پارسال، اوضاع بهتر بود و او برای نمره های پایین کارنامه اش توجیه های بهتری داشت. اما امسال نه تنها حق اعتراض ندارد بلکه کلی هم شرمنده والدینش خواهد شد.
معمولا فصل امتحانات که می شد او تازه یاد امتحان و درس های نخوانده اش می افتاد و چون می دانست آن موقع سال کاری از دستش برنمیآید شروع به بهانه گیری و غر زدن به پدر و مادرش می کرد که فلا ن هم کلا سی اش تمام طول سال کلا س های تقویتی مختلف رفته، یکی از دوستانش هفت روز هفته برای تمام دروسش، معلم خصوصی داشته و از سی دی ها وکتاب های کمک آموزشی مختلف استفاده کرده، یکی دیگر از همکلا سی هایش پدر و مادر تحصیلکرده ای دارد که در درس هایش به خصوص درس های اختصاصی به او کمک می کند. اما او فقط یک آدم بدشانس است که از بخت بد در خانواده ای متولد شده که پدر و مادرش نه افراد پولداری هستند که او را به کلا س های آزاد بفرستند یا برایش معلم خصوصی بگیرند و نه افراد باسوادی هستند که بتوانند از آن ها در خواندن درس های سخت کمک بگیرند.
وقتی هم کارنامه اش را با آن نمره های ناپلیونی به والدینش نشان می داد نه تنها شرمنده و خجالت زده نبود بلکه کلی هم شاکی بود که والدینش او را به یک مدرسه معمولی فرستاده اند و او هیچ وسیله کمک آموزشی نداشته و معلوم است که نتیجه بهتر از این نمی شود.
به همین دلیل پدر و مادرش سعی کردند با برنامه ریزی و تلا ش بیشتر هزینه شهریه کلا س های آزاد را تامین کنند. پدرش با چند ساعت اضافه کاری در روز ومادرش با صرفه جویی در مخارج خانه او را به کلا س های فوق برنامه فرستادند تا هم بهانه ای برای درس نخواندن فرزندشان باقی نماند و هم شرمنده او نشوند.
اما او خوب می دانست که آموزشگاه رفتن، معلم خصوصی داشتن، خرید سی دی و کتاب های آموزشی و داشتن پدر و مادر با تحصیلا ت بالا ، رفتن به مدرسه غیرانتفاعی همه بهانه است. چون او برای تنها کاری که وقت نمی گذاشت درس خواندن بود و با هزار حیله و ترفند از زیر بار این یک کار فرار می کرد. حتی موقعی که پدر و مادرش با هزار سختی و مشقت او را در یک آموزشگاه معروف با شهریه ای بالا ثبت نام کردند، هر روز یک بهانه برای نرفتن داشت. یک روز سرش درد می کرد، روز بعد خوابش میآمد، یک روز هوا سرد و برفی بود و رفت و آمد برایش سخت بود، روز بعد مهمانی دعوت داشت، یک روز با دوستانش قرار می گذاشت به سینما برود و... با همه این ها اگر یک روز به آموزشگاه می رفت، هوش و حواسش همه جا بود به غیر از صحبت های معلمی که آن جا تدریس می کرد همیشه فکر می کرد معلمی که در آموزشگاه تدریس می کند، چه قدر متفاوت با معلمش در کلا س خواهد بود و او بدون هیچ زحمتی مطالب را تند و تیز به ذهنش خواهد سپرد و دست آخر یک نمره خوب از آن درس می گیرد. اما اشتباه او همین جا بود، معلمی که در آموزشگاه های آزاد یا به صورت خصوصی تدریس می کند قادر به معجزه ای برای یادگیری او نیست یا نمی تواند مطالب را به صورت موادی داخل سرنگ بریزد و به مغز او تزریق کند یا به شکل قرص و شربت به خورد او بدهد.
به هر حال هشت ماه با همه بی خیالی ها تمام شد و او از همین حالا شرمنده کارنامه افتضاحی است که باید به پدر و مادرش نشان دهد.
همه تلاش می کنند تا به هدفی که در نظر گرفته اند، برسند. شهریور برای کشاورزان ماه برداشت و به ثمر رسیدن محصولاتشان است. اسفند برای کارمندان زمان جمع بندی کارهایی است که در طول سال انجام داده اند و در این ماه باید گزارش کامل عملکردشان را به روسا و مافوق هایشان تحویل بدهند و خرداد ماه نتیجه گرفتن از هشت ماه تلاش دانش آموزان است که باید در این یک ماه تمام اندوخته های شان در طول سال تحصیلی را به خود، والدین و معلمان شان نشان دهند.
راستش را بخواهید بنده هم یکی دو ساعت وقت گذاشتم و چهار پنج برگه را سیاه کردم تا نکاتی راجع به روش های مطالعه و یادگیری، یادداشت برداری، تمرکز، مرور مطالب و... بنویسم. البته خوب می دانستم که این نکات به درد خرداد 87 نمی خورد. این راهکارها، آموزش شیوه های درست مطالعه در این موقع سال، نوشدارو بعد از مرگ سهراب است. و الان چیزی جز وقت تلف کردن نیست، اما شاید این نکات در سال تحصیلی 87-88 بتواند کمک ناچیزی برای برنامه ریزی و درس خواندن بهتر و گرفتن یک نتیجه مطلوب در خرداد 88 باشد.
هم من و هم شما خوب می دانیم که الان موقع برنامه ریزی کردن و اجرای برنامه نیست، الان فصل برداشت تمام چیزی است که در طی هشت ماه کاشته شده و کسی که هشت ماه در پی هرکاری بوده جز درس خواندن، نه تنها هیچ نوشته و نسخه مختصر حتی برنامه ریزی ماهرترین کارشناسان هم نمی تواندکمکی بکند.
اصلا نمی خواهم آیه یاس بخوانم و ته مانده امید کسانی را که به امید این یک ماه، فرصت هشت ماهه را از دست داده اند به ناامیدی تبدیل کنم. اما قبول کنید که اگر در طول سال تحصیلی سری به کتاب هایتان نزده اید و از آنها به عنوان اشیایی دکوری استفاده کرده اید الان فقط یک معجزه می تواند کارنامه شما را زیر و رو کند.
با این همه چه آنهایی که خوب درس خوانده اند و چه آنهایی که در این کار تعلل کرده اند الان با معضلی به نام استرس و اضطراب شب امتحان دست و پنجه نرم می کنند. بنابراین از خیر چند صفحه مطلبی که برای شیوه های مطالعه جمع کرده بودم گذشتم و تصمیم گرفتم راجع به موضوع اضطراب شب امتحان و به قول دانش آموزان غول امتحانات بنویسم.
این روزها وقتی با دانش آموزان و تا دو سه هفته دیگر با دانشجویان برخورد می کنیم معمولا یک سری حرف های مشخص را از زبان شان می شنویم: دلم شور می زنه، هیچی بلد نیستم، بعیدمی دونم بتونم کل کتاب رو بخونم، شب ها کابوس امتحانو می بینم و از خواب می پرم و...
این حرف ها را کنار بگذارید، واقعیت از دو حال خارج نیست یا شما در طول سال درس خوانده اید و مطالبی را که باید، یاد گرفته اید، بنابراین مطمین باشید از عهده سوالا ت امتحانی برمی آیید و جایی برای اضطراب باقی نمی ماند. یا این که همه چیز را به شب امتحان موکول کرده اید که در این حالت هم باز جایی برای اضطراب باقی نمی ماند، چرا که خود کرده را تدبیر نیست.
البته توصیه نمی کنیم که نسبت به هر مساله ای از جمله امتحانات بی تفاوت باشید، چون همین بی خیالی و بی توجهی هم می تواند دردسرساز باشد و البته دور از جان همه نسل سومی ها، تنها اموات هستند که مجبور به تحمل استرس و اضطراب نیستند. بنابراین مقداری اضطراب برای این که فرد را برای فعالیت های مختلف تحریک کند لا زم است.
روان شناسان معتقدند اضطراب هایی با شدت بالا نوعی احساس ناخوشایند، همراه با نگرانی، دلواپسی، تشویش خاطر به علتی نامشخص در فرد ایجاد می کند که از علا یم ظاهری و فیزیکی آن می توان به تپش قلب، تنگی نفس، سرگیجه، نفس نفس زدن، عرق کردن، سرد شدن، لرزش دست و پا و در نهایت تهوع و سردرد اشاره کرد.
به طور کلی دو دسته از عوامل درونی و بیرونی در تشدید اضطراب موثر است. روش های نادرست مطالعه و بدون برنامه ریزی، پایین بودن اعتماد به نفس و خودباوری و ضعیف بودن پایه درسی از عوامل درونی است.
از عوامل بیرونی می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1) انتظارات بیش از حد از دانش آموزان، تهدید برای کسب نمره ایده آل و مقایسه با دانش آموزان دیگر از طرف والدین می تواند در بروز و افزایش اضطراب موثر باشد.
2) سخت گیری و حساسیت های بعضی از معلمان در برخی از مدارس برای بالا بردن حدنصاب نمره قبولی کلا س و ترساندن دانش آموزان از این که ممکن است طراح سوالا ت بخواهد پرسش هایی عجیب و غریب و خارج از کتاب طرح کند در افزایش اضطراب دانش آموزان بی تاثیر نیست.
3) تماس های تلفنی و اس ام اس هایی مانند: من هنوز یک دور هم کتاب رو نخوندم ، نمی دونم مطالب خیلی سخته یا من خنگ شدم، هیچی یاد نمی گیرم ، حالا وقت برای درس خوندن داریم، کوتا فردا رد و بدل کردن این جمله ها با دوستان و همکلا سی ها می تواند تاثیر مخرب و اضطراب آور داشته باشد.
همان طور که گفتیم اضطراب هم جزیی از زندگی افراد است پس بهتر است به صورت مسالمتآمیزی با آن کنار بیایید، چرا که اضطراب بیش از حد می تواند یادگیری و یادآوری شما را مختل کند. بنابراین در شب امتحان:
1) از به کار بردن جملا ت منفی مانند: من مطمینم که نمی توانم از این درس نمره قبولی بگیرم ، من زمان را از دست داده ام، الا ن درس خواندن بی فایده است جدا پرهیز کنید.
2) یادگیری تمام مطالب را به شب امتحان موکول نکنید. چرا که حافظه کوتاه مدت ما ظرفیت مشخصی دارد و اگر شما مطالب را یاد نگرفته باشید و با تکرار و تمرین آنها را ملکه ذهن تان نکرده باشید از حافظه کوتاه مدت نمی توانید انتظار زیادی جهت حفظ کردن مطالب و به یاد آوردن آنها داشته باشید.
3) وقتی کتاب را دست تان گرفتید تامطالعه کنید، مرتب به صفحه آخر آن برنگردید تا ببینید چقدر خوانده اید وچقدر مانده است. این کار به غیر از این که وقت شما را تلف می کند، تمرکز شما را به هم می زند و البته اضطراب شما را زیاد می کند فایده دیگری ندارد.
4) شب های امتحان یک تغذیه مناسب و مقوی، استراحت و خواب کافی را فراموش نکنید والبته صبح روز امتحان انجام دادن چند حرکت ورزشی سبک و تنفس عمیق که باعث رسیدن اکسیژن به مغز و فعالیت بهتر ذهن می شود و به داشتن یک روحیه خوب سرجلسه امتحان به شما کمک خواهد کرد، فراموش نشود.
و نکته آخر این که اگر جزو کسانی هستید که 9 ماه با کتاب هایتان قهر بودید و دم امتحانات یادآشتی کردن با آنها افتاده اید، لطفا هنگام ورود به جلسه و قرار گرفتن روی صندلی دست از سر کتاب زبان بسته بردارید و کاری نکنید که مسوول امتحانات کتاب را به زور از دست تان درآورد.
به امید موفقیت همه نسل سومی ها در تمام امتحانات زندگی.
نویسنده اعظم دانشجو
روزنامه مردم سالاری