زنان و دانشگاه در دنیای مدرن-مجله مادر و کودک گوپی

در دنیای مدرن، نقش زن حتی برای آنان که می پذیرند در خانه بمانند و از خانواده مراقبت کنند روشن و واضح نیست. کلیه مناسبات تغییر کرده است.

گروه زنان گوپی 3091

  نقش  زنان و دانشگاه در دنیای مدرن چیست؟
 
زن در ارتباطی همیشگی با دیگران بوده و به وسیله طیف وسیعی از احساسات و عواطف خانواده اش، خویشاوندان و دوستانش احاطه شده است. در دنیای مدرن، نقش زن حتی برای آنان که می پذیرند در خانه بمانند و از خانواده مراقبت کنند روشن و واضح نیست. کلیه مناسبات تغییر کرده است. 
در طول هزاران سال از تاریخ تکامل انسان، عامل اصلی تمایز کار زن از کارمرد نیروی جسمانی بود، مرد جانور را شکار می کرد و آن را به خانه می برد، اکنون در عصر اطلا عات آن چه فایق میآید دانش و اندیشه است. دانش و اندیشه برقرار کنندگان تساوی اند. در کار فکری، زنان رقیب های حریفی هستند مغز زنان برای کار آماده است. باهوش ترین، تواناترین و آینده نگرترین آحاد هر دو جنس این را می دانند...
امروزه زن بودن شهامتی ژرف را می طلبد. چرا که در این جهان، در جهان من در دنیای تو، برخوردها و تضادها، اتفاقات مرگبار، تخریب و نابودی، وحشت و ترور و قتل و جنایت بسیار است.
حتی اگر با چشم بسته انگشت روی نقشه بگذاریم درست همان نقطه پر از بی عدالتی است. ورود به دانشگاه ها و محیط های فرهنگی، تفکر زنان را در جهتی فراتر از زندگی روزمره سوق می دهد، پوچی- بی محتوایی- روزمرگی- عدم اعتماد به نفس- ترس از بازگویی مسایل- مسکوت ماندن در بازستاندن حقوق حقه در جا زدن در وادی تفکرات پوسیده و سنتی و... عواملی هستند که زنان امروز را بیش از پیش درگیر خود کرده است.
 
پس ضرورت داشتن سواد و فرهنگ و تحصلا ت آکادمیک برای جمعیت زنان بیش از هر امر دیگری احساس می شود. نظام های آموزشی در جهان با وظیفه بسیار بزرگ آموزش بهتر و بیشتر رو به رو هستند. برای این که دانشگاه بهترین مکان آموزش ارزش های بنیادی و شیوه های تفکر باشد باید کمیت و کیفیت را توامان در هم آمیزد و این در حالی است که ابزارهای کافی در دست ندارد.
عدم وجود زمینه های سهل تر برای ورود به دانشگاه - وجود شهریه هایی با رقم نجومی و ترس از برخورد با صورت حساب های غیرمعقولا نه در حسابداری دانشگاه، بعضا واهمه داشتن از قرار گرفتن در امپراطوری که فساد در آن به خاطر برخی شرایط درونی شده و تفکر این که آیا پس از تورق کتاب های درسی پس از سال ها و گذراندن خدمت مقدس دانشجویی و با در دست داشتن تکه کاغذی به نام لیسانس جایی برای او در بازار کار هست یا خیر؟
از طرف دیگر اعمال سهمیه بندی و مساله تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها که قطعا نوک پیکان متوجه کسانی است که وارد دانشگاه نشده اند و... همه و همه از جمله عواملی هستند که می تواند به نوعی انگیزه زنان را از ورود به دانشگاه بگیرد. بنده به عنوان یک دانشجوی فارغ التحصیل از دانشگاه آزاد صراحتا اعلام می کنم سیستم آموزشی ما غلط و سطح کیفی آن پایین است از این جهت اغلب دانشجویان فارغ التحصیل خود را تهی از بار علمی می دانند.
این احساس نارضایتی مسلما به دختران و جوانان ما نیز منتقل می شود و آنچنان را آنچنان تر می کند.
 
دانشگاه های ما نمی توانند بدون تحرک ملی و ابزارهای تکنیکی و مالی لازم، استفاده از تجربیات اساتید خبره در خارج از کشور، از میان برداشتن قوانین سخت و دست و پاگیر و ناعادلانه از جمله مساله تفکیک جنسیتی، تغییر سیستم آموزشی، ایجاد زمینه برای قبولی هر دانشجو در شهر سکونت خود، پاکسازی دانشگاه از هرگونه فساد اخلاقی و اقتصادی، رقیق کردن فضای تند و گاها مخاطرهآمیز سیاسی، از میان برداشتن نگاه های حراستی و امنیتی، و کاهش هزینه های دریافتی از دانشجویان و خلاصه بهترین تدابیر آموزشی به این چالش ها پاسخ دهد. ورود به دانشگاه برابر است با تولید قشرهای فرهیخته و قشرهای فرهیخته مملکت، خون های تازه در رگ های دانشگاه است.
آموزش و پرورش و تحصیلات دانشگاهی برای رسیدن به فرصت های شغلی و کسب در آمد برای گروه های مختلف زنان ضروری به نظر می رسد. همه این ها پیش شرط هایی ضروری برای رسیدن به سطح استانداردهای تولید هستند.
تحصیلا ت رسمی از طریق بالا بردن ظرفیت زنان برای هر چه بیشتر درگیر شدن در اقتصاد پولی می تواند تسهیلا تی برای تغییر فراهم کند و می تواند آن ها را قادر سازد که در امر تصمیم گیری و سیاستگذاری تقویت شوند. امروزه دیگر زنانی را که در محل کار خود زندانی شده باشند نمی بینم، اما هنوز زنانی را می بینم که در نظام های کاری فرتوت و پوسیده برای برقراری تعادل میان زندگانی شخصی،خانوادگی و کاری شان تلا ش می کنند. زنانی که می کوشند تا صدا و اندیشه هایشان را به گوش مدیران رده بالا و هیات مدیره ها برسانند. به هر حال هیچ انسان بالا ی یکسان وجود ندارد که ترس، درد، کمبود، هجران و وحشت را تجربه نکرده باشد. زنان ما شرایط سخت اجتماعی و فرهنگی زیادی را تحمل می کنند. یک چیز را به یقین می دانم و آن این است که الماس یکی از گران بهاترین عناصر موجود به روی این سیاره است و تقریبا سخت ترین و محکم ترین ماده، نتیجه فشار مهیب و گذر زمان طولانی است.
 
تحت فشار کمتر این ماده بلوری معمولی است. در فشار کمتر ذغال سنگ و در فشار کمتر برگ هایی فسیل شده و گرد و غباری بر خاک... زنان ما همان الماس گران بها هستند.
همچنان که در قرن 21 زیست می کنیم، روز به روز زنان بیشتری برای درآمد بیشتر کار و برای آگاهی بیشتر تحصیل می کنند و در عین حال گروهی نیز راه خود را برای شرکت در جامعه می گشایند. به هر حال این هزاره هم بالا خره به پایان می رسد و ما خود را بیشتر به حساب می آوریم، به حساب آورده می شویم و به چشم موجوداتی منطقی و شهروندانی آزاد نگریسته می شویم و این چالش و دگرگونی است که قرن 21 حامل آن بوده است.
نویسنده شبنم موسوی خصال جامعه شناس و خبرنگار
روزنامه مردم سالاری