در حال حاضر در مقطع ابتدایی كه بیش از 95درصد كودكان در كشورمان نام نویسی می شوند ، خانواده های بیشتری ترجیح می دهند ، مدارس دولتی را برای تحصیل فرزندان خود انتخاب كنند و شوق اولیه در فرستادن فرزند خود به مدرسه را فارغ از مسایلی حاشیه ای جشن بگیرند ؛ اما آنچه تا حدودی در انتخاب نوع مدرسه دولتی یا غیرانتفاعی در این برهه و برای این مقطع تاثیر گذار است ، همانا عامل طبقه اجتماعی است كه بر مبنای اولویت هایی در انتخاب مدرسه ، اولیا را دچار نوعی تردید یا یقین می سازد كه نسبت به انتخاب مدرسه فرزندانشان دقت كنند ؛ اما حقیقت این است كه در این دوره بحث فضای ایدیولوژیك و عامل محرومیت آن چنان تاثیرگذار نیست و از همه مهمتر دانش آموزان نیز در این مرحله آن چنان تصمیم گیرنده نیستند .
● دوره راهنمایی مهم تر است
مرحله تحصیل دانش آموزان در دوره راهنمایی از حساسیت بیشتری برخوردار است ، سرآغاز مهم انتزاعی نوجوانان در این دوره كه آنان را نسبت به وقایع اجتماعی ، دینی ، مفاهیم و مصادیق فردی و اجتماعی از كنجكاوی و ماجراجویی برخوردار می كند ، دقت نظر و توجه پدر و مادر را دو چندان می كند ، به طوری كه آنان می كوشند ، مدارسی را انتخاب كنند كه علاوه بر كیفیت آموزشی از محیط دوستان تضمین شده ای برخوردار باشد تا پس از این كه فرزندانشان را در مدرسه می گذارند دیگر دغدغه زیادی نسبت به حوادث و اتفاقات آن چنانی درون مدرسه نداشته باشند و نسبت به محیط محدود مدرسه از نظر اخلاقی و تربیتی و نوع رفتار دانش آموزان دیگر خاطر جمع باشند ، از این رو علل یاد شده بیش از همه پدر و مادرها را به سوی ثبت نام دانش آموزان در مدارس غیرانتفاعی ترغیب می كند ، چرا كه جمعیت كم دانش آموزان در این مدارس فرصت بیشتری را برای نظارت معلمان و مربیان بر فعالیت های علمی ، اخلاق و رفتار آنان فراهم می سازد ، چیزی كه كارل مانهایم از آن در آموزش و پرورش ، به نظارت و فراگرد تاثیرگذاری بر انسان یاد می كند . همان هدفی كه در كنار دو فرآیند جامعه پذیری و كنترل معنا پیدا می كند و با جمعیتی قابل قبول و استاندارد ، قبال جمع و امكان پذیر خواهد بود .
در مقابل آنچه گفته شد ذكر این نكته ضروری است كه پدران و مادرانی نیز هستند كه از همان ابتدا خطوط مشخص شده ای را برای اصلاح رفتار فرزندان خود ترسیم كرده اند و در حین پرورش جسمی و روحی و اعتقادی فرزند خود با ورود فرزندانشان به مرحله تحصیلی دوره راهنمایی ، نكات اخلاقی و علمی مهمی را با روحیه ای آموزشی ارایه و به كمك محیط صمیمانه خانه به آنان انتقال می دهند و پس از مدتی به نوعی ، نسبت به عملكرد و تصمیمات فرزندان خود مطمین می شوند و به این جهت آنان نظر دیگری دارند ، آنان می گویند فرزندانمان باید بدانند برای چه درس می خوانند ، باید بدانند چرا به موفقیت نیاز دارند و موفقیت آنان در تحصیل چه مزایایی برای خودشان ، خانواده و جامعه به همراه خواهد داشت . لذا اینان به این معتقدند كه فرزندانمان باید با دوستانی از طبقات مختلف و یا دوستانی از هر نوع طبقه و تحرك اجتماعی ، چه مرفه و چه محروم ، همبازی و همكلاسی شوند . چرا كه می پندارند اندیشه های مختلف و جامعه پذیری در محیطی دوستانه نگرش فكری و كیفیت تحصیلی آنان را تقویت می كند كه بر این مبنا آنان بیشتر ترجیح می دهند . فرزندانشان را در مدارس دولتی و نمونه دولتی ثبت نام كنند .
● دبیرستان ، بلوغ فكری
از دو مقطع ابتدایی و راهنمایی كه بگذریم ، توجه پدر و مادرها و دانش آموزان به دور متوسطه نسبتا بیشتر است . از سویی دانش آموزان با بلوغ فكری بیشتر در این دوره و به دلیل سرنوشت شغلی و تحصیلی و ضرورت های انتخاب تحصیلی و نیز نامتعارف بودن امنیت شغلی در انتخاب نوع مدرسه حساسیت بیشتری از خود نشان می دهند و از سویی دیگر پدر و مادرها هر چند دقت نظر و راهنمایی های خود را در انتخاب مدرسه به فرزندان انتقال می دهند ، اما نظر به اهمیت آراء و انگیزه ها و روشهای مشاركتی در خانواده ، در جهت افزایش موفقیت فرزندان نسبت به نقطه نظرات فرزندان بی اعتنا نیستند و آنان را در این چند سال پیش از دانشگاه و بازاركار نیز مورد حمایت خود قرار می دهند . از این واقعیت كه بگذریم ، در این دوران یك دوره پایانی و به عبارتی شاید مرحله رهایی از مدرسه نیز مطرح است كه به این دلیل دانش آموزان به دو سطح تقسیم می شوند . عده ای كه بنا به اهمیت این دوره آن را آخرین فرصت بری یك برنامه ریزی منسجم برای موفقیت خود می دانند ، لذا بدون هیچ تعللی به خود آمده با جهت گیری مناسب و با حمایت خانواده و مدرسه و با اهمیت دادن به عوامل تاثیرگذار در موفقیت ، دوره خاصی را آغاز می كنند . عملكرد دانش آموزان نشان می دهد برخی حتی بدون توجه به نوع مدرسه ، بنا به انگیزه های درونی آنچنان فعالیت های علمی و صفات شخصیتی خود را انسجام می دهند كه منجر به یك تحرك اجتماعی قابل توجه می شود و موفقیت در این برهه تا مدتها مسیر زندگی شان را تغییر داده و ارتقا می بخشد و اما دسته ای دیگر كه در بیشتر مواقع تغییر وضعیتشان به حمایت های خانوادگی وابسته بوده است یا با استمرار از این حمایت ها به نتایجی قابل قبول می رسند یا این كه علی رغم شرایط مناسب ، به دلیل بی انگیزگی و تاثیر برخی عوامل محیطی نامناسب یا علل و عوامل دیگر ، نتیجه بخش بودن این دوره تحصیلی آنچنان برایشان مهم تلقی نمی شود .
لذا دسته بندی دانش آموزان در مقطع متوسطه در مدارس دولتی و خصوصی از نظر عملكرد و بازدهی تفاوت آنچنانی را نشان نمی دهند . چرا كه هر چند مدرسه در جهت بخشی فعالیت های دانش آموزان در این دوره موثر و مفید است ، اما آنچه بیش از همه اثر گذار است ، اندوخته های فكری و هدف های تحصیلی دانش آموزان در خانواده و مدرسه است كه فعالیت های علمی و تربیتی دوران دبیرستان را غنا می بخشد . به این دلیل نوع مدرس در دوران متوسطه شاید شرط لازم باشد ، اما شرط كافی به حساب نمی آید . همچنین در این دوره از سویی عامل طبقه اجتماعی به میزان زیادی در نوع تصمیم گیری های خانواده در جهت افزایش و كاهش برخورداری از تسهیلات و امكانات آموزشی ، تاثیرگذار و قابل ملاحظه است و از سویی دیگر عواملی چون محرومیت و آموزش خانوادگی تا حدود زیادی تصمیمات و انگیزه مند بودن دانش آموزان را تقویت می كند به طوری كه در مواقعی خلأ بی بهره ماندن از امكانات آموزشی را پوشش می دهد تا جایی كه در برخی مواقع نتایجی به دست می دهد كه در نهایت باعث می شود تنها در این مقطع تحصلی تفاوت معناداری بین رقابت كنندگان در دو عرصه آموزش دولتی و خصوصی را شاهد نباشیم .
مرکز اطلاع رسانی خانواده شمیم