آگاهی از نابرابری جنسیتی

مدلی برای سنجش میزان شناخت از نابرابری های جنسیتی

گروه زنان گوپی 2057

رویکردهای معاصر گرچه به تضعیف هویت و آگاهی طبقاتی رای می دهند در مقابل به تقویت جنسیت به عنوان جنبه فعال و سیاسی آن می پردازند. رشد آگاهی در زنان و هویت یابی زنانه بخشی به درگیری آنها در تعاملات اجتماعی و حوزه عمومی و بخش دیگر به فعالیت های آگاهی بخش جنبش های زنان نسبت داده می شود.  
باور عمومی بر این است که حتی زنانی که به نحوی این حرکت را رد می کنند، به خاطر سطح بالای باخبری از مسایل جنسیتی توسط رسانه ها و یا سایر مراجع و منابع اطلاع دهنده، هویت جنسی فعالی را از خود بروز می دهند. در شکل گیری آگاهی بر مؤلفه های ساختاری و جمعیتی ، تجربیات زنانه و تمایلات ایدیولوژیک تاکید می شود.
نقش پیش داوری های ایدیولوژیکی ، شرایط زندگی دوران کودکی و بزرگسالی ، جامعه پذیری فرهنگی و جنسیتی ، منابع اعتباری مانند تحصیلات ، روابط خانوادگی و میزان قدرت زنان در خانواده و اجتماع از طریق دست یابی به سرمایه ها و منابع ارزشمند ، همگی و در کنار بسیاری از متغیرهای دیگر در شکل گیری آگاهی و شناخت جنسیتی مهم قلمداد شده است.
اما علی رغم طرح مسأله زنان به عنوان یک گروه اجتماعی و فرض رشد آگاهی جامعه نسبت به نابرابری ها و شکاف جنسیتی و بازتعریف هویت زنانه ، هنوز دقیقاً مشخص نشده است که در ذهنیت فرهنگی جامعه و خصوصاً زنان در مورد آن چه می گذرد. زنان ایرانی با پیشینه های مختلف ، موقعیت خود را در سلسله مراتب اجتماع و در خانواده چگونه ارزیابی می کنند. در این مقاله ابتدا به چگونگی شکل گیری آگاهی از نابرابری های جنسیتی ، مراحل آن و بازتعریف جنسیتی پرداخته می شود و سپس مدلی نظری برای تبیین آگاهی جنسیتی پیشنهاد می شود.
آگاهی از نابرابری جنسیتی afc43fbd eb43 4c1e a144 6de29369e435ISSN1735 1693 002 003 051 pdf 622 KB application pdf
نویسنده منصوره اعظم آزاده
نشریه الکترونیکی پژوهش زنان www journals ut ac ir