دانلود رایگان رمان همخونه شرقی pdf _ مجله مادر و کودک گوپی
دانلود رایگان رمان همخونه شرقی pdf _ مجله مادر و کودک گوپی
رمان همخونه شرقی نوشته ی سميه سادات هاشمی جزی می باشد.داستان همخونه شرقی در مورد دختری باهوش و استعداد زیادی است که برای ادامه تحصیل با مشکلاتی روبرو می شود...
مسعود شجاعی
1399/11/9
3 نظر
12286 بازدید
عنوان حجم دانلود
دانلود رایگان رمان همخونه شرقی 3 مگابایت

دانلود رمان همخونه شرقی

 

معرفی رمان همخونه شرقی:  

رمان همخونه شرقی نوشته ی سميه سادات هاشمی جزی می باشد.
 
داستان همخونه شرقی در مورد  دختری باهوش و استعداد زیادی است که برای ادامه تحصیل با
 
مشکلاتی روبرو می شود...

خلاصه ای از کتاب:

صدای هق هق گریه اش را با دستانش خفه می کرد.
 
به دور خود بی هدف و مستأصل می چرخید .

صدای پدرش از دیروز هزاران بار مانند سیلی محکمی به صورتش خورده بود
 
و درد سیلی نخورده تمام وجودش   را گرفته بود.
 
هر بار ناباورانه از خود میپرسید:_چرا؟گرمای تیرماهی بیش از بیش کلافه اش میکرد.
 
دستی به لب هی روسری اش کشید و با کینه ای هرچه تمام تر روسری اش
 
را به سمت تخت خواب پرتاب کرد. نفسش تنگ  شده بود.
 
به سمت پنجره بزرگ اتاقش رفت. پیشانی اش را روی شیشه گذاشت .

نفس هایش بلند شده بود. احساس خفگی امانش را بریده بود.
 
هوا میخواست! هوای تازه که نجاتش دهد...
  
اشک های بهار بی اراده بدون هیچ زحمتی می ریختن. روی قالی قرمز وسط اتاقش
 
دراز کشید اشک های نا آشنا انگار صدای ناله داشتن؛
 
بهار با دردی آشکار و صدای خش دار نالان گفت:  -برای کارشناسی نذاشت برم دانشگاه شریف
 
حرفش رو گوش دادم، نمک نشناس نبودم، بالاخره بابا خیلی

روم غیرت داره توی شهر خودمون موندم خودت میدونی با چه زحمتی
 
توی شهر به این کوچیکی بهترین مقاله ها رو فرستادم کم یا زیاد همیشه نتیجه
 
کارهام خوب بوده اما برای ارشد قضیه اش مثل کارشناسی نیست...

حاج حسین جا خورده کمی سکوت کرد اين پيشنهاد بسيار غير منتظره بود
 
امير حسين 15سال بود به ايران  نيامده كمي فكر كرد و خدا می دانست
 
که از این درخواست پرویز در دلش چلچراغ روشن شد اما نگران برخورد

بهار بود حاج حسین خود را بی میل نشان داد دستی به قالی های روی دیوار کشید
 
پرویز متوجه شد که دو دل  است به طرف حاج حسین رفت
 
برادرش را محکم در آغوش فشرد و مرد 50 ساله چنان گریه کرد
 
که حاج  حسین اشکش درآمد:...
 
حتما ادامه ی این داستان جالب رو مطالعه کنید. 
 
 برای شما رمان عاشقانه ی دیگری آماده کرده ایم به نام نیم دیگر من حتما این رمان جذاب رو دانلود و مطالعه کنید.

نظرات کاربران پیرامون این مطلب

انصراف از پاسخ به کاربر
 
پرسش
موافقم0
مخالفم2
N.a  (دوشنبه 31 مرداد 1401)
کاش نویینده این رمان رو میدیدم و ازش میپرسیدم هدفش از گند زدن به آخر رمان چی بوده؟ پشیمونم از خوندنش
پرسش
موافقم1
مخالفم0
نانی  (جمعه 30 تیر 1402)
رمان بسیار زیبا و اموزنده ای بود اینکه هیچکس فکرشو نمیکرد بهار چه تصمیمی میگیره عین حقیقت بود در زندگی واقعی کمتر کسی میتونه خیانت رو ببخشه
پرسش
موافقم1
مخالفم0
Sodabe  (جمعه 30 شهریور 1403)
سلام عالی واقعا انگار یک زندگی واقعی جلوی چشمام بود اصلا رمان ربطی به همخونه شدن نداشت رمانی بود که سوم شخصش عالی روایت شد و واقعا بهار رو یه دختر نمونه تعریف نکرد