رمان گاه دیر گاه زود اثری است که در صفحه به صفحهٔ آن ردی از عشق یافت میشود، گاه عشق به میهن و میهندوستی و گاه عشق به معشوقهای زمینی، سرگذشتی تماما گره خورده به عشق که در دیار افغانستان به وقوع میپیوندد و ماجرایی سراسر شاعرانه به قلم فریبرز یداللهی، روایتی از شخصیتی که از خاستگاه اصلی خود فاصلهٔ زیادی دارد و تلاش می کند برخلاف سختیهایی که وجود دارد آشفتگیهای موجود در افغانستان را نمایان سازد و در این بین عشقی که میان خود و «مانلی» وجود دارد به او در این مسیر انگیزه بیشتری میدهد.