● نقش خانواده در مدرسه
تربیت صحیح و یا نادرست در خانواده در کندی و رشد تربیت در مدرسه تأثیر بسزایی دارد.
کودکی که از بدو تولد برنامه تربیتی صحیح اسلامی درباره او رعایت شده و در خانواده ای آرام و دور از جنگ و جدال و غضب و ... رشد کرده و از محبت کافی پدر و مادر برخوردار گشته است سخنان معلم زودتر در او تأثیر خواهد گذاشت و به مسیولیت خود در برابر مدرسه و اجتماع و مکتب زودتر پی خواهد برد. چنین فردی چون عادت کرده منظم باشد و براساس برنامه عمل نماید، برنامه مدرسه چندان برایش مشکل نخواهد بود.
کودکی که در خانه آموخته است که بی ادبی سرمنشأ شر و بدی است (1) در مدرسه وظیفه خود می داند که از بی ادبی بپرهیزد. اما برعکس، کودکانی که در خانه تربیت صحیح نیاموخته اند و در دامان پدران و مادران ناآگاه به مسایل تربیتی پرورش یافته اند و در خانه جز اوقات تلخ و خشم چیزی ندیده و با قلبی پر از عقده وارد مدرسه می شوند تربیت آنها بسیار مشکل به نظر می رسد. این اشخاص چون بی نظم و انضباط بار آمده اند، مدرسه را زندانی بزرگ برای خود می دانند و به معلم جز به عنوان یک زندانبان نگاه نمی کنند، به همین جهت همیشه در صدد برهم زدن کلاس و اذیت کردن افراد هم ردیف خود هستند.
وظیفه معلم در برابر این گونه افراد بسیار سنگین تر است و باید در برخورد با آنها صبور و بردباری بیشتری را به کار گیرد تا بتواند آنها را از روش غلط تربیتی که در خانواده پیدا کرده اند آزاد ساخته و تربیت نماید.
معلمین باید بدانند اعمال زور و خشم در مورد این افراد نه تنها مؤثر نیست بلکه بر عقده آنها خواهد افزود و در آینده انتقام آن همه اعتراض را خواهند گرفت.
امام صادق(ع) می فرماید: به گناهکاران از اهل دعوت خودتان (شیعیان) چیزی جز خیر مگو و از خداوند توفیق آنها و توبه کردنشان را بخواه (2)
از نکات مهم تربیت که باید در مدرسه رعایت شود؛ این است که مربیان و آموزگاران باید طرز معاشرت و مصاحبت را به متربیان آموزش دهند بدین گونه که با چه کسانی معاشرت داشته باشند؛ و از چه اشخاصی دوری کنند؟ درچه مجالسی شرکت نمایند؟ و از رفتن به چه مکان هایی دوری جویند؟ زیرا برخورد و ارتباط با دیگران تأثیر زیاد در روح و روان می گذارد. دانش آموز در اثر معاشرت است که جانی و بزهکار می شود و یا صالح می گردد. امام صادق (ع) فرمود: ... و من لم یجتنب مصادقه الاحمق او شک ان یتخلق بالاخلاقه (3) کسی که از رفاقت با احمق دوری نجست، در معرض آن است که به اخلاق او متخلق شود.
پیامبر گرامی اسلام (ص) به ابن مسعود فرمود:
یابن مسعود! فلیکن جلسایک الابرار و اخوانک الاتقیاء و الزهاد لان الله تعالی قال فی کتابه: الاخلاء یومیذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین (4) ای پسر مسعود! همنشینان تو باید نیکان و برادران تو پرهیزکاران و زاهدان باشند، زیرا خداوند متعال در کتابش فرمود: در قیامت دوستان در دنیا بعضیان با بعضی دیگر دشمنند مگر مردی با تقوی.از مجموع آنچه بیان شد چنین به دست می آید که دانش آموز یک امانتی در دست معلم است که باید به بهترین روش از او نگهداری شود.
● سخن تکمیلی
معلم، رکن اصلی مدرسه است.آری اگر او نبود، هیچ گاه ظلمت جهل به نور علم مبدل نمی گشت؛ انسان ها حقیقت را نمی یافتند و از کمال انسانی خویش بازمی ماندند. خداوند متعال آن هنگام که انسان را آفرید زمین را مدرسه او قرار داد (و علم آدم الاسماء کلها ...) (5)
خداوند در سوره الرحمن می فرماید الرحمن علم القرآن خلق الانسان علمه البیان) (6) خداوند رحمان، قرآن را تعلیم داد؛ انسان را آفرید و به او نطق و بیان آموخت. نبی گرامی اسلام (ص) به اذن خداوند متعال، معلم بشر گشت، تا آنچه خدا به او آموخته به مردم بیاموزد و آنان را از فیض جهل به اوج علم و عزت برساند یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه) (7) به همین جهت، اشخاصی که دانش می آموزند و به دیگران تعلیم می دهند نزدیکترین افراد به انبیا الهی هستند؛ چنان که رسول گرامی اسلام (ص) فرمود: (اقرب الناس من درجة النبوه اهل العلم و الجهاد ما اهل العلم فدلوا الناس علی ما طاعت به المرسل)(8) نزدیکترین افراد به درجه نبوت، اهل علم و جهاد هستند اما اهل علم مردم را بر آنچه رسولان الهی آورده اند، دلالت و راهنمایی می کنند... . با توجه به آنچه بیان شد، متوجه می شویم که معلم رسالتی عظیم بر دوش دارد؛ رسالتی که خداوند متعال بر عهده پیامبران خویش گذاشت و این رسالت عظیم را آموزگاران و مربیان در تمام سطوح تحصیلی بر دوش دارند.
کوتاهی و لغزش در این میدان، خیانت به فرزندان و نونهالان اجتماع و در نهایت به جامعه و مکتب خواهد بود. قرآن مجید در مورد این رسالت می فرماید: و اذا اخذ الله میثاق الذین اوتوا الکتاب لتبینه الناس و لاتکتمونه فنبذوه وراء ظهورهم (9) وقتی خداوند از آنان که کتاب به آنها داده شد و از آنها پیمان گرفته شد که حتماً کتاب آسمانی را برای مردم بیان کنید و آن را کتمان نکنید؛ آنها عهد و پیمان خویش را پشت سر انداختند.
امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: ما اخذ الله میثاقاً من اهل الجهل بطلب تبیان العلم حتی اخذ میثاقا من اهل العلم ببیان العلم للجهال لان العلم قبل الجهل (10) خداوند متعال از جاهلان برای آموختن علم پیمان نگرفت. تا از اهل دانش پیمان گرفت که علم را برای نادانان بیان کنند، زیرا علم پیش از جهل است.
معلمی که علمش را کتمان نماید از آنجا که رسالت الهی خویش را سبک شمرده و پیمان الهی را نقض کرده، مورد لعن قرار گرفته است. عن ابی عبدالله عن ابایه علیهم السلام قال (ان العالم الکاتم علمه یبعث انتن احلا لقیامه ریحاً تلعنه کل دابه حتی دواب الارض الصعاد).(11) امام صادق(ع) از پدرانش علیهم السلام چنین نقل فرموده: همانا عالمی که کتمان کننده علمش باشد، بدبو و متعفن ترین اهل قیامت است که برانگیخته می شود، هر جنبنده ای حتی جنبدگان کوچک زمین او را لعنت می کنند. برعکس، معلمی که علمش را نشر دهد و به پیمان الهی عمل نماید.
بهترین افراد جامعه خویش است. رسول گرامی اسلام(ص) فرمود: (الا اخبرکم عن الاجود؟ الله الاجود الاجود، و انا اجود ولد ادم و اجودکم من بعدی رجل علم علماً فنشر علمه یبعث یوم القیامه امه وحده).(12) آیا به شما خبر ندهم چه کسی با جودتر است؟ خداوند، جودش بیشتر و بیشتر است و من با جودترین فرزندان آدم هستم و سخی ترین شما بعد از من، مردی است که دانشی را بیاموزد و آن را نشر دهد روز قیامت امت واحد، برانگیخته می شود.
معلم حقیقی، معلمی است که به خیر دعوت می کند و علوم مورد نیاز را به مردم جامعه می آموزد و هدفی جز قرب الهی ندارد و قصد ندارد که آن را در راه هواهای نفسانی و مباهات کردن به دیگران به کار برد.
امام باقر(ع) در ستایش از چنین معلمی به نقل از جد بزرگوارش رسول اکرم(ص) فرمود: (ان معلم الخیر یستغفر له دواب الارض و حیتان البحر و کل ذی روح فی الهواء و جمیع اهل السماء و الارض).(13)جنبندگان زمین، ماهیان دریا، هر ذی روحی و تمام اهل آسمان و زمین برای معلمی که خیر را به مردم یاد می دهد استغفار می کنند.
در اینجا نکاتی چند در رابطه با مسیولیت معلم بیان می داریم:
1) معلم باید خوش رفتار و نهایت حلم و بردباری را در کلاس درس داشته باشد. به عبارت دیگر، از خوی نرم و متواضعانه برخوردار، تا این صفت عالی انسانی به دانش آموز منتقل شده و در آینده با حالت تواضع به مردم خدمت نماید.
رسول گرامی اسلام(ص) فرمود: (تواضعوا لمن تعلمون منه و تواضعو منه و تواضعوا لمن تعلمونه...)(14) متواضع باشید نسبت به کسی که از او دانش می آموزید و کسی که به او دانش را آموزش می دهید.
2) آنچه می داند در بیان آن بخل نورزد و ذهن کودک را نسبت به مطلبی که عنوان کرده است مغشوش نگرداند و چنانچه در خلال درس به نکته ای رسید که آن را نمی داند، بدون هیچ واهمه ای اقرار کند که نمی داند یا بگوید: این مطلب را با دقت بیشتر در فرصتی مناسب توضیح خواهیم داد.
علی(ع) فرمود: (اذا سیلتم عما لا تعلمون فأهربوا؛ قالو کیف الهرب؟ قال: تقولون الله اعلم)(15) هنگامی که از چیزی سؤال شدید که نمی دانید پس بگریزید، عرض کردند؟ راه گریز چیست؟ فرمود: بگویید: خدا داناتر است.
3) وظیفه معلم است که در پرورش استعدادهای کودک بکوشد؛ قوایش را در جهت مثبت هدایت کند؛ او را از ذهنی فعال برخوردار گرداند؛ به اندازه فهم دانش آموز سخن بگوید تا ذهن متعلم قدرت پذیرش آن را داشته باشد.
4) وظیفه معلم آن نیست که فقط مطالبی را به ذهن کودک القا کند و به همان اندازه اکتفا نماید. این تعلم واقعی نیست، بلکه تعلیم عمیق و حقیقی آن است که به متعلم رشد عقلی بدهد، به گونه ای که آثار جهل را از او دور نماید چنانکه در تعریف تعلیم بیان داشتیم.
معلم مسیول است که نهایت توجه را به سؤال های دانش آموز داشته باشد و با خونسردی و متانت به آنها پاسخ بگوید و از سخنانی که باعث لطمه زدن به شخصیت او باشد پرهیز نماید و متوجه باشد که بی اعتنا بودن به سؤال های او و پاسخ ندادن به آنها ضربه بزرگی به رشد عقلی او وارد می آورد.
5) در درس دادن خلوص نیت داشته باشد؛ برای خدا درس بگوید و با درس و دانش تقرب به خدا بجوید و متعلم را نیز به یاد پروردگار علم و دانش بیندازد و در کنار علم و اخلاق بردباری و وقار را به متعلم تعلیم دهد. از دانش آموز نوجوان و جوان بخواهد که علمی همراه با تزکیه نفس بیاموزند تا برای جامعه و خودشان سودمند بوده، چراغ راه باشند. رسول گرامی (ص) فرمود (وتعلموا للعلم السکینه و الوقار...) (16) علم و دانش را بیاموزید و برای علم آرامش و وقار را بیاموزید.
6) معلم باید به دانش آموز بفهماند که علوم تجربی، فلسفی، اعتقادی، سیاسی، فرهنگی و ... آنگاه از ارزش مثبت برخوردارند که در خدمت خلق خدا و برای قرب الهی باشند و الا علوم به تنهایی ارزش ذاتی و اخلاقی ندارند.رسول خدا (ص) فرمود (اذا انی علی یوما از داد فیه علما یقربنی الی الله تعلای فلا بورک لی فی طلوع الشمس ذلک الیوم) (17 اگر روزی بر من بیاید که در آن روز علمی زیاد نکنم که مرا به خداوند نزدیک کند طلوع آفتاب آن روز بر من مبارک باد.
بنابراین وظیفه مهم مربیان است که دانش آموز را متوجه ایمان به خدا کرده و بذر خشیت الهی را در قلب او بپاشند و او را بین خوف و رجای الهی قرار دهند. چنانکه امام صادق (ع) فرمود: (الخشیه میراث العلم و العلم شعاع المعرفه و قلب الایمان و من حرم الخشیه عباده العلماء) (18) میراث علم، ترس از خداست و علم قلب ایمان و نوری است که بدان معرفت خدا حاصل می شود و کسی که از خشیت الهی محروم شد عالم نیست هرچند در متشابهات عالم موشکاف و باریک بین باشد خدای متعال فرمود: از بندگان خدا فقط دانایان هستند که از خدا می ترسند.
پی نوشت ها در دفتر روزنامه موجود است
روزنامه ایران www iran newspaper com