این ملوان خسته و عصبانی، معمولاً کاری به کار کسی نداشت و تنها میخواست روزهای خود را درکنار معشوقهاش «آلیو» سپری کند، ولی رقیب عشقی قویهیکلی به نام «بلوتو» داشت که همیشه مزاحم او میشد و کار را خراب میکرد. در اینجا بود که ملوان زبل به سراغ یک قوطی اسفناج رفته و با بلعیدن تمام محتویات آن، ناگهان تبدیل به یک قهرمان قدرتمند شده و با بازوهایی درشت به سراغ بلوتو میرفت و حسابش را میرسید. همین قضیه هم باعث شده بود در ایران (و احتمالاً سایر نقاط دنیا) اسفناج برای کودکان به سمبلی برای قدرت تبدیل شود