مدرسه اولین گام کودک در ورود به اجتماع، زندگی جمعی و آشنا شدن با دنیای پیچیده بیرون از خانه است. رشد شخصیتی و فکری کودک که در خانه شکل گرفته، در مدرسه تکمیل شده قوام می یابد. مدرسه آغاز جداشدن کودک از خانواده است! در گذشته نه چندان دور این کودک بود که در روز اول مدرسه می گریست و اینکه این مادر است که با آگاهی از نقش مدرسه و آغاز انفکاک از فرزندی که پیش از این جزیی از وجودش بود ، با چشمی اشکبار فرزند را راهی می کند تا برای حضور در اجتماع آماده شود. به راستی نقش مدرسه در تربیت کودک بسیار حیاتی و اساسی است به همین دلیل است که باید والدین و معلمان در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر باشند و در پرورش کودک یکدیگر را یاری رسانند. و آیا این مهم در مدارس ما قابل اجراست؟ کلاس های پرجمعیت، حجم بسیار زیاد دروس، معلمی که خود دغدغه های بسیارش را ، حتی هنگام درس گفتن در پس ذهن دارد آیا مجال این می یابد که با تک تک والدین دانش آموزان انبوهش در کلاس ارتباط برقرار کرده ، ضعفها ، کاستی ها و یا توانایی ها و برتری ها کودکان را با والدین در میان گذارد و با هم فکری آنان شیوه رفتاری یکسانی را در خانه و مدرسه در پیش گیرد؟ انتخاب روز پیوند اولیا و مربیان، و یا هفته ایی برای آن( مهر 30-124 ) برای به انجام رساندن این کار سترگ به جا ، ولی بسیار بسیار ناکافی است و امیدواریم که اهتمام معلمان، مربیان و اولیاء مدرسه و خانه به تعلیم، تربیت و رشد شخصیت کودک به این یک روز و هفته خلاصه نشود.
نباید اندیشید که وظایف خانه و مدرسه و انجمن اولیا و مربیان در نظارت بر توانایی ها و یا کاستی های درسی کودکان و نوجوانان باید خلاصه شود. چنانکه گفته شد باید پس از ورود کودک به مدرسه، والدین و معلمان کودک را برای زندگی اجتماعی آماده کنند." امروز می بینیم جوان 25-24 ساله جوان خامی است که نمی تواند به خوبی از عهده مسیولیت های اجتماعی خود برآید و دلیل عمده آن نیز این است که بسترها و نهادهای اجتماعی که جوان بتواند در آنجا تمرینات لازم را انجام بدهد، به اندازه کافی وجود ندارد."(1)
امروزه شاهد آن هستیم که جامعه ما یک جامعه قانون مدار نیست از کوچک و بزرگ و پیر و جوان قانون را در زندگی لازم الاجرا نمی دانند این همه از آنجاست که خانه و پیامد آن مدرسه ، کودک و نوجوان را برای حضور در اجتماع، پای بندی به قوانین آن و حضور فعال و پرتوان در آن آماده نکرده است.
متاسفانه در مدارس ما تفکر و نوع نگرش به زندگی در زیرحجم عظیمی از محفوظات مدفون شده است " ما آنقدر اطلاعات می دهیم که دانش در لابلای آن اطلاعات گم می شود... در لابلای این اطلاعات تفکر گم می شود یعنی اینکه ما مجالی برای اندیشیدن ایجاد نمی کنیم."(2)
این همه نشان از آن است که خانه و مدرسه ارزیابی درستی از نیازمندی های جامعه نداشته ، کودک و نوجوان را در جهت این نیازمندی ها آماده نساخته اند.
" انجمن اولیا و مربیان باید بداند که یک عضو از یک سیستمی است که مبادرت به تربیت جوانان نموده پس باید موقعیت خود را در آن سیستم به خوبی بشناسد و نیز شناخت کاملی نسبت به عوامل تاثیرگذار دیگر پیدا کند و این کار، زمینه را برای یک تاثیرگذاری مثبت در یک برنامه ریزی خوب فراهم می کند . خلاصه کلام اینکه ما باید بدانیم افرادی که در مظان تعلیم و تربیت ما قرار دارند چه کسانی هستند؟ در چه دنیایی به سر می برند؟ دغدغه خاطرشان چیست و آرزوها و آرمانهایشان چیست؟ "(3)
آنچه جای تقدیر دارد آنکه انجمن اولیا و مربیان به منظور گسترش دامنه فعالیت خود و در راستای یکی از وظایف تعیین شده این انجمن مبنی بر" آگاه کردن اولیا به مسایل دینی ، تربیتی، اخلاقی و مشاوره با آنان در هماهنگ کردن روش های تربیتی و آموزشی در محیط خانه و مدرسه" اقدام به انتشار کتب تربیتی کرده تا از این راه کاستی های موجود را تا حدودی مرتفع نماید. واحد انتشارات این انجمن از سال 1363 شروع به کار کرده و تا کنون 160 عنوان کتاب در موضوعات دین، روانشناسی و علوم اجتماعی به چاپ رسانده است.
جامعه توسعه یافته در اولین گام نیازمند انسان توسعه یافته است. " توسعه پایدار و منطقی و قابل قبول ، توسعه ایست که به شخصیت انسان ها و به خود انسان ها بپردازد. مراد ما توسعه شخصیت انسانی در جهت اهداف فرهنگی و مدنی است که دین ترسیم و بیان می کند"(4)
امید آنکه خانه و مدرسه دوشادوش یکدیگر انسان های پرورش یافته فردا را بسازند.
پی نوشتها 1 دکتر میرباقری مجموعه سخنرانی های چهارمین کنگره سراسری انجمن های اولیا و مربیان سراسر کشور 2 حجت الاسلام و المسلمین دکتر بهرام محمدیان همان ص 166 3 دکتر میرباقری همان صص 4 و 53 4 حجت الاسلام دکتر بهرام محمدیان همان ص 168
پایگاه اطلاع رسانی تبیان زنجان