الگوی پیش سازمان یافته معلم مدار است . و شاگردان چندان اختیاری ندارند معمولاً بچه ها ردیف مینشینند.
تعامل در کلاس کم و منبع محدود است. در الگو دوم این محدودیت در تعامل وجود داشت روش و متدلوژی یاد میگرفتند، ولی گفتید ، زمان جایز اهمیت است و مهارت معلم خیلی مهم اس و نمیشود خیلی افقی در سطح و سیع روی اطلاعات و در خصوص یک موضوع کار کرد. حالا من نمیخواهم اینجا تفکیک کنم ولی اشاره میکنیم. فلان روش مربوز به کجاست؟
ولی بعضی از روشها چون زمان محدود است. ما بعضی از روشها را که در هر یک این الگوها جای میگیرند بررسی میکنیم .
اولین روشی را که در قالب و چارچوب الگوی پیش سازمان دهنده میتواند مؤثر و مطرح باشد روش سخنرانی است ، روش سخنرانی چه موقعی است که من میخواهم یک موضوع علمی را میخواهم با بیان شفاهی در یک جمع دانشآموزان در یک جمع دانش آموز در کلای مطرح کنم و در این زمینه و برای این روش نقد بسیاری شده است.
● چه مثبت و چه منفی :
جه مثبت و چه منفی و بعضی میگویند شاگرد منفعل. معلم فعال بعضی میگویند نه خیر آنهایی که میگویند شاگرد منفعل است. خودشان توانایی تدریس را ندارند. مخصوصاً یکی ار علماء، در کتاب خود این را مطرح میکند مخصوصاً یکی از روانشناشان معاصر آقای دیج وبن لاینر در کتاب خود اشاره میکند.
از شاگردان میپرسد ؟ اگر در کلاس تعداد دانش آموز (40) نفر یا بیش از چهل نفر باشد چه روشی بکار میگیری. و بعد میگوید اگر دانشجویی ؟؟؟ غیر از روش سخنرانی بگوید میگویم اشتباه میکنی .
● روش سخنرانی چیست و ما چه کار باید بکنیم
واقعیت این است که برای هر روشی اشاره کردیم که روش تجویزیاند. از یک موقعیت به موقعیت و از درس به درس دیگر فرق میکند. حتی از یک شاگرد به شاگرد و طیف دیگر .بنابراین ما باید دقت کنید در کجا روش سخنرانی را بکار ببریم . کلاسهای پرجمعیت ، مباحثی نظری، مباحثی که ما هنوز ما نباید جدید و مکتوب نداریم و فیلم تهیه نشده است .
واقعیت دیگر این است که علیرغم اینکه برخی از روانشناسان و متخصصان تعلیم و تربیت با روش سخنرانی مخالفند وی من به جرأت میگویم.
50 درصد فعالیت دنیا را در سیستم اکادیمیک و مدرسه این روش. حداقل بصورت ترکیبی این روش وجود دارد. به همین دلیل یک مروری بر این روش خواهیم کرد تا ببینم مراحل اجرایی این روش چیست ؟
▪ مرحله اول : مرحله آمادگی است همین جور وارد کلاس شدن هر چه دل آدم بخواهد صحبت کند بدون منابع بدون مآخذ معتبر سخنرانی نیست.
بنابراین اگر معلم تصمیم بگیرد از شیوه سخنرانی استفاده کنید اولین فکرش به ذهن آن میرسد این است که آیا آمادگی علم و مطالعه لازم را دارد.
▪ آیا زمان برای کسب اطلاعات جدید دارد یا نه
اگر نتواتند مطالب جدید جمعآوری کند یا بقول سورونلایت ، اگر مفاهیم او از تازگی برخوردار نباشد اثر خود را از دست میدهد بنابراین فرد باید آماده باشد از نظر اطلاعات .
▪ گام دوم: آمادگی عاطفی است :
آمادگی عاطفی کی پیش میآید . وقتی من میخواهم وارد کلاس بشوم ، نمیدانم عزیزان هیچ موقع اولین بار سخنرانی کردند . ممکن است آدم تعادل خود را از دست بدهد. ضربان قلب زیاد شو د.
ولی این حالتهای عاطفی باید کاملاً راحت باشد . حالا چه کار کنیم که این آمادگی را بدست آوریم . این نیاز به تمرین و تکرار دارد در کلاسهای مختلف کم کم فرد آن حالت عاطفی را بدست میآورد.
ولی اگر خیلی متبدی است بعضیها راههای را پیشنهاد میکنند . مثلاً شما میتوانید برای دوستان خود همین مبحث را برایشان سخنرانی کنید. آنها سربهسرتان ه میگذارند و شوخی میکنند.
آیا میتوانید در این کش و قوس این تعامل موفق بیرون بیایید یا نه و بعد میتوانید وارد جمع شوید و سخنرانی کنید بعد سخنرانی خود را ضبط کیند . بعد خود شنوده خودتان باشید .
آیا درست مطرح کردید منظم بود یا نه و حتی بعضیها توصیه میکنند جلوی آینه بایستید و سخنرانی خود را ببینید ولی من توصیه نمیکنم اگر والدین ببینتد نگران میشوند ولی این تمرین بسیار مؤثر است . ضبط کردن صدا و خود گوش دادن یا آن شکل خود را درآینه دیدن تنها کلمات نیست بلکه حرکات من و نحوه وا ایستادن من همه میتواند در انتقال معنا کمک کننند.
● این مرحله آمادگی عاطفی، آمادگی تجهیزاتی :
من اگر بخواهم سخنرانی کنم امکانات میخواهم . تخته میخواهم . میکروفون میخواهم . باید این تجهیزات برایم فراهم باشد و گرنه ارتباط من با مخاطبم صورت نمیگیرد.
▪ اما مرحله دوم ، مقدمه سخنرانی :
من وارد کلاس شدم . آیا بلافاصله باید به ارایه محتوا بپردارم . بعضیها میگویند خیر . اولن گام این است که رابط برقرار کنم با شاگرد . این هم نمیشود دستور العمل از قبل نوشت که چه چیزی ارتباط برقرار کرد شما روحیه بچه ها را میشناسید .
یک معلم بایک طنز با یک جمله یا سؤال ارتباطی را بین خود و بچه ها برقرار کند. چرا؟
بچه ها که از بیرون میآیند و یا در جمع نشستند ممکن است هنوز تمرکز گوش کردن به حرفهای شما را نداشته باشند .
این ارتباط ایجاد رابطه میتواند موضوعی خیلی کوتاه ولی خارج از بحث باشد ولی این راتباط باید صورت گیرد.
توجه شاگردان به موضوع بسیار مهم است که من علایق و رغبت بچه ها را بشناسم. بعضی از این سیاستمداران دنیا گاهی میگویند هیتلر سخنران خوبی بود . روحیه روانشناختی خوب دارند. اوایل بحث دو سه جمله را اصلاح میکنند میبینند کجاها مردم دست میگذارند. متوجه میشدند این برایتان حایز اهمیت شروع میکنند در آن زمینه بحث کردن، در کلاس درس هم معلم باید روحیه بچه ها را بشناسد.
در چه زمینه هایی بچه حتی در آن خاص به چه نوع بحثی بیشتر علاقهمند جهتگیری کند در آن زمینه و ایجاد انگیزه با سؤال با مسایل مختلف .
بیان صریح هدفها و توصیه میکنم از اول به بچه ها بگویید هدفتان چیست؟ بعد از پایان سخنرانی چه انتظاری از آنها دارید، چه مطالبی را باید نتیجهگیری بکنند.
استفاده از پس سازمان دهندهایی که اشاره کردم میتوانید به شما کمک کند از همین جلب توجه و مخصوصاً پیشآزمون .
مثلاً در یک سخنرانی دوساعت اول من ممکن است 5 دقیقه اول برای جلب نظر دانشآموزان سؤالاتی را برای بچه ها مطرح میکنم . بچه یک ربع به شما فرصت میدهم که فکر کنید و به این سؤالات پاسخ دهید. بعد میگویند استاد ما انیها را نخواندهایم نمیتوانیم به اینها جواب بدهیم . همینجا به عنوان یک انگیزه اشکال ندارد این سؤال پیش شما باشد . بحث امروز من درباره این سؤالات است. شما اگر دقت کنید به بحث و صحبتهای من میتوانید اینها را بعداً بنویسید این که انگیزه ایجاد میکند. سؤالات را نگه میدارد در پایان اینها را جواب میدهم . هم به عنوان ارزشیابی میتوانم از آنها استفاده کنم و هم به عنوان یک محرک شیوه های است که هم میتواند استفاده کند. این مرحله مقدماتی است که من رابطه مطلوب را با شاگرد ایجاد کنم
▪ در مرحله سوم ارایه متن سخنرانی است :
حالا میخواهم سخنرانی خود را شروع کنم چه کار باید کرد در سخنرانی چندنکته را باید خیلی توجه کرد که آن جامعه بودن محتوا است. در آن مقدمه اهداف را میگویم چه موضوعاتی را باید توجه کنید حالا در سخنرانی باید محتوایی را ارایه بدهم که دقیقاً تمام اهداف من را بپوشاند. یعنی شاگرد احساس کند این سخنرانی تمام آن اهداف را پوشش داده و میتواند الان نتیجهگیری و بحث کند و میتواند پوشش بدهد به آن اهداف واحساس کند به آن اهداف رسیده است.
دوم سازماندهی منطقی محتوا است . گاهی خودم برام پیشآمده درجایی سخنرانی کردم و بعد وقتی گوش دادم خندهام گرفته .
جملات من مبتدا و خبر نداشت.شاید در همین برنامه احساس بکنید.
یا گاهی از ریل خارج میشود یک مرتبه در حین سخنرانی موضوعاتی مطرح میکند که ربطی به موضوع سخنرانی نداشته این سازماندهی منطقی به من یاد میدهد چه جوری رابطه کل با جزء ،چه جوری اجزای را با هدف تطبیق دهم، چه جوری تسلسل بدهم ، چه جوری اگر بخواهم یک سخنرانی مقایسه انجام بدهم هیچگونه این تضادها و تشابهات را مطرح کنم مثل دانه های یک تسبیح یا زنجیر باید سخنرانی من پیوسته و سازماندهس داشته باشند.
عزیزان میتوانند در همین کتاب مهارتهای آموزشی انواع سازماندهی آموزش را در آنجا مطالعه کنند.
باز نکتهای که در اینجا بعد از سازماندهی باید خیلی به آن توجه کنید استمرار سازماندهی است .
ممکن است من به عنوان معلم در اول کلاس توجه شاگردان را جلب کنم . اما نتوانم استمرار ببخشم و بعد از نیم ساعت بچه ها آن توجه لازم را نداشته باشد در استمرار توجه چه کار باید بکنیم . حداقل توجه بچه ها را به سخنرانی جلب کنیم .
یکی از نکات تعییر دادن محرک است. یعنی چه؟ مثلاً دیدید بعضی از بچه ها علاقهمند به امتحان هستند معلم حتی به عنوان شوخی و واقعیت بگوید : بچه ها امروز ما مهم است و ممکن است تعدادی از سؤالات پایان ترم ار همین مبحث باشد.
شما همین جمله را در کلاس بگویید. یک مرتبه خود کارها درآمده و دارند یاداشت میکنند.
● ارزشیابی یک محرک است
شما شناختی که از شاگرد خود دارید میتوانید از محرکهای مختلفی استفاده کیند و محرکها را تغییر بدهید از یک محرک به محرک دیگر.
دوم کانالهایی ارتباطی آدم و قتی به یک سخنرانی بطور مدام گوش میدهید خسته میشود ، گوش اشباح میشود. من به عنوان مفسران میتوانم از یک تصویر و فیلم نمودار به تناسب ؟؟ عوض کنم .
بلافاصله متن کانال را از گوش به چشم تغییر میدهم و همین امر آن حالت خستگی و یکنواختی را کاهش و یا حذف میکند.
● فعالیت جسمی :
در یک نقطه و ایستادن و نگاه کردن به تعدادی از دانش آموز و گوشهای از کلاس و با تن صدای یکنواخت مسلم است که این را از فضای فعالیت خارج میکند . معلم باید حرکاتی متناسب با درس داشته باشد.
▪ چه حرکات دست . چه حرکات جسم .
اما توصیه صریح من این است که حرکات بطوری نباشد که شاگردان بجای آنکه به مفاهیم شما توجه کنند به حرکات توجه نمایند. گاهی دیدید بعضی از معلمین کلاس را طی میکنند و بچه ها مثل پاندول ساعت به معلم نگاه میکنند. یادش بخیر ، بزرگواری را یک روز دعوت کردیم که در دانشگاه ما سخنرانی کند. ایستاد و سخنران هیجانی شد پشت کرد به بچه ها ورو کرد به دیوار و شروع کرد به دیوار مشت زدن، بچه ها خندیدند ، به مدت 10 دقیقه ارتباط قطع شد دیگر کسی حرف نداشت و به حرکات وی توجه میکرد ، این نوع حرکات اختلال ایجاد میکند . موانع ارتباطی میشود .
● تن صدا بسیار مهم است :
معمولاً برخی از این کتابها و بعضی از این منابع تعلیم و تربیت اشاره میکنند که صدای خانمها گوش را زودتر اشباع میکند. بهمین دلیل خیلی ا ز آقایان به صدای حرف خانمها گوش نمیدهند شاید دلیل آن به همین دلیل باشد.
ولی دقت کنید تن صدای زیر گوش را سریعتر اشباع میکند، تن صدای بم گوش را دیرتر اشباع میکند اما در مجموع اشاره کردند چه تن صدا زیر و یا بم باشد . اگر فرکانس یکنواخت باشد گوش را خسته و اشباع میکند و فرد را از صحنه خارج میکند شور و حرارت سخنران ، البته تنها حرکات نیست بلکه آن حالات عادی چهره است ما بحثی را در تکنولوژی آمورشی در فرایند ارتباط داریم .
● آیا این حالت در کلاس صادق نیست.
فرض کنید دانشجویان نشستند مسن است و خسته و بیرمق، مطمین باشید هرچقدر شاگردان فعال باشد این حالت من به آنها سرایت پید ا خواهد کرد .
برعکس شما همه فعال باشید . بچه ها نشسته مثل مجسمه نه حرف میزنند و نه سؤال میکنند بیحال و بیرمق که معمولاً در اکثر کلاس هست.
آبا معلم فعال میتواند به فعالیت خود ادامه بدهد این تعامل احساس در آن شکل میگیرد و یک آزمایشی را یکی از ورانشناسان انجام داد خیلی جالب بود.
من دانشجو را وادار کردم در حیاط مدرسه وا ایستاد و به برج کلیسا نگاه کنید. بعد از چند دقیقه دیدیم 20 نفری دور آن جمع شدند . بعد دانشآمور برگشت به آنها گفت به چه چیز دارید نگاه میکنید ، هیچ کس نمیدانست به چه چیز دارد نگاه میکند. این تعامل احساسی است.
بنابراین معلم باید با شور و حرارات در کلاس درس حاضر شود تا شاگردان را دچار سستی و بیحالی نکند پرسش و پاسخ در سخنرانی ، سخنران لازم است دایماً سؤال کند ذهن را فعال کند. چون هر سؤال برانگیزانند برای من حرکت ایجاد میکند ذهن را فعال میکند.
اما سؤال باید بگونهای مطرح بشود که واقعاً برانگیزاننده باشند، حتی سکوت سخنران در ضمن اینکه دارد سخنرانی میکند چند ثانیه سکوت اختیار کند.
یک مرتبه کانال عوض میشود فرد میگوید چرا؟ همین آن خستگی گذشته را از بین میبرد و صدها نکات دیگر که اگر سخنران در ضمن سخنان به آن توجه کند میتواند مؤثر کند، درس خود را و نکات چهارم جمله بندی آخرین مرحله سخنرانی جمله بندی و نتیجهگیری بهرحال در ضمن صحبت کردن چون ارتباط، ارتباط کدامی است، گاهی اوقات براساس موانع ارتباط از کلاس خارج میشود. برای اینکه این اطلاعات قطلع شد را بهم وصل کنیم این اطلاعات را باید جمعبندی کرد. اما حالت جمع بندی خیمه حالت است.
1) جمع بندی توسط خود معلم انجام میگیرد فشردهای از مباحثی که مطرح شد.
2) جمع بندی شاید توسط خود شاگرد انجام گیرد. حتی با یک سؤال، از شاگرد میخواهیم بگوییم که مجموعه بحثی که دانستیم چه بود . یا حتی با یک تمرین در ریاضی، یک را میآوریم و در حل آن تمرین خود شاگرد تمامی آنها را میگوید.
اما نوع جمعبندی داریم بنام جمعبندی اتفاقی مخصوصاً در دروسی مثل علوم تجربی. یک حادثه اتفاق میافتد .
مثلاً امروز درس ما در مورد بن پایان و یا جوندگان است . معلم وقتی بحث تمام شد. ناخودآگاه و شاید پیشبینی کرد یکی از این بندپایان را در کشو میز وجود دارد. این را بنوعی در کلاس میآورد بچه ها بگوییم شاید یک تعدادی از بچه ها بترسند و یک عده بخندند . معلم بگوید راستی بچه ها خیلی خوب شد بحث ما درباره این موجودات بود .
این نمونهای از بندپایان و شروع میکندبه تمام آن حرفهایی که زده ، یک پدیده را میگیریم و براساس آن غیبت میدهم و تمام مطالبی که در کلاس ؟؟ به طو رخلاصه به آن اشاره میکنیم
ولی این روشها معایب و محاسنی دارند. در این روش سخنرانی
بعدها معمولاً کمتر فعالند . بچه ها بیشتر به معلم توجه میکنند. دامنه لغات و نحو سخنان گفتن آنها تقویتی شود. چون دایماً گوش میدهند.
اگر بخواهیم .بچه ها دامنه لغات آنها تقویت شود یک مقدار باید به فعالیت بپردازیم . نکته آخر ما باید ببینم روش را کجا استفاده کنیم اگر به موقع و بجا استفاده کنیم. انفعال شاگرد کاهش پیدا خواهد کرد.
کلوب