شکستن سقفهای شیشه ای
دیرزمانی است براین باور که در سازمان ها شمار اندکی باید فکر کنند و شماری انبوه تنها باید فرمانبردار اوامر آنان باشند خط بطلان کشیده شده است.
دیرزمانی است براین باور که در سازمان ها شمار اندکی باید فکر کنند و شماری انبوه تنها باید فرمانبردار اوامر آنان باشند خط بطلان کشیده شده است.
فرهنگ سازمان های سنتی، پاسدار ارزش هایی مانند فرمانبری، همرنگی و تقدیس قدرت بود، در حالی که فرهنگ سازمان های نوین، خودگردانی، نوگرایی، نوآوری، مسیولیت پذیری و خودباوری را پاس می دارد. بسیاری بر این باورند که آنچه زنان را از بالا رفتن در پست های مدیریت و رهبری در سازمان ها بازداشته، وجود پدیده ای به نام سقف شیشه ای است.
سقف شیشه ای، مجموعه ای از نگرش ها و تعصب های منفی است که مانع از آن می شود تا زنان و سایر گروه های اقلیت، ورای یک سطح معین در سلسله مراتب سازمانی بالا روند. مدیریت فردا بر دوش زنان و مردان خودباور است و در این میان خودباوری، نیازی است مبرم برای زنان تا این سقف شیشه ای را بشکنند.
برای زنانی که در حال کنار گذاردن وظایف سنتی وابسته به جنیست خود هستند و برای به دست آوردن استقلال فکری و عاطفی در مبارزه اند، به تعداد فزاینده ای به محل های کار سرازیر می شوند، برای خود کسب و کار مستقلی را آغاز می کنند یا پایگاه هایی را که سابق بر این تنها به مردان تعلق داشت یکی پس از دیگری تسخیر می کنند، خودباوری امری ضروری و گریزناپذیر است، مطمینا، این تمام آن چیزی نیست که زنان برای کسب موفقیت در این مسیر لازم دارند، ولی بدون آن نیز قادر نخواهند بود که در نبرد برای خود شکوفایی پیروزمند شوند.
هم مردان و هم زنان، اگر دارای اعتماد به نفس واقع بینانه درباره اندیشه و ارزش خود باشند و در خود احساس امنیت کنند، خواهند توانست در مقابل چالش ها و موقعیت ها به شکل مناسبی واکنش نشان دهند. خودباوری، توان افزا، انرژی ز، و انگیزه دهنده است و ما را ترغیب به موفقیت می کند و باعث می شود از موفقیت های خود احساس لذت و غرور کنیم.
خودباوری بالا در جست وجوی چالش و انگیزش ناشی از اهداف ارزشمند و والا ست. رسیدن به چنین اهدافی، خودباوری را تقویت می کند. خودباوری ضعیف، صرفا به دنبال ایمنی اهداف آشنا و فاقد نیاز به کار و تلاش است. محدود کردن خود به اهداف آشنای بی نیاز از کار و کوشش، در واقع در جهت تضعیف خودباوری عمل می کند
هرچه خودباوری ما تقویت شود، بهتر برای مقابله با مشکلاتی که در شغل یا زندگی شخصی مان بروز می کند، آمادگی خواهیم داشت و بعد از شکست، سریع تر خود را باز می یابیم و انرژی بیشتری برای آغازی دوباره خواهیم داشت. موانع، زنانی را که دارای خودباوری بالاتری هستند، متوقف نمی سازد، چرا که امروزه میلیون ها نفر از آنان مشغول به راه انداختن کسب و کار برای خویشتن و یا در حال تلاش برای رشد در شغلشان هستند. همین طور یک ازدواج یا ماجرای عشقی ناموفق قادر نخواهد بود که ضمیر یک زن دارای اعتمادبه نفس را آنچنان تحریک کند که از ترس احتمال ناراحتی های آتی، علیه هرگونه ارتباط با جنس مخالف موضع بگیرد تا جایی که به قیمت از دست رفتن جوانی و شادابی او تمام شود.
هرچه خودباوری ما افزون می شود، جاه طلبی ما هم بیشتر می شود و این جاه طلبی لزوما در حرفه شغلی یا جنبه های مادی نیست بلکه همه جنبه های زندگی شامل جنبه های عاطفی، ذهنی و روحی را نیز دربرمی گیرد.
هرچه خودباوری ما کمتر باشد، آرزوهای کوچکتری خواهیم داشت و احتمال کمتری برای موفقیت ما وجود خواهد داشت. هر کدام از این مسیرهای خودباوری راهنمایی برای نیل به تقویت نفس و تمرکز بر خویشتن است. هر چه خودباوری ما بیشتر باشد، محرک درونی ما برای بیان عقایدمان قویتر خواهد بود، که این خود نشان دهنده غنای درونی ماست و هر چه خودباوری ما کمتر باشد، نیاز به اثبات وجودمان مهم تر جلوه می کند و یا اینکه سعی می کنیم با زندگی مکانیکی و ناآگاهانه خود را به دست فراموشی بسپاریم.
هرچه خودباوری ما بیشتر باشد، روراست تر و صادق تر بوده و در ارتباطمان انطباق پذیرتر خواهیم بود، زیرا که معتقدیم عقاید ما دارای ارزش هستند و بنابراین از ابراز عقایدمان واهمه نداشته بلکه استقبال خواهیم کرد. هر چه خودباوری ما پایین تر باشد روابطمان به میزان بیشتری غبارآلود و حیله گرانه خواهد بود، زیرا در مورد اندیشه و احساسات خود نامطمین بوده و نگران واکنش شنونده هستیم. هرچه خودباوریمان بالاتر باشد، بیشتر تمایل به برقراری روابط سازنده داریم تا برقراری روابط ناسالم. این بدان دلیل است که علاقه به سوی علاقه، کشش دارد و سلامتی مجذوب سلامتی می شود.
صداقت و سرزندگی دیگران برای افرادی که از سطح مطلوبی از خودباوری برخوردارند، طبیعتا دارای جذابیت بیشتری است تا تهی بودن و وابستگی. زنان و مردان متزلزل و نامطمین هم جذب یکدیگر می شوند و روابط مخربی را ایجاد می کنند. اگر امید دارید که به رابطه ای شاد با همسر خود دست یابید، هیچ عاملی مهم تر از خودباوری نیست؛ خودباوری شما و ایشان.
برای کسب موفقیت در عشق، هیچ مانعی بزرگتر از این نیست که ما درباره خود عمیقا احساس کنیم که قابل دوست داشتن نیستیم. اولین ماجرای عشقی که باید در این جهان با موفقیت به کمال برسانیم، رابطه ای است که با خود داریم و تنها بعد از این مرحله است که قادر به عشق ورزیدن هستیم و می توانیم عشق را به درونمان راه دهیم؛ پذیرش اینکه شخص دیگری ما را دوست بدارد.
بدون حصول این اطمینان، عشق یک شخص دیگر هیچ گاه برایمان کاملا واقعی یا متقاعد کننده نخواهد بود و در اندیشه مضطرب خود راه های زیادی برای تحلیل یا تخریب آن خواهیم یافت. زمانی که یک زن از سطوح مطلوبی از خودباوری برخوردار است، گرایش به رفتار مناسب با دیگران داشته و همچنین نیاز به رفتار خوب از سوی دیگران نسبت به خود دارد. او حد و مرزهایش را به روشنی می شناسد و می داند که چه چیز در رفتار فرد منتخب او قابل قبول و چه چیز غیرقابل قبول است. او رفتار ناپسند را صرفا به دلیل اینکه عاشق است، نمی پذیرد. او عشق را با لذت می شناسد، نه با رنج و برای عشق به اندازه موفقیت در زندگی شغلی ارزش قایل است.
زنانی که برای ایجاد خودشناسی مثبت در جد و جهد هستند، گاهی این سؤال را مطرح می کنند که آیا خودباوری زنان در نظر مردان مطلوب است؟ پاسخ این است: مردانی که از سطح مطلوبی از خودباوری برخوردارند به خودباوری در یک زن ارزش می نهند. آنها یک موجود وحشت زده را به عنوان یک شریک زندگی نمی خواهند و زنی که دارای خودباوری است به مردی که آن قدر متزلزل است که اعتماد به نفس او موجب وحشتش می شود، چه نیازی دارد؟
می خواهیم تاکید کنیم که خودباوری یک تجربه درونی است؛ خودباوری در بطن هستی هر فرد قرار دارد. آن چیزی است که شخص درباره خود، تفکر یا احساس می کند، نه آن چیزی که فرد دیگری درباره او تصور می کند. ما می توانیم از عشق خانواده، همسر و دوستان برخوردار باشیم و با این وجود خود را دوست نداشته باشیم (به خود عشق نورزیم). ممکن است مورد تحسین وابستگان خود قرار گیریم و با وجود این خود را بی ارزش بپنداریم.
می توانیم تصویری از اعتماد به نفس خود نشان دهیم که تقریبا همه ما را فریب دهد و با وجود این به صورت پنهانی با حسی از عدم شایستگی بر خود بلرزیم. ما قادریم انتظارات دیگران را برآورده کنیم و با وجود این، احساس ناکامی کنیم. ممکن است مورد ستایش میلیون ها نفر قرار گیریم و با این وجود هر صبح با احساس بیمارگونه پوچی و مغبونی از خواب برخیزیم. ستارگان مشهور موسیقی راک جهان را در نظر آورید که حتی یک روز را هم بدون مصرف موادمخدر نمی توانند بگذرانند.
نایل شدن به موفقیت بدون به دست آوردن خودباوری مثبت محکومیت به احساسی شیادگونه است که مضطربانه، هر آن انتظار رسوایی دارد. تمجید و ستایش دیگران در ما خودباوری ایجاد نمی کند. تحصیل علم، ازدواج، والدین بودن، دارایی های مادی، کوشش های بشردوستانه، موفقیت های جنسی و تحسین همراه با حیرت دیگران نیز هیچ یک نمی توانند در ما خودباوری ایجاد کنند. این چیزها گاهی ممکن است به طور موقت باعث شوند که ما احساس بهتری درباره خود داشته باشیم یا در موقعیت های ویژه ای احساس راحتی بیشتری کنیم، اما راحتی خیال، خودباوری نیست.
زن بودن با حالت انفعالی نه با اعتماد به نفس، با پذیرش و تسلیم نه با استقبال، با وابستگی نه خودکفایی، با از خودگذشتگی نه تجلیل نمودن خود شناخته می شود. چالش با این گونه نظرات سنتی راجع به زنان و تقویت دیدگاهی که به توانایی های زنان به دیده احترام می نگرد، به خودی خود عملی از خود باوری است.
فاطمه فرجی
روزنامه همشهری