شغلی بدون حقوق و مزایا
او خانه دار است ......
دوباره صبح شده، از خواب بیدار می شود. با عجله کارهایش را انجام می دهد و بچه ها را بیدار می کند. در همین حال که مشغول آماده کردن صبحانه است برنامه هایی که امروز باید اجرا شوند در ذهنش رژه می روند و به انبوه کارهایی که بر سرش ریخته فکر می کند. باید به خرید برود، خانه را نظافت کند، غذا بپزد، به مدرسه دخترش سری بزند، لباس ها را بشوید، قبض آب و برق را پرداخت کند، برای همسرش از دکتر وقت بگیرد و از همه مهم تر وقتی که بچه ها به خانه آمدند لبخند بزند و با اشتیاق به حرف های شان گوش کند... او یک زن خانه دار است.این زندگی هر روزه هزاران زنی است که ساعت ها، روزها، ماه ها و سال ها تکرار می شود و ما بی تفاوت از کنارشان عبور می کنیم؛ زنانی که تن سپرده به مسیر سرنوشت، روزگار را با تمام تلخی ها و شیرینی ها پشت سر می گذارند و گاه سکوت های شان آن قدر بلند است که گوش لحظه ها را کر می کند تا جایی که دیگر نه زمانه، نه مردمان آن و نه حتی عزیزانشان صدای شان را نمی شنوند. انگار عادت کرده ایم خیلی چیزها را نبینیم، نشنویم و تازه بعد از اینکه به شرایطی بحرانی رسیدیم از نابسامانی اوضاع اظهار نگرانی کنیم غافل از اینکه خود کرده را تدبیر نیست. این روزها مدام صحبت از بالا رفتن آمار افسردگی در زنان است و اینکه زنان خانه دار بیشترین سهم را در آمار مذکور دارا هستند و این برای جامعه زنگ خطری است که عدم توجه و رسیدگی به آن صدمات جبران ناپذیری را به سلامت روان خانواده و اجتماع وارد خواهد کرد. زنان به عنوان محور کلیدی خانواده و پایه های اصلی شکل گیری اجتماعی کوچک و سالم هستند که نقش انکارناپدیرشان در حفظ سلامت روان افراد خانواده بر هیچ کس پوشیده نیست. بررسی علل افسردگی و گسترش آن در میان زنان ایرانی بحثی مفصل و تاملی شگرف را می طلبد که باید به جای خود مورد تحلیل و بررسی های کارشناسانه قرار گیرد اما آنچه ما می خواهیم به آن بپردازیم یکی از هزاران مساله ای است که موجب شده بخش عمده ای از زنان جامعه ما در شرایطی تبعیض آمیز قرار گیرند که به بروز افسردگی نیز منجر خواهد شد و آن اهمیت نگاه کردن و پذیرفتن خانه داری به عنوان یک شغل سخت و طاقت فرسا و بعضاً کم درآمد است.
چطور است که اگر زنی به هر دلیل نان آور خانواده بوده و در آشپزخانه بیمارستانی کار کند قابل احترام و کار او ارزشمند محسوب می شود اما اگر کسی همان وقت را برای آشپزی در خانه سپری کرده و نان آور روح و تامین کننده آسایش روانی فرزندان و همسر خود باشد، تنها به وظایف قانونی خود عمل کرده است و این کدام قانون نانوشته ای است که تا به این پایه نامهربانانه وضع شده است. - بیماری های جسمی ناشی از کار علاوه بر مشکلات روحی، احساس ناامنی روانی و افسردگی های ناشی از روزمرگی زنان و عدم درک متقابل آنها از سوی همسران و بیماری های جسمی ناشی از کار نیز از جمله عواملی است که در مورد مسایل مربوط به زنان خانه دار باید مدنظر قرار گیرد. معمولاً وقتی صحبت از بیماری های ناشی از کار می شود، تصویر یک کارخانه بزرگ، یک اداره شلوغ و تعداد زیادی کارگر و کارمند به ذهن می آید و این واقعیت که کارهای منزل و مشغله زنان خانه دار معمولاً در هیچ زمینه ای به چشم نمی آید بار دیگر به اثبات می رسد به همین علت کمتر به مسایل مرتبط با این قشر تاثیرگذار از جامعه پرداخته شده است. یکی از این موارد مسایل مربوط به بهداشت محیط کار و پیشگیری و درمان بیماری های ناشی از محیط و نوع فعالیت های مزبور است که باید به آن پرداخته و با توجه به تعداد بی شمار جمعیت این دسته از زنان اطلاع رسانی صحیح و شایسته در مورد آن صورت گیرد.
متاسفانه این قشر به دلیل عدم آگاهی و رعایت نکات ایمنی در استفاده از مواد شوینده و سفیدکننده ها دچار عوارضی نظیر عفونت و خشکی ناخن می شوند که این مسایل می تواند همراه با خارش، زخم، سوزش و ریش ریش شدن کناره های ناخن باشد. از دیگر موارد آسیب زا برای زنان خانه دار که عدم توجه و رسیدگی به آن لطمات جبران ناپذیری را وارد می کند برق گرفتگی، سوختگی ها و سوانح ناشی از استفاده از لوازم برقی است که در برخی موارد پیامدهایی از جمله نقص عضو، معلولیت و بیماری های حاد پوستی ناشی از سوختگی های عمیق را به همراه خواهد داشت و اما از دیگر مواردی که می تواند آسیبی جدی برای زنان خانه دار به حساب آید و امروزه به علت وفور به امری شایع و طبیعی بدل شده است صدمات ستون فقرات، اسپاسم های عضلانی مفاصل، دردهای مزمن کمر، گردن و... است. آمارها نشان می دهد میزان مراجعات زنان به مراکز درمانی برای دردهای پراکنده دست، گردن، کمر در روزهای پایانی سال، به طرز چشمگیری افزایش می یابد که این امر نتیجه انجام کارهای سنگین و خانه تکانی های عید است.
دکتر علی اکبرزاده فیزیکال تراپیست معتقد است: امروزه 86 درصد از زنان و مردان ایرانی مبتلا به دردهای ناحیه کمر هستند که از این میزان بیش از 70 درصد را زنان تشکیل می دهند که از مهم ترین علل بروز این بیماری در زنان بغل کردن بچه و حمل بار سنگین هنگام خرید است. این متخصص افزود: متاسفانه امروزه در بین زنان جامعه ما، مساله افتادگی شانه راست نیزبه وفور دیده می شود که خود به تدریج به عامل آسیب زا برای ستون فقرات منجر خواهد شد و این به سبب استفاده ناصحیح و بیش از حد معمول از شانه و دست راست است.به موارد فوق باید صدمات و خستگی های ناشی از برگزاری مهمانی و مراسم خانوادگی را نیز افزود که با توجه به شرایط امروز جامعه ایران و وجود مشکلات عدیده در نوع نگرش افراد به مناسبات فرهنگی و اجتماعی، میزان این آسیب ها در کشور ما نسبت به وضعیت زنان در کشورهای توسعه یافته به طرز چشمگیری افزایش می یابد. دکتر ساسان پایور جامعه شناس می گوید: در فرهنگ جامعه ایرانی یکسری اعتقادات ناشی از عرف وجود دارد که به شدت بر نقش های اجتماعی به ویژه نقش زنان سنگینی می کند. یکی از این نمونه ها مهمانی های مدل ایرانی است که فاقد استانداردهای لازم از لحاظ اجتماعی، فرهنگی و ارزشی است که برگزاری این مهمانی ها به علت تجمل گرایی، چشم و هم چشمی و تلقی نادرست افراد از با هم بودن با صدمات فراوانی برای زنان میزبان همراه است.در این میان نباید نادیده گرفت که به علت همان مسایل ریشه دار فرهنگی مردان در این گونه مراسم نقش حداقل برای خود قایل هستند که این نیز بار بیشتری را به زنان تحمیل می کند. همچنین با کمی دقت در می یابیم میزان داروهای مصرفی از جانب زنان نیز بر وجود این آسیب های روحی، روانی و بیماری های آنها صحه می گذارد. تا به حال دقت کرده اید که در یک خانواده، حجم و تعداد داروهای مصرفی توسط زنان با مردان آن خانواده اصلاً قابل مقایسه نیست؟ آمارها نشان می دهد که زنان و مردان در سنین 50 تا 70 سال تعداد قرص های مصرفی شان در طول روز بسیار با هم متفاوت است به طوری که حجم و تعداد داروهای مصرفی توسط زنان در این سنین نسبت به مردان همسالشان حدود دو برابر بیشتر است.
حال به موارد اشاره شده باید آمار بالای بیماری های روحی، روانی، افسردگی، استرس، اضطراب و... را نیز اضافه کرد که در جای خود بحثی مفصل و تخصصی را می طلبد. با توجه به مطالب عنوان شده لازم است که از سوی رسانه ها، دولت، نهادهای مدنی و مردمی اطلاع رسانی و آموزش صحیح در زمینه مسایل مرتبط با آنها صورت پذیرد تا آسیب های ناشی از انجام امور منزل به حداقل رسیده و امنیت و آ سایش روحی و جسمی زنان خانه دار تامین شود. در این بین از نقش فرزندان و همسران برای همراهی هرچه بیشتر زن خانه نمی توان بی تفاوت گذشت. شاید لازم است در نوع نگاه تلقی و بینش جامعه از زنان تغییرات جدی صورت گیرد تا حقوق شهروندی زنان خانه دار که قشر آسیب پذیر جامعه ما تلقی می شوند، احیا شود. - خانه داری زنان شاغل با خروج زنان از وضعیت انفعالی که سالیانی است بر آنها تحمیل شده نوعی اغتشاش و نوسان در مرزهای تقسیم بندی میان وظایف زنان و مردان و نقش پذیری آنان در جامعه ایجاد شده است.
امروزه بسیاری از زنان همپای مردان و همسران خود در خارج از منزل کار می کنند اما در نقش تاریخی آنان به عنوان مادر، همسر و مسوول امورخانه هیچ تعدیلی صورت نگرفته است حتی به نوعی شرایط استثمار و تضییع حقوق انسانی شان به شکلی دیگر فراهم شده است. گواه این مدعا مشکلات روحی، جسمی و عارضه های عصبی بسیاری از بانوان شاغل است که بر اثر فشار مسوولیت اجتماعی و امور منزل بر آنها وارد آمده است. در اینکه اشتغال زنان در خارج از خانه مزیت های بسیاری دارد شکی نیست. آمارها نشان می دهد مادرانی که همگام با فرزندانشان از رشد و وجه اجتماعی قابل توجهی برخوردارند بیشتر مورد اعتماد و احترام فرزندان جوان شان هستند زیرا فرزندان حس می کنند که مادر از شرایط بیرون از خانه نیز آگاه است و اگر نصیحت و توصیه ای به آنها می کند از روی آگاهی و درک موقعیت است. دکتر ناظری جامعه شناس معتقد است: یکی از مسایل جوامع در حال توسعه این است که نقش اجتماعی زنان را آن طوری که باید و شاید در فرهنگ کار لحاظ نکرده اند.
در کشور ژاپن که پیشینه مردسالاری را نیز در نظام فرهنگی خود داراست در چند دهه اخیر به نقش کار زنان و تفاوت آن با کار مردان توجه ویژه ای شده است. به عنوان مثال در قانونی که به تازگی در آن کشور به تصویب رسیده زنان باردار به مدت یک سال از حقوق و مزایا بهره مند می شوند و در حقیقت از یک مرخصی یک ساله توام با حقوق مناسب برخوردار هستند علاوه بر این کارفرمایان ملزمند که مزایای ویژه ای برای کارمندان زنی که به تازگی مادر شده اند در نظر بگیرند. این فرهنگ نشان می دهد که باید برای زنان و مردان از منظر ارزش اجتماعی تفاوتی به سود زنان قایل شد. به همین سبب ضروری به نظر می رسد که تغییراتی در نوع نگاه جامعه نسبت به زن و وظایف آن صورت گیرد. شاید اندکی احساس قدرشناسی و نشان دادن تمایل مرد برای کمک به همسرش شرایط بهتری را فراهم کند زیرا در جامعه در حال توسعه ما با وجود تعداد زیادی دختران و زنان علاقه مند به تحصیلات دانشگاهی و متخصص در زمینه های مختلف، بازگشت این سرمایه های انسانی به جامعه در راستای پیشرفت کشور ضروری به نظر می رسد. این نگاه تبعیض آمیز نه تنها در مورد زنان بلکه در مورد دختران تحصیلکرده و شاغل نیز در خانواده ها وجود دارد.
سروناز بهبهانی
روزنامه سرمایه