یادگیری مشارکتی

یادگیری مشارکتی

ما باید رفتار کودکان را در زمینه رشد شناختی و ذهنی آنان درک کنیم. ممکن است رفتاری که برای یک جوان 20 ساله نامناسب به نظر می آید برای یک کودک 5 ساله کاملاً; معقول باشد. آنچه از پی می آید انتظارات متناسب و مقتضی از دانش آموزان دوره های متفاوت تحصیلی را نشان می دهد.
گروه آموزش و پرورش گوپی
1399/2/12
0 نظر

برای فراهم آوردن یک محیط یادگیری در هنگام کار با دانش آموزان (کودکان) که طی آن فرصت های مناسبتری فراهم آید، 6 اصل زیر را پیشنهاد می کنیم:

 

1) برای رفتاری که از دانش آموزان خود انتظار دارید الگو و سرمشق باشید. اگر به عنوان معلم رفتاری را از دانش آموزان بخواهید که خود خلاف آن عمل می کنید قاعدتاً آنان نیز به انتظار و خواسته شما توجهی نخواهند کرد. برای مثال اگر از دانش آموزان بخواهید که به دقت به سخنان یکی از اعضای گروه گوش فرا دهند رفتار شما نیز باید نشان دهنده دقت و توجه به سخنان او باشد.

2) نحوه برخورد و رفتار با دانش آموزان باید متعادل و به دور از هرگونه تبعیض و تمایزی باشد. زیرا آنان به سرعت متوجه رفتار غیر منصفانه می شوند و این نکته را نیز به خوبی می فهمند که اصولاً انتظارات رفتاری معلم از برخی دانش آموزان فرق می کند.

3) هنگام تلاش برای افزایش رفتار مشارکتی، تشویق و تمجید الگوهای رفتاری پسندیده و قابل قبولی را در نظر داشته باشید و به رفتارهای ناشایست و غیرقابل قبول پاداش ندهید و التفات بی مورد نداشته باشید.

4) همه دانش آموزان می خواهند مورد مهر قرار گیرند بنابراین باید به همه آنان نشان بدهید که به آنها و آنچه برایشان اتفاق می افتد توجه کامل دارید.

زمانی که مرتکب خطایی شدند نشان دهید که با آن که عملشان غلط و غیرقابل قبول است خودشان مورد پذیرش و توجه هستند.

5) هدایت بعضی دانش آموزان برای مشارکت با دیگران کاری دشوار است. بعضی اوقات چنین دانش آموزانی همه طرح های تنظیمی شما را خنثی کرده و از بین می برند اما لازم است که شما در این زمینه کاملاً صبور و شکیبا باشید.

6) داشتن پشتکار و ثبات قدم برای برانگیختن علاقه و توجه بعضی دانش آموزان به امر مشارکت فعالیتی ارزشمند است. اگر چنین فعالیتی را انجام ندهید معلمی که سال بعد به جای شما می آید با مشکل مواجه خواهد شد.

● نمودار رشد و تکامل کودکان:

ما باید رفتار کودکان را در زمینه رشد شناختی و ذهنی آنان درک کنیم. ممکن است رفتاری که برای یک جوان 20 ساله نامناسب به نظر می آید برای یک کودک 5 ساله کاملاً معقول باشد. آنچه از پی می آید انتظارات متناسب و مقتضی از دانش آموزان دوره های متفاوت تحصیلی را نشان می دهد.

لازم به یادآوری است سنینی که کودکان طی آن انواع رفتارهای فهرست شده را نشان خواهند داد متفاوت است. بنابراین سطوح طبقه بندی شده تقریبی است.

▪ دوره پیش دبستانی:

در این دوره کودکان خود محورند و بیشتر متوجه خود و محیط خانه هستند. آگاهی و ادراک آنان از جهان به تجربه مستقیم محدود است. دارای دانش محدودی از جهان خارج از خانه هستند. نمی توانند نتایج و عواقب اعمالی را که خارج از تجربیات آنهاست پیش بینی کنند. قانون علت و معلول را صرفاً برمبنای تجربه عملی و واقعی (مستقیم) درک می کنند.

با توجه به این نکات می توان گفت که: در این دوره کودکان اساساً موقعیت ها را از دیدگاه خویش می نگرند و درک و ملاحظه دیدگاه افراد دیگر برای آنان بسیار مشکل است. مگر آنکه این دیدگاه عملی و واضح باشد. برای این کودکان محیط خانه منبع اصلی تامین امنیت است و به این سبب ممکن است مشکلات موجود در خانه (خانواده) به طریقی در رفتارهای نابهنجار و پرخاشگرانه آنان در مدرسه انعکاس یابد.

کودکان در این دوره کاملاً مراقب و مواظب اسباب بازیها و وسایل خود هستند اما حقوق مشابه دیگران را کمتر درک می کنند. به عبارت دیگر ممکن است به گونه ای رفتار و عمل کنند که ما آن را راه و روش خودخواهانه بنامیم.

ـ آنها مفاهیم انتزاعی از قبیل:

ما باید دیگران را هم در وسایل خود سهیم و شریک کنیم درک می کنند اما به آن پاسخ مثبت نمی دهند در حالی که به جملات ملموس و عینی نظیر: می خواهی با چه کسی عروسک بازی کنی؟ جواب می دهند و آن را می فهمند.

بسیاری از کودکان روابط میان اعمال خود و نتایج حاصله را درک نمی کنند آنها ذاتاً شیطان و بدجنس نیستند. برای مثال در این سن نتایج احتمالی حرکت ناگهانی به آن سوی خیابان را درک نمی کنند.

▪ دوره ابتدایی:

در این دوره از خود محوری دانش آموزان کاسته می شود و آنها به تدریج شروع به نگریستن به جهان پیرامون می کنند و خود به دیدگاه های افراد دیگر مانند اعضای خانواده و همسالان توجه می یابند.

دانش آموزان قادر به تفکر منطقی درباره روابط موجود میان پدیده ها هستند:

الف ) می توانند نتایج و عواقب اعمال مربوط به تجربیات گذشته و تجارب افراد دیگر را پیش بینی کنند.

ب ) می توانند تجارب گوناگون را به ترتیب و به گونه ای متوالی به خاطر آورند.

ج ) قادرند براساس تجربیات خویش امور متفاوت را با هم مقایسه کنند. در این دوره دانش آموزان تجارب گسترده تری از جامعه به دست می آورند.

با توجه به این نکات می توان گفت که: آنان می توانند بدون آنکه فقط بر افکار خود متمرکز باشند افکار و احساسات دیگران را درک کنند. همچنین در این مرحله درک مسایل و مشکلات افراد دیگر در دانش آموزان تقویت می شود. در این دوره دانش آموزان می توانند به تمرکز و تفکر درباره نتایج احتمالی اعمال و فعالیت های خود تشویق شوند و بدین ترتیب نظارت بیشتری بر رفتار خود داشته باشند. آنان می توانند در مورد تجربیات قبلی خود تفکر کرده واز فعالیتها و اعمال قبلی خود نتیجه گیری کنند.

آنان توانایی بیشتری برای کار با یکدیگر و نیز یادگیری از گروه همسالان کسب می کنند. در نظام آموزش و پرورش استرالیا که این مطالب با توجه به آن نوشته شده است دوره راهنمایی تحصیلی وجود ندارد.

▪ دوره متوسطه:

دانش آموزان در این مرحله به گونه فزاینده ای از جهان خارج از محیط و جامعه محلی خود آگاه می شوند. از نظر جنبه های شناختی در این مرحله بعضی دانش آموزان قادر به تفکر تعمیمی یا استقرایی هستند.

بعضی دانش آموزان آگاهی بیشتری در زمینه ویژگی های نمادی زبان کسب می کنند. آنان مفهوم تعبیر را درک می کنند و دیدگاهی تاریخی به دست می آورند. با توجه به کاهش حس خودمحوری، توانایی بیشتری در زمینه روابط اجتماعی کسب می کنند و می توانند در فعالیت های گروهی مشارکت داشته باشند.

با توجه به این نکات می توان گفت که: دانش آموزان این دوره می توانند ادراک وسیعتری از مسایل و موضوعات اخلاقی جامعه و جهان اطراف خود داشته باشند. می توانند تعمیمها و قواعدی درباره رفتار را بر مبنای تجارب و مشاهدات خویش سازمان دهند. ممکن است رفتار آنان از طریق گروه همسن و سال تحت نظارت قرار گیرد. این گروه فشاری بر اعضای خود اعمال می کند تا آنان را در مسیرهای قابل قبول و مناسب قرار دهد.

دانش آموزان این دوره می توانند در موقعیت های یادگیری با یکدیگر کار کنند و در این زمینه یار و یاور هم باشند. دانش آموزان می توانند در این مرحله درباره تاثیرات نمونه های خاصی از رفتار در موقعیت های ویژه فرضیاتی بسازند. آنان قادر به درک چرایی انواع خاصی از رفتار در موقعیت های به خصوص هستند و می توانند این موضوعات را در یک سطح انتزاعی مورد بحث قرار دهند.

● بخش اول:

▪ برنامه درسی: برنامه ریزی برای ارضای نیازهای دانش آموزان:

همه تجربیاتی که دانش آموزان در مدرسه کسب می کنند قسمتی از برنامه درسی <مدرسه> است اعم از اینکه این تجربیات از قبل طراحی شده یا نشده باشد. از لحظه ای که دانش آموزان به مدرسه قدم می گذارند در واقع وارد آن محیط یادگیری می شوند که ما برای آنان ایجاد کرده ایم.

در زیر با وضعیت دو مدرسه آشنا می شوید:

ـ مدرسه الف: در این مدرسه دانش آموزان بعد از ورود به آموزشگاه با هم کلاسان خود سلام و احوالپرسی کرده و با یکدیگر بازی می کنند. عده ای از آنان به آرامی در حیاط مدرسه باهم گفتگو می کنند و عده ای به سمت زمین بازی (ورزش) می روند. بعضی دیگر نزدیک زنگ شروع کلاس، اسبابها و وسایل خود را در کیف هایشان می گذارند و در صورت نیاز به معلمان کمک می کنند. و عده ای هم به فعالیتهای کلاسی می پردازند. راس ساعت 8 بامداد زنگ شروع کلاسها نواخته می شود و دانش آموزان مستقیماً به طرف کلاسهای خود حرکت می کنند.

ـ مدرسه ب: دانش آموزان کلاسهای بالاتر بعد از رسیدن به آموزشگاه به طرف محوطه ای که مخصوص دانش آموزان سالهای بالاست می روند.

دانش آموزان کلاسهای پایین هم به سوی محوطه مخصوص خود حرکت می کنند. در این مدرسه همه درها بسته است. دانش آموزان تا زمان شروع کلاسها در حیاط منتظر می مانند.

این دو نوع مدرسه نشان دهنده دو نوع نگرش نسبت به دانش آموزان است. در مدرسه الف به دانش آموزان به مثابه شریک و همیار می نگرند. درحالی که در مدرسه ب به صورت افرادی جدا از هم در نظر گرفته می شوند. دلیل اساسی و زیربنایی نگارش این مطالب آن است که دانش آموزان از طریق مشارکت فعال در محیط آموزشی، موضوعات گوناگونی یاد می گیرند و دستیابی به این هدف، که والدین، معلمان و دانش آموزان باید به راههای مشارکتی با یکدیگر همکاری کنند.

هنگامی که یک نظام آموزشی بر امکان ایجاد محیط یادگیری مساعدی تأکید می کند از میزان مسایل و دشواریهای انضباطی کاسته می شود. اصول ارایه شده در این مقاله ایجاد و نگهداری یک محیط یادگیری مساعد به همه دست اندرکاران آموزش و پرورش کمک قابل توجهی خواهد کرد.

1) زمینه ای فراهم کنید تا دانش آموزان بدانند برای آنان ارزش و اهمیت قایل اید: برخی افراد درمورد نشان دادن واکنش مثبت و مناسب نسبت به کسانی که برای آنان ارزش و احترام قایل اند کوتاهی می کنند. دیگران ما را مورد توجه قرار می دهند، به دقت به سخنانمان گوش می سپارند، پرسش های درست و مناسبی در مورد فعالیت هایمان می پرسند، ما را در راه رسیدن به هدفها حمایت می کنند یا توانایی و لیاقت ما را تأیید می کنند و چنین است که ما به خودمان به مثابه افرادی شایسته و ارزشمند می نگریم. دانش آموزان نیز برابر توجه و تشویق ما از خود چنین واکنشی نشان خواهند داد.

ارزش قایل شدن برای دانش آموزان یک مفهوم عاطفی یا احساسی نیست، اصولاً این نوع ارزش گذاری به مفهوم برخورد احترام آمیز نسبت به دانش آموزان، توجه به جنبه های شخصیتی مثبت آنان و تقویت این جنبه ها و نیز تشویق آنان به کار بیشتر برای استفاده حداکثر از استعدادهای خود است. بدین ترتیب رفتار معلم برای دانش آموزان به صورت الگویی درمی آیدکه آنان را در روابط اجتماعی خویش هدایت می کند. دانش آموزانی که این نیاز در آنان برآورده نشده باشد برای جلب توجه دیگران به اشکال نامناسب و منفی روی می آورند یا اساساً از همه فعالیتهای کلاسی کناره می گیرند.

2) برنامه درسی را متناسب با دانش آموزان طراحی کنید: به منظور طراحی یک برنامه مناسب باید دانش آموزان خود را بشناسید و از علایق و تجربیات آنان آگاه شوید و بدانید که آنان چگونه مطالب و مفاهیم گوناگون را یاد می گیرند. بدون شک طرح یک واحد درسی در مورد (دریا) در کودکستانی در کشور مالی به دلیل آب و هوای کاملاً خشک و بیابانی آن کشور، ضرورت و ارزش کمی دارد.

زیرا در این کشور هیچ فرصت و موقعیتی برای تماس و تجربه مستقیم در مورد دریا وجود ندارد. هنگامی که محتوای برنامه درسی با علایق و تجربیات دانش آموزان مرتبط باشد امکان ارتباط و درگیر شدن آنان با تجربیات یادگیری بیش از پیش افزایش می یابد. در امر برنامه ریزی ملاحظه و در نظر گرفتن علایق و مسایل یک یک دانش آموزان بسیار مهم است.

از طریق مشاهده و گوش دادن به سخنان دانش آموزان و بحث و مشارکت با آنان به آسانی تشخیص خواهید داد که مثلاً یکی از دانش آموزانتان به خواندن چه کتابی علاقه دارد یا آنکه چه فعالیت هایی یکی دیگر از دانش آموزان را به یادگیری درس ریاضیات مشتاق می سازد.

یکی از راههای کسب اطمینان در مورد این که برنامه درسی متناسب با نیازهای دانش آموزان طراحی شده است دخالت دادن آنان در امر برنامه ریزی است. در تایید این مطلب می توان گفت که دانش آموزان سالهای بالا کاملاً توانایی دارند که فهرستی از موضوعات مورد علاقه خود را در طول سال تحصیلی فراهم آورند.

به علاوه به جاست که در آغاز تدریس هر موضوع دانش آموزان سؤالاتی درباره آن موضوع یا نکته های مربوط به آن موضوع از شما بپرسند. در پایان هر مبحث از دانش آموزان بخواهید موضوع یا نکته های مربوط به آن موضوع از شما بپرسند.

در پایان هر مبحث از دانش آموزان بخواهید فعالیت های انجام شده را مورد ارزشیابی قرار دهند. مطمین شوید که آنان از این بحث و موضوع لذت برده اند یا نه، کدام فعالیت ها را به فعالیت های دیگر ترجیح می دهند یا کدام فعالیت ها برای آنان لذت بخش نیست و چرا؟ اگر به عنوان یک مسیول یا معلم، دانش آموزان را به همکاری و مشارکت در امر برنامه ریزی موضوعات گوناگون و جنبه های ویژه فعالیت های مورد علاقه آنان تشویق کنید درمی یابید که آنان نسبت به یادگیری مفاهیم و مطالب گوناگون درسی مسیولیت بیشتری احساس می کنند. به علاوه به این نتیجه می رسند که به اندازه کافی اهمیت یافته اند. از دیگر نتایج چنین مشارکتی این است که دانش آموزان برای تکمیل فعالیت های طراحی شده برانگیخته می شوند و رفتارهای توام با یأس در آنان کاهش می یابد.

3) به دانش آموزان کمک کنید تا موفقیت را تجربه کنند: تا زمانی که در انجام دادن یک فعالیت معین موفقیتی کسب نکنیم یا پیشرفت هایی مشاهده نکنیم به ادامه آن فعالیت علاقه چندانی نشان نمی دهیم. اما اگر ما هنگام انجام دادن فعالیتی موفقیتی بدست آوریم در صدد تکرار همان فعالیت یا پیدا کردن فعالیتی شبیه به آن برمی آییم و به انجام دادن فعالیت های مشکلتر ترغیب می شویم. اصولاً شکست و ناکامی مستمر سبب می شود که دانش آموزان به صورت افرادی بی تفاوت، گوشه گیر و حتی پرخاشگر درآیند. بنابراین فعالیت های کلاسی را به گونه ای طراحی کنید تا دانش آموزان امکان دستیابی به موفقیت را داشته باشند. هنگامی که معلم یا مسیولان مدرسه فعالیتی را برای کل کلاس در نظر می گیرند آن دسته از دانش آموزانی را که کندتر از جریان کلاس کار می کنند به ندرت قادر به تمام کردن تکلیف واگذار شده می شوند. راه حل این مشکل آن است که به گروههای قادر به تمام کردن تکلیف واگذار شده می شوند.راه حل این مشکل آن است که به گروههای دانش آموزان تکالیف متفاوت و متناسب با توانایی های آنان دهید به گونه ای که قادر به اتمام آن فعالیت در محدوده زمانی مورد نظر باشند. بدون شک در کلاس درس با دامنه وسیعی از قابلیت ها و شایستگی های دانش آموزان خود مواجه می شوید.برخی دانش آموزان قادر به انجام دادن تکلیف های مشابه دیگران هستند اما بعضی دیگر باید قبل از پرداختن به فعالیت مهارتهای دیگری را کسب کنند. با دانش آموزانی که به زمان و توجه بیشتر نیاز دارند صبور و شکیبا باشید.

در واقع کاملاً از این نکته آگاه باشید که تفاوتهای فردی موجود میان دانش آموزان، برای طراحی یک برنامه درسی مناسب و مقتضی به شما کمک می کند. هنگامی که دانش آموزان برای انجام دادن فعالیت های گوناگون مستمراً موفقیت را تجربه کردند خودباوری آنان افزایش می یابد و به ادامه دادن آن تکالیف مشتاق خواهند شد. همچنین به خاطر داشته باشید که اگر قرار است علاقه دانش آموزا پایدار و پیشرفتشان مستمر و همیشگی باشد باید به اندازه کافی و تقلاّ و کوشش کنند تا بتوانند توانایی های خویش را گسترش دهند. اصولاً موفقیت در هر زمینه ای میسر است و صرفاً به حیطه شناختی منحصر نیست. مشاهده دقیق فعالیت های دانش آموزان به شما کمک می کند تا در مورد چگونگی انجام دادن یک فعالیت قضاوت کنید. 4 -اهداف مناسبی تعیین کنید: نمودار رشد و تکاملی که در مقدمه مقاله به آن اشاره شد الگوی کلی رشدشناختی دانش آموزان را نشان می دهد که راهنمایی برای برنامه ریزی فعالیت های دانش آموزان در هر دوره تحصیلی است. برای مثال اگر مایل هستید که کودکان کم سن و سال هم نسبت به یک واقعه بخصوص دیدگاه و نگرشی پیدا کنند خیال خام یافته اید زیرا اساساً چنین هدفی غیرقابل حصول است. بنابراین بسیار مهم است که بدانید در هر بخش از برنامه درسی از دانش آموزان چه انتظاری دارید. اگر اهداف شما واضح و روشن باشد تصمیم گیری در مورد فعالیت های کلاسی آسان خواهد بود. هنگامی که تکالیف در نظر گرفته شده برای دانش آموزان کاملاً مناسب و اهداف نیز روشن و واضح باشد قادر به مشاهده پیشرفت خود خواهند بود. در واقع دانش آموزان می توانند میزان موفقیت و پیشرفت خود را از طریق پرسیدن این سؤال بررسی کنند که: آیا من این قسمت تکلیف را تمام کرده ام؟ و بدین ترتیب وظیفه و مسیولیت یادگیری را به عهده گیرند. اگر از آنچه که قرار است به آن برسید آگاهی و شناختی نداشته باشید دانش آموزان نیز اطلاعی از هدف مزبور نخواهند داشت. از این رو ممکن است خود اهداف خویش را تدوین کنند که در آن صورت چنین اهدافی آموزشی نخواهد بود.

5) یادگیری فعال را تشویق کنید: دانش آموزان ذاتاً افرادی فعال و جستجوگرند هنگامی که به آنها اجازه می دهیم که یادگیرندگان فعالی باشند، یعنی بپرسند، کنجکاو باشند، کشف کنند، به مشکل گشایی بپردازند، بیندیشند و با یکدیگر بحث کنند، در واقع توانایی های طبیعی یادگیری آنان را شکوفا می کنیم و جلو به هدر رفتن آنها را می گیریم.

6) یادگیری مشارکتی را فراگیر کنید: دانش آموزان بسیاری از مطالب را از یکدیگر یاد می گیرند. برنامه ریزی و همکاری باهم، نه تنها از نظر رشد اجتماعی به آنها کمک می کند بلکه از جنبه رشدشناختی نیز باعث رشد و شکوفایی آنان می شود. اصولاً پذیرفته شدن فرد از جانب گروه و رشد خودباوری او عامل مهمی به حساب می آید. همکاری در گروه دانش آموزان را تشویق می کند که به نظریات افراد دیگر گوش فرا دهند، در مورد مسایل و موضوعات گوناگون با یکدیگر بحث کنند، یاد بگیرند که درباره پدیده های اطراف خود قضاوت کنند و سرانجام مسیولیتی را به عهده بگیرند. یکی از راههای کمک به این فرآیند آن است که به هر عضو گروه وظیفه یا تکلیفی واگذارشود. برای مثال دانش آموزی در نقش مسیول گروه و دانش آموزان دیگر هم در نقش نویسنده ممتحن یا گزارشگر انجام وظیفه کنند. در این مجموعه کاری افراد با توانایی های متفاوت با یکدیگر کار می کنند و از این طریق دانش آموزان مأیوس و ناموفق می توانند در داخل گروههایی با نگرشهای مثبت قرار گیرند. در این مورد نیز باید صبور و شکیبا باشید زیرا اصولاً بسط و گسترش عادات یادگیری مشارکتی در دانش آموزان مستلزم صرف زمان و داشتن تجربه بسیار است.

7) دانش آموزان را گروه بندی کنید: نحوه گروه بندی دانش آموزان برای استفاده از تجارب یادگیری موضوعی برای تمام دانش آموزان مدرسه است. زیرا به بهسازی محیط آموزشی کمک می کند. برای مثال، تشکیل کلاسهای چندپایه سبب تحکیم ارتباط میان دانش آموزان کلاسهای بالاتر و کلاسهای پایین تر می شود و درگیری ها و تضادهای آنان را در هنگام بازی کاهش می دهد. همچنین برای نیل به این هدف تشکیل در گردهمایی (دوستی) که طی آن دانش آموزان مسن تر مسیولیت شاگردان کم سن و سال را به عهده می گیرند بسیار مناسب است. تعیین و ایجاد گروههای هم پایه که در آنها عده ای از دانش آموزان ممتاز کلاس مسیولیت چند گروه از دانش آموزان ضعیف تر را به عهده می گیرند از دیگر طرق رشد و تکامل یادگیری دانش آموزان و کسب مهارتهای اجتماعی است. روشی که بر مبنای آن گروههای دانش آموزی متشکل می شوند نیز مقوله مهمی است.

اگر به احساسات دانش آموزان توجه کافی مبذول دارید می توانید مطمین شوید که دانش آموزان همسان همیشه در یک گروه قرار نمی گیرند و از گروههای قابل انعطاف استفاده کنید. گروههایی مانند گروههای دوستان و یا گروههای دانش آموزی را که توانایی های متفاوتی دارند به جای گروههای ازقبل تعیین شده تشکیل دهید. بدیهی است که مسأله انضباط از برنامه درسی جدا است و اساساً برنامه درسی تعیین کننده این نکته مهم است که دانش آموزان چگونه در مدرسه رفتار خواهند کرد.

● بخش دوم:

▪ کلاس درس:

راههایی برای کاهش تضاد و کشمکش: جریان آرام و یکنواخت کلاس درس به سازماندهی مطلوب آن بستگی دارد. توجه به ظرایف مدیریت کلاسی برای ایجاد کلاس شادابتر به معلم کمک می کند و آن را برای فعالیت دانش آموزان خوشایندتر می سازد. سازماندهی خوب کلاس از بروز مشکلات انضباطی هم جلوگیری می کند.


تهیه و تنظیم نرگس سادات حسینی ـ آموزش و پرورش منطقه 3 منبع کتاب یادگیری مشارکتی ـ مولف جوانا اسکات و همکاران مترجمان دکتر محمد امینی ـ دکتر منصور مرعشی
روزنامه اطلاعات www ettelaat com 4 3 2 1

نظرات کاربران پیرامون این مطلب

انصراف از پاسخ به کاربر