بسیاری از افراد با ناتوانی یادگیری، در برقراری روابط اجتماعی مشکل دارند. این مشکل درباره افرادی که علاوه بر مشکلات یادگیری، مشکلات رفتاری نیز دارند، دوچندان می شود. آنها حتی ممکن است در سال های اولیه زندگی خود از سوی همتایان طرد شوند و خودپنداره آنها تضعیف گردد. این عوامل بر روابط اجتماعی فرد در بزرگسالی نیز تاثیر می گذارند. علاوه بر اینها تجارب طرد و مورد غفلت واقع شدن به شکل گیری الگوهای رفتاری متفاوتی می انجامد. اغلب کودکانی که طرد می شوند رفتارهای پرخاشگرانه و مخرب بروز می دهند در حالی که کودکانی که مورد غفلت واقع می شوند بیشتر گوشه گیر و به هراس اجتماعی مبتلا می شوند. این مشکلات معمولا در کودکستان نمایان می شوند.
همچنین افراد با ناتوانی یادگیری معمولا در مهارت های اجتماعی مشکل دارند. آنها از مهارت های لازم برای حل مسایل اجتماعی، تفسیر نشانه های اجتماعی، پاسخ متناسب به تفکرات و احساسات دیگران و هماهنگی بین گفتار و رفتار برخوردار نیستند. اغلب دانش آموزان با ناتوانی یادگیری متوجه نمی شوند که برخی از رفتارهای آنها دیگران را ناراحت و کلافه می کند. آنها در درک جنبه های رفتار دیگران مشکل دارند و قادر نیستند خود را جای دیگران قرار دهند. همچنین برخی از شواهد پژوهشی نشان داده اند افراد با ناتوانی یادگیری در معرض خطر ابتلا به افسردگی هستند و در کل مضطرب تر از سایر دانش آموزان هستند.
آنها در مقایسه با همتایان بهنجار خود رفتارهای نامناسب و غیرانطباقی بیشتری بروز می دهند، به آسانی دچار ناکامی می شوند، رفتارهای مشکل ساز مانند برون ریزی را به کرات نشان می دهند و مدت زمان اندکی را به انجام تکالیف خود اختصاص می دهند. عدم توانایی در کاربرد زبان مانند قدردانی از دیگران نیز ممکن است موجب طرد افراد با ناتوانی یادگیری شود. علاوه بر این، پیشرفت تحصیلی پایین نیز موجب طرد آنها می شود چرا که اغلب دانش آموزان ترجیح می دهند با دانش آموزان زرنگ رابطه برقرار کنند و البته باید توجه داشت که افراد با ناتوانی یادگیری، گروهی نامتجانس هستند و تمامی آنها مشکلات اجتماعی ندارند. برخی از دانش آموزان با ناتوانی یادگیری تمایلی به برقراری روابط اجتماعی با دیگران نشان نمی دهند. این مساله موجب بروز احساس تنهایی و از دست دادن فرصت برای کاربرد مهارت های اجتماعی می شود و در نتیجه روابط اجتماعی فرد بتدریج کاهش یافته و احساس تنهایی او افزایش می یابد و تمام این عوامل به شکل گیری ساختار شخصیتی ضعیف در این دانش آموزان می انجامد.
● آموزش دانش آموزان با ناتوانی یادگیری
اغلب دانش آموزان با ناتوانی یادگیری با توجه به ویژگی های روانشناختی و رفتاریشان، یادگیرندگان غیرفعال تلقی می شوند. آنان قادر نیستند راهبردهای یادگیری را در حل مسایل تحصیلی شان به کار ببرند و توانایی های خود را باور ندارند. این ویژگی ها سبب می شود آنها نتوانند به طور مستقل مشکلات تحصیلی خود را حل کنند و در نتیجه به دیگران متکی می شوند. اغلب آنها تکالیف و فعالیت های خود را بدون حمایت و کمک معلم و اطرافیان انجام نمی دهند. اینجاست که اگر والدین نتوانند به فرزندان خود کمک کنند، بسیاری از دانش آموزان با ناتوانی یادگیری در تکالیف منزل با مشکلات بسیاری مواجه می شوند. در واقع شکست در انجام تکالیف، حواس پرتی و فراموش کردن تکالیف از مهم ترین دلایل ناتوانی این دانش آموزان در تکمیل تکالیف در منزل است.
در واقع پس از خانه، بیشترین اوقات دانش آموزان در مدرسه سپری می شود، به همین سبب اهمیت بسزایی دارد. اگر چه در مدرسه اغلب برنامه های آموزشی با توجه به دستاوردهای تحصیلی طراحی می شوند، به نظر می رسد توجه به مسایلی نظیر افزایش عزت نفس و وجود احساس شادی و حسرت در این دسته از دانش آموزان، ضروری است. امروزه در بسیاری از کشورها به دانش آموزان با ناتوانی یادگیری، خدمات ویژه ای ارایه می شود تا تفاوت های آنها با دانش آموزان بدون ناتوانی، جبران شود.
به طور کلی نگرش و ادراک معلم در مورد ناتوانی های یادگیری، بر تعامل او با این دانش آموزان تاثیر بسزایی دارد. گاهی برخی از معلمان پیشاپیش انتظار شکست تحصیلی این دانش آموزان را دارند و این مساله موجب می شود مشکلات یادگیری را درونی و غیرقابل کنترل تلقی کنند و این تصور را داشته باشند که نمی توانند تاثیر چندانی بر یادگیری آنان داشته باشند. اغلب دانش آموزان ناتوان در یادگیری، به سبب عدم درک کلامی معلم در انجام فعالیت های کلامی با شکست مواجه می شوند. این موضوع ممکن است موجب پرهیز دانش آموز از حضور در کلاس درس شود. می توان گفت موفقیت برنامه درسی این دانش آموزان به نوع رابطه معلم دانش آموز بستگی دارد. برقراری تماس با دانش آموزان با ناتوانی یادگیری در خارج از کلاس، مهربانی و عطوفت با آنها، توجه به تفاوت های فردی و نیازهای آنان و به کارگیری زبان به گونه ای مناسب از جمله مواردی هستند که به استحکام رابطه میان معلم و دانش آموز کمک می کنند.
معلمانی که دانش آموزان ناتوان خود را بخوبی می شناسند، مشکلات زندگی آنها را درک می کنند و با فشارهایی که دانش آموز در فرآیند یادگیری متحمل می شود آشنایی دارند، می توانند نتایج بهتری از آموزش کسب کنند.همچنین معلمان با رعایت برخی اصول ارتباطی مانند احترام متقابل و اعتماد، به کارگیری زبان ساده در گفتگو با والدین و بیان نقاط قوت دانش آموزان می توانند با والدین این دسته از دانش آموزان ارتباط موثر داشته باشند.
روزنامه جام جم www jamejamonline ir