دانش خود را درباره مبارزات زنان بیازمایید

آیا می توانید این زنان را شناسایی کنید؟ زنان بسیاری، طی قرن ها مبارزه، نقش رهبری کننده ای علیه برده داری، نژاد پرستی،استثمار، تبعیض جنسی یا استعمار ایفاء نموده اند. آنها بنحو خستگی ناپذیری در جنبش های رهایی بخش، برای حق رای همگانی، برای رهایی زنان، برای حقوق مردم بومی، برای صلح، علیه فاشیسم و در بسیاری دیگر از مبارزات خلق ها، نبرد کرده اند.

گروه زنان گوپی 2695

آیا می توانید این زنان را شناسایی کنید؟ زنان بسیاری، طی قرن ها مبارزه، نقش رهبری کننده ای علیه برده داری، نژاد پرستی، استثمار، تبعیض جنسی یا استعمار ایفاء نموده اند. آنها بنحو خستگی ناپذیری در جنبش های رهایی بخش، برای حق رای همگانی، برای رهایی زنان، برای حقوق مردم بومی، برای صلح، علیه فاشیسم و در بسیاری دیگر از مبارزات خلق ها، نبرد کرده اند. در زیر شرح مختصری از چند تن از این زنان آورده می شود. ببینید چند نفر از آنها را می توانید شناسایی کنید.  
1) او متولد 1812 و دختر منگرنر (Mangerner) رهبر خلق خلیج رچرچه (Recherche Bay) در تاسمانیا (Tasmania) بود. قبل از 17 سالگی، مرگ خونین مادر خود بدست گروهی سارق؛ غرق شدن شریک زندگی آینده خود، که قصد داشت او را از دست آدم ربایان نجات دهد؛ و دزدیده شدن و مرگ متعاقب خواهر خود را تجربه کرد. او در سال 1829 شریک زندگی وورادی (Woorraddy) شد و با او، بعنوان راهنما و مترجم، بین سال های 1834-1830، جورج رابینسون را در ماموریت هایش در میان قبایل اولیه همراهی نمود. در سال 1835 به محل استقرار مردم بومی در جزیره فلایندرز (Flinders Island) در وایبلانا (Wybelanna) رسید. او از رابینسون و ماموریت او سرخورده شد و متوجه شد که برنامه او برای استقرار دوباره مردم بومی در آن جزیره امکان زندگی به شیوه دلخواه را برای باقی جمعیت بومی تاسمانیا از بین خواهد برد. در سال 1839 به پورت فیلیپ رفت. در سال 1842 بدون رابینسون به محل استقرار بومیان در وایبلانا مراجعت نمود.
مردی که قول داده بود از نژاد او حمایت کند، آنها را به حال خود رها کرده بود. سکنه بومی چاره دیگری بجز ادامه تبعید فلاکت بارخود در جزیره نداشتند. در سال 1847، او و 45 نفر باقی مانده به یک قرارگاه متروکه در اویستر کوو (Oyster Cove) در سرزمین اصلی تاسمانیا منتقل شدند. او در 8 مه 1876 در سن 64 سالگی درگذشت. گرچه در ابتدا در یک کارخانه متروکه در کاسکیدز (Cascades) در هوبارت جنوبی (South Hobart) مدفون شد، انجمن سلطنتی تاسمانیا در سال 1871 اسکلت او را بدست آورد. بدست آوردن استخوان های او، خلاف چیزی بود که او آرزو کرده بود. پس از یک مبارزه قضایی طولانی با هیات امنای موزه تاسمانیا، جامعه بومیان تاسمانیا موفق شد استخوان های او را در 30 آوریل 1976 بسوزاند، و روز بعد، حدود صد سال بعد از مرگ او، خاکسترش را بر آبراه Entrecasteaux بپراکند. او برای بومیان و سفیدپوستان تاسمانیا، به نماد مبارزه برای بقای بومیان تاسمانیا تبدیل شده است.
2) او حدود 1820 در بخش دورچستر (Dorchester) ایالت مریلند آمریکا، برده به دنیا آمد. در سن پنج یا شش سالگی بعنوان یک خدمتکار خانگی شروع بکار کرد، و هفت سال بعد کار در مزرعه را آغاز کرد. در سال 1849، شجاعانه فرار کرد و خود را به فیلادلفیا رساند. او نوزده بار به مریلند بازگشت و به 300 برده کمک کرد تا در مسیر پنهانی که به خط آهن زیرزمینی معروف شد، به شمال فرار کنند. او را بخاطر شجاعت شخصی و ابتکاری که در فرار دادن بردگان بخرج می داد، موسای مردمش لقب داده اند. از نزدیک با جان براون برای شبیخون به اسلحه خانه هارپر فری (Harper Ferry) همکاری کرد. بیماری مانع شرکت او در حمله ای شد که به کشته شدن جان براون و یارانش انجامید. او در گردهمایی های ضد- برده داری سخنرانی کرد و در مبارزه برای حقوق زنان، منجمله حق رای برای آنها، و در سازمان های زنان سیاه پوست، مانند انجمن ملی زنان رنگین پوست و فدراسیون ملی زنان آفریقایی- آمریکایی شرکت کرد.در سال 1861، زمانی که جنگ داخلی شروع شد، او بعنوان یک راهنما، جاسوس و پرستار با نیروهای اتحادیه در جنگ داخلی همکاری کرد. او در سال 1911 در گذشت. زندگی او شاهدی بود بر مقاومت سرسختانه مردم آفریقایی- آمریکایی علیه برده داری. جمله ورد زبان او این بود مردم من باید آزاد شوند.
3) او در سال 1830 در قصر معروف بهVroncourt در Haute-Marne فرانسه بدنیا آمد. مادرش یکی از خدمتکاران قصر و پدرش احتمالاً ارباب یا پسر ارباب بود. او آموزش معلمی دید و یک مدرسه خصوصی باز کرد. در سال 1856 به پاریس نقل مکان کرد و به فعالیت سیاسی پرداخت. با دوستانش کمیته بیداری شهروندان بخش هجدهم Le Comit Vigilance des Citoyennes du XVIII arrondisement را تشکیل داد. سعی جمهوری برای خلع سلاح اجباری اهالی پاریس، به اعلام کمون پاریس در روز 28 مارس 1871 انجامید. او بعنوان پرستار و سرباز به گردان 61 Montmartre پیوست. او موقعی تسلیم مقامات شد که آنها مادرش را که دستگیر شده بود تهدید به کشتن کردند. او با دیگر زندانیان کمون، در سال 1873 به کالدونیای نو(New Caledonia) تبعید شد. در پی عفو عمومی زندانیان کمون، او در سال 1880 به پاریس بازگشت و در ایستگاه St Lazare پاریس مورد استقبال 10 هزار نفر قرار گرفت. او در پاریس به فعالیت سیاسی ادامه داد و تا زمان مرگ خود در سال 1905، سال های بسیاری رادر زندان گذراند.
4) او در 5 ژوییه 1837 در ساکسونی، آلمان متولد شد و یکی از چهره های برجسته انقلابی در جنبش کارگری جهانی و آلمان، و در مبارزه برای زنان کارگر و حق رای همگانی است. در دومین کنفرانس انترناسیونال سوسیالیستی زنان که در سال 1910 در کپنهاگ برگزار شد، او پیشنهاد کرد که زنان سراسر جهان، هر سال در یک روز مشخص بر مطالبات خود تاکید نمایند. کنفرانس بالغ بر 100 زن از 17 کشور، بنمایندگی از طرف اتحادیه ها، احزاب سوسیالیست، کلوب های زنان کارگر و سه زن انتخاب شده به پارلمان فتلاند، به اتفاق آرا پیشنهاد او را تصویب کرد. سخنرانی او تحت عنوان آزادی زنان در کنگره 1889 انترناسیونال در پاریس، مورد توجه بسیار قرار گرفت.
او عضو هیات اجرایی حزب سوسیال دموکرات وسردبیر مجله آن Die Gleichheit بود. او در کنفرانس بین المللی زنان برای صلح که در کپنهاگ برگزار شد شرکت کرد و سخنرانی مهمی پیرامون جنگ ایراد نمود. گرچه در آلمان عضویت زنان در سندیکا غیرقانوی بود، اما او عضو سندیکای صحافان اشتوتگارت شد و در سندیکای خیاطان و دوزندگان فعال بود و در سال 1896 بعنوان دبیر بین الملل موقت آن انتخاب شد. در جریان جنگ بین الملل اول، همراه با یاران انقلابی خود مانند روزا لوکزامبورگ و کارل لیبخنشت، لیگ اسپارتاکوس تشکیل داد و شال 1920 جزو اعضای موسس حزب کمونیست آلمان بود؛ از سال 1921 بعنوان نماینده رایشتاگ، دبیر انترناسیونال زنان، دبیر و عضو هیات اجرایی انترناسیونال کمونیستی انتخاب شد. او از سال 1924 تا مرگش در سال 1933، در روسیه سوسیالیستی زندگی کرد.
5) او در روز 17 فوریه 1848 در نزدیکی مادگی (Mudgee) در نیو سات ولز (New South Wales) استرالیا بدنیا آمد. ناشر روزنامه، روزنامه نگار، شاعر و فمینیست بود. در سال 1887 با پسر معروف خود، نشریه جمهوریخواه (Republican) را با استفاده از یک دستگاه چاپ قدیمی در خانه خود منتشر کرد. این نشریه خواهان وحدت استرالیا زیر پرچم یک استرالیای فدرال، جمهوری بزرگ دریاهای جنوبی بود. او از 1888 تا 1905 نیروی محرکه طلوع: نشریه زنان استرالیا بود. در صفحات طلوع به مسایل زنان، بخصوص به حق رای همگانی در ایالت نیو سات ولز برای زنان می پرداخت و موضوع حق رای همگانی را به فدرالیسم ربط می داد. او به مخالفت با سندیکای حروفچین ها برخاست، زیرا آن سندیکا، کارگران زن شاغل در چاپخانه او را به عضویت نمی پذیرفت. سندیکای حروفچین ها سعی کرد او را به اخراج کارگران زن مجبور کند، ولی او نپذیرفت. در پی تشکیل لیگ حق رای همگانی زنان نیو سات ولز در سال 1891، او به عضویت شورای آن انتخاب شد. جلسات آن لیگ در دفتر طلوع برگزار می شد. او عضو انجمن زنان مترقی نیز بود و برای انتصاب زنان به مشاغل عمومی فعالیت می کرد.
6) او در سال 1871 در زاموچ (Zamosch) لهستان به دنیا آمد، این انقلابی برجسته، در جناح چپ حزب سوسیال دموکرات آلمان با کارل لیبخنشت همکاری کرد و یک موضع قوی سوسیالیستی، ضد میلیتاریستی، و انترناسیونالیستی اتخاذ نمود. موقعی که جنگ جهانی اول در سال 1914 شروع شد و حزب سوسیال دموکرات آلمان از آن حمایت کرد، او نقش مهمی در تشکیل لیگ اسپارتاکوس ایفاء کرد. او در تشکیل حزب کمونیست آلمان نیز درگیر بود. او موضع قوی علیه رویزیونیسم برنشتاین اتخاذ کرد و آثار مارکسیستی چندی منتشر کرد، از آنجمله، اعتصاب سیاسی توده ای ، تیوری و عمل ، مسیله ملی ، انباشت سرمایه ، بحران سوسیال دموکراسی ، انقلاب روسیه . در سال 1919، همراه دیگر رهبران حزب کمونیست آلمان بازداشت شد و بدست همان محافل میلیتاریست Freikorps (سپاه داوطلب) که بعداً بطور علنی از به قدرت رسیدن ناسیونال سوسیالیست های فاشیست حمایت کردند؛ کشته شد.
7) او در دسامبر 1883 در Levuka فیجی بدنیا آمد و خانواده اش بعداً به تاسمانیا مهاجرت کرد. او در گیپسلند جنوبی(South Gippsland) و در غربی ترین نقطه نیِو ساوت ولز بعنوان معلم سرخانه کار کرد و سپس بعنوان یک روزنامه نگار در استرالیا، لندن، پاریس و آمریکای شمالی فعالیت نمود. بخاطر آثارش که برخی آنها بر تجربیات او بعنوان معلم سرخانه و کارگر دامداری قرار داشتند،، تعدادی جوایز ادبی بدست آورد. او در گرین مونت (Greenmount) در مزرعه ای در خارج از Perth واقع در غرب استرالیا، سکنی گزید و یکی از بنیانگذاران حزب کمونیست در غرب استرالیا بود. بنحو خستگی ناپذیری برای حزب کمونیست، جنبش صلح (علیه سربازگیری و جنگ) و انجمن نویسندگان که او با جین دوانی (Jean Devanny) در سال 1935 آن را تاسیس کرده بودند، فعالیت کرد. مدال شورای جهانی صلح در سال 1959 به او اهدا شد، او از مبارزات طبقه کارگر پشتیبانی می کرد و با مصایب قربانیان فقر ناشی از نظام سرمایه داری در عمل آشنا بود. او هوادار استوار اتحاد شوروی باقی ماند. آثار او، جو وحشی هان (Wild Oats of Han) که شرح حال خود او بود، خوشه های علف (Windlestraws) و مجموعه سه گانه The Roaring Nineties, Golden Miles and Winged Seeds را دربر می گیرد. او در سال 1969 درگذشت.
8) او در 18 آوریل 1889 در رانچی (Ranchi) ایالت بیهار در هند بدنیا آمد. تحصیلات رسمی خود را با یک معلم سرخانه شروع کرد و بعداً در انگلیس به مدرسه رفت و در سال 1911 از دانشگاه سیدنی فارغ التحصیل شد. در سال های 1930 تا 1950، به تناوب مسیول انجمن متحد (زنان) بود. انجمن متحد، یکی از شعب فدراسیون زنان رای دهنده استرالیا در نیو سات ولز شد. او به حق استقلال اقتصادی زنان، شامل حق درآمد ماهانه برای زنان خانه دار، حق اشتغال بدون توجه به وضعیت تاهل، حق رقابت با مردان در بازار کار، دستمزد برابر و پاداش منصفانه در قبال مهارت و تخصص اعتقاد داشت. او برای حمایت از کودکان و دسترسی زنان به تنظیم خانواده فعالیت کرد و در تاسیس اولین درمانگاه جلوگیری از حاملگی در سیدنی در سال 1933 درگیر بود. او نقش مهمی در مبارزه برای قانع کردن سندیکاها و مرکز سندیکایی استرالیا برای تایید مفهوم دستمزد برابر در سال 1942 ایفاء کرد و به زنهایی که در انتخابات پارلمانی نامزد می شدند کمک کرد و خود در انتخابات برای پارلمان استرالیا نامزد شد.
طی جنگ جهانی دوم، موقعی که روسیه ]شوروی[ مورد تهاجم آلمان فاشیست قرار گرفت، او در سازمان دادن فراخوان پوستین برای روسیه و کمک های دیگر برای روسیه ]شوروی[شرکت کرد. کنفرانس زنان استرالیا برای پیروزی در جنگ و پیروزی در صلح را برگزار کرد که در سال 1943 منشور زنان استرالیا را تصویب نمود. او در سال 1945 در کنفرانس سازمان ملل برای سازمان بین المللی موفق شد کلمه جنسییت را در عبارت بدون توجه به نژاد، جنسییت، زبان یا مذهب در منشور سازمان ملل بگنجاند. او برای گسترش شناخت بهتری از اتحاد شوروی سخت فعالیت کرد و در سال 1946 مسیول انجمن استرالیا- شوروی شد، او مسیول شورای صلح نیو سات ولز، عضو هیات اجرایی شورای جهانی صلح بود و حتی در تدوین متمم های قانون اساسی که در سال 1967 به همه پرسی گذاشته شد و به دولت اختیاراتی برای وضع قوانین مشخص بسود اقوام بومی و گنجاندن بومیان استرالیا در سرشماری ها اعطا نمود، شرکت داشت. طی جنگ سرد، بخاطر حمایت از اتحاد شوروی فشارهای زیادی را متحمل شد، اما هیچگاه از مبارزه برای عدالت و صلح دست نکشید. او در ژوییه 1970 در گذشت.
9) او در سال 1927 در ایالت Sa Đ c متولد شد، او نوه Phan Chu Trinh میهندوست بزرگ ویتنام بود. زبان فرانسه را در Lyc e Sisowath آموخت و در زمان استعمار ویتنام از طرف فرانسه، معلم بود. در سال 1948 به حزب کمونیست پیوست. از 1941 تا 1951 در جنبش های گوناگون علیه استعمارگران فرانسوی شرکت کرد. در سال 1951 در Ch Ho gaol (سایگون) بوسیله مقامات استعماری فرانسه دستگیر شد و تا 1953 زندانی بود.
طی جنگ ویتنام عضو کمیته مرکزی جبهه ملی برای آزادی ویتنام (Mặt trận D n tộc Giải ph ng Miền Nam) و معاون انجمن رهایی بخش زنان ویتنام جنوبی شد. در سال 1969 وزیر امورخارجه دولت موقت انقلابی جمهوری ویتنام جنوبی شد و نقش مهمی در امضای قرارداد صلح پاریس ایفاء نمود، قراردادی برای پایان دادن به جنگ پس از شکست آمریکا و استقرار دوباره صلح در ویتنام. این قرارداد در 17 ژانویه 1973 رسمیت یافت. او پس از پایان جنگ ویتنام بعنوان وزیرآموزش جمهوری سوسیالیستی ویتنام انتخاب شد. او در سال 1992 بعنوان معاون ریاست جمهوری سوسیالیستی ویتنام انتخاب شد.
10) او در 1936 زاده شد و در یک اجتماع مستقل بومیان واقع در بلاکفورد نزدیک کینگزتاون در جنوب استرالیا بزرگ شد. او ابتدا در شورای زنان بومی به فعالیت پرداخت. بخاطر تعهد بالایش به مبارزه علیه نژادپرستی و تبعیض، در سال 1974 به سمت دبیر اجرایی جنبش حقوق قضایی بومیان منصوب شد. عضو حزب سوسیالیست استرالیا (اکنون حزب کمونیست استرالیا) بود. طی دیدارش از اتحاد شوروی، میزبانان او، جزیره ای واقع در رودخانه سیبری را به نام او کردند. او در انتخابات میاندوره ای سال 1988 برای کرسی پورت آدیلید(Port Adelaide) نامزد شد و اولین فرد بومی بود که نامزد انتخابات برای پارلمان فدرال جنوب استرالیا شد. بعداً در سال 1990، بعنوان سرپرست بخش مشکلات بومیان در کمیسیون تحقیق پیرامون مرگ بومیان در بازداشت ، نقش کلیدی ایفاء کرد. در سال 1992 مدال خدمت عمومی دولت استرالیا و در سال 1993 دستیابی به فرصت برابر را بدست آورد. او بطور نابهنگام در سال 1993 درگذشت.
11) او در 19 نوامبر 1937 در بوینوس آیرس آرژانتین بدنیا آمد. پدر و مادر او از جمله کمونیست هایی بودند که از آلمان هیتلری تبعید شده بودند. خانواده او در سال 1952 به جمهوری دموکراتیک آلمان مراجعت کرد. او در دانشگاه Humboldt تحصیل کرد و بعضویت جوانان کمونیست و حزب سوسیالیست متحد(حزب کمونیست) پذیرفته شد. بعنوان مترجم و سازمان دهنده جشنواره های جوانان کار کرد. در سال 1960 چه گوارا را ملاقات کرد، در سال 1961 به کوبا سفر کرد و در آنجا با فدراسیون زنان، موسسه دوستی، با مردم و وزارت آموزش کوبا همکاری کرد. او در سال 1964 به بولیوی سفر کرد تا یک شیکه شهری را در حمایت از نیروی چریکی چه سازمان دهد. به چریک ها پیوست و در شبیخون نظامیان مورد حمایت سیا در 31 اوت 1967 کشته شد. جسد او در 13 اکتبر 1998 به کوبا منتقل شد و در آنجا در کنار رفقایش به خاک سپرده شد.
12) او در 26 ژانویه 1944 در بیرمینگهام در ایالت آلاباما بدنیا آمد. او یک کمونیست، نویسنده، فعال سیاه پوست، فعال حقوق زنان، استاد و دوست کوبا است. در سال 1968 به حزب کمونیست پیوست. کارزار او برای برادران زندانی ابعاد جهانی یافت، در اواخر دهه 1960 طی یک پرونده سازی و توطیه، او را متهم به قتل یک قاضی کردند و مجبور به زندگی مخفی شد. او تحت پیگرد قانونی شدید قرار گرفت و از طرف اف. بی. آی. در لیست 10 تن از خطرناک ترین فراری ها گنجانده شد. او در اوت 1970 دستگیر شد، اما در نتیجه یک جنبش عظیم بین المللی و ملی، پس از 18 ماه آزاد شد و متعاقباً در سال 1972 یک هیات منصفه سفید پوست او را از همه اتهامات مبرا اعلام کرد. او ایتلاف ملی علیه نژاد پرستی و ستم سیاسی را بنیان گذاشت.
کتاب های او شامل شرح سال های اولیه زندگی خودش، و زنان، نژاد و طبقه می شود، کتاب اخیر ارتباط بین طبقه، ستم زنان و نژاد پرستی را براساس فاکت های تاریخی از دوران برده داری تا کنون، بررسی می کند. در حال حاضر او در کارزار علیه جنگ عراق فعال است، مخالف مجازات مرگ است و برای از میان برداشتن مجتمع صنعتی- زندان مبارزه می کند. جان لنون و یوکو اونو، و همچنین رولینگ استونز در باره او ترانه هایی را خوانده اند.
13) او یکی از فرماندهان چریک در مبارزه انقلابی در السالوادور ، یکی از رهبران جبهه رهایی بخش ملی فارابوندو مارتی (FMLN) و یکی از اعضای FMLN در پارلمان و یکی از چهره های سیاسی با نفوذ منطقه است (FMLN حزب اپوزیسیون چپ و بزرگترین حزب در پارلمان السالوادور است.) او در مذاکرات صلح به میانجی گری سازمان ملل با دولت السالوادور برای پایان دادن به جنگ داخلی در آن کشور شرکت کرد. او در سال 1985 در حین نبرد شدیداً زخمی و دستگیر شد. وقایع 190 روزی که در زندان گذراند را در کتاب من هرگز تنها نبودم: خاطرات زندان از السالوادور منتشر کرد. I Was Never Alone: A Prison Diary From El Salvador ,Ocean Press, 1992 . آزادی او موضوع یک کارزار بین المللی بود.
14) او در سال 1952 در Dehradun هند بدنیا آمد، تحصیلات خود را بعنوان یک فیزیکدان هسته ای انجام داد. او یکی از معروف ترین فعالین محیط زیست، نویسندگان، سخنرانان و کارزار کنندگان جنوب است. بخاطر کارش در زمینه کشاورزی و تغذیه، حق مالکیت فکری، تنوع زیست، زیست- فن آوری(biotechnology)، اخلاق زیست شناسی(bioethics)، مهندسی ژنتیک(genetic engineering)، فمینیسم زیست بومی(eco-feminism)، خصوصی سازی آب، توسعه پایدار، صلح، حقوق بشر و موضوعات بسیار دیگر، معروف است. موقعی که دیدم شرکت های جهانی می خواهند ذبرها، محصولات و شکل های حیات را بنام خودشان ثبت کنند، من برای حمایت از تنوع- زیست، دفاع از حقوق کشاورزان و ترویج کشاورزی غیر شیمیایی، Navdanyaرا تاسیس کردم. ناودانیا یک نهاد تحقیقاتی برای علوم، تکنولوژی و بوم- زیست شناسی است. از جوایز بسیاری که او بدست آورده است می توان از جایزه حق معیشت از طرف سازمان ملل نام برد که به جایزه نوبل دوم نیز معروف است.
او در اشاره به انقلاب سبز که قرار بود تکنولوژی غربی را به کمک کشاورزان جهان سوم بیاورد، می گوید افراد بشر به اقتصادی نیاز دارند که بجای پول، چیزها را مبادله کند و بخاطر چیز دیگری بغیر از سود، تولید کند. اما بجای ثروت، بذرهای بسیار محصول- ده، فقر و تخریب محیط زیست را همراه آورده و به اقتصاد تک محصولی انجامیده است. او با کشاورزان هند، به امید تقویت تنوع-زیست و شیوه های کشاروزی پایدار، بدون اتکا به محصولات شرکت های کشت- شیمیایی، برای ایجاد دوباره بانک بذر کار می کند.
15) او در 9 ژانویه 1959 در چیمل(Chimel) گواتمالا بدنیا آمد. از گروه قومی کویی چایا ( Quichaya) است و در سال 1992 جایزه صلح نوبل و در سال 1988 جایزه شاهزاده آستوریاس کسب کرد؛ سفیر حسن نیت یونسکو و نویسنده کتاب گذر از مرزها (Crossing Borders) است. خانواده او در جریان جنگ داخلی نسل کشانه سال های 1960 تا 1996 رنج بسیار برد. از پایان جنگ داخلی، او برای محاکمه اعضای دستگاه سیاسی و نظامی گواتمالا در دادگاه های اسپانیا فعالیت کرده است. او بعنوان رییس شرکت داروسازی درمان برای همه (Salud para Todos) و Farmacias Similare ، با هدف ارایه داروهای ارزان به کار در صنایع داروسازی مگزیک پرداخت. ماه گذشته او نامزد ریاست جمهوری حزی چپ URNG معرفی شد، اما ممکن است یک حزب سیاسی بومیان را تشکیل دهد و در انتخابات سراسری 2007 گواتمالا، نامزد آن بشود. در صورت انتخاب شدن، او بعد از بنیتو خوارز(Benito Juarez) در مکزیک و اوو مورالس در بولیوی، سومین رییس جمهور بومی آمریکای لاتین و بعد از اسکار آریاس(Oscar Arias) رییس جمهور کوستاریکا، دومین رییس جمهور برنده جایزه نوبل، و اولین رییس جمهور زن گواتمالا خواهد بود.
16) پسر ارتشی او در آوریل 2004 در عراق کشته شد. در اوت 2005 در نزدیکی خانه جورج دبلیو بوش در کرافورد(Craford) تگزاس چادر زد و خواهان گفتگو با بوش پیرامون سیاست آمریکا در عراق شد. اعتراض شبانه او تظاهرکنندگان بسیاری را بخود جلب کرد و پوشش خبری قابل توجهی از طرف رسانه های بین المللی و ملی دریافت کرد و به جنبش ضد جنگ در آمریکا توان قابل ملاحظه ای بخشید. او دولت بوش را بخاطر فریبکاری آن در ارتباط با دلایل تجاوز به عراق رسوا کرد و خواهان خروج نیروهای آمریکایی از عراق شد. او برای اعتراض به واشینگتن رفته است و چندین بار در حین تظاهرات دستگیر شده است. مبارزه جسورانه او ادامه دارد.
پاسخها:
1) تروگانینی (Truganini)
2) هریت توبمان (Hariet Tubman)
3) لوییس میشل (Louise Michel)
4) کلارا زتکین (Clara Zetkin
5) لوییسا لاسون(Louisa Lawson)
6) روزا لوکزامبورگ(Rosa Luxemburg)
7) کاترین سوزانا پریتچارد (Katherine Susannah Pritchard)
8) جسی استریت (Jessie Street)
9) نگوین تی بین نی نگوین چایو سا (Nguyễn Thị B nh, nee Nguyễn Ch u Sa)
10) روبی هاموند(Ruby Hammond)
11) هایدی تامارا بانکه بایدر ( با نام انقلابی تانیا) Tania)-HaydTamara Bunke Bider)
12) آنجلا دیوس (Angela Davis)
13) نیدیا دیاز (Nidia Diaz
14) واندانا شیوا (Vandana Shiva)
15) ریگوبرتا منچو (Rigoberta Menchu)
16) سیندی شیهان (Cindy Sheehan)

منبع گاردین برگردان المیرا مرادی گرفته از عدالت http www edalat org sys content view 2992 1
پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ توسعه www farhangetowsee com