مرد باید برای جنگ تربیت شود و زن برای تفریح و سرگرمی جنگجویان
اگر شما هم بر حسب یک اتفاق زن به دنیا آمده باشید حتماً; در خانه، محل کار، محل تحصیل و طعم تحقیر شدن بخاطر جنسیتتان را چشیده اید. جمعیت قابل توجهی از زنان ( به دلایل کاملا متفاوت) در حالیکه لبخندهای بزرگی بر صورت دارند از کنار این تحقیرهای ریز و درشت میگذرند این بی تفاوتی در یک تلقی ساده انگارانه معمولاً; بحساب بلاهت آنها گذاشته میشود...
▪ اگر شما هم بر حسب یک اتفاق زن به دنیا آمده باشید حتماً در خانه، محل کار، محل تحصیل و طعم تحقیر شدن بخاطر جنسیتتان را چشیده اید. جمعیت قابل توجهی از زنان ( به دلایل کاملا متفاوت) در حالیکه لبخندهای بزرگی بر صورت دارند از کنار این تحقیرهای ریز و درشت میگذرند این بی تفاوتی در یک تلقی ساده انگارانه معمولاً بحساب بلاهت آنها گذاشته میشود.
زنانی که حساس تر باشند احتمالا واکنش های دیگری نشان خواهند داد
ممکن است بغضشان بترکتد و گریه کنند. پاسخ متداول به این گریه ها این است که: امان از دست این زنها! تا اتفاقی می افتد سلاح زنانه شان را رو میکنند.
ممکن است عصبانی بشوند و داد و فریاد راه بیندازند. در این صورت ممکن است پاسخ های متفاوتی دریافت کنند مثلاً: عزیزم میدونی وقتی عصبانی می شی خیلی جذابتر به نظر میایی مثل یه مرغ (یا اسب یا آهو یا جانوری از همین قبیل) وحشی یا بس کن کوچولوی من این ادها اصلاً بهت نمیاد برو تو آینه ریخت خودتو ببین! نمیشه نگات کرد یا سرکارخانم شما چقققققدر حساس هستید (همراه با پوزخند بخوانید) و به نظر می رسد چنین واکنش هایی بیشتر اسباب تفریح است و کمتر جدی گرفته میشود
در مواجهه با چنین برخوردهایی ممکن است آدم تحقیر شده عصبانی تر بشود و با خشونت بیشتری اعتراض های خود را دنبال کند. بلندتر فریاد بزند و جیغ و داد راه بیندازد و یا خدای ناکرده بخواهد از مسیرهای حقوقی و قانونی اقدام کند در آن صورت کم کم پوزخندها محو میشود و لحن تغییر میکند: زنیکه ی زشت ِ بدترکیب ِ عقده ای ِ خطرناک ِ وحشی ِ سرخورده ی منحرف ِ حسود که باید سرجایش نشانده شود.
● بازمیگردم
▪ کتاب روان شناسی زنان: سهم زنان در تجربه بشری اثر جانت شیبلی هاید کتاب بسیار خوبی است. کتابی که هم به کار متخصصان مسایل زنان می آید و هم بکار علاقمندان و هم بکار همه زنانی که سواد خواندن دارند و میخواهند روح و جسم خودشان، خاستگاه رفتارها، علایق و عملکردهایشان را بهتر بشناسند. البته همه فصل ها برای همه قابل استفاده نیست منتهی دامنه مباحث در این کتاب پرحجم(600 ص) به قدری گسترده است که هرکس با هر مقدار اطلاعاتی میتواند از آن استفاده کند. ضمن اینکه نویسنده آن در تمام فصول بخوبی جانب بی طرفی را نگاه داشته است و نظریات مختلف روانشناسان سنتی، فمینیست و غیر فمینیست را در کنار هم آورده و خود نیز نگرشی معتدل را دنبال میکند(از این نظر میتواند نظر انتی فمینست ها را هم جلب کند). این کتاب ظاهراً برای نخستین بار در 1974 چاپ شده است و ویرایش پنجم آن که به فارسی برگردانده شده متعلق به 1996 است. نویسنده در ویراست پنجم نگاه ویژه ای به مسایل زنان اقلیت های قومی و نژادی مبذول کرده است. نسرین عزیز میگفت ظاهراً از ویراست های قدیمی تر این کتاب ترجمه/تلخیص دیگری نیز موجود است. به هر حال ترجمه ویراست پنجم در 1384 به قلم خانم اکرم خمسه منتشر شده است. حجم و دامنه مسایل مطرح در این کتاب بسیار گسترده و بعضاً بسیار تخصصی است به همین جهت سعی خواهم کرد سرنخ هایی از مطالب موجود در کتاب بدست دهم.
▪ برای کسانی که ممکن است به دنبال منابعی برای تحقیق باشند مختصر عرض کنم که در این کتاب و در فصل دوم که نظری ترین فصل کتاب است دیدگاه های مختلف در روانکاوری از فروید(که به نظر می رسد که صرفاً تصورات دیرینه درباره زنان را به زبان علمی بیان کرده است.) ومخالفان و موافقانش تا فمینیست ها مورد بحث قرار گرفته است. همچنین از کلیشه های جنسیتی و در عین حال تفاوت های حقیقی میان زنان و مردان سخن گفته شده است. بحث جنسیت و زبان و ارتباط آنها به همراه نتایج انبوهی از آزمایش ها در ارتباط با مذکر بودن زبان ارایه شده همچنین رشد و تحول زنان در سراسر عمر و به تفکیک دوره های زندگی مورد بررسی قرار گرفته و سپس مسیله پیشرفت زنان در آموزش و مسیله زنان و اشتغال به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین در فصل جداگانه ای مسایل زنان زنگین پوست طرح شده و بعد از آن تاثیر مسایل زیست شناختی بر رفتار زنان مورد بررسی قرار گرفته است. بعد از آن مباحثی در ارتباط با بهداشت جسمی و روانی زنان، تمایلات جنسی آنها و همچنین تعدی نسبت به زنان بررسی شده است. همچنین فصلی نیز به روانشناسی مردان و فشار نقش های کلیشه ای جنسیتی بر آنان اشاره دارد و در نهایت نویسنده دست به یک جمعبندی می زند. این کتاب انباشته از اطلاعات مستند به آزمایش های کلان است که اگرچه در جامعه آمریکا و مربوط به دوره زمانی خاصی صورت پذیرفته است لکن مزایای فراوانی دارد که خواندن آن را برای ما ارزشمند میکند. نویسنده در بسیاری موارد به بررسی کلیشه های فراگیری درباره زنان (همچون ناتوانی ذهنی، پرحرفی، ناتوانی در دروس ریاضی و منطقی، میزان بالای افسردگی، سرمزاجی جنسی، ضعف، وابستگی، عدم اعتماد به نفس و ) پرداخته است. ضمن اینکه مسایلی را بررسی کرده که اگر تعارف با خودمان را کنار بگذاریم اتفاقاً مشکلات ما هم هست. مسایلی نظیر تعدی به زنان، تجاوز، خشونت های خانگی، زنای با محارم ، تعارض میان پیشرفت زنان و نقش های کلیشه ای جنستی آنها، افسردگی های ناشی از خانه داری و مراقبت از فرزندان و مانند آن. در عین حال نحوه بررسی پدیده ها، نتظیم پرسشنامه ها و نحوه از میان بردن جنبه های خطاآمیز یک بررسی با بررسی های دیگر برای فعالان این حوزه ها قطعا جالب خواهد بود.
ه- دو جنسیتی بودن! همانطور که گفتم دامنه مسایل مطرح شده در این کتاب بسیار وسیع است و در عین حال موارد منفرد جذابی برای مطالعه برای زنان، مردان و والدین دارد که آن را خواندنی تر کرده است. نکته بسیار جالبی که در اکثر فصول کتاب مورد توجه است و شاید به نحوی یکی از پاسخ های ممکن به مشکل بند الف نیز به نظر برسد پیشنهاد دوجنسیتی بودن(نه دوجنسی بودن) است. در سراسر اسطوره شناسی مرد هنجار بوده است و زن نسبت به این هنجار منحرف و متفاوت در نظر گرفته شده است. یعنی مرد یک شخص مهم است نماینده اصلی نوع ، و زن گونه دیگری از مرد است. نویسنده با نقد چنین الگویی کراراً به مردان و زنان توصیه میکند که دوجنسیتی باشند و به کودکان خود دو جنسیتی بودن را آموزش دهند. هاید با نظریات سنتی و ترویج کلیشه های سنتی زنانه/مردانه مخالف است. در عین حال منکر تفاوت های ناشی از بیولوژی نیست و تفاوت ها را یکسره ناشی از شرایط و محیط اجتماعی نمی داند. او با فمینیست های ذاتگرای فمینیست ، که معتقدند باید تفاوت های ذاتی زنانه را پرورش داد، موافق نیست. او میگوید اگرچه زنان با مردان متفاوت هستند اما در میان تمام موجودات بیشترین شباهت را به یکدیگر دارند. او به شباهت ها و در عین حال تفاوت ها اشاره می کند و تاکید دارد که ما باید اقدام به تربیت این ویژگیها برای بهبود سطح کیفی زندگیمان بکنیم.
زنها باید جسور، شجاع و مستقل باشند، آنها باید در تمام عرصه هایی که در آن غایب بوده اند حضور یابند و اقدام به تقویت نقاط ضعف جسمی، ذهنی و روحی خود بکنند. در عین حال مردان هم باید مهربان تر، مسیولیت پذیرتر و حساس تر باشند، آنها باید از عواطف خود صحبت کنند و به غیبت خود در خانه پایان دهند. آنها باید در اموری نظیر تربیت فرزندان مشارکت فعال داشته باشند.
نویسنده معتقد است ما باید مدیریت بر رفتار خود را بیاموزیم و در مواضع مختلف، به فراخور موقعیت رفتاری زنانه یا مردانه داشته باشیم. او معتقد به انکار زنانگی یا مردانگی نیست بلکه معتقد است باید شرایط را سنجید و با محاسبه بازخورد های ناشی از هر رفتار، کم هزینه ترین و پربازده ترین رفتار را برگزید. او معتقد است با تاکید بر شباهت های میان دو جنس و تن زدن از کلیشه های جنسیتی میتوان کیفیت زندگی زنان( همه زنان از هر قوم و نژادی) و هم مردان را ارتقا داد...
هاید جانت شیبلی 1384 روان شناسی زنان سهم زنان در تجربه بشری ترجمه اکرم خمسه آگه
critic www critic ir