به بهانه روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان...

به بهانه روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان...

گروه زنان گوپی 3746

اسلام تنها پناهنگاه زنان است- روز چهارم آذر ماه، روز بین المللی مبارزه با خشونت است. روزی که باعث می شود حداقل یک بار در سال جهانیان به زنان و ظلم هایی که به آنان می رود توجه کنند اما این روز چگونه به وجود آمد؟  
برای اولین بار در اولین گردهمایی زنان آمریکای لاتین و جزایر دریای کاراییب که در بوگوتا، کلمبیا، در روزهای 18 تا 21 ژوییه 1981، تشکیل شد، روز 25 نوامبر به عنوان روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان اعلام شد. تاریخ 25 نوامبر به یادبود خاطره 3 خواهر اهل جمهوری دومینیکن، خواهران میرابال انتخاب شد. قتل این 3 زن در سال 1960 در دوران حکومت دیکتاتوری رافایل تروییلو صورت گرفت. اعلام این روز به عنوان روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان به عنوان احترام به این سه خواهر و همچنین اذعان به وجود خشونت جنسیتی در جهان است.
اعمال خشنونت علیه زنان داستان طولانی و غم انگیزی دارد. خشونت خانگی، تجاوز، خرید و فروش زنان و دختران، تن فروشی اجباری، خشونت های ناشی از جنگ، بردگی جنسی، بارداری اجباری، کشتار نوزادان دختر، انتخاب جنسیت نوزادان، و خشونت سیاسی نمونه هایی از اعمال خشونت هستند.
در بسیاری جوامع خانواده اولین مکان آغاز خشونت علیه زنان است. زنان در خانواده های جوامع برخی سنتی به بهانه عدم رعایت ارزش ها و قید و بندهای سنتی و به بهانه حفظ آبرو به شدیدترین شکل تنبیه می شوند. افزایش شکنجه، به قتل رساندن دختران توسط پدر، برادر یا عمو و دایی و روی دادن قتل های ناموسی شاهدی بر این مدعاست.
طبق آمارها 70 درصد از زنان مورد خشونت قرار می گیرند. برای حدود یک چهارم زنان آغاز خشونت از همان روز اول ازدواج و یک چهارم دیگر در همان هفته اول ازدواج است. در هر 12 ثانیه یک زن مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. از هر 3 زن در طول زندگی یک نفر به وسیله همسر خود مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. 95 درصد خشونت های اعمال شده در خانواده ها از سوی مردان است. بیش از 40 درصد از قتل زنان به وسیله شوهرشان صورت می گیرد. از هر 10 زوج 6 زوج دست به اعمال خشونت بار خانوادگی می زنند.خشونت عواقب نگران کننده ای دارد که ابعاد جسمی، روحی و اجتماعی آن لطمات جبران ناپذیری را به همراه دارد.عوارض جسمی آن عبارتند از: شکستگی، آسیب به اندام های داخلی، بیماری های التهابی، عفونت، آسم ، سردرد و ایدز. عوارض روانی آن نیزشامل اضطراب، افسردگی، ترس، کاهش اعتماد به نفس، مشکلات جنسی، وسواس، اختلال خوردن، اختلال خواب، سرزنش خود و اختلال در ایجاد ارتباط و در نهایت خودکشی یا دیگر کشی می شود.
خشونت در خانواده در تمامی طبقات، نژادها، سطوح مختلف درآمد و تحصیلات وجود دارد.
افراد خشن در دوران کودکی قربانی یا شاهد خشونت بوده اند. به این ترتیب خشونت خانوادگی به یک فرد خاتمه نمی یابد و قربانی در بزرگسالی و پس از تشکیل خانواده همان رفتار فرا گرفته در خانواده را در حل تعارض ها و تنش های خانوادگی به کار می گیرد، پدیده ای که در جامعه کارشناسی از آن به عنوان گردش خشونت نام می برند.
اما نکته نگران کننده اینجاست که ساختار جامعه نیز هنجارهای مربوط به خشونت را می پذیرد و رفتار خشن را تحمل می کند و باعث تقویت خشونت خانوادگی و گردش آن از نسلی به نسل دیگر می شود.
آمارها نشان می دهد 90 درصد کودکانی که در خانواده هایی زندگی می کنند که در آنها ضرب و شتم وجود دارد، به کتک خوردن مادرشان آگاهی دارند.80 درصد بزهکاران در حیطه سرشار از خشونت بزرگ شده اند. پسرانی که در شرایط خشونت بار خانوادگی بزرگ می شوند، 70 درصد بیشتر از بقیه گرایش کتک زدن به زنانی که با آنان زندگی می کنند را دارا هستند.کودکانی که در شرایط خشونت بار زندگی می کنند 300 درصد بیشتر از افراد معمولی الکلی یا معتاد می شوند. این آمارهای تکان دهنده حاکی از تاثیرات خشونت و بازتولید خشونت در جامعه است. خشونت جنسیتی نیز یکی دیگر از شیوه های اعمال خشونت علیه زنان است. خشونت جنسیتی در دو حالت بر زنان اعمال می شود: یکی اجبار به ایجاد رابطه و تجاوز و دیگر برخورد دوگانه با دو جنس زن و مرد و یکی را بر دیگری ترجیح دادن.
مورد دیگر خشونت در دوران جنگ است که زنان زندان ابوغریب در کشور عراق که در جنگ میان آمریکا و عراق بیشترین فشارهای جسمی و روحی به آنان تحمیل شد، بهترین نمونه این واقعیت هستند.زنان مناطق جنگی مانند بوسنی، کوزوو و افغانستان نیز از این جمله اند. برای زنان حتی پس از اعلام پایان جنگ هنوز فاجعه سپری نشده است.
مشکلات روحی و روانی زنانی که مورد تجاوز قرار گرفته اند و کودکانی که ناخواسته به دنیا آمده اند ، باقی مانده است و این کابوسی است که برای این زنان صدمه دیده ادامه دارد.اگر فیلم لاک پشت ها هم پرواز می کنند را دیده باشید حتما سرنوشت آگرین را به یاد می آورید.
زنان در سیاست نیز مورد خشونت واقع می شوند. خشونت سیاسی با عملکرد اهرم های قدرت رسمی یعنی دولت، علیه زنان اعمال می شود. این خشونت به صورت غفلت از حقوق انسانی زنان در قانون گذاری انعکاس می یابد و به صورت عدم پشتیبانی از برابری حقوق زن و مرد در سیاستگذاری ظاهر می شود.
با وجود اشکال گسترده خشونت، اعمال آن معمولا پنهان می ماند. طبق آمار کمتر از 35 درصد خشونت های خانگی به پلیس گزارش می شود.در یک تحقیق 3 ماهه از 180 مورد شکایت خشونت خانگی 128 مورد حاضر به پیگرد قانونی مجرم نشده اند.چرا که در بسیاری از فرهنگ ها نه تنها خشونت خانگی تأیید می شود بلکه پنهان کاری زن از طرف جامعه مورد ستایش قرار می گیرد و عرف جامعه طالب سکوت زن و تحمل اوست.
علت دیگر پنهان نگه داشتن خشونت خانگی این است که قانونی به نام خشونت خانگی وجود ندارد، نه قانونی برای تعیین مجازات و نه قانونی برای نحوه رسیدگی به جرم.
نگاهی به آمار خشونت علیه زنان در جهان نشان می دهد که در نقاط مختلف دنیا بین 16 تا 25 درصد از زنان با خشونت های جسمی توسط شرکای زندگیشان در رنج بوده و حداقل یک زن از هر 5 زن در زندگی خود مورد تعرض یا در معرض آن قرار گرفته است.بانک جهانی در سال 1993 اعلام کرده است که تعرض و خشونت خانگی موجب از دست رفتن 5درصد(5/2 سال) از سال های زندگی در زنان 42-15 ساله می شود.
▪ 30-25 درصد زنان آمریکایی مورد آ زار جسمی شوهران خود قرار می گیرند.
▪ 25-15 درصد این زنان حتی در هنگام بارداری نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند.
󫚑 درصد زنان هند بر اثر آزار جسمی شوهران خود دست به خودکشی می زنند.
▪ 62 درصد از مقتولان زن در سال 1987 میلادی در کانادا توسط شوهران خود کشته شده اند.
در آمریکا هر 18 دقیقه یک زن مورد ضرب و شتم قرار می گیرد به طوری که علت مراجعه 22 تا 35 درصد زنان به بخش های اورژانس بیمارستان ها خشونت خانگی است. درواقع بار اقتصادی خشونت بر جامعه ناچیز نیست. به طوری که 14درصد درآمد ناخالص ملی در اکثر کشورها صرف مداوای جراحات ناشی از خشونت می شود؛ بله،فقط مداوای جراحات بدنی ناشی از انواع خشونت.
● اما راه حل چیست؟
کارشناسان مسایل اجتماعی معتقدند که عدم آگاهی زنان از حقوق خود، احساس بیش از حد زنان نسبت به دوام خانواده و به خصوص فرزندان خود، کمبود احساس مسوولیت مردان و عدم ابراز اعلام خشونت از طرف زنان به دلایل فرهنگی از دلایل اصلی خشونت علیه زنان است.بنابراین افزایش آگاهی زنان سهم بسیاری در کاهش خشونت های خانگی دارد. از آنجایی که غالباً زنان به علت عدم شناخت کافی از حقوق خود، عدم تسلط به مهارت های ارتباطی، مهارت های حل مساله و مهارت های زندگی خشونت پذیر می شوند لذا آموزش زنان در این ابعاد بسیار مهم تلقی می گردد.
از سوی دیگربرای دفاع از زن لازم نیست با مرد برخورد قانونی شود بلکه باید زمینه فرهنگی را تغییر داد و قوانین عادلانه و حمایتگرانه ای در این رابطه تصویب شوند و مراجع حمایت کننده ای برای زنانی که قربانی خشونت می شوند وجود داشته باشد. در سال2002، سازمان بهداشت جهانی با انتشار گزارش جهانی درباره خشونت و سلامت نشان داد که جنبش ضد خشونت در جهان شتاب گرفته است.
در عین حال، چندی پیش سازمان بهداشت جهانی گزارش سوم خود را از جنبش جهانی برای پیشگیری از خشونت منتشر ساخت. این گزارش نشان می دهد که 14کشور برنامه های خود را جهت مقابله با خشونت و آثار منفی آن بر سلامت فرد و اجتماع مهیا کرده اند، 18 کشور آمار دقیقی به صورت یک گزارش از وضعیت خشونت در کشور خود منتشر ساخته اند و در این میان بیش از یکصد نفر از مدیران وزارت بهداشت این کشورها برای هماهنگی اقدامات پیشگیری از خشونت بسیج شده اند. البته باید توجه داشت در کشورهای گوناگون ریشه ها و عوامل خشونت تفاوت هایی با هم دارند.
این تفاوت ها سبب می شوند که نتوان با یک فرمول جهانی با این پدیده مبارزه کرد. به عنوان نمونه، در ایالات متحده آمریکا در دسترس بودن سلاح گرم عامل مهمی در افزایش شیوع خشونت به شمار می آید، ولی این امر در روسیه و کشورهای اروپایی مشکل ساز نیست. در روسیه و کشورهای اروپایی مصرف بیش از حد الکل با خشونت نسبت مستقیم دارد و این امر در کشورهای خاورمیانه کمتر مطرح است. در کشورهای خاورمیانه کمبود اطلاعات والدین یا به عبارت دیگر کم سوادی والدین و عدم آموزش دیدن آنها درباره روابط خانوادگی و اجتماعی مهم ترین عامل بروز خشونت به شمار می آید. به طوری که هر روز در خبرها می خوانیم که مردی همسرش را به علت به دنیا آوردن فرزند دختر، مورد ضرب و شتم قرار داد و یا حتی کشت. بدین ترتیب بدیهی است که در کشورهای گوناگون روش های متفاوتی را برای پیشگیری و کاهش خشونت باید به کار گرفت.
آمارها نشان می دهد که کشورهای پیشرفته صنعتی موفق شده اند با آموزش دادن والدین از جهت رفتارهای خانوادگی و بین فردی، کاهش مصرف خوراکی الکل با آگاهی رساندن درباره مضرات آن و پایین آوردن درصد دسترسی به سلاح گرم و تلاش برای تغییر برخی از عرف ها و فرهنگ ها که به خشونت منجر می شوند، تا حدودی میزان خشونت را در کشور خود کاهش دهند اما هنوز تا رفع کامل خشونت علیه زنان راه درازی در پیش است. در این زمینه بهترین راه حل را می توان در قوانین اسلام جست و از خلال آیات و روایت دریافت که چه مقام و منزلتی برای زنان درنظر گرفته شده است.وقتی پیامبر بر دستان دختر خود بوسه می زند و می فرماید بهشت زیر پای مادران است،در واقع سنگ بنای مکتبی را می گذاشتند که در آن زن به عنوان یک انسان ارجمند است و از حقوق انسانی او دفاع می شود.این طرز نگرش نسبت به زن در اندیشه های حضرت امام(ره) هم وجود داشت و جمله معروف آن حضرت که از دامن زن، مرد به معراج می رود می تواند ملاک خوبی برای تعیین جایگاه زنان در جامعه اسلامی باشد.

روزنامه تهران امروز