ترکیب خلاقانه فناوری با اصول و شیوه های جدید آموزش و یادگیری، آموزش براساس کامپیوتر را بنا نهاد. در این رویکرد که می توان آن را نگاه سخت افزارانه و تکنولوژیک نامید، کامپیوتر و ماشین آموزشی به عنوان یک واحد منفرد و در شکل تکامل یافته تر در قالب تجمع و شبکه ای از کامپیوترها در یک موقعیت مکانی، به عنوان مدل و مبنایی برای آموزش و یادگیری مورد توجه بوده است. در دهه های پایانی قرن بیستم هم گرایی رایانه های قدرتمند با مخابرات، انقلاب اطلاعاتی را بنیان گذاشت و در کنار آن دانش و دانایی به عنوان شاخص اصلی توسعه یافتگی و پیشرفت، شالوده جامعه ای نوین را پی ریخت که از آن به نام جامعه معرفتی یا جامعه اطلاعاتی یاد می شود.
یونسکو (2005) دراین باره چنین اشاره کرده است: ویژگی برجسته فناوری های اطلاعات و ارتباطات این است که با گذر از محدودیت های زمانی و مکانی قادر است آموزش را در همه جا و در هر زمان برقرار سازد و به مثابه اهرمی پرقدرت دگرگونی در فرایند آموزش و یادگیری را محقق سازد. از نظر بسیاری از متخصصان آموزش، فناوری های نوین اطلاعاتی با فراهم آوردن امکان فعالیت و استقلال بیش تر فراگیران با توسل به فرصت های جدید، هم فکری در طرح های علمی در سراسر مرزها و در میان فرهنگ های مختلف، امکان یادگیری از یکدیگر و دسترسی به رشته ای گسترده از اطلاعات، زمینه را برای انقلاب آموزشی آماده می کنند.
● جامعه اطلاعاتی و ضرورت نوسازی در نظام و فرایند آموزش و یادگیری
بر پایه چنین تحولات نظری و عملی در نخستین سال های هزاره سوم و در سپیده دمان قرن 21، از سوی سازمان ملل و نهادهای وابسته به آن موضوع جامعه اطلاعاتی به عنوان جامعه ای نوظهور مطرح شد و بر همین اساس، طی دو اجلاس عالی جهانی (ژنو 2003 و تونس 2005) اصول، برنامه عملی و راهکارهای تحقق سیاست ها و برنامه ها در سطح بین المللی، منطقه ای و ملی برای تحقق جامعه مبتنی بر دانش و متکی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات مورد بررسی و توجه قرار گرفت. بنابراین می توان گفت در جهان امروز همکاری و تعامل بیش تر میان نظام های آموزشی با فناوری های اطلاعات و ارتباطات زمینه ساز اصلاح و نوسازی در نظام های آموزشی و تحول در الگوهای آموزش و یادگیری به شمار می آیند. بر این اساس است که در حال حاضر کشورهای مختلف هر کدام به فراخور دانش و توانایی خود در حال توصیف، تبیین و کسب تجربه در این باره و بهره گیری حد اکثر و کار آمد از فناوری های اطلاعات و ارتباطات برای توسعه و بهبود فرایند های آموزش و یادگیری هستند.
● هم افق شدن فناوری های اطلاعاتی با نظریه های جدید یادگیری
رویکردهای جدید یادگیری در حال تاثیرگذاری بر الگوهای آموزش و یادگیری است. در این میان فناوری های اطلاعات و ارتباطات به ویژه اینترنت و شبکه وب محیط و ابزار مناسبی برای عملی شدن این دیدگاه ها به شمار می آید. در چنین شرایطی الگوهای نوین آموزش و یادگیری با به کار گیری فضای مجازی و محیط های الکترونیکی در حال تغییر نقش مربیان و مدرسان از تنها منبع دانش به راهنما و تسهیل کننده امر یادگیری هستند تا آنان به جای انتقال داده و اطلاعات بتوانند فراگیران را در مسیر جست وجو، انتخاب، و حل مساله و نیز پرورش مهارت های اندیشیدن مانند تفکر انتقادی و تفکر خلاق یاری دهند. در این چارچوب و مبتنی بر این رویکرد کانون کنترل روند یادگیری از معلم به یادگیرنده و فراگیر منتقل می شود. حتی می توان گفت در اثر این تحول مرکزیت یادگیری در یک محیط تعاملی و همکاری گروهی استوار می شود.
دانش آموزان و دانشجویان و معلمان و استادان، معانی، مفاهیم، ادراک و شیوه عمل مناسب را در تعامل و همکاری با یکدیگر می سازند و این به معنای فاصله گرفتن از مدل های جاری در آموزش به حساب می آید. به نظر می رسد یادگیری الکترونیکی فرآیندی است که با فاصله گرفتن از الگوی آموزش صنعتی و بهره گیری هم زمان از رویکرد های نوین یادگیری و فناوری های ارتباطات و اطلاعات، امکان ارتباط دو سویه بیش تر و گفت وگوی بین یادگیران را به صورت فرد به فرد، فرد با گروه و گروه با گروه ممکن می سازد. همچنین فناوری اطلاعات و ارتباطات نقاط ضعف آموزش از راه دور را برطرف ساخته است. این کاستی ها عبارت بودند از: تماس چشم در چشم، تماس گوش به گوش و کاستی ناشی از چشم بر ساعت داشتن دانشجو و هم کنشی با استاد، به این ترتیب اینترنت و شبکه وب امکان آموزش تعاملی و مبتنی بر همکاری برای نظام آموزش از راه دور را نیز فراهم کرده است.
به بیان دیگر ابزارهای نوین ارتباطات و اطلاعات، زمینه ساز و فراهم کننده شرایط جدیدی در محیط و فرایند یادگیری هستند. فناوری های اطلاعاتی الگوی نوینی از یادگیری را ترویج می کنند که مرکز ثقل آن یادگیرنده است که از رهگذر آن، یادگیرنده صرفا توسط استاد، راهنمایی می شود و معلم یا استاد در جایگاه یک ناظر و تسهیل کننده از طریق کاربرد فناوری های نوین، به فرایند یادگیری دامن می زند و دسترسی به منابع متعدد اطلاعاتی را در ورای کتاب درسی ممکن می سازد و امکان تعامل دانش آموزان با یکدیگر و محتوا را میسر می کند. مهم آنکه در سال های پایانی قرن بیستم و در کنار این تحولات تکنولوژیک، جهانی شدن که شالوده آن را دانش، پیشرفت اقتصادی، بین المللی شدن تبادلات بشری، گردش آرا و اطلاعات و شیوه های تازه تولید و توزیع ثروت تشکیل می دهد، زمینه ساز گذر جوامع از الگوی اقتصاد صنعتی به اقتصاد اطلاعاتی شد. یکی از ابعاد این تحول تجدید ساختار در نظام آموزش سنتی و نوسازی در فرایندهای آموزش و یادگیری است. در چنین فضای فکری و نگرشی، کمیسیون بین المللی آموزش برای قرن 21 (یونسکو، 1996) اعلام کرد که جوامع باید بر تنش های موجود جهانی و محلی، جهانی و فردی و تعارض میان سنت و تجددگرایی غلبه کنند.
در نتیجه این مباحث کمیسیون چهار محور را به عنوان شالوده دانش توصیف و مورد توجه قرار داد که عبارتند از: آموزش برای هم زیستی ، آموزش برای دانش ، آموزش برای عمل و آموزش برای بودن . همچنین در گزارش یونسکو با موضوع آموزش درباره جامعه اطلاعاتی (2003) درباره اینکه آموزش در قرن 21 باید حاوی چه شرایط و ویژگی هایی باشد آمده است: غالب متخصصان بر این باورند که آموزش در قرن 21 باید هر چه بیش تر بر توانایی برقراری ارتباط، کار در گروه ها، تفکر انتقادی، سازگاری با تغییر، نوآوری، خلاقیت و آشنایی با فناوری های نوین تمرکز کند. در کنار این پیامدهای شناختی، آموزش مهارت های زندگی به طور فزاینده به عنوان یک ابزار اساسی برای زندگی قلمداد می شود. در دو اجلاس جهانی علم و تعهد اجتماعی (بوداپست، 1998) و آموزش عالی در قرن 21 (پاریس، 1998) نیز علاوه بر تاکید بر مواردی که به آن اشاره شد، اتخاذ رویکردهای نوین آموزشی برای پیوند هر چه بیش تر میان آموزش و تحصیلات عالی با نیازهای جامعه و بازار کار، پیوند دانشگاه با دیگر نهادهای اجتماعی، ایفای نقش در تولید دانش جهانی در عین توجه به نیازهای بومی و محلی، حرکت به سوی فراگیری الکترونیکی و ایفای نقش در توسعه پایدار جهانی مورد تاکید قرار گرفت.
به علاوه شرکت کنندگان در این اجلاس ها با توجه به جهانی شدن، تحولات ناشی از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی و دیگر تحولات اجتماعی و اقتصادی، یادآور شدند محیط های آموزش و یادگیری می بایست اصلاح، نوسازی و تغییر یابند. این مطالعات و کنفرانس های بین المللی، چارچوب و برنامه جدیدی برای تفکر و عمل برای توسعه نظام های آموزشی ایجاد کردند. به ویژه پس از بیانیه هزاره سازمان ملل (2000) که اهداف توسعه هزاره را برای فراهم آوردن محیط ملی و جهانی برای رشد توسعه اقتصادی و اجتماعی به تصویب رساند، سیاست گذاران، متخصصان و پیشگامان آموزش متوسطه و آموزش عالی به این جمع بندی رسیدند که نظام های آموزشی برای آماده سازی فراگیران و پرورش انبوهی از افراد با مهارت های لازم برای یک اقتصاد مبتنی بر صنعت و کشاورزی ،کارآمد نشان داده اند، اما دانش و مهارت های کافی و مورد نیاز برای ایفای نقش در جامعه و اقتصاد دانش محور و نیازهای قرن بیست و یکم را در اختیار فراگیران نمی گذارند.
حسین ابراهیم آبادی
آتیه www modernpsy com