خانواده نخستین و اساسی ترین نهاد هر جامعه است زیرا تولد هر فردی در آنجا صورت می گیرد. هر فردی زندگی اجتماعی خود را از بطن خانواده شروع می کند و سپس با طی دوره های رشد وارد سایر نهادهای اجتماعی می شود. ساختار اولیه شخصیت هر فرد در خانواده شکل می گیرد.
اگر خانواده کارکردهای خود را در زمینه های مختلف زیستی، فرهنگی، تربیتی، روانی و اجتماعی به شیوه درستی انجام دهد می تواند افرادی با شخصیت سالم و متعادل به جامعه تحویل دهد در غیر این صورت اختلالات روانی و تعارضات شخصیتی در جامعه نمودار خواهد شد.کودکی که متولد می شود کامل ترین امکانات رشد را دارد. آمادگی آن را دارد که به کامل ترین و شایسته ترین وجهی پرورش یابد، فقط کافی است عادی به دنیا بیاید و خانواده و محیطی مناسب در اختیار داشته باشد. مشکلات جسمی، عاطفی و رفتاری کودکان از نتایج اجتناب ناپذیر فقر، بیماری، جهل، بدرفتاری، نابسامانی های خانوادگی، کاستی های آموزشی، فرهنگی و اجتماعی است.بسیاری از خانواده ها آشنایی کافی در زمینه رشد و پرورش فرزندان شان ندارند و به این ترتیب گروه بزرگی از کودکان در معرض مخاطرات جسمی، عاطفی و اجتماعی قرار می گیرند.در این سلسله مقالات سعی بر آن است تا نیازهای روانی کودک در مراحل سنی مختلف رشد (شیرخوارگی، نوپایی، خردسالی، دوران قبل از بلوغ- نوجوانی) طبق اصول روانشناسی بررسی شود تا با شناخت و پاسخ متعادل و مناسب به نیازهای روانی به عنوان عامل اساسی در بهداشت روان و آموزش و پرورش انسان، خانواده رسالت خود را در تربیت کودکان سالم و پیشبرد جامعه به بهترین نحو ممکن ایفا کند.لازم به تذکر است که نیازهای رشد روانی و عاطفی کودک در مراحل سنی نامبرده متفاوت است و موفقیت در هر مرحله پایه یی برای موفقیت در مراحل بعدی و ایجاد شخصیت سالم است.طبق طبقه بندی مراحل سنی، تکامل کودک از بدو تولد یا یک سالگی مرحله شیرخوارگی نامیده می شود.
طبق تیوری اریکسون از تولد تا یک سالگی در ارتباط با کسب اعتماد با غلبه بر عدم اعتماد است. اولین و مهم ترین نشانه برای ظهور یک شخصیت سالم یک اعتماد بنیادی است. برقراری اعتماد اساسی در سال اول ظهور می یابد و موفقیت در کسب این پدیده پایه یی برای موفقیت های بعدی رشد و تکامل است.اعتماد به معنی اعتماد به خود، دیگران و دنیای پیرامون است. عامل مهم در رسیدن به این پدیده کفایت ارتباط والد (شخص مراقبت کننده) و کودک و مراقبتی است که دریافت می کند. تنها تامین غذا، گرما و سرپناه برای پیدایش این حس قوی کافی نیست. در واقع ماهیت کلی ارتباط بین فردی بین والد و شیرخوار مهم است و هر دو باید یاد بگیرند که نیازهای خود را به طور رضایتبخش برآورده کنند. عدم اعتماد می تواند در رابطه با یأس ایجاد شود.
مثلاً اگر والدین نیازهای کودکان را قبل از بیان آنها تامین کنند باعث می شود شیرخواران توانایی کنترل محیط را یاد نگیرند و اگر برطرف کردن نیاز آنها همراه با تاخیری طولانی باشد، شیرخوار به طور دایم یأس را تجربه می کند که باعث عدم اعتماد به دیگران می شود. پس ثبات در مراقبت او اساسی است. تحریک حس لمس در جریان اعتماد بسیار مهم است.اریکسون سال اول را به دو مرحله دهانی- اجتماعی تقسیم می کند. مرحله دهانی سه، چهار ماه اول است که مهم ترین فعالیت اجتماعی کودک در آن دوره مصرف غذا است. به مرور با کنترل بهتر بدن مثل تولید صدا، حرکات ارادی دست ها و... شیرخوار برای ارتباط با دیگران از رفتارهای پیچید ه تر استفاده می کند مثل بالا بردن دست ها برای بغل کردن به جای گریه کردن.
در مرحله دوم شیوه فعال و تهاجمی به شکل گاز گرفتن پدیدار می شود. در واقع شیرخواران یاد می گیرند چیزهایی متعلق به خودشان است لذا می توانند آنها را تصرف کرده و کنترل نسبتاً کاملی روی محیط داشته باشند.شیرخوار در این مرحله با اولین کشمکش ها روبه رو می شود. چنانچه از شیر مادر تغذیه می کند خیلی زود یاد می گیرد گاز گرفتن باعث می شود مادر ناراحت شده و پستان خود را بکشد. گاز گرفتن می تواند سبب تسکین درد ناشی از رویش دندان شود یا حس قوی قدرت یا کنترل باشد. حل رضایتبخش این کشمکش ارتباط مادر- کودک را تقویت می کند. (مثل استفاده از پستانک به عنوان راه حل) بنابراین اعتماد تنها در ارتباط با یک شخص یا یک چیز به وجود می آید و در بروز این اعتماد مراقبت ثابت و حاکی از عشق و محبت به وسیله مراقبت کننده وی اساسی است. عدم اعتماد زمانی ایجاد می شود که تجارب کسب اعتماد ناقص باشد، وجود نداشته باشد یا نیازهای اساسی به طور متناقض برآورده شود.
به هر حال به مرور که شیرخوار بزرگ تر می شود و تحرک او افزایش می یابد والدین نیاز به برقراری محدودیت هایی دارند تا بتوانند از ایجاد صدمات برای شیرخوار جلوگیری کنند و هم اینکه از وقوع مسایلی مانند کج خلقی و رفتارهای آشوبگر جلوگیری کنند.شیوه های انضباطی مناسب برای این سن صدای تحکم آمیز یا یک نگاه اخم آلود است. تاکید بر این نکته دومی ضروری است که توجه و رسیدگی زیاد در چهار، شش ماه اول سبب لوس شدن نمی شود و دانستن اینکه کودکان نیازهای خود را با گریه نشان می دهند و پاسخ والدین نسبت به گریه در بدو شیرخوارگی نمی تواند پیامد لوس شدن را به همراه داشته باشد.
زهرا سوهانی
روزنامه اعتماد www etemaad ir