حقوق و جایگاه زنان در ایران باستان
عبارت ایران باستان مفهومی بسیار وسیع و پر دامنه است. با اینکه آغاز و پایان این دوره را نمی توان در زمان خاصی تحدید کرد و تعریف کامل و یکسانی برای آن وجود ندارد؛; اما با این حال ایران باستان گستره ای چندین هزار ساله در طول زمان و گستردگی ای میلیون ها کیلومتر مربعی در پهنه مکان را در بر می گیرد.
عبارت ایران باستان مفهومی بسیار وسیع و پر دامنه است. با اینکه آغاز و پایان این دوره را نمی توان در زمان خاصی تحدید کرد و تعریف کامل و یکسانی برای آن وجود ندارد؛ اما با این حال ایران باستان گستره ای چندین هزار ساله در طول زمان و گستردگی ای میلیون ها کیلومتر مربعی در پهنه مکان را در بر می گیرد. پهنه ای که حتی در یک زمان واحد، قوم ها، باورها، شیوه های زندگانی، ادیان و حکومت های گوناگونی در آن بودوباش داشته اند. دستیابی به واقعیت های تاریخی و آگاهی از شیوه های زندگانی و باورهای مردمان با چنین عبارت هایی کلی (که گاه نتیجه نهایی آن نیز مثلاً با واژه ارزشمند در صورت مسیله می آید) ممکن نمی شود.
به این ترتیب و برای دستیابی به پاسخی شایسته، در آغاز ناچار و موظفیم که یا صورت مسیله خود را اصلاح کنیم و آنرا به یک دوره کوچکتری محدود سازیم و یا واژه ارزشمند را از آن کنار بگذاریم.
زن ایرانی در حالی در دوره هخامنشی به یکی از بهترین جایگاه های شایسته شأن خود دست می یابد که هنوز هم در کشورهای امروزی جهان، جنبش های آزادیخواهانه و برابری جویانه زنان در آرزو و آرمان بدست آوردن آن هستند. داشتن شخصیت حقوقی و مالی مستقل، حقوق و امتیازهای برابر با مردان و گاه (در امور خاص زنانه) بیشتر از آنان، مدیریت و سرپرستی بنگاه های بزرگ کشاورزی و صنعتی در جامعه ای تک همسری، تنها نمونه هایی کوتاه از آن است.
اما آیا چنین دستاوردهایی در دوره زرتشتیگری عصر ساسانی نیز پایدار می ماند؟ منابع مکتوب پهلوی چه پاسخی برای پرسش ما دارند؟ آگاهی های موجود در کتاب های دینکرد (به ویژه کتاب سوم)، ماتیگان هزار دادِستان، اندرزهای آذرباد مهرسپندان، ارداویراف نامه، شایست نشایست، وِدیوداد (وندیداد)، روایت امید اشه وهیشتان و بسیاری منابع دیگر، وضعیت اسفبار زن ساسانی (و عموماّ مردمان آن زمان) را به روشنی گزارش می کنند. وضعیت ناگواری که محصول حاکمیت و قدرت بلامنازع و مهار نشده موبدان دین تازه رسمیت یافته زرتشتی بوده است که خود را نمایندگان تام الاختیار خداوند بر روی زمین می دانستند و با اتکای به همین مشروعیت و با نام دین و خدا و پیامبر، پیروان تمامی ادیان و مذاهب را به نام کافر و فساد کننده بر روی زمین کشتند و نیایشگاه های آنان را به نفع آتشکده های درباری ویران کردند. آسیبی که از خشک اندیشی و خشونت های آنان به ایران زمین رسید، نه تنها موجب گسست فرهنگی و اجتماعی مردمان ایرانی و ضعف آنان در برابر نیروهای مهاجم شد، بلکه بیش از هر چیز به آیین و اندیشه های پیامبر ایران، آسیب وارد ساخت.
به موجب متون زرتشتی ساسانی و به ویژه ماتیگان هزار دادستان ، زنان اموال و مایملک مرد دانسته می شده و بهایی معین داشته اند. بهایی که معمولاً برابر با قیمت یک مرد برده، یعنی در حدود 2000 سکه نقره بوده است. این نکته همچنین از نخستین شواهد پیدایی برده داری در ایران عصر ساسانی حکایت می کند (بنگرید به مدخل برده و برده داری Barda and Bardadari در دانشنامه ایرانیکا).
موبدان ساسانی همانند روحانیان بسیاری از ادیان، از دل نگرانی عمیقی نسبت به زنان رنج می برده اند و آنان زنان را عامل اصلی انحراف مرد از وظایف دینی می دانسته اند. شاید این نگرانی ها از آنجا ناشی می شده که زنان در برابر آنان مقاومت و سرسختی بیشتری نشان می داده اند. در کتاب پهلوی بندهش چنین گزارش می شود که اورمزد از یافتن موجودی دیگر برای انجام زایمان ناتوان بود و از روی ناچاری زن را برای اینکار انتخاب کرد. زنی که حتی خداوند را نیز می رنجاند و از تبار جِـهی (روسپی/ دختر اهریمن) است. به این ترتیب زنان نمی توانسته اند همچو مردان راهی به سرای اهورامزدا داشته باشند (بندهش، مهرداد بهار، بخش نهم، در باره چگونگی زنان). همانگونه که در این کتاب زنان از تبار دیوان شرور دانسته شده اند، در اندرزهای آذرباد مهرسپندان موبد بزرگ عصر شاپور دوم (که هنوز هم در نیایش خوانی ها به فروهرش درود فرستاده می شود) از بی خردی و رازگشایی و اعتماد ناپذیر بودن زنان سخن رفته است (آذرباد مهرسپندان، رهام اشه، بخش های گوناگون).
متون فقهی زرتشتی ساسانی، مقررات و دستورهای سختگیرانه فراوانی در باره اعمال و حرکات زنان دارد، بطوریکه زنان حتی در کوچکترین و شخصی ترین کارهای روزمره خود حق تصمیم گیری نداشته اند. آنان به هنگام دشتان ماهانه موظف بوده اند تا در جایی زندان مانند و دور از همگان به نام دشتانستان اقامت کنند و از آن خارج نشوند و نگاهشان به آتش نیفتد. از آنجا که زنان در این مدت سخت آلوده و خطرناک دانسته می شده اند، موظف بوده اند از ظرف های مخصوصی استفاده کنند و هیچ ارتباطی با دنیای خارج از دشتانستان نداشته باشند. زنان همچنین موظف بوده اند تا پس از پایان دشتان، دویست مور دانه کش را بکشند و خود را با پیشاب گاو نر شستشو دهند (گاه در برابر یک موبد مرد، چون زنان حق موبد شدن نداشته اند). چنانچه زنی در این مدت آهنگ شوهر خود را می کرد، سزایش مرگ ارزانی/ اعدام بود. (ماتیگان هزار دادستان، آناهیتا پریخانیان، چاپ ایروان، به زبان های ارمنی، انگلیسی و روسی؛ همچنین بنگرید به بخش های گوناگون از متن اوستایی متأخر ودیوداد/ وندیداد ).
زندانی کردن زنان به هنگام زاییدن طفل مرده نیز رایج بود. در این هنگام مزداپرستان می باید در جایی بی آب و علف، اتاقکی بسازند و زن را به آنجا ببرند. زن موظف بود در آن اتاقک چند جام از آمیخته پیشاب گاو نر با خاکستر را بنوشد در حالیکه تا سه روز حق نوشیدن آب را نداشته است (وندیداد، در مجموعه اوستا، گزارش استاد جلیل دوستخواه، جلد دوم، ص 713 تا 716).
آذرباد مهرسپندان در اندرزهای خود که تنها خطاب به مردان گفته شده است، سفارش می کند که تا جای ممکن مانع از رفتن زنان خود به بیرون از خانه شوند. اما چنانچه به ناچاری زنان قصد خروج از خانه را داشته اند، موظف بوده اند با حجاب کامل و پوشش یکدست سر تا پا در انظار همگان ظاهر شوند و چنانچه کمترین آرایش و زیور خود را به دیگران نشان می داده اند، شایسته جهنم دانسته می شده اند (بنگرید به بخش های گوناگون از کتاب ارداویراف نامه). البته زنان اشراف در جامعه طبقاتی زرتشتی ساسانی از این قاعده و بسیاری قواعد دیگر معاف بوده اند.
زندگی زناشویی زن نیز زیر نفوذ عمیق موبدان بود. دختر موظف بود در سن 9 سالگی با شوهری که برایش انتخاب می کرده اند، ازدواج کند و اگر به مدتی طولانی از اینکار سرباز می زند و زندگی بدون شوهر را ترجیح می داد، سزاوار مرگ بود. این مجازات همچنین برای زنی که به قهر شوهر خود را ترک گفته بود نیز در نظر گرفته می شد (شاهنشاهی ساسانی، تورج دریایی، ترجمه مرتضی ثاقب فر، ص 173 تا 175). زنان می باید سه بار در روز در برابر شوهران خود زانو می زدند و می پرسیده اند که آقایش دوست دارد امروز چه کاری برایش انجام شود. با این حال، زنان حق تقاضای طلاق و حق تصرف جهیزیه خود را داشته اند. اما پس از طلاق حق گرفتن منافع مترتب بر اموال و جهیزیه خود را نداشته اند.
مردان طبقه اشراف می توانسته اند بدون محدودیت زنان متعدد بگیرند. به هر تعدادی که امکانات مالی نگهداری از آنان را داشته باشند. همچنین مردان می توانسته اند تا در صورت فقر و ناتوانی زن خود را بفروشند و یا در صورت ناباروری خود، آنان را برای مدتی معین در اختیار مرد دیگری بگذارند و در واقع اجاره دهند (جزییات این معامله ها را در ماتیگان هزار دادستان بخوانید). دستوراتی شبیه این در میان ادیان دیگر نیز دیده شده است، اما چنین به نظر می آید که جامعه هرگز از این اجازه منفعت طلبانه موبدان استقبال نکرده است.
ازدواج با محارم یا خْـویدودَه بدون در نظر داشتن رضایت یا نارضایتی زن، به گستردگی تبلیغ می شد. بطوریکه گناه مرد لواط کار تنها در صورتی پاک می شد که با مادر یا خواهر و یا دختر خود وصلت می کرد (خرده مقالات، بیژن غیبی، چاپ آلمان، ص 350). با اینکه موضوع ازدواج با محارم اینروزها به شدت تکذیب و برای توجیه و تحریف آن کوشش های زیادی می شود، اما منابع و اسناد مکتوب زرتشتی و غیر آن بسیار فراوان تر از آنند که جایی برای تردید باقی بماند. سراسر بخش مفصل و طولانی هشتادم از کتاب سوم دینکرد به بحث در این باره پرداخته و جزییات آنرا به دقت بازگو کرده است.
جزییاتی مانند حق الارث دختری که در عین حال زن پدر خود نیز هست و موارد دیگر. (دینکرد، کتاب سوم، ترجمه فارسی از فریدون فضیلت؛ ترجمه انگلیسی از م. شکی).
نگاره های بازمانده از عصر ساسانی نیز از نگاه رایج ساسانیان به زن حکایت می کند. در حالیکه نگاره های زنان پیش از تاریخ، هخامنشی و اشکانی، با انبوهی از نقش های زنانی با شکوه و قدرتمند به دیده می آید، بر نگاره های ساسانی که بر جام ها و موزاییک ها بر جای مانده است، زن تنها موجودی است که وظیفه خوشگذرانی و بزم و ساز و آواز مردان را بر عهده دارد. پدیده ای که شاهنامه فردوسی نیز به آن اشاره دارد و نام های زنان در عصر ساسانی شاهنامه بر خلاف پیشینیان پر افتخار خود همچو فرانک و گردآفرید و منیژه، از شمار فراوانی معشوقگان درباری تشکیل شده است. متن پهلوی خسرو قبادان و ریدگی نیز ویژگی های یک زن خوب از دید خسرو را باز می گوید. ویژگی های که در اندام و جاذبه های زنانه خلاصه می شوند (متون پهلوی، سعید عریان، ص 82).
در پایان لازم به یادآوری است که جایگاه زن ساسانی در این نوشتار بهیچوجه به معنای رواج فراگیر آن در تمام دوران ساسانی و در همه سرزمین ایران، و نیز نادیده انگاشتن دیگر فرصت های برتر زن ساسانی و حقوق او در مقایسه با جوامع دیگر نیست. منظور بیان نمونه هایی بود تا در چنین بررسی هایی به جوانب دیگر نیز پرداخته شود. اینها شیوه های رسمی و غالب دستگاه دینی زرتشتی ساسانی است که هیچگاه بطور فراگیر در میان همگان مقبولیت نیافت و همچنین هیچ نقطه ضعفی برای جامعه زرتشتی ایران بشمار نمی آید. نگارنده بر این گمان است که زرتشتیان خود بیش از دیگران از سخت گیری ها و خشونت ها و قوانین فقهی ساختگی موبدان ساسانی آسیب دیده اند. قوانین و مقررات که هیچ ارتباطی با زرتشت نداشته و تنها از نام پر آوازه او برای پیدایی و رواج دینی به نام او سوء استفاده کرده بوده اند.
آموزش نیروی انسانی شهرستان شهریار