بهتری نسبت به کسی که شغل یا درآمد بالا ندارد، برخوردار است.
زهرا باقری کارشناس مطالعات زنان منابع 1 ازکیا مصطفی جامعه شناسی توسعه چاپ چهارم تهران نشر کلمه 1381 2 پاملا ابوت و کلر والاس جامعه شناسی زنان ترجمه منیژه نجم عراقی تهران نشر نی 1387 3 سایت بنیاد اندیشه اسلامی resaneh com 4 سایت سازمان همیاری فارغ التحصیلان جهاد دانشگاهی jobportal ir 5 سایت کانون فرهنگی اجتماعی زنان قزوین qwcs ir
اند 1610 شکده روابط ب 1610 ن الملل www irtt ir