در چشم پاک بین نبود رسم امتیاز
روشنفکران مذهبی با توجه به شرایط زمانه حق طلب بودند. اقبال لاهوری در کتاب احیای تفکر دینی در اسلام از فقیهان می پرسد که آیا درست است که زن برای حق طلاق گرفتن از دین خارج شود تا حق طلاق بگیرد؟
روشنفکران مذهبی با توجه به شرایط زمانه حق طلب بودند. اقبال لاهوری در کتاب احیای تفکر دینی در اسلام از فقیهان می پرسد که آیا درست است که زن برای حق طلاق گرفتن از دین خارج شود تا حق طلاق بگیرد؟ شریعتی برای زنان جامعه الگوسازی تاریخی کرد و در مدل سازی از محبوبه حرف زد که همانند حسن، در کنار مردان به مبارزه می پردازد.
اما امروزه نیاز به مدل زنی است که در کنار مردان زندگی مفید و شرافتمندانه در راه توسعه و آزادی انجام دهد. به عبارتی نیاز به آن داریم که آموزه ی اصلاح حقوقی به معنی عدالت جنسیتی را در کنار بینش برابر طلب انسانی قرار دهیم و در کنار بینش، الگوی تاریخی، مدلی تحققی ارایه دهیم. چنین کاری امری سترگ است که باید در راه آن تلاش کنیم.
زن زندگی در کنار مرد زندگی، حق حیات برابر دارد. چنین حقی را باید به رسمیت شناخت. به جریانهای اجتماعی که قصد دارند جنبش حقوقی راه بیاندازند یاری رساند.
عدالت جنسیتی مساله امانیست های مذهبی است. اگر در چشم پاک بین رسم امتیاز نیست، اگر خداوند مردان و زنان را در ایمان صاحب تکلیف و حق برابر می داند (آیات اول سوره ی مومنون) و اگر خداوند در الگوی تاریخی از بلقیس به عنوان پادشاه عاقل نام می برد و از مریم به عنوان الگوی برتر که مساله جنسیت منعی در مقرب شدن در نزد وی ندارد، پس آن گاه پایه ی قوانین حقوقی و تفسیرهای نابرابر در قرآن را می توان معقول اما در زمان و مکان معینی دانست.
چون گوهر بینشی و الگوی قرآن برابری طلب است و این شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه است که برخی از نابرابری های حقوقی را به زنان تحمیل کرده است. آمیزه ی بینش، الگو و اخلاق می تواند باعث تاویل شود و این تاویل ظاهر را در خدمت باطن تغییر دهد. به عبارتی هر قانونی که بخواهد از اخلاق و باور اصلی خود فاصله بگیرد و یا توان اجرای آن را نداشته باشد، دچار تغییر می گردد. با چنین دیدی است که اقبال انبیاء را بنیانگذاران حقوق مدنی ابدی نمی داند، بلکه نهضت انبیاء را جهت دهنده و سیستم ساز برای ارایه ی قوانین مدنی و عادلانه می داند.
از همین روست که قرآن با احکام و قوانین زمانه اعتلایی برخورد کرده و آن قوانینی را که به عدالت نزدیک بوده تایید کرده و در ارایه قوانین نسبیتی زمان را در نظر داشته است. به عنوان نمونه قانون ارث در زمان پیامبر به برابری میان زن و مرد صحه نگذاشته، اما در قرآن بر برابری نوع انسان در نزد خدا و برتری انسانها بر اساس تقوا تاکید کرده، این تفاوت از کجا آمده و چگونه توجیه می شود.
اگر از مدار شریعت نگاه کنیم، حکم مدنی ارث، بر گوهر دین غلبه دارد. اما اگر بر مدار زمان و مکان بنگریم گوهر دین بر عدالت و مساوات میان انسان ها است. زنان نیز انسان هستند. پس قانون ارث دیگر از اصول، مبادی ایمان به خداوند نیست.
به عنوان نمونه قرآن صراحت دارد که در صورت داشتن چند زن نمی توانید عدالت میان آنان برقرار کنید اما تعدد زوجات را به 4 زن محدود می کند.
حال اگر گوهر دین عدالت است، قرآن بر عدالت تاکید دارد، محدود کردن 4 زن با رعایت عدالت تناقض دارد. حال اگر به بیان قرآن رفتار کنیم، عدالت ضرورت و اصل و اساس دین است، پس چگونه می توان 4 زن گرفتن را به عدالت ترجیح داد. در حالی که مومن عدالت می خواهد. چنین نسبیتی در احکام مدنی قرآن با گوهر دین موج می زند.
یاد خانمی افتادم که چندی پیش می گفت: من وقتی که وعده های بهشت و آن نعمات وعده داده شده در بهشت را می شنیدم فکر می کردم حتما زن ها هم اگر مومن و حرف گوش کن باشند در آنجا خیلی چیزها، مثل جو های پر از عسل و شیر و زیبایی های طبیعی و غیرطبیعی نصیب شان می شود. چرا که بهشت حتما زنانه و مردانه ندارد و همه از مواهب آن بهره می برند. با وضع مردهای بهشتی آشنابودم و می دانستم که به آن ها حوری هایی وعده می دهند که از بس زیبا و خوشرو و خوش خو هستند هوش از سر می برند.
فکر می کردم لابد برای زنان مؤمنه هم در بهشت مردهایی وجود دارند که از بس جذاب و خوشرو و خوش خو هستند هوش و حواس برای کسی باقی نمی گذارند. این خانم با حرارت ادامه می داد که: خب دلمان به این خوش بود که در ازای ثواب های این دنیایی و تحمل همسری غیر قابل تحمل حداقل آن دنیا را داریم. اما یک روز که پای صحبت یکی از این آیات عظام نشسته بودم دیدم ایشان می گفتند اگر شما زنانی خیلی مومن و پرهیزکار باشید و به همه فرایض دینی خود (که از فرایض مردانه خیلی هم بیشتر و سخت ترند) عمل کنید آنوقت در آن دنیا خداوند شوهران شما را به شما ارزانی خواهد داد. این خانم به این جا که رسید با حالتی کاملا جدی گفت:
راستش من از آن پس تصمیم گرفتم که نه تنها به فرایض دینی عمل نکنم بلکه چندتایی هم گناه بکنم که در آن دنیا گرفتار شوهری نشوم که این همه سال عذابم داده و من به خاطر این که گناهی نکنم تحملش کرده ام..................
زن روز