نقش زنان تحصیلکرده در تشکیل و تحکیم خانواده

مراد از زنان تحصیلکرده بانوان آموزش دیده در مراکز آموزشی جدید یا سنتی می باشند. در این نوشتار، تمرکز عمده بر نقش زنان تحصیلکرده برای خودشان است و سپس نتیجه بحث به نقش آنان برای دیگران تعمیم داده می شود.

گروه زنان گوپی 4199

این مقاله با استدلال های منطقی و عقلی سعی کرده است تا پیش انگاره نقش مثبت تحصیلات در امر تشکیل و تحکیم خانواده را به اثبات برساند و این مطلب را در قالب پیش طرحی برای طرح های میدانی و نظری بعدی، به جامعه اسلامی ارایه دهد.  
مراد از زنان تحصیلکرده بانوان آموزش دیده در مراکز آموزشی جدید یا سنتی می باشند. در این نوشتار، تمرکز عمده بر نقش زنان تحصیلکرده برای خودشان است و سپس نتیجه بحث به نقش آنان برای دیگران تعمیم داده می شود.
نقش زنان تحصیلکرده در رابطه با تاسیس و تحکیم خانواده، در فضاهای متفاوت، آثار گوناگونی را به دنبال دارد. در اینجا نقش زنان تحصیلکرده در چهار مرحله ذیل مورد بررسی قرار گرفته است:
1) آغاز آشنایی
2) عشق ورزی
3) خواستگاری
4) گذار از خواستگاری تا ازدواج.
سپس نقش زنان تحصیلکرده برای دیگران در حیطه های پژوهشی، آموزشی، مدیریتی مورد تامل قرار گرفته است.
در ادامه، نقش ایشان پس از تاسیس خانواده بررسی شده است. در این زمینه، ابتدا نقش فردی آن ها در تدوین برنامه خانواده، شیوه مواجهه با مسایل جدید و سپس نقش آن ها برای دیگران مورد بحث واقع شده است.
● حیطه های تحقیق
درباره نقش و مسیولیت زنان تحصیلکرده دست کم با دو مبنا می توان به حیطه ها و حدود متفاوتی رسید:
1) براساس اینکه این نقش صبغه فردی داشته باشد و تنها برای یک زن تحصیلکرده مورد لحاظ قرار گیرد یا اینکه صبغه جمعی داشته باشد - یعنی اینکه زن تحصیلکرده برای خانواده های دیگر چه می تواند بکند - به دو حیطه می رسیم: نقش زنان تحصیلکرده برای خود یا برای دیگران.
2) اگر مبنای زمانی نیز جدی گرفته شود، نقش زنان تحصیلکرده در دو مقطع کلی قابل بررسی است: اول. نقش زنان تحصیلکرده در خانواده تا هنگام ازدواج دوم. نقش آن ها در خانواده پس از تاسیس خانواده. در این نوشتار، مبنای دوم (مبنای زمانی) مورد توجه اساسی قرار گرفته و علاوه بر این، تمرکز عمده نیز بر نقش زنان تحصیلکرده برای خود است و آن گاه نتیجه بحث به نقش آنان برای دیگران نیز تعمیم داده می شود.
● نقش زنان تحصیلکرده در خانواده تا هنگام ازدواج
▪ اول- برای خود
پرسش اساسی این قسمت از بحث آن است که زنان تحصیلکرده در تاسیس و تحکیم خانواده خود چه نقشی می توانند داشته باشند؟
در یک پاسخ، می توان گفت: نقش زنان تحصیلکرده می تواند منفی یا مثبت ارزیابی شود (و این نکته در سایر قسمت های پژوهش نیز صادق است.) اگر نقش زنان تحصیلکرده در جوامعی با بافت های قومی، قبیلگی، مردسالار محض و ضد زن مدنظر باشد، که هیچ نقش و مسوولیتی برای جنس زنان نمی شناسند، زنان تحصیلکرده می توانند در آنجا نقش منفی داشته باشند بدین معنا که به چالش با نظام موجود و فرهنگ حاکم بر آن خانواده ها بپردازند. در این صورت، نخبگان و حاکمان آن فرهنگ نیز با آن ها به چالش درمی آیند یا فرایند تاسیس خانواده دچار تاخیر می شود یا با فرض تاسیس هم به خاطر زیربار نرفتن این زنان و معارضه مداوم، دوام خانواده دچار اشکال شده، تحکیم آن زیر سوال می رود و احتمال شکست این گونه خانواده ها بسیار است، گرچه این زنان حتی در چنین جوامعی نیز می توانند تاثیرات تدریجی و جزیی در جهت اصلاح فرهنگ حاکم داشته باشند.
اما نقش زنان تحصیلکرده در تاسیس خانواده در صورتی می تواند مثبت باشد که جامعه مورد بحث فرهنگ نقد و انتقاد و توسعه و پیشرفت را آرمان خود قرار دهد و از هر دیدگاه سازنده، بدیع و خلاقی استقبال کند. در چنین جوامعی، زنان تحصیلکرده در مقایسه با زنان غیر تحصیلکرده، حرف بیشتری برای طرح دارند و نقش آن ها هم مثبت ارزیابی می شود.
در این نوشتار، بر نقش سازنده و مثبت زنان تحصیلکرده در تشکیل و تحکیم خانواده تاکید می شود. نقش زنان تحصیلکرده قبل از ازدواج تا حین تاسیس خانواده، در مراحل ذیل قابل بررسی است:
الف) آغاز آشنایی: آشنایی به بهانه زندگی مشترک، از دو طریق ممکن است:
▪ اول- مستقیم: در این شیوه، دو فرد بر حسب تصادف، تجربه مشترک کاری، سابقه تحصیلی مشترک و مانند آن با هم آشنا شده، در مسیر ازدواج قرار می گیرند.
▪ دوم- غیرمستقیم: در این شیوه، دیگران که از دختر یا پسر اطلاعاتی دارند، واسطه گردیده، دو جوان را به قصد زندگی مشترک با هم آشنا می کنند.
در هر دو شیوه، تحصیلات این امکان را به زنان می دهد که در ظواهر مخاطب متوقف نشده و به الفاظ و کلمات مطرح شده بسنده نکنند و هر چه سطح تحصیلات بالاتر رود، یک دختر بیشتر این قابلیت را پیدا می کند که از ظواهر عبور کرده، چهره واقعی تر مخاطبش را بشناسد و از روی گفته های او به ناگفته هایش پی ببرد.
دختر تحصیلکرده چون برای علم ارزش قایل است و نیز تاثیرات تلاش سنجیده و متکی به اطلاعات و داده را نسبت به اقدامات جاهلانه می داند، از منابع پژوهشی که در روابط اجتماعی به او توانایی های لازم را می دهد، بهره می برد و به خصوص از دانش روان شناسی و علوم مربوط به آن (روان شناسی اجتماعی، روان شناسی ارتباطات و...) حداکثر بهره را می برد. اینجاست که تحصیلات نقش سازنده ای در معارفه و درک قرابت ها و تمایزات دارد و ممکن است دختر در همان آشنایی اولیه، بلافاصله به نکاتی از مخاطب برسد که او را برای تاسیس و تشکیل خانواده مناسب تشخیص ندهد. حال آنکه زن غیرتحصیلکرده چنین توانایی ها و امکاناتی ندارد.
ب) عشق ورزی:
معمولا گفته می شود که عشق با علم نمی سازد. عاشق چشمانش درست نمی بیند و آگاهی های عاشقانه چندان قابل اعتماد نیستند. در این صورت، تحصیلکرده بودن یا نبودن در قبل از تاسیس زندگی، چندان نقش مثبتی نخواهد داشت.
اما اگر مسیر تاسیس خانواده از عشق بگذرد (که مطلوب نیز همین هست) می توان نقش تحصیل و دانش را در قبل از تاسیس خانواده توجیه نمود با این مبنا که جایگاه علم و دانش نسبت به عشق، در دو مقام قابل فرض است: اول: علم قبل از آن دوم: علم بعد از آن.
در علم قبل از عشق، چون دل آزاد است و احساسات غیرفعال، و عقل فرصت تجزیه و تحلیل دارد، نظریه ها و داده های علمی در شناخت مخاطب مفید می افتند، و این نکته که عاشق درست نمی بیند، مطلب حقی است، ولی مربوط به علم و شناخت پس از عشق است که چون دل اسیر است و بر ابعاد وجودی فرد حکومت می کند، فرصت شناسایی، بازشناسی و تجزیه و تحلیل درست را نمی دهد و اینجاست که نه تنها علم قابل اعتمادی حاصل نمی شود، بلکه به خاطر محبت مفرط، حتی ممکن است نواقص مخاطب را، که برای زندگی برگزیده است، نبیند و بلکه آن ضعف ها را نیز قوت بپندارد.
حاصل آنکه تحصیلات زنان پیش از عشق، چراغی است که در گزینش فرد و دیدن ویژگی ها و خصوصیات و ادراک درست تر او نسبت به فرد غیرتحصیلکرده، نقش جدی و سازنده ای دارد.
ج) خواستگاری:
در فرهنگ ایرانی، تعامل رسمی تر دو فرد برای ازدواج، با مراسم خواستگاری و پاسخ مثبت بدان آغاز می گردد. اما فقدان علم و تحصیل برای دختر، ممکن است مستلزم پیامدهای ذیل باشد:
اول آنکه به خاطر جهل و فقر داده ها، اعتماد به نفس لازم برای اظهار نظر، بررسی و تحقیق و تصمیم گیری نهایی نداشته باشد و این نقش را به دیگران و از جمله اعضای خانواده واگذارد چنان که در بسیاری از خانواده های سنتی، این تمایل وجود دارد که سهم جدی و مرکزی برای درخواست و انتخاب دختران قایل نباشند. دوم آنکه فقدان تحصیلات، روحیه علم گرایی و تخصص محوری را نفی می کند و از این رو، یک دختر درک درستی از مشاوره و کارشناسی ندارد و تصمیم او کورکورانه یا با داده هایی اندک و احیانا مخدوش است و گاهی این پیامدها موجبات آسیب ها و آفت هایی برای بنیان ازدواج می شوند.
سوم آنکه بی سوادی قدرت استنباط و تجزیه و تحلیل داده ها را نیز از فرد می گیرد، و حال آنکه زن تحصیلکرده، هم از اعمال نظر بی جای دیگران در سرنوشتش جلوگیری می کند و هم این علاقه را دارد که داده های لازم را از مراجع معتبر بگیرد و هم آن ها را در آموزش و پژوهش، تمرین و استنباط و تجزیه و تحلیل اعمال کند و از این رو، می تواند داده های دیگران را جمع بندی نموده، به تاسیسی مناسب اقدام کند.
دختر تحصیلکرده تا آنجا اطلاعات دارد که یک پاسخ مثبت او افق و آینده او را رقم می زند و باید عمری پای یک اظهارنظر و یک انتخاب بماند. از این رو، دقت لازم را در این گزینش به خرج می دهد و حتی ممکن است به خواستگاران جدی اش هم نه بگوید.
د) گذار از خواستگاری تا ازدواج:
در سنت متداول، دختران پس از مراسم خواستگاری، تا زمان ازدواج فرصت دارند که برخی از آنان این ایام را بدون عقد و برخی که متشرعند با عقد سپری می کنند. اینکه از این فرصت به دست آمده چه بهره ای می توان برد و چه توشه هایی می توان ذخیره کرد، پرسشی است که علی القاعده، هر کس نور علمی بیشتر و تحصیلات عالی تری داشته باشد، می تواند دستاوردهای مناسب تری از آن برگیرد. داده های به دست آمده نیز برای زندگی بسیار مغتنم هستند زیرا دو فردی که از دو خانواده و دو محیط فرهنگی و اجتماعی، قرار است به یک نهاد مشترک به نام خانواده تبدیل شوند، به خاطر وجود تفاوت فردی و اختلافات جسمی، عقلی و قلبی در این مظان قرار دارند که همدیگر را درک نکنند و با در کنار هم قرار گرفتن رسمی، تفاوت ها به تعارض ها تبدیل شوند و این نهاد مقدس را به جای محیط آرامش و محبت، به محیط پریشانی و دشمنی تبدیل کنند.
● نقش زنان تحصیلکرده پس از تاسیس خانواده
در این قسمت نیز ابتدا به نقش زنان تحصیلکرده در زندگی فردی و سپس به نقش آنان در زندگی دیگران اشاره می گردد:
▪ اول- نقش فردی
زنان تحصیلکرده پس از اینکه وارد نظام خانواده شدند، در جهت تحکیم آن می توانند نقش های ذیل را داشته باشند:
الف) تدوین برنامه خانواده:
خانواده نیز مانند همه نهادها، بدون اهداف روشن و سیاست گذاری های مناسب، استراتژی دقیق و راه کاری مطلوب، دچار سردرگمی می گردد و شایسته است طی یک برنامه ریزی، اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت را تدوین کند و استراتژی مناسب برای رسیدن به آن غایات را تعریف نماید، سیاست های مناسب را پیش بینی کند و برای تحقق آن سیاست ها نیز راه کارهای جزیی پیش بینی نماید. چنین کار دقیقی بدون پشتوانه نظری لازم و تحصیلات آکادمیک امکان پذیر نیست و از اینجاست که زن تحصیلکرده به عنوان یکی از ارکان خانواده، می تواند در پیشنهاد و تدوین برنامه زندگی نقش کلیدی و اساسی داشته باشد. ذهن علمی و محیط فرهنگی مناسب، هم اهمیت و ضرورت برنامه ریزی به افراد تحصیلکرده را می آموزد و هم آن ها را با راه های رسیدن به این مقصود آشنا می کند و از این رو، زنان تحصیلکرده با دستانی پر می توانند برای آینده زندگی و ابعاد و مسایل آن بیندیشند. به عنوان شاهد، از جمله مسایلی که زنان در برنامه زندگی باید نسبت به آن بیندیشند و زنان تحصیلکرده نقش جدی تری نسبت به مرد خانواده دارند، مسیله مادری است. در اینجا، باید ارکان خانواده به تامل بنشینند که اگر قرار است دارای فرزند شوند، آیا این اتفاق خوب است در سال های آغازین ازدواج باشد یا بعد؟ و تعداد بچه ها تا چه حد تعیین کننده است؟ برای شیوه تربیت آن ها، باید از قبل چه اطلاعاتی داشته باشند؟ شرایط روحی و فکری پرورش فرزند سالم، زیرک و زیبا چیست؟ و این پرسش ها در ذهن هر کسی نمی جوشند و افراد تحصیلکرده نیز بدین پرسش ها، پاسخ های مناسب تری می دهند.
در کنار این ها، مسایلی همچون اشتغال بانوان پس از تاسیس خانواده (آیا زنان شاغل باشند یا نباشند؟ آیا شغل های اجرایی داشته باشند یا آموزشی و تربیتی؟ اشتغال کامل داشته باشند یا پاره وقت و نیمه وقت؟) و شیوه مدیریت خانواده (که آیا مردسالارانه است یا زن سالارانه یا بر الگوی دیگری متکی است؟ میزان دخالت های سایران و بستگان در خانواده تازه تاسیس شده و ...) نیز نیاز به برنامه ریزی دارند و ورود بدون تامل و نسنجیده، چه بسا آسیب های اساسی به نظام خانواده وارد سازد.
ب) شیوه مواجهه با مسایل جدید:
خانواده یا با یک برنامه زندگی آغاز می شود یا بدون برنامه ریزی جدی شکل می گیرد و در هر دو شکل، قطعا در ادامه، با مسایلی مواجه می شود که از سابق، آن ها را پیش بینی نمی کرد. مشکلاتی سربرمی آورند که ارکان خانواده را در مقابل هم قرار می دهند مثلا، خانواده ای تاسیس می شود و در ادامه، متوجه می شوند که زن یا مرد خانواده در بچه دارشدن مشکل دارند یا نظام خانواده ای شکل می گیرد و در ادامه، ممکن است اعتماد لازم بین زن و مرد شکل نگیرد و همدیگر را زیر ذره بین بگذارند خانواده ای تاسیس شود و مداخلات جدی پدر و مادر دختر یا پسر مسیله ساز می شوند چرخ خانواده ای فعال می شود و دختر یا پسر برخی ابعاد پنهان طرف مقابل را کشف می کند و ... در این موارد، تدبیر یک خانواده اصلا کار آسانی نیست. گرچه حتی اگر خانواده ای هیچ مشکل جدیدی هم نداشته باشد، به خاطر تکراری شدن فضا و برخوردها، نیاز به پویایی، خلاقیت و نوآوری دارد و برای جلوتر رفتن، نیاز به طرح و برنامه جدید و تکان های تازه دارد. اما در همه این موارد، فرد تحصیلکرده و زن متکی به دانش، دستان پرتری نسبت به بی سواد یا کم سواد دارد و البته هر قدر کم و کیف تحصیل بالاتر باشد، در تدبیر مشکلات توفیق بالاتری خواهد داشت و چون خود به راه کارها و با مجاری هدایتی و مشاوره ای در این زمینه آشناست، از آن ها بهره لازم را می گیرد.
به گزارش ایونا، حادترین مساله ای که متاسفانه برخی از خانواده های تازه تاسیس در سال های اخیر نیز با آن مواجهند آن است که زن یا مرد یا هر دو به این نتیجه می رسند که به درد زندگی مشترک نمی خورند و باید از یکدیگر جدا شوند و احتمالا در این بین، فرزند یا فرزندانی نیز از راه می رسند و تصمیم یکی از ارکان خانواده می تواند بر سرنوشت و آینده این فرزندان تاثیرات جدی داشته باشد. با توجه به اینکه محیط خانواده جای آسایش و امنیت و آرامش است و با عنایت به این نکته که در نظام خانواده، اصل بر اتصال و محبت است، نه انفصال و دشمنی، اینجاست که مدیریت جدی بحران خانواده از سوی فردی که دارای داده های مناسب روان شناختی، روابط اجتماعی و اصول تربیتی است بسیار موفق تر از افرادی عمل می کند که نه برای مواجهه با بحران آمادگی دارند و نه در صورت درگیرشدن با آن، راه حل مناسبی دارند. زنان تحصیلکرده نیز در حل این گونه مشکلات آفت زا، می توانند نقش موثر و به موقعی ایفا کنند و تا حد امکان، بدون وارد کردن اغیار در محیط خانواده، مشکلات را سامان دهند.
▪ دوم- برای دیگران
زنان تحصیلکرده برای دیگر ارکان خانواده و به خصوص زنان، پس از تاسیس خانواده چه می توانند بکنند؟ در این میدان نیز همانند قسمت پیش، همه مباحث و مسایل و اقدامات را در سه دسته پژوهشی، آموزشی و مدیریتی می توان خلاصه نمود و تنها در ارایه راه کارهاست که باید به نکات بدیع تری اندیشید مثلا، زنان تحصیلکرده می توانند برای کمک به زنانی که بی سرپناه و بی اطلاع از ضوابط و حقوق بانوان هستند، در بستر تشکل های مدنی یا دولتی، شماره تلفن های خاص پیشنهاد کنند که دیگر زنان بتوانند از زنان استمداد بجویند و مسایل را به راحتی با آن ها مطرح نمایند و راه کار بگیرند یا پایگاه های اینترنتی خاصی تعریف کنند تا علاقه مندان به راحتی بتوانند اطلاعات لازم در زمینه نظام خانواده را به دست آورند یا با پیش بینی پست الکترونیکی به صورت خصوصی تر، مسایل درونی تر و جدی تر دیگران در سطح خانواده را پاسخگو باشند.

روزنامه مردم سالاری