دانلود رایگان رمان آغوش غریب pdf عاشقانه ای جذاب - مجله گوپی

رمان آغوش غریب نوشته ی فاطمه زهرا سعیدی می باشد.رمان آغوش غریب داستان دختری را روایت می کند که به خاطر انتقام نقص عضو می شود و زندگی او دگرگون می شود.

14399
دانلود رایگان رمان آغوش غریب

دانلود رمان آغوش غریب
 
 معرفی رمان آغوش غریب:
 رمان آغوش غریب نوشته ی فاطمه زهرا سعیدی می باشد.رمان آغوش غریب داستان دختری را روایت می کند
 
که به خاطر انتقام نقص عضو می شود و زندگی او دگرگون می شود.
 خلاصه ای از کتاب:
 داشتم آروم از پله ها می اومدم پایین،انقدر آروم که اگه مورچه ای هم از کنار پام رد شد صدای پاهاشو
 
بشنوم!هر پله ای که می اومدم پایین یه لبخند هم می نشست رو  لبام،اما دقیقاً وقتی که فکر می کردم
 
پله ی آخر رو دارم رد می کنم رامیال داد زد و  گفت
 
 دستمو گرفتم به نرده ها و آروم رفتم بالا و نگاه نگران رامیال رو پشت سرم حس می کردم.وقتی رسیدم به
 
دم در اتاقم،داخل شدم و درو بستم.بعد یه قطره اشک چکید رو گونه م و مچ پام تیر کشید
 
 دیبا مقصر نیست و تنها کسی که مقصر این قضیه س منم.منی که بدون شناخت از مرد روبروم وارد
 
خونه ش شدم و چشممو روی همه ی عقایدم بستم.اومد نزدیک تر و

دستش نشست رو تیره ی کمرم.چشمهامو بستم و اولین قطره ی اشکم چکید رو

گونه م.نفسهای داغش گردنمو می سوزوند و صدای نحسش پیچید تو گوشم:

-گریه نکن چون اونوقت عصبی می شم.

به سختی نفس می کشیدم و با این حرفش اشکام یکی پس از دیگری از هم سبقت گرفتند.

سرشو آورد عقب و به صورتم نگاه کرد،بعد با دستش اشکامو پاک کرد و گفت: -خاصیتتون اینه که وقتی
 
گریه می کنین چشمهاتون به طرزِ عجیبی زیبا می شه!
 
 دیبا همیشه آرزوش این بود که تو مسابقاتِ دو میدانی شرکت کنه ولی هیچ وقت نمی تونست و
 
این تازه یکی از آرزوهاش بود که بعد از اون اتفاقِ کذایی بهش نمی رسید.

هر کی ازم می زد جلو صورت دیبا پشت پلکام نقش می بست و باعث میشد تندتر بدوم و بزنم جلو
 
،انگار با دیدن چشمهای معصوم دیبا قدرت می گرفتم!
 
 سعی کردم آرامش خودم رو حفظ کنم تا خانواده م،مخصوصاً رامیال به چیزی شک  نکنند چون
 
اونوقت همه چی بهم می ریخت...
 
 حتما ادامه ی این رمان عاشقانه رو مطالعه کنید.
 
برای شما رمانی آماده کرده ایم به نام  رمان آشوب آرام حتما همین الان این رمان عاشقانه رو
 
دانلود و مطالعه کنید.