حجاب زنان ایرانی
رنسانس و انقلاب صنعتی اروپا همه چیز را دگرگون کرد و توجه بشر را از علوم عقلی به سوی علوم تجربی و حسی سوق داد و به جای فلسفه و جهان بینی الهی ، فلسفه و جهان بینی مادی را مطرح کرد و به جای اخلاق و مفاهیم با ارزش معنوی و الهی ، مفاهیم اومانیستی را مطرح کرد. در تاریخ نیز به جای بررسی و تحقیق درباره رشد معنوی انسان;ها ، بررسی تاریخ رشد و تکامل ابزار تولید را جایگزین کرد.
● پشینه حجاب
یا بنی آدم قد انزلنا علیکم لباسا یواری سَوْاتکم و ریشا و لباس التقوی ذلک خیر ذلک من آیات اللّه لعلکم یذکرون.
بررسی تاریخ زندگی بشر به دو طریق ممکن است :
1) گذشته انسان را از جهت مادّی یعنی سیر تکاملی انسان رااز حیث چگونگی تولید و صنعت مطالعه کنیم .
2) گذشته انسان را از جهت رشد معنوی ، یعنی عروج و هبوط انسانها در مسیر کسب صفات متعالی ، از آغاز خلقت تاکنون در پرتو هدایتهای پیامبران خدا مورد بررسی قرار دهیم .
رنسانس و انقلاب صنعتی اروپا همه چیز را دگرگون کرد و توجه بشر را از علوم عقلی به سوی علوم تجربی و حسی سوق داد و به جای فلسفه و جهان بینی الهی ، فلسفه و جهان بینی مادی را مطرح کرد و به جای اخلاق و مفاهیم با ارزش معنوی و الهی ، مفاهیم اومانیستی را مطرح کرد. در تاریخ نیز به جای بررسی و تحقیق درباره رشد معنوی انسانها ، بررسی تاریخ رشد و تکامل ابزار تولید را جایگزین کرد.
امروز وقتی اسمی از تاریخ به میان میآید ، مقصود از آن تاریخ تمدن است و مقصود از تاریخ تمدن ، تاریخ ابزار و تولید و رابطه آن با انسانهاست . از اینرو ، دورههای تاریخ را بر اساس مبانی مادی نامگذاری کردهاند. حجاب ، امری معنوی و در بر دارنده حیا و عفّت انسانها است . مقصود از حجاب این است که در وجود و فطرت پیشینه حجاب زنها نیرویی است به نام حیا که او را در مقابل مردان اجنبی به عفت و پاکدامنی دعوت میکند . از آن جا که ادیان الهی منطبق با فطرت انسانها هستند ، پوشش انسانها نیز ریشه در فطرت و خواست درونی دارد. پس پوشش زن واکنش است که زنها بر اثر یک نیروی درونی و فطری به نام حیا ، در مقابل مردان اجنبی از خود نشان میدهند ؛ مثل واکنش سرخ شدن صورت انسانها هنگام خجالت . قرآن کریم میفرماید: وقتی که آدم و حوا از بهشت هبوط آمدند ، به دنبال ساتری از برگ درختان میگشتند که فطری بودن پوشش را میرساند.
آثار به جامانده از انسانهای اولیه نشانگر این است که حجاب پیشینهای به درازای تاریخ دارد و اختصاص به اسلام ندارد .
نقش برجستهای که در تل العمارنه (در استان اسیوط مصر) موجود است و مربوط به چهارده قرن قبل از میلاد است ، تصویر ملکه نفرتی تی و دخترش را نشان میدهد که هر دو پوشش به تن دارند.
نقش برجستهای که مربوط به چهارده قرن قبل از میلاد است ، تصویر فرعون مکاریتوس و یک زن و دخترش را نشان میدهند که هر سه ، قسمت پایین بدن را پوشانیدهاند.
در تصویری از یک نقاش مصری که با توجه به اهرام سه گانه مصر ، قدمت آن به سه هزار سال قبل از میلاد میرسد ، دختران تمام بدن خود و پسران نیمه پایین بدن را پوشاندهاند. نقش برجستههای معبدهای کارناسوس در موزه بریتانیا ، کتیبه معبد زیوس موزه برلین و مجسمه کاونارنس در موزه ناپل ، همگی نشان دهنده پوشش زنان در قبل از اسلام است.
در هر کدام از این موزهها مجسمههایی از زنان با پوشش کامل وجود دارد که قدمت آنها به سه هزار سال قبل از میلاد میرسد. از این تصاویر و نقاشیها معلوم میشود که اصل حجاب قبل از ظهور اسلام بوده و اسلام تنها حدّ و مرز آن را مشخص کرده است.
اسلام این عادت قدیمی را که از اعتدال بیرون بوده ، مثل بسیاری از عادات دیگر ، اصلاح و تعدیل نموده و جزء فریضه دینی قرار داده است. به گواهی تاریخ ، زنان در یونان ، روم ، مصر و ایران باستان ، به ویژه زنان شهرنشین و زنان طبقه اشراف ، خود را میپوشانیدند و از نظرها دور نگه میداشتند. در یونان، زن هنگامی که از خانه بیرون میآمد بدن و صورت خود را میپوشانید . زنان آشوری به حجاب، بدن و صورت و سر عادت داشتند.
در روم شرقی (بیزانس) ، حجاب شدیدتر رواج داشت . در میان اروپاییان نیز حجاب معمول بود. در روسیه ، حجاب تا هنگام سلطنت پطر کبیر معمول بود و در اثر کوشش و مداخله وی حجاب برداشته شد . در ایران ، زنان اشراف بسیار کم از منزل خود بیرون میرفتند و سخت به حجاب عادت کرده بودند.
حجاب از دیر زمان ، جزء عادات و آداب ملل متمدن جهان بوده است و اسلام آن را به صورت مناسب ، موافق با مصالح اجتماعی و حکم مذهبی قرار داده است. حجاب در عصر ابراهیم خلیل الله در کتاب مقدس تورات آمده است ابی ملک جرار ، پادشاه فلسطین ، به سارا ، زن حضرت ابراهیم علیهالسلام گفت: به ابراهیم هزار مثقال نقره دادم تا برای تو و همراهانت پرده چشم بگیرد.
فرانکس ، مفسر آمریکایی تورات ، در تفسیر این آیه میگوید : ابی ملک پول بسیار به ابراهیم ، شوهر سارا ، داد تا این که برای سارا نقاب بخرد که به صورت خود ببندد و جمال خود را ، که محل خوف ابراهیم علیهالسلام بود ، از تمام سکنه آن جا بپوشاند و هر جا میرود بانقاب باشد. علت نقاب نداشتن سارا این بود که حضرت ابراهیم خلیل علیهالسلام را نمرود دوّم بی لباس از بابل بیرون کرد و آن حضرت نتوانست نقاب و لباس درست برای سارا همسرش تهیه کند ابی ملک ، پادشاه فلسطین ، بت پرست بود ؛ اما برای نقاب سارا ، زن ابراهیم علیهالسلام ، پول داد تا این که روی خود را از بتپرستان و غیر بت پرستان بپوشاند تا نامحرمان روی آن را نبینند. این کار ابی ملک دلالت میکند که حجاب و نقاب زنان قبل از ظهور اسلام بوده است
● حجاب در قوم هود
حجاب در میان قوم یهود شدیدتر بود. ویل دورانت میگوید: اگر زنی به نقض قانون یهود میپرداخت ، مثلاً بی آن که چیزی بر سر داشته باشد به میان مردم میرفت ، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه ، او را طلاق دهد.
● ریشه یابی کلمه حجاب
علمای علم ادب و لغویون ، در کتابهای لغت ، کلمه حجاب را چنین معنا میکنند : حجاب یعنی ستر و پرده. خداوند در داستان حضرت سلیمان علیهالسلام غروب خورشید را این گونه توصیف میکند : حتی توارت بالحجاب ؛ تا آن وقت که خورشید پشت پرده مخفی شود.
خداوند درباره زنان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرماید: اذا سیلتموهن متاعا فسیلوهن من وراء حجاب ؛ هرگاه سؤال یا متاعی از آنها خواستی ، از پشت پرده بخواهید.
خداوند درباره مشرکان که ایمان نمیآوردند ، از قول آنها میگوید: و من بنینا و بنیک حجاب؛ میان ما و تو حجابی وجود دارد . پس تو به دنبال عمل خود باش و ما هم برای خودمان عمل میکنیم.
شایسته هیچ انسان نمیباشد که با خداوند سخن بگوید مگر از راه وحی یا پشت حجاب : وما کان لبشر ان یکلّمه اللّه الا و حیا او من وراء حجاب. خداوند درباره پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرماید: اذا قرأت القران جعلنا بینک و بین الذین لا یومنون بالاخرة حجابا مستورا.
خداوند در سوره مریم میفرماید: فأتخذت من دونهم حجابا . میان خود و آنها حجاب افکند تا خلوتگاهش از هر نظر برای عبادت آماده باشد. واژه حجاب 7 بار در قرآن آمده است و معنای آن در همه موارد چیزی است که از هر جهت مانع دیدن دیگر شود.
امام علی علیهالسلام در نامهای به مالک اشتر مینویسد: فلا تطولنّ احتجابک عن رعیتک؛ در میان مردم باش و کمتر خود را در اندرون خانه خود از مردم پنهان کن . دربان تو نباید تو را از مردم جدا کند ، بلکه خود را همیشه در معرض دید مردم قرار بده.
● معنای اصطلاحی حجاب
اصطلاح حجاب در عصر ما ، به پوشش مخصوص زنان گفته میشود . اصطلاح حجاب در مورد پوشش زن ، یک اصطلاح جدید است . در قدیم ، مخصوصا در اصطلاح فقها ، کلمه ستر که به معنای پوشش است به کار میرفت . فقها در کتابهای صلاة و نکاح ، که متعرّض این مطلب شدهاند ، کلمه ستر را به کار بردهاند نه حجاب را ؛ چون معنای رایج و شایع ، لغتِ حجاب پرده است که اگر در مورد پوشش به کار برده میشود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عدهای گمان کنند که اسلام خواسته زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد ، در حالی که وظیفه پوشش که در اسلام برای زنان مقرر شده بدین معنا نیست که از خانه بیرون نروند. پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوهگری و خودنمایی نپردازند . آیات مربوط این معنا را ذکر میکند . فتوای فقها نیز مؤید این مطلب است.
پس مقصود از حجاب زن در اسلام این است که زنان به جز صورت و دو دست و اعضای بدن و مواضع زینت و زیور خود را در برابر مردان بیگانه بپوشاند ، تا بدین وسیله به حفظ عفّت و شرافت خود موفق شوند.
کلمه حجاب در اصطلاح اهل دین ، به معنای پوشش تمام زن به وسیله چادر و نقاب ، بسیار شایع است و این اصطلاح از معنای لغوی ریشه میگیرد و از آن جهت که پرده ، سبب پوشیدن هر چیز است که پشت آن قرار گیرد ، زیباییهای زن هم به وسیله نقاب و چادر مستور میگردد و پشت آن واقع میشود و فقها بدین جهت کلمه حجاب را در پوشش کامل زنان به کار بردهاند ؛ نه از آن جهت که زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس و زندانی باشد ، بلکه اسلام پوشش را برای زنان مقرر کرد که هنگام بیرون آمدن از خانه پشت پرده حجاب و نقاب قرار گیرد تا زیور آنان در برابر دیدگان اجانب قرار نگیرد.
حجاب ، پوشش مناسب برای زنان است تا قسمتهایی که تحریک کننده غرایز مردانه است را بپوشانند و این کار به جهت ارزش و احترام زنها میباشد ، تا این که به عفاف شناخته شود و مورد آزار و اذیت افراد شرور قرار نگیرند.
حجاب تکلیف شرعی زنان است.
پوششِ زنان ، حکمی شرعی است. دلیل این مطلب عبارت است از:
▪ عقل
کشف حجاب مستلزم مفاسد گوناگون است ، بلکه موجب گسیختن ریشه خانواده و فساد در جامعه میشود و دفعِ مفاسد ، عقلاً واجب است.
▪ سیره عملیه
اقوام و قبایل مختلف از مسلمانها ، در آداب و رسوم با یکدیگر اختلاف زیاد دارند اما در مورد نماز ، روزه ، حج و حجاب اتفاق دارند . زنان مسلمان از صدر اسلام تاکنون حجاب داشتهاند . بنابر این حجاب از ضروریات دین است . و انکار آن ، انکار ضروری دین است.
▪ قرآن و مسأله حجاب .
و قل للمؤمنات یغضضن مِن اَبصارهن و یحفظن فروجهن و لایبدین زینتهن الا ماظهر منها و لیضربن بِخُمرهن علی جیوبهن و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن.... و لایضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن. .
و بگو ای محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم به زنهای مؤمن که بپوشند چشمهای خود را و محافظت کنند عورتهای خود را و ظاهر نکنند زینتهای خود را مگر زینتهایی که قهرا آشکار است و باید بیندازند مقنعههای خود را بر گریبانهای خود و ظاهر نکنند زینتهای خود خود مگر برای شوهران.... باید نزنند پاهای خود را به زمین طوری که زینتهای پنهان آنها شود.
در دوره جاهلیت ، زنان روسریهای خود را پشت سر میانداختند و قسمتی از سینه و گردن و گردنبند و گوشواره آنها آشکار میشد. با نزول این آیه ، زنان مأمور شدند روسری خود را به جلو و پیش رو بیاندازند تا اعضای مذکور پنهان شود.
امام باقر علیهالسلام فرمود : قبل از نزول این آیه ، زنها روسریهای خود را به عقب میانداختند . جوانی از انصار چشمش به زنی افتاد و شیفته او شد . آن زن داخل کوچه تنگی شد . جوان که متوجه او بود ، استخوان یا شیشهای که در دیوار بود صورت او را خونی کرد و آن جوان ماجرا را به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل کرد، این آیه نازل شد.(36)
لایبدین زینتهن الا ما ظهر منها؛ زنها نباید زینتهای خود را آشکار کنند مگر آن مقدار از زینت که معلوم است. مراد از زینت که نباید آشکار کند چیست؟ چند معنا برای زینت ذکر شده است:
1) زینتهای پنهان و طبیعی یعنی اندام و زیبایی زن . زینتهای آشکار ، چهره و دو دست تا مچ زنها است.
2) بعضی زینت را به معنای محل زینت گرفتهاند ، زیرا آشکار کردن خود زینت مثل گوشواره و گردنبند به تنهایی مانع ندارد و ممنوعیت مربوط محل قرار گرفتن آنهاست.
3) بعضی زینتهای آشکار را به معنای زینت آلات گرفتهاند ، البته به این شرط روی بدن قرار گرفته باشد . طبیعی است که آشکار کردن چنین زینتی توأم با آشکار کردن اندامی است که زینت بر آن قرار دارد.
معنای درست ، معنای سوم است. زنها حق ندارند زینتهایی که پنهان است آشکار سازند ، هرچند اندامشان نمایان نشود . بنابر این نشان دادن لباسهای مخصوصی که در زیر لباس یا چادر میپوشند مجاز نمیباشند و قرآن کریم از ظاهر کردن چنین زینتی نهی کرده است.
و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن.
خمر: جمع خمار به معنای پوشش است ، ولی معمولاً به چیزی گفته میشود که زنها با آن سر خود را میپوشانند . جیوب: جمع جیب به معنای یقه پیراهن است که از آن به گریبان تعبیر میشود و گاه به قسمت بالای سینه به تناسب مجاورت با آن اطلاق میشود.
از این جمله استفاده میشود که زنان قبل از نزول این آیه ، روسریهای خود را به شانهها یا پشت سر میانداختند ، طوری که مقداری از سینه و گردن نمایان میشود . قرآن دستور داد زنان روسریهای خود را بر گریبان خود بیفکنند تا گردن و قسمتی از سینه که بیرون است پنهان گردد. ابن عباس میگوید : این دستور به سبب این است که سینه ، گلو ، مو و گردن زنان از دید بیگانهها محفوظ بماند. زنان نباید زینتهای خود را آشکار سازند مگر برای 12 طایفه که آنها را خداوند استثنا کرده است.
1) در این آیه ، پوشاندن چشم مقدم شده بر حفظ و پوشش، که دلیل بر اهمیت اصل حجاب است ، چون نگاه ، مقدمه فتنه است . وقتی که پوشیدن چشم از نامحرم واجب باشد ، حجاب نیز واجب خواهد بود.
2) این آیه حدود و مرز حجاب را مشخص میکند و وظیفه پوشش زن مسلمان را روشن میکند که چگونه لباس بپوشد و اظهار زینت نکند ، مگر در صورتی که از طرف شرع اجازه داده شده است و آن در دو مورد است:
الف) زینتهایی که آشکارا و معلوموار است واجب نیست بپوشاند.
ب) عدهای از محارم نیز استثناء شدهاند که در این صورت نیز اظهار زینت برای زنها حرام نمیباشد.
یا ایّها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین و کان اللّه غفورا رحیما. ای پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بگو برای زنان و دختران و زنان مؤمنین که نزدیک کنند بر روی تمام بدنشان چادرهایشان را و این شیوه برای این است که به عفاف و نجابت شناخته شوند و مورد آزار و اذیت قرار نگیرند.(40)
مراد از جلابیب چیست؟ سه نظر وجود دارد :
الف) پارچهای بزرگ که از روسری بلندتر است و سرو گردن و سینه را میپوشاند.
ب) مقنعه و خمار (روسری)
ج) پیراهن گشاد
قدر جامع این است که بدن را بپوشانند. بیشتر به نظر میرسد که منظور پوششی است که از روسری بزرگتر و از چادر کوچکتر است.
علامه طباطبایی رحمهالله میفرماید: کلمه جلابیب جمع جلباب است و آن جامهسرتاسری است که تمام بدن را میپوشاند و یا روسری مخصوص است که صورت و سر را ساتر میشود.
و اذا سألتموهن متاعا فاسیلوهن من وراء حجاب ذلک اطهر لقلوبکم و قلوبهنّ ؛ هرگاه حاجتی داشته باشید که از زنان پرسشی نمایید یا متاعی بخواهید باید از پشت پرده سؤال نمایید که این کار پاکیزهتر است برای دلهای شما و دلهای آنان
ـ شأن نزول:
اصحاب پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم گاهی برای حوایجی که داشتند وارد خانههای پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم میشدند و گاهی میشد که پیامبر تشریف نداشتند ، قهرا طرف تکلّم ، زنهای پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بود . آیه مذکور نازل شد که وقتی چیزی لازم شد از پشت پرده با آنها تکلّم کنید.
ـ وجه استدلال:
این آیه اگر چه اختصاص به زنهای پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم دارد ، ولی مورد از قبیل مثال است و مانعی از شمول حکم به سایر زنها ندارد و علمای اسلام نیز حکم را منحصر به زنهای پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و از تکالیف آنها ندانستهاند و تخصیص حکم به زنهای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هم دلیلی ندارد. پس اصحاب با فیض حضوری که نسبت به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم داشتند اگر استتار و حجاب زن از مرد باعث تطهیر قلوب آنها بشود باقی افراد که از فیض حضوری پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بهره نداشتند حجاب زن از مرد بیشتر موجب تطهیر قلوب آنها خواهد بود و هرچه باعث صفای قلب و صدق زبان وحسن عمل باشد امر به آن در شریعت اسلام واجب است.
و القواعد من النساء اللاتی لایرجون نکاحا فلیس علیهن جناح ان یضعن ثیابهن غیر متبرجات بزینة و ان یستغفعن خیرلهن و اللّه سمیع علیم؛ زنهای بازنشسته که میل به نکاح ندارند باکی نیست که کنار بگذارند لباسهای خود را یعنی جلباب و خمار خود را بیندازند ، البته در حالی که قصد آنها اظهار زینت و جلوهگری نباشد و اگر در حال پیری جانب عفت را نگاه بدارند برای آنها بهتر است ، زیرا خداوند شنوا و دانا است.
ـ وجه استدلال:
الف و لام در القواعد به معنای التی است و متضمن معنای شرط است . لذا در خبر او فا واقع شده است . پس محصل معنا آن باشد که وضع بالاپوش برای زنان که از قواعد هستند و امید به ازدواج ندارند جایز است و مفهوم شرط که بالاتفاق حجت است این باشد که جایز نیست برای زنهایی که از قواعد نمیباشند و امید به ازدواج دارند ، هنگام بیرون رفتن سر اندرزهای خود را فرو نهند.
اگر حجاب بر زنان واجب نبود پیرهزنان را رخصت به بی حجابی غلط بود و تخصیص دادن زنان پیر را به جواز عدم حجاب دلیلی است که زنان دیگر واجب است با حجاب باشند ، و الا وجهی ندارد که زنان پیر را تخصیص دهد و استثناء کند.
این تکلیف رفعش از پیرزنان ، برهان است بر ثبوت تکلیف برای زنهای جوان ، زیرا اگر همه زنها بیحجاب بودند اختصاص وضع ثیاب به قواعد از زنان بی محل بود. .
و قرن فی بیوتکن و لاتبرّجن تبرّح الجاهلیة الاولی زنها به خانه هایشان بمانند و مثل زنهای عصر جاهلیت زیورنمایی نکنند.
واژه قرن :
یا از ریشه قرار است یعنی در خانههای خود بمانند و یا از ریشه وقار یعنی در رفتار و کردار خود باوقار باشند.
واژه تبرّج :
علامه طباطبایی رحمهالله میفرماید : تبرّج به معنای ظاهر شدن در برابر مردم است ، همانطوری که برج قلعه برای همه هویدا است.
در مجمع البیان آمده است : تبرّج : ابراز کردنِ زر و زیور و موارد زینت و زیبایی است و آن گرفته شده از بُرج است.
▪ روایات:
عن ابی عبداللّه علیهالسلام قال مر ابو جعفر بامرأة مُتنقِّبه و هی مُحرِمه فقال أحرِمی و أسفری و أرخی ثوبِک من فوق رأسِکِ فانک ان تنقّب لم یتغیر لونِک فعال له رجل الی این تُرخیه؟ قال تغطی عینیهما.
امام صادق علیهالسلام فرمود: امام باقر علیهالسلام از زن محرمهِ نقاب دار گذشت ، به او فرمود : احرام بینداز و رویت را باز کن و لباست را از روی سرت بیاویز ، زیرا اگر نقاب بگیری رنگت تغییر نخواهد کرد. مردی عرض کرد تا کجا لباس را بیاویزد؟ امام فرمود : چشمانش را بپوشاند.
عن سماعة قال سألته عن المرأة تصلّی متنقبّه قال اذا کشفت عن موضع السجود فلا بأس به و ان أسفرت فهو افضل.
سماعه میگوید : از امام علیهالسلام پرسیدم از زنی که با نقاب نماز میخواند ، فرمود : اگر جای سجده را باز کند باک نیست واگر تمام صورت را در نماز باز بگذارد بهتر است.
عن ابی عبداللّه علیهالسلام لاینبغی للمرأة ان تنکشف بین یدی الیهودیه و النصرانیه فانهنَّ یصفن ذلک لازواجهن؛ امام صادق علیهالسلام فرمود : برای زنهای مسلمان سزاوار نمیباشد که نزد زنهای یهودی ونصرانی کشف حجاب کند ، چون آنها برای شوهرهای خودشان توصیف میکنند.
اصبغ ابن نباته عن امیرالمؤمنین علیهالسلام قال سمعته یقول: یظهر فی آخر الزمان و اقتراب الساعة و هو شر الازمنه نسوة کاشفات عادیات متبرّجات فی الدین و اخلات فی الفِتن مایلات الی الشهوات مسرِعات الی اللذات مستحلات للمحرمات فی جهنم خالدات؛ اصبغ بن نباته از امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل میکند که امام فرمود : در آخر الزمان زنهای روباز ظاهر میشود که از دین بیرون رفته باشند و زینتهای خود را برای اجانب ظاهر نماید . متمایل به شهواتاند و شتابنده به لذات محرمات، محرمات را حلال میدانند . اینها همیشه در جهنم خواهد بود.
از مجموع آیات ، روایات ، حکم عقل و سیره عملی ثابت میشود که حجاب ، تکلیف شرعی و حکم الهی است .
● حجاب زن مسلمان هویت بخش و عزت آفرین است
پدیده بدحجابی در جامعه ما از اموری است که ذهن بسیاری از افراد جامعه را به خود مشغول کرده است. تلقی بدحجابی به عنوان امری نابهنجار و نامطلوب نشانگر این است که ذهنیت فرهنگی و دینی ما برای بدحجابی آثار و تبعات نامطلوبی قایل است و به تعبیر دیگر، آن را علت برخی پدیده های نامطلوب دیگر در جامعه می انگارد.
شماره قبل درباره معنای لغوی و اصطلاحی حجاب و بدحجابی، حجاب و بدحجابی در دو جهان بینی غرب و اسلام بحث شد و بخش دوم و پایانی این مقاله از نظر شما خوانندگان محترم می گذرد.
● نحوه ورود بی حجابی یا بدحجابی به ایران
حجاب با پوشش اسلامی یکی از دستورات حکیمانه و سعادت بخش دین مبین اسلام است که هنگام اسلام آوردن مردم ایران در دو قرن نخست هجری به گونه ای همیشگی و مستمر توسط اهالی این سرزمین مورد پذیرش واقع شده و بدان عمل می شده است. در واقع رعایت حجاب اسلامی در بین مسلمانان ایرانی و کلیت این جامعه از جمله عوامل مهم پاسداری از شأن و کرامت انسانی زنان در رعایت سالم حقوق و حدود در روابط میان مردان و زنان بوده است.
از سویی زن در نگاه جامعه شناسی به عنوان فرهنگ ساز معرفی شده که دین را به عنوان یکی از عناصر فرهنگی از نسلی به نسل دیگر منتقل می کند. غربیها برای ایجاد تأخیر در انتقال دین به نسلهای بعد، فرهنگ و هویت زنان جامعه ما را هدف قرارداده اند. برخی از متفکرین غربی تمدن غرب را در حال فروپاشی ارزیابی کرده و می گویند تنها تمدنی که قابلیت فراگیری و جایگزینی تمدن غرب را دارد تمدن اسلامی است. بنابراین تلاش های زیادی صورت گرفت تا جلوی قدرت تولید فکر و اندیشه جوامع اسلامی از جمله جامعه ایران را بگیرند.
سؤال این است چرا امواج مهاجم استعمار بورژوازی و شکل تقلیدی آن در ایران یعنی غربزدگی شبه مدرن تلاش وافی برای مخالفت با حجاب اسلامی خانم ها در ایران داشت؟
برای پاسخ به این سؤال به برخی از این دلایل فهرست گونه اشاره می شود:
اولا حجاب زن مسلمان هویت بخش و عزت آفرین بود و موجب می شد زن مسلمان ایرانی در برابر هجوم افکار و مدلهای رفتاری بیگانه گرفتار از خودبیگانگی و ضعف و بی هویتی و یا آلودگی نگردد. از این رو حجاب از عوامل حفظ استقلال هویتی ما بود و شبه مدرنیستها که سودای وابستگی ایران را در سرداشتند دل خوشی از آن نداشته و ندارند.
ثانیاً حجاب زن ایرانی به عنوان لباس عفت و پاکدامنی و ساده زیستی او موجب مصونیت زنان وحتی مردان در مقابل هجوم مصرف زدگی و فرهنگ کالایی می گردید. از این رو خود به خود راه را بر سیطره نظام سرمایه داری و سرمایه سالاری و تبعات آن می بست. لاجرم استعمار غربی برای فتح بازار خرید مردم ایران نیازمند نابودی ساختار تولید سنتی و همچنین ساختار ساده و خودکفا و مستقل زندگی مردم ما بود. و حجاب اسلامی زن و مرد مسلمان ایرانی را در مقابل گسترش فرهنگ مصرفی و کالازدگی و سرمایه سالاری محافظت می کرد.
ثالثاً در جوامع مسلمان تحت سلطه امپریالیزم هر نوع تأکید بر عناصر فرهنگ بومی و ملی مردمان چونان شمشیر برنده ای علیه سیاستها و امیال استعمار مدرن غربی عمل کرده و می کند زیرا استعمارگران به دنبال تهی کردن و بیگانه ساختن مردم از هویت کلاسیک خود بوده اند تا آنان را اسیر هویت تقلبی غربزدگی شبه مدرن نموده و از کانال آن این ملت ها را برای همیشه به خودوابسته نمایند. حجاب زن مسلمان در چنین وضعیتی حکم یک اسلحه نیرومند برای جریان انقلابی و ضداستعمار را پیدا می کرده است.
اساساً غربیها برای برقراری سیطره فراگیر خود می بایست نظام منسجم ارزشهای دینی جوامع غیرغربی را در هم بشکنند و از جمله ارزشهای دینی پایدار همانا حجاب زنان مسلمان بوده است که آنها را از مدزدگی و تبدیل شدن به موجودی کالایی بازمی داشته است.
● راه های عملی کردن توطیه بدحجابی
اجرای برنامه کشف حجاب و یا رفع حجاب و در شکل جدید آن بدحجابی از سوی غرب در ایران نیازمند دو شرط اساسی بود. نخست یک زمینه فرهنگی و اجتماعی برای پذیرش لباس غربی و دوم یک عامل اجرا که زور داشته باشد و به اسلام اعتقاد نداشته باشد.
عامل دوم رضاخان مأمور و سرسپرده دولت استعمارگر انگلیس که وظیفه خود می دانست ایران را به شاهراه ترقی هدایت نماید و در پی اجرای این مأموریت موظف بود با زور لباس مردان را متحدالشکل کند و بر سر همه آنها کلاه پهلوی بگذارد و چادر را نیز از سر زنان بردارد. ماجرای دردناک مسجد گوهرشاد نمونه ای از اجرای این مأموریت بود. و اما در مورد شرط اول، یعنی زمینه فرهنگی و اجتماعی پذیرش لباس غربی را غربزده ها تأمین کردند. درواقع پس از سقوط استبداد صغیر و کسب قدرت توسط اعضای لژ فراناسونری در سال 1327 ق زمزمه ای شیطانی برای مخفی و انکار حجاب و تخریب و تخطیه آن آغاز گردید. یکی از مهمترین ابزاری که این گروه خود باخته غرب به کار گرفتند استفاده از مطبوعات منورالفکری (حدود سال 1329) بود که تقریبا به طور مستمر حملات خود را علیه حجاب اسلامی آغاز کردند.(8) براساس روایت اسناد و مدارک تاریخی در سال 1303 ش در تهران منورالفکران علیه حکم الهی حجاب، بیشتر گردید. این شیوه از مبارزه از مجرای حاکمیت فراماسیون غربزدگی شبه مدرن عملی می شد بر این اساس همزمان با به قدرت رسیدن این گروه هجوم تبلیغاتی و اعمال زور فیزیکی و سیاسی علیه حجاب نیز بیشتر می گردیده است. در این بین روشنفکران شبه مدرنیست ایرانی به عنوان کارگزاران اصلی بسط سیطره فراماسیون غربزدگی به دلیل وابستگی به اردوگاه سرمایه داری بیشترین نقش را در مبارزه علیه هویت دینی مردم و احکام اسلامی به ویژه حجاب زنان برعهده گرفته و می گیرند. البته هجوم این گروه حتی قبل از مسلط شدن رضاخان و برقراری رژیم پهلوی در ایران آغاز گردید. فعالیت های ژورنالیستی اعم از درج مقاله یا انتشار سالانه و یا نشر هجویات و فکاهیات و به مسخره گرفتن حکم الهی نمونه های بارز از اقدامات این گروه است.
افرادی چون عارف قزوینی شاعر و تصنیف سرای متجددمآب و ناسیونالیست عهد مشروطه به سال 1302 اشعار زیادی علیه حجاب سروده است. همچنین میرزاده عشقی (متوفی به 1303 ش) یکی از منورالفکرانی است که علیه حجاب اسلامی به سرودن اشعار و نگارش نمایشنامه پرداخته است از جمله نمایشنامه ای به نام کفن سیاه نوشته است که در آن زنی به نام خسرودخت به عنوان مظهر عظمت باستانی ایران باستان درحالی که کفن سیاه پوشیده بود به روی صحنه آمده و اشعاری در مذمت حجاب اسلامی قرایت کرد. وی به سال 1338 ق قطعه شعری به نام دزدی پاتختی علیه حجاب اسلامی سروده است که نمونه آن این قطعه شعر است:
زنان کشور ما زنده اند و در کفن اند
که این اصول سیه بختی، از سیه رختی است
ایرج میرزا شاهزاده متجدد و منورالفکر ایرانی، شاعر هرزه گو و دین ستیز اشعار بسیاری علیه حجاب اسلامی سروده است وی ظاهرا اولین شاعری است که بحث کشف حجاب را به صورت منظوم مطرح کرده است. موارد فوق در کنار عملکرد رضاشاه بخصوص بعد از بازگشت از سفر ترکیه (1314 ش) منجر به این شد که صدیقه دولت آبادی خواهر یحیی دولت آبادی روشنفکرمآب سکولاریست دوره مشروطه بدون حجاب و پوشش اسلامی در خیابان ظاهر شد و...
درواقع هدف واقعی منورالفکران از حمله به حجاب، سست کردن ارکان هویت دینی و خدشه دار کردن احکام اسلامی است.
روشنفکران شبه مدرنیست ایرانی ذاتا تعلق به سطحی نگری و ظاهربینی داشته و دارند و حتی در پروسه مدرنیزاسیون مورد نظرشان جز بر شعار و ابتذال و ظاهرگرایی تکیه نکرده و نمی کنند. مخالفت اینان با حجاب به دلیل تمدن خواهی نبود. زیرا نه بی حجاب بودن نشانه تمدن است و نه روشنفکری ایرانی مقلد ظرفیت و قابلیت تمدن سازی را داشته است.
درواقع علت اصلی مخالفت ها این بود که رواج و حاکمیت احکام اسلامی و اندیشه دینی موج حفظ استقلال و عزت ملی و مانع استیلای بیگانگان و استعمارگران می گردید. به عبارت دیگر حجاب اسلامی رکنی مهم از هویت اعتقادی زنان جامعه اسلامی ما بوده است و مبارزه با آن در مسیر تلاش به منظور زدودن هویت و گرایش دینی جامعه ایرانی بوده و هست.
● پدیده بدحجابی در جامعه امروزی ما
آنچه مورد اشاره قرار گرفت از جمله جهان بینی غرب به همراه فرهنگ منحط غرب و از جمله عوامل ستیزه گر دینی و ارزش های آن از کشف حجاب رضاخانی تا توطیه عمیق روشنفکران غربزده و فراموسونرهای وابسته همگی در پدیده بد حجابی امروز جامعه ما چون گذشته به طور مستقیم نقش دارند. مضاف بر عوامل گذشته می توان به برخی از عواملی که در دوران عمر انقلاب اسلامی نیز منجر به این پدیده شده است باختصار اشاره کرد. لازم به ذکر است برخی از این عوامل معلول کیش شخصیتی فردی است و برخی مربوط به اجتماع.
▪ سهل انگاری عمدی یا سهوی در استفاده از روش های تبلیغی و ارشادی مناسب در خصوص ترویج حجاب وقتی امر مهمی چون حجاب در یک بستر تاریخی دراز مدت (قرنها) ایجاد و تداوم پیدا کرده است.
تداوم مجدد آن نیازمند کار فرهنگی عمیق به همراه ظرافتهای خاص خود می باشد. به عنوان مثال استفاده از زنان محجبه در نقشهای منفی و گاه استفاده از زنان بدحجاب در نقشهای مثبت در رسانه ملی یا سینما هنر هفتم از جمله این موارد است عدم فرهنگ سازی در این زمینه تا آنجا جلو رفته است که موج روی آوردن دختران و زنان به سمت آرایش حتی برای خرید نان و سبزی دلیل بر عدم آگاهی و جهل است. ..
آرایش کردن برای غربی ها محیط خاصی دارد. آرایشهای تند و غلیظ مخصوص میهمانی های شب و مکان های خاص و زنان سالمند است و دختران جوان هرگز از این گونه آرایشها استفاده نمی کنند. در محیط های آموزشی و دانشگاه ها دختران در نهایت سادگی و بی پیرایگی رعایت موازین اخلاقی در دانشگاه حاضر می شدند.
▪ جابجایی و وارونگی در ارزشها
عدم تبیین صحیح ارزشهای جاذب و طرح رذایل کاذب در جامعه از جمله علل بدحجابی است. ابراز وجود و خودنمایی برای انگشت نما شدن با ارایه مد و تغییرات بی شمار و با هدف متمایز کردن خود از دیگران از جمله این ضدارزشها است. نمونه دیگر تفاخر و فخرفروشی بدلیل اختلاف و شکاف طبقاتی است. اگرچه این امر توسط زنان صورت می گیرد اما گاه این صفت رذیله توسط مردان با سوء استفاده از همسران خود صورت می گیرد. برخی از مردان درجه جلالت و ابهت خود را با نوع لباسی که همسرانشان به تن دارند به دیگران می فهمانند. و این ویژگی جوامعی است که معنویت در آن رو به افول گذاشته و براین اساس زن وسیله و ابراز تشخص و تعیّن شوهر می شود.
ای کاش رذایل این گونه انسانها به خودشان ختم می شد ولی متأسفانه گاه توده عوام به شوق تشبیه اشراف با همه ضعف مالی این راه بی بازگشت را طی می کنند و نتیجه آن جز اسارت و بردگی چیز دیگری نیست.
▪ تأثیرپذیری جوانان از هجوم تهاجم فرهنگی غرب
جهل جوانان ما به جهان بینی غرب از یک سو و جهان بینی اسلام از سوی دیگر موجب پذیرش الگو و شیوه غربی که هیچ تناسبی با هویت اسلامی جامعه ما ندارد از جمله عوامل بدحجابی است. همین امر موجب شده است که جوان جامعه ما گاه غرب را با مقیاس بازیگران فیلم های سینمایی غربی می شناسد و از او الگو می گیرد درحالی که بخش عمده شهروندان جامعه غربی به موازین و اصول اخلاقی و اجتماعی خود پایبند بوده و چه بسا گاه پوشش و آرایش دختران و زنان جامعه ما از زنان بی شخصیت و بی خانواده غربی الگوبرداری می شود و در ذهن او این مظهر آزادی و تجدد محسوب می شود.
اگر فرض را براین امر قرار دهیم که جوان ما می خواهد راه غرب را طی کند، راه رفته غربیها امروز، آنها را به بحران بی هویتی و سقوط سوق داده است و جا دارد که جوانان ما یکبار از خود سؤال کنند چرا باید این راه رفته را دوباره رفت.
▪ اجباری کردن پوشش چادر در بعضی از مراکز آموزشی و مدارس و بیمارستانها و...
نهادینه کردن پوشش برتر نیازمند یک کار اساسی بود که متأسفانه کوتاهی و سهل انگاری و جهل و گاه لجاجت در مراکز آموزشی از جمله مدارس و دانشگاه ها مسیله حجاب را به گونه ای سوق داد که تلقی این می شود که می بایست نیروی انتظامی با آن برخورد کند، بی تعارف باید اذعان کرد اجبار و اکراه نسخه شفابخش این انحراف اجتماعی نیست.
▪ کم توجهی به تنوع طلبی و حس زیبایی دوستی:
جوان و خصلتهای او را نباید در پیچ و خم بخشنامه ها و دستورات تحکمی گرفتار کرد. متأسفانه بعداز 27 سال کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی و بخشهایی از مسیولین توجه به مقوله تکثر و تنوع لباس با هویت اسلامی را مورد هدف قرار داده اند. این توجه زمانی مطرح می شود که بسیاری از راه ها و روش های ناصواب را به کار گرفته اند. چه بسیار امر به معروف ها و یا نهی از منکرهایی که هیچ کدام در جای خود به شکل صحیح انجام نگرفت. اگرچه افراط و توجه بیش از حد به تذکرات از عوامل وازدگی و بی پاسخ ماندن این امر در جامعه شد اما کم توجهی امروز نیز درد مزمن دیگری است که جامعه امروز ما تجربه می کند و تعطیلی این فریضه الهی از جمله عوامل دیگر این انحراف اجتماعی است.
▪ تفاوت در نگرش ها و دیدگاهها نسبت به مقوله بدحجابی
علاج یک انحراف اجتماعی زنان به طور نسبی نتیجه می دهد که متولیان امر دیدگاه واحدی نسبت به موضوع و شیوه برخورد با آن داشته باشند. با تأسف باید گفت برخی تهاجم غرب به ارزش های دینی و هویتی جامعه را تعامل فرهنگی قلمداد کردند، برخی گذر زمان و عرفی شدن تبدیل ضدارزشها به ارزش را ملاک عمل دانسته و برخی تحت عنوان پدیده جوان گرایی و سوءاستفاده از رأی و مشارکت جوانان در عرصه سیاسی هر اقدام جوانان را زیر پرچم نشاط و شادابی توجیه و تفسیر کردند و برخی آن را معلول فرآیند عرضه و تقاضا دانسته و برخی برخوردهای خشن و سخت با جوانان را نسخه شفابخش اعلام کردند. و متأسفانه تمام این دیدگاهها را با برداشت از دین طرح کرده اند.
به نظر می رسد خطر تعدد نظر و عمل صاحبان فرهنگ و سیاست که متولیان فرهنگ عمومی جامعه هستند کمتر از خود این انحراف اجتماعی نیست.
عوامل مورد اشاره و بسیاری از عوامل دیگر تأثیربسزایی در گسترش پدیده بدحجابی به عنوان یک انحراف اجتماعی که خود منشأ بسیاری دیگر از انحرافات دیگر است می شود. چه باید کرد !؟
شاید به صراحت بتوان گفت در میان گمشده های جوانان ما امری مهمتر از معرفت نسبت به قابلیتهای فردی، هویتی و دینی خود نباشد. اگر این ادعا را اصل قرار بدهیم باید به جوانان کمک کرد تا این قابلیتها را که دستمایه ای از جنس عقل و عشق، دانش و همت و انگیزه و هدف است بشناسند.
ـ گام اول: کمک به جوان در قرار گرفتن در مسیر ایمان به خالق برتر برای اتصال او به قدرتی بی انتها است.
جوانان ما اگر خمیرمایه معنوی خود را که مربوط به جهان بینی اسلامی است بیابند دیگر برای ابراز وجود نیاز به نمایشهای غیرمعمول ندارند و کامیابی های خود را در گرایش به ارزشهای اسلامی جستجو می کنند.
ـ گام دوم: تبیین و تدوین استراتژی بلندمدت برای رشد و بالندگی جوانان است. در این فرآیند باید نقش والدین، همسالان، مربیان و... به گونه ای تعریف شود که هیچ کدام نقض یا خنثی کننده رفتار و عملکرد دیگری نباشد بلکه مکمل و همگی منجر به تکامل او شود. ضرورتا توجه به این امر ایجاد یک سیستم اجبار و الزام نیست بلکه فرآیند رشد با تاکید بر جهان بینی، فرهنگ، هویت مورد تأکید جدی قرار می گیرد.
ـ گام سوم: تقویت باورهای دینی جوانان است. همه دستگاه هایی که متولی فرهنگ عمومی جامعه هستند اعم از صداوسیما سازمان و دفاتر تبلیغات اسلامی، حوزه های علمیه، مدارس، دانشگاه ها، خانواده ها و... می بایست رسالت خویش را در تقویت باورهای دینی جوانان به کار گیرند. تجربه دوران دفاع مقدس نشان می دهد اگر باورهای دینی در وجود جوانان ریشه بدواند و عمق پیدا کند مهمترین سرمایه برای جامعه و حتی خود فرد است.
ـ گام چهارم: تطبیق انتظارات جامعه، خانواده ها و مسیولین از جوانان، توجه به توانمندیهای جوانان و هدایت آنها براساس میزان توانمندی موجب می شود انرژی و عشق و علاقه جوانان در مسیر صحیح قرار گیرد و کمتر فرصت پیدا کند بدلیل سرخوردگی های اجتماعی به انحراف اجتماعی تن دهند.
آنچه مورد اشاره قرار گرفت صرفا می تواند فتح بابی برای پرداختن به این موضوع باشد و ضرورت دارد دلسوزان جامعه اسلامی قبل از آنکه با نفرت به پدیده بدحجابی می نگرند تأملی به قابلیتها و توانمندیها و ارزشهای وجودی جوانان داشته باشند و در کالبدشکافی مباحث نظری و عملی آن گام بردارند.
صمد حسین زاده
مقالات ارسالی به آفتاب