بیماری های کودک نمایش نسخه اصلی

شکل گیری مغز سالم چگونه اتفاق می افتد

یک نوزاد با دامنه ای از ضریب هوشی متولد می شود که می تواند بین 20 یا 30 امتیاز متغیر باشد. در حالی که ژن ها و سلامتی جسمی مقدمات برخی از رفتارهای آینده یک نوزاد را فراهم می کند، اما اکنون می دانیم که ضریب هوشی یک نوزاد و توانایی اینکه خوب عمل کند به تجارب محیطی که او بر یک مبنای منسجم در معرضشان قرار می گیرد نیز بستگی دارد

گروه بیماری های کودک گوپی 1082

- زمانی را به یک عشق ورزی ویژه فرزندتان اختصاص دهید. 
- با کودک خود بازی کنید.
- به سرعت و به صورت قابل پیش بینی به کودک حود واکنش نشان دهید. 
- کودک خود را ناز و نوازش کرده و در آغوش بگیرید. 
- برنامه های روزمره خود را به گونه ای تنظیم کنید که الگوهایی از رفتارهای محبت آمیز را ایجاد کند. 
- با فرزند خود صحبت کنید. برای او کتاب بخوانید، قصه بگویید و آواز بخوانید.

بیشتر بخوانید(( تاریخچه اوتیسم ))
 
پنج نکته مهم که پدر و مادر ها باید بدانند 
اولین نکته مهم: 
هوش می تواند بعد از تولد یک نوزاد شکل بگیرد: 
یک نوزاد با دامنه ای از ضریب هوشی متولد می شود که می تواند بین 20 یا 30 امتیاز متغیر باشد. در حالی که ژن ها و سلامتی جسمی مقدمات برخی از رفتارهای آینده یک نوزاد را فراهم می کند، اما اکنون می دانیم که ضریب هوشی یک نوزاد و توانایی اینکه خوب عمل کند به تجارب محیطی که او بر یک مبنای منسجم در معرضشان قرار می گیرد نیز بستگی دارد.

رشد مغز هم به وضعیت زیست شناختی یک نوزاد ( یعنی آنچه که فرزند شما هنگام تولد به همراه دارد ) و نیز به مراقبت های اولیه ( یعنی آنچه بعد از تولد اتفاق می افتد ) بستگی دارد. اکنون می دانیم که بعضی از ژنها می توانند بالقوه باشند، اینکه آنها فعال می شوند یا نه به تجارب فرد بستگی دارد.

این یک یافته جدید و فوق العاده است. تجارب اولیه و منسجم نوزاد شما او را در مقابل فعال شدن بعضی از ژن های خاص که در شکل گیری برخی از ویژگیهای ناخواسته دخالت دارند حمایت می کند. ویژگیهایی مانند بیش فعالی، وسواس و رفتارهای پرخاشگرانه و تهاجمی. یک نمونه شگفت انگیز از قدرت تجربه که سرنوشت تثبیت شده توسط ژن هایمان را تغییر می دهد در میمون های آزمایشگاهی دیده می شود. میمون هایی که که با تنوع خاصی از یک ژن به دنیا می آیند در صورتی که در طول دوران نوزادی رابطه نزدیکی با مادر خود نداشته باشند، در هنگام بزرگ شدن شدیدا پرخاشگر می شوند. اما میمون های دیگری که همین تنوع ژن را دارا هستند در صورتی که رابطه ای امن با مادر خود برقرار کرده باشند، در آینده پرخاشگر نخواهند شد. یک کودک بدون ارتباط با سطح هوشی پدر و مادرش می تواند طوری تربیت شود که در آینده باهوش شود و یک کودک نیز که باهوش متولد می شود نیز ممکن است به علت میزان و نوع تجاربی که در زندگی می یابد از سطح هوش اولیه بالاتر رفته و یا پایین تر برود.
 
دومین نکته مهم: 
بخش عمده شکل گیری اولیه اتصالات مغز در چند سال اول زندگی اتفاق می افتند:
مغز زندگی بیرون از رحم را در حالی آغاز می کند که تنها به اندازه یک چهارم اندازه بزرگسالی شکل گرفته است و هنوز کامل نیست. اما اندازه آن قبل از اینکه فرزندتان دو ساله شود تا سه چهارم اندازه بزرگسالی افزایش می یابد و تا پنج سالگی وزن و حجم آن تقریبا به اندازه بزرگسالی خواهد شد. یعنی در سال های اولیه زندگی شیوه ای که اطلاعات وارد ساختارهای مغز شده و پردازش می شوند تا حد زیادی تثبیت می شوند. 

این مسیرها و ساختارها مادامی که یادگیری ادامه دارد در سرتاسر زندگی مورد استفاده قرار می گیرند. بخشی از رشد عمده مغز در چندین سال اول زندگی در نتیجه گسترش ژن ها است، اما بخش دیگری از آن در نتیجه تجارب اولیه زندگی می باشد. محیط پیرامون یک نوزاد از همان آغاز بر سلول های درون مغز او تاثیر می گذارد. اکثریت اتصالات بین سلولهای عصبی یعنی " سیناپس ها " بعد از تولد بوجود می آیند. همانطوری که مغز شکل می گیرد، هر سلول عصبی چندین رشته عصبی را به بیرون می فرستد تا با سلولهای دیگر ارتباط برقرار کنند. سیناپس های بین سلولها مانند خطوط تلفن عمل می کنند و به سلولهای عصبی اجازه می دهند تا پیام های مغز را به یکدیگر ارسال کنند.

الگوی خاص اتصالات در مغز هر فرد اساس تمامی حرکت ها، افکار، خاطرات و احساسات او را تشکیل می دهد. مغز نوزادان تازه متولد شده مانند یک شبکه مخابراتی در داخل یک شهر است که در هر خانه ای خطوط اصلی وجود دارد، اما زمان و تجربه لازم است تا اتصالات خاص از خانه ای به خانه دیگر ایجاد شود. بنابراین مغز هر فردی نیز به تدریج اتصالات منحصر به فردش را توسط رشته هایی عصبی که هر زمان لازم است رشد می کنند، برقرار می سازد.

و این بیانگر چه موضوعی درباره کودک شما است:
یادگیری خیلی زودتر از رفتن به کودکستان آغاز می شود. در هر ساعت از روز که نوزاد از طریق تعاملات زبانی یا فیزیکی، با والدین، خواهر و برادر یا دیگران ارتباط برقرار می کند، آنگاه اتصالات عصبی شکل گرفته و حتی تغییر می یابند.

او گریه می کند و شما او را برمی دارید و یک اتصال ایجاد می شود: من اینکار را انجام دادم و آن اتفاق افتاد. هر زمان که شما پشت او را نوازش می کنید، به او غذا می دهید یا او را به یک مکان جدید می برید، اتصالات جدید ایجاد می شوند. مغز در واکنش به تجارب یک نوزاد و محیط پیرامون او جزء به جزء تکامل می یابد. در حقیقت شکل گیری، تغییر و حذف اتصالات عصبی وظیفه اصلی رشد اولیه مغز است. این یک روند خارق العاده است که زمینه ساز همه نوع یادگیری است.
 
سومین نکته مهم:
چگونگی استفاده از مغز می تواند چگونگی رشد آن را تحت تاثیر قرار دهد. 
تنها یک حکم کلی برای رشد مغز وجود دارد و آن این است که: اتصالات درون مغز بر مبنای نیاز رشد می کنند. مغز به این صورت تغییر می کند تا زنده بماند. ادامه حیات مغز به سازگاری مداوم با ورودی های جدید و تغییر شرایط بستگی دارد. کارهای روزمره مانند غذا خوردن، حمام کردن و بازی کردن سیناپس های خاصی را تقویت می کند، اما اتصالاتی که از طریق تکرار تقویت نمی شوند از بین می روند.

این فرآیند طبیعی " هرس شدن اتصالات عصبی " نامیده می شود. در یک بافت سلولی استفاده مکرر از مسیرهای عصبی به انرژی در حال حرکت میان سلولها اجازه می دهد که سریع تر و موثرتر جریان داشته باشد، در نتیجه این انرژی شخص را قادر می سازد که در افکار، صداها و مفاهیمی که اغلب با آنها کار می کند تخصص و تبحر یابد. در هر زمانی که هرس اتصالات عصبی با شتاب رخ می دهد، فرآیند دیگری وجود دارد که " میلین دار شدن " نامیده می شود. 

بیشتر بخوانید(( نشانه های دندان در آوردن کودکان ))

این فرآیند ارتباط بین سلول های مغز را در اتصالاتی که باقی می مانند تسریع کرده و موثرتر می سازد. میلین یک ماده چرب است که در اطراف بافت های عصبی رشد کرده و آنها را احاطه می کند و با این عمل به تکانه های الکتریکی که در طول بافت های عصبی عبور و مرور می کنند اجازه می دهد تا هنگام برقراری ارتباط میان سلول های مغز راحت تر و سریع تر جریان داشته باشند. 

به عبارت دیگر مغز به گونه ای طراحی شده است که در بعضی از زمان های خاص فرآیند یادگیری در آن راحت تر اتفاق می افتد. فرآیند ملین دار شدن در دو سال اول زندگی سریع تراتفاق می افتد. یعنی زمانی که مغز در حال پردازش اطلاعات مقدماتی کاملا جدید است: مانند زبان، دما، رنگ ها، صداها، بوها، چیزهای قابل لمس، علت ها و معلول ها، و مواردی مانند این که صورت یک انسان چه چیزی است و غیره. اینکه کدام اتصالات در مغز شکل می گیرند و کدام یک از آنها تا آخر باقی می مانند در ابتدا به تجارب اولیه فرد بستگی دارد. به عنوان پدر و مادر این قدرت را دارید که برخی از مسیرهایی که در مغز فرزندتان ایجاد می شود و اینکه کدام یک از آنها بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند را تحت تاثیر قرار دهید. کارهای مهمی که می توانید انجام دهید عبارتند از: تکرار و استمرار و تقویت مثبت.
  چهارمین نکته مهم:
شکل گیری اولیه مغز نسبت به تغییر مقاوم است:
ساختارهایی از مغز که مسئول پردازش عواطف هستند خیلی زود شکل می گیرند. دانستن این حقیقت از اهمیت بسزایی برخوردار است چرا که این ساختارها به ایجاد واکنش های عاطفی کمک می کنند که این امر به معنای توانایی تطبیق واکنش های عاطفی بسیار مناسب با شرایط موجود است. و این بیانگر چه موضوعی درباره فرزند شما است: تاثیرات داشتن یک بخش عاطفی قوی که پا بر جا باقی می ماند این است که پیامدهای مثبتی برای رشد آینده مغز خواهد داشت. اگر یک کودک در آغاز یک جنبه عاطفی قوی داشته باشد، احتمال دارد که انعطاف پذیر بوده و قادر باشد که از عهده فشارهای روحی در زندگی بربیاید. تمامی سیستم هایی که اطلاعات لازم برای ایجاد یک زمینه دائمی و پایدار برای بهترین نوع یادگیری را پردازش می کنند در یک محیط قابل پیش بینی که توسط والدین و از طریق کارهای زیر فراهم می شود پیشرفت می کنند: ایجاد زمینه برای تجربه های جالب ایجاد یک حس قوی امنیت و اطمینان در آغوش گرفتن و نوازش کردن محبت آمیز کودکان به صورت مکرر سهیم شدن با کودکان در دیدن و شنیدن چیزهای جالب خبر بد این است که عکس این مطلب نیز صادق است: اگر کودکان در محیط های آشفته و نامناسب زندگی کنند، تاثیرات ناشی از این مساله نیز نسبت به تغییرات مقاوم خواهد شد. 
پ
بیشتر بخوانید(( از دیس لکسی چه میدانید ؟))
 
پنجمین نکته مهم: 
هیچ وقت دیر نیست! .
برای تحت تاثیر قرار دادن شکل گیری مغز هیچ وقت دیر نیست. مغز در واکنش به اطلاعاتی که از محیط دریافت می کند ظرفیت دائمی و قابل توجهی برای دوباره سازماندهی کردن خود دارد. محققان این فرآیند را " انعطاف پذیری عصبی " می نامند که در تمامی سنین اتفاق می افتد. این فرآیند هم افزایش در تعداد اتصالات بین سلولهای عصبی را در بر می گیرد و هم تغییرات فیزیکی در شکل ساختاری. اتصالات انعطاف پذیری عصبی در طول عمر زمینه همه نوع یادگیری و خاطره است و همچنین نشان می دهد که چگونه مغز عملکردهای مختلفی که به دنبال آسیب های جدی مختل می شوند را دوباره بازیابی و احیا می کند. 
کودکان در هر سنی که باشند می توانند از فواید سه اصل مهم توجه، ایجاد رابطه صمیمی و برقراری ارتباط ، بهره ببرند. مهمترین کاری که پدر و مادر می توانند انجام دهند برقراری یک رابطه پایدار و محبت آمیز است که به تعاملاتی مکرر، هدفمند و تاثیر پذیر با کودکشان می انجامد.