زنان
هدف از این مقاله تلاش برای جهت گیری مناسب پیرامون نحوه پرورش استعدادها و خلاقیت زنان و استفاده بهینه از توانمندی ها و ویژگی های خاص آنان در تعالی فرد و جامعه است در عین مراقبت بر شیونی که شارع مقدس در رفتار فردی و اجتماعی زن بر آن تأکید دارد. اگرچه به طور خاص و اجمالی سعی دارد بر نقش زنان در تغییر الگوی مصرف بپردازد.
اگر پذیرفتیم مسایل فرهنگی اولویت اول همه جوامع از جمله جامعه اسلامی ماست، ویژگی امر فرهنگی زمانپذیر بودن وسیع بودن تدریجی كار كردن و اثر گذاری تدریجی است.
منظور از مسایل فرهنگی نگرش فرهنگی به موضوعات و جایگاه آنها درجوامع است. در همین ارتباط چنانه مشكل در مبانی نظری نباشد. بیشك در تبیین این مبانی خواهد بود. یعنی اندیشه و فرنگی را متناسب با مقتضیات زمان و نیازهای موجود تدوین كردن. از طرفی به دلیل ارتباط تنگاتنگ و گسترده زنان با همه حوزههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بسیاری معتقدند چنانچه به دنبال شناخت حكومت تمدن فرهنگ، پیشرفت و موفقیت جامعهای هستیم با مطالعه وضعیت آن جامعه یقیناً به این شناخت خواهید رسید.
هدف از این مقاله تلاش برای جهتگیری مناسب پیرامون نحوه پرورش استعدادها و خلاقیت زنان و استفاده بهینه از توانمندی ها و ویژگی های خاص آنان در تعالی فرد و جامعه است در عین مراقبت بر شیونی كه شارع مقدس در رفتار فردی و اجتماعی زن بر آن تأكید دارد. اگرچه به طور خاص و اجمالی سعی دارد بر نقش زنان در تغییر الگوی مصرف بپردازد.
با ذكر این مطالب گفتنی است نبودن بدلی كه بر اساس آن بتوان به تعیین ملاك و جایگاه هر موضوع متناسب با اهمیت آن پرداخت زمینه برخورد موضعی نسبت به مسایل و امكان رشد كاذب یك موضوع را فراهم خواهد آورد.
از جمله پیامدهای منفی دیگر فقدان مدل در بررسی مسایل، ایجاد برخوردهای فرسایشی بین طراحان مباحث مطروحه است. زمانی كه معیار مناسبی برای صحت و سقم اندیشه وجود نداشته باشد، طبیبعی است كه هر اندیشه اجازه طرد دیگری را به خود خواهد داد. ایجاد درگیری و تنازع و تخریب یكدیگر حاصل فقدن الگویی است كه بر اساس آن بتوانیم مبنای صحیح را از ناصحیح و مسایل صحیح را از كاذب و تحلیل صحیح را از ناصواب تشخیص دهیم. ایجاد شناخت صحیح و واقعی از مسایل را میتوان به عنوان پیامدها و آثار مثبت توجه به مدل دانست. چنین شناختی در صثورتی امكانپذیر خواهد شد كه بتوان علاوه بر شرایط عینی داخلی مربوط به موضوعات، به شرایط خارجی آن، اعم از شرایط خارجی موجود در جامعه یا سطح بین الملل توجه كرد. بر اساس الگوهای صحیح میتوان متغیرهای اصلی و فرعی را در بررسی مسایل به درستی تفكیك و نظامی از متغیرهای را طراحی كرد. تفكیك نكردن متغیرهای اصلی از فرعی باعث آگاراندیسمان مسایل كوچك و به فراموشی سپرده شدن مسایل اصلی میشود.
ثمره دیگری كه پرداخت به مدل را ضروری مینماید. امكان پیش بینی، هدایت و كنترل جریانات مربوط به مسایل است. اگر اندیشه را كه قایل به برنامه ریزی در مسایل اجتماعی از جمله مسایل مربوط بقه زنان نیست، نظریه متروك و بیگانه از شرایط جهان فعلی بدانیم، باید بپذیریم كه عموم مسایل كلان اجتماعی، از جمله مسایل مربوط به زنان - خصوصاً از موضع حكومت و رسالتی كه حكومتها و هم حكومت اسلامی نسبت به قشرهای مختلف از جمله زنان بر عهده دارد - به بستر سازی مناسب با برنامه ریزیهای كلان اجتماعی نیاز دارد. همانند هر برنامه ریزی دیگر اندیشه و تدبیر لازم در خصوص این موضوع نیز بدون نرمافزار مناسب امكانپذیر نیست. به عبارتی برنامه ریزی احتیاج به الگویی دارد تا با كمك آن بتوان با تعیین شاخصهای معین علاوه بر شناسایی واقعی وضع امروز، نسبت به آینده نیز برآورد داشت و پس از اعمال هدایتهای لازم بتوان به آثار مثبت یا منفی دخالتهای حكومت یا حتی نهادهای غیر حكومتی در این خصوص پی برد. سازمانهای غیر دولتی میتوانند فرهنگ را به خوبی ایجاد نموده و مباحث را در جامعه مطرح نمایند. اما سازمانهای دولتی نباید فقط كار تبلیغاتی كنند. بلكه میبایست برای فرهنگی كه در حال ایجاد شدن است برنامه ریزی كنند.
به هر تقدیر زمانی كه سخن از الگوی رفتاری زن و فعالیت زنان به میان میآید برخی از اذهان معطوف بقه شخصیتهای بانوان بزرگ اسلامی همچون فاطمه زهرا(س) و زینب كبری (س) میگردد. از طریق طرح شخصیت آرمانی این بزرگواران سعی میشود سمت و سوی مشخصی به حضور مثبت و مؤثر بانوان در جامعه اسلامی داده شود.
در عین تأكید بر اهمیت الگو قرار دادن شخصیتهای بی بدیل همچون بزرگان یاد شده و تأكید بر جامعیت این عزیزان و اینكه از طریق طرح حیات فردی و اجتماعی آنان میتوان نسخههای روشنی برای زن موفق در هر عصر و زمان یافت، بسنده نمودن به چنین امری با این سؤال جدی روبروست كه چگونه میتوان بستری ایجاد نمود تا جریان عینی جامعه به چنین سمتی حركت كند و آیا میتوان بدون برنامه ریزی و قرار دادن نهادهای مختلف در جای خود و بدون تقسیم وظایف و تعریف كاركرد ویژه زنان در جامعه و مسیولیتهای متنوعی كه متناسب با توانمندی خود میتوانند از عهده آن برآیند به چنین مهمی نایل آمد و یا به تعبیری دیگر آیا میتوان از همه زنان به طور یكسان انتظار داشت تا خود را به چنان قلههای رفیعی نزدیك نمایند.
توجه به نكته یاد شده ما را به طرح این احتمال رهنمون میسازد كه طرح الگو و شخصیت آرمانی به عنوان الگوی مطلوب زنان لازم اما ناكافی است. كمال چنین امری به ترسیم تركیب مطلوب از فعالیت زنان در جامعه حاضر و در هر عصر متناسب با آن زمان میباشد كه یك فرد به تنهایی قادر به اجرای همه آن نیست. به عبارتی سعی در این معنا كه مجموعه فعالیتهایی كه عموم زنان در هر عصر به انجام میرسانند با الگوی شخصیتی فاطمه زهرا(س) و زینب كبری(س) تطبیق داده شود. به عبارت سادهتر باید جامعه آرمانی با تكیه بر شخصیتهای آرمانی تعریف گردد تا با درك صحیح از شرایط زمانه نیل به چنین مطلوبی فراهم گردد.
با این مقدمه اگر فعالیتهای فرهنگی را شامل فعالیت هایی بدانیم كه به تقویت اندیشه، تفكر، باورها و اعتقادات جامعه، بارورتر شدن حجم اطلاعات عمومی مردم و ایجاد تفاهم و وفاق كه بر اساس پذیرش امور مشترك میانجامد بدانیم بر این اساس فعالیت فرهنگی بانوان مشاركت آنان در عرصهای است كه به بارورتر شدن اندیشه و خرد جمعی و همچنین ایجاد پذیرش عمومی نسبت به امور مختلف منجر شود. لذا مشاركت زنان در امر آموزشهای عمومی و تخصصی، اعم از یادگرفتن و یا یاددادن اطلاعات عمومی و تخصصی، فعالیت در امر پژوهش كه در سطوح مختلف نیازمندیهای جامعه، حضور در عرصه هنر، كتاب، فیلم و امثال آن را میتوان به عنوان نمونههای بارزی از فعالیتهای فرهنگی بانوان قلمداد كرد و چنانچه فعالیتهای اقتصادی مجموعه فعالیت هایی كه به افزایش ثروت فرد و جامعه و توان افزایی مادی برای فرد و جامعه منجر میشود بدانیم این فعالیتها كارآمدی و تأثیر عینی یك جامعه نسبت به سایر جوامع و یا یك فربد نسبت بقه سایر افراد یا یك قشر نسبت بقه سایر قشرها ارتقاء میبخشد.
بنابراین فعالیت اقتصادی زنان به فعالیت هایی اطلاق میشود كه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به چنین نتیجهای منجر میشود. فعالیت زنان حتی اگر به داخل خانه هم منتهی گردد. میتواند از همان موضوع با قناعت و صرفه جویی و یا با اسراف و تبذیر مشی خاصی را در فعالیت اقتصادی خود بپیماید. افزون بر این حضور زنان در كارگاههای اقتصادی نیروی كار و یا نیروی متخصص بر سرمایهگذاریهای مستقیم یا غیر مستقیم را نیز میتوان به عنوان فعالیتهای اقتصادی بانوان قلمداد كرد.
در باب مسیلهشناسی موضوعات مطروحه باید تشخیص مسیله، كشف و تعیین روابط مسایل و تعیین اولویتها (اولویتهای پژوهشی در مسیلهشناسی به منظور اقدامهای پژوهشی و تعیین اولویتهای مسیلهشناسی برای حل مشكلات روزمره و فوری) مورد مداقه قرار گیرد.
وجود نقشهای ثابت و كلیشهای برای زنان كه در یك ادبیات وسیع در طول تاریخ همواره تأیید شده است گاهی در جریانات جمودگرایانه در یك مسیر انحرافی قرار گرفته و كمترین انعطاف را نسبت بقه اوضاع و نیازمندیهای جدید نشان نداده است و در قبال این واقعیت عكسالعمل منطقی كه متناسب با مقتضیات فرهنگی، روحی و رفتاری زنان باشد و منافع آجل و عاجل خود را عاید زنان و جامعه كند اتخاذ نشده است و نوعاً در یك سری قضاوتهای عجولانه این وضعیت كاملاً به منشأهای دینی نسبت داده شده و ره یافتهای دینی به جای دیگر رهیافتها نیز تاوان آن را پرداختهاند.
همه اینها كه گفتیم ضرورت حیاتی آغاز یك حركت علمی - عملی سنجیده را برای تبیین مسایل زنان از دیدگاه دین، جامعه و علم تواماً را نشان میدهد. بی شك این حركت فقط در سایه هم اندیشی و همیاری نهادهای مهم مربوطه چون حوزه علمیه (مخصوصاً در بخش زنان دانشمند) دانشگاهها و مراكز سیاستگذاری و تصمیم گیری مربوط به زنان میسر خواهد شد
نشریه سبا