مادر مظهر آرامش
همان طور که می دانید زن همانند مرد به تناسب نوع آفرینش دارای حقوق مادی و معنوی است و به همان گونه که مرد در ساختن جامعه و اجتماع نقش دارد زن نیز در این راستا، دارای نقش های متعددی است، ازجمله این نقش ها نقش فرهنگی، نقش سیاسی و نقش اجتماعی و... .
همان طور که می دانید زن همانند مرد به تناسب نوع آفرینش دارای حقوق مادی و معنوی است و به همان گونه که مرد در ساختن جامعه و اجتماع نقش دارد زن نیز در این راستا، دارای نقش های متعددی است، ازجمله این نقش ها نقش فرهنگی، نقش سیاسی و نقش اجتماعی و... .
اما خدای متعال، دو نقش مهم را برعهده زن گذاشته است، که اگر بتواند این دو نقش را به خوبی ایفا کند، در ساخت اجتماع گام بلندی برداشته است. این نقش ها، نقش مادری و نقش همسری زن می باشد.
● زن در نقش مادری
مادر را می توان منشا آسایش و مهر و عالیترین منبع سعادت خانوادگی دانست کامروایی در خانه و احساس امنیت و آرامش در آن و نیز احساس قدرت و استقلال کودکان در خانواده بستگی به وجود مادر دارد.
مادر مظهر عاطفه مهر و چهره دوست داشتنی خانه است. اوست که با رافت و مهر خود محیط خانه را دلچسب و اهل منزل را مسرور می سازد. اوست که می تواند خانه را به مدینه فاضله تبدیل کند و به پرورش و سازندگی شخصیت ها بپردازد، شادی ها از سوی او و لبخندها با مشاهده چهره او شروع می شود.
مادر باعث تحول در جسم و روان کودک است. تربیت به معنای عام کلمه در قلمرو صلاحیت مادر است. تربیت را اگر امری دایمی بدانیم و نیز این سنت را بپذیریم که تا هفت سال اول زندگی کودک باید در خانه باشد و مادر همراه همیشگی اوست، باید اعتراف کنیم که بخش اعظم تاثیرپذیری ها از سوی مادر است، بیشترین خلق و خوی ها و رفتارهای کودکان حتی در سنین جوانی و بعد از آن منشا گرفته از مادر است. مادر با رفتار الگویی خود، انسان را می پروراند، انسانی که از عالم ناپاکی ها، دورویی ها، حسدها و کینه ها به دور است و در او مهر و صفا را نسبت به دیگران به وجود می آورد.
مادر کودکی می سازد، با شخصیت و بزرگ منش یا سرافکنده و زبون یا با عفت،یا آلوده و ناپسند، و در همه حال در ساخت شخصیت کودک سهم فوق العاده ای دارد، شخصیت های بزرگ دنیا، پیشرفت خود را مرهون زحمات مادر خویش می دانند.
یک مادر، در نقش مادری وظایف پرورش فرزند را بر وظایف همسری خود، اولویت می دهد و بیش از هرکس به سازندگی کودک می پردازد، شکی نیست که برای سازندگی فرزند یک تعادل عصبی باید وجود داشته باشد که یک مادر باید تعادل عصبی را با کمک پدر به دست آورد.
منشاء مشکلات امروز در جامعه در زمینه تربیت فرزندان به خاطر این است که مادران نمی خواهند واقعا مادر باشند، بلکه می خواهند به دنبال فعالیت های فرعی و جانبی و تجملات و زینت های خویش باشند و سعی می کنند که فرزندان خود را به دست پرستارها و مهدهای کودک بسپارند. در واقع کسی را می توان مادر دانست که هم و غم خود را صرف سازندگی کودکانش کند و به این شغل افتخار کند.
● اهمیت مادرشدن
مادر، کسی است که امر تربیت فرزندان را در دوران حمل و پس از آن برعهده دارد و در انجام این وظیفه بدون هیچ چشم داشتی مادی یا معنوی، کوشاست. مراقبتها در دوره کودکی، شب زنده داری ها و بیداری ها او به خاطر فرزندان بدان جهت نیست که این کودک روزی رشد کند و زیر بازوی او را بگیرد و او را نگهداری کند. بر این اساس می توان گفت: مادر فرشته ای است آسمانی، که در عالم بشری با جسم عاریتی، زندگی می کند و دارای جسمی پرمهر و عطوفت و قدس و صفای ملکوتی است.
مادرشدن از یک سو پذیرش مسیولیتی مهم و با عظمت و از سوی دیگر ورود در عالم گروهی است که افتخار یافتن، زمینه تکامل را دارا باشد. مادری فضیلتی عالی و باشکوه است که از عالم قدس در وجود زنان لایق، تجلی می کند مسیولیتی که در سایه آن فضلا و شخصیت های انسانی پدید می آیند.
اما نکته مهم برای مادران این است که هرجا حرفی و تربیت است، نقش مادر و تاثیر آن در تربیت فرزندان در ذهن انسان تداعی می شود. برای اینکه همین افراد هستند که فرد و جامعه ای را می سازند و آینده سازان را پرورش می دهند. بسیاری از افراد فکر می کنند که بچه ها بدون پدر نمی توانند متعادل باشند ولی تجربه نشان داده است که بچه های بی مادر خیلی کمتر از بچه های بی پدر به سلامت روانی می رسند.
به علت تاثیرپذیری طفل از راه بازی هر قدر که کودک خردسال تر باشد، موفقیت مادر در امر تربیت او بیشتر است و با توجه به فرامین اسلامی بهتر است که کودک در هفت سال اول زندگی خود در خانه و در کنار مادرش باشد تا از نظر عاطفی خوب ارضا شده و خوی و اخلاقش شکل بگیرد.
اما برخی از مادران اشتباه بزرگی را در این دوران مرتکب می شوند و آن اشتباه این است که کودکان خود را به مهدها می سپارند، برای اینکه فکر می کنند که فرزندانشان در کنار همسالان خویش بهتر رشد می کنند ولی تجربه نشان داده که چیزهایی را که کودک از همسالان خود می آموزند، خیلی کمتر از آن چیزهایی است که در کنار خانواده و والدین می آموزند. پس لازم است که مادران وظیفه سنگین خود را در قبال فرزندانشان بدانند و سعی کنند که در دوران کودکی آنها را خوب تربیت کنند و این دوران را از دست ندهند و بدانند که تربیت اولیه خیلی آسان تر از تربیت مجدد است.
نویسنده اعظم بهرامی تتماج
باشگاه تحلیل گران جوان آریا