فرار از مدرسه بیشتر در نوجوانان مبتلا به اختلا لا ت روانی، سایکوپات ها، حالا ت اضطراب و نظایر آن دیده می شود. در این حالت نوجوان از مدرسه فرار می کند و به منزل نمی رود. پدر و مادر از غیبت فرزند از مدرسه اطلا عی ندارند، یعنی در حقیقت نوجوان از مدرسه و منزل هر دو فرار می کند. ترس از مدرسه را باید با فرار از مدرسه فرق گذاشت. فرار از مدرسه بیشتر در نوجوانان مبتلا به اختلا لا ت روانی، سایکوپات ها، حالا ت اضطراب و نظایر آن دیده می شود. در این حالت نوجوان از مدرسه فرار می کند و به منزل نمی رود. پدر و مادر از غیبت فرزند از مدرسه اطلا عی ندارند، یعنی در حقیقت نوجوان از مدرسه و منزل هر دو فرار می کند. این کودکان با این عمل مقررات مدرسه را زیرپا می گذارند و از قوانین متداول اجتماعی تحصیلی و خانوادگی پیروی نمی کنند. اکثر این کودکان پس از فرار از مدرسه با افرادی نظیر خودشان به عیاشی، دزدی ورفتارهای سایکوپاتیک می پردازند یا اینکه بدون هدف معین در خیابان ها پرسه می زنند، این نوجوانان اغلب کم استعداد و اکثرا در تطابق و سازش خود با محیط های تحصیلی و خانوادگی اشکال دارند.
معمولا شرایط منزل نیز ناگوار است و در واقع نوجوان نه دل خوش از خانه دارد و نه علا قه ای به مدرسه و به راحتی هر دو را ترک و کوچه را انتخاب می کند. نوجوانان گریزان از مدرسه اگر هم استعداد خوبی داشته باشند، از نظر عاطفی سالم نیستند و رفتارشان در منزل و مدرسه طبیعی نیست، اما نوجوانانی که از رفتن به مدرسه امتناع می کنند، اکثرا از خانواده های طبقات بالا ی اجتماعی هستند و رفتارشان در مدرسه بهتر و آرام تر از سایر شاگردان است.
به نظر تایمرمن (1966) نوجوانی که ترس از مدرسه دارد نزد مادرش می ماند، ولی نوجوان فراری از مدرسه در خیابان های شهر گردش می کند. نیمی از این نوجوانان فراری از مدرسه میان همسالا ن خویش محبوبیتی ندارند و نیم دیگر آنها مرتکب خلا ف و لغزش می شوند.
به نظر تایمر من عوامل موثر در خانه عبارتند از: طرد شدگی، سخت گیری های افراطی، انضباط متناقض و بی ثبات، کتک زدن، بی نظمی والدین بی علا قه، محیط زیست و همسایگی بد، ناشادی در خانه یا مدرسه، پرجمعیت بودن خانواده، جدایی کودک از مادر در اوایل کودکی یا جدایی از پدر پس از سن 5 سالگی.
در این موارد معمولا نوجوان در انجام تکالیف و کار مدرسه ای ضعیف است، لیکن مشکل در بی علا قگی به مدرسه یا معلم نیست. تنبیه صرفا این گریز را تشدید کرده و به صورت پیچیده تری درمیآورد. در بیشتر اوقات فرار از مدرسه با دروغگویی همراه خواهد بود. این افراد با مهارت به دروغ گفتن می پردازند و طوری وانمود می کنند که از مدرسه غیبت نداشته اند. به طور خلا صه باید گفت که فرار از مدرسه حالتی است که نوجوان سالم بدون عذر موجه از حضور در مدرسه خودداری کند و غیبت او غیرقانونی یا غیر موجه شناخته شود. در بعضی کشورها که بین سنین 6 تا 14 سالگی تعلیمات اجباری است، حتی اگر والدین باعث این عمل شده باشند به دادگاه احضار می شوند و مجازات های خاصی درباره آنها به مورد اجرا گذاشته می شود. لا زم به ذکر است که در مورد ترس از مدرسه و فرار از مدرسه تفاوت هایی وجود دارد. نوجوان مبتلا به ترس از مدرسه با مراقبت شدید مادرانه، اختلا ل در غذا خوردن، دردهای شکمی، حالت تهوع و مشکلا ت خواب و علا یم بالینی (اضطراب) مشخص می گردد، در حالی که نوجوان گریزان از مدرسه با بی ثباتی در تعلیم خانواده، دروغگویی دایمی، فرار از خانه و دزدی از خانه معرفی می گردد. متخصصان و روانکاوان تعلیم و تربیت معتقدند که نوجوان مبتلا به ترس از مدرسه با ترس های بیمارگونه در ارتباط با حضور درمدرسه، شکایت مداوم جسمانی، ارتباط و همزیستی بیش از حد با مادر و تعارض بین پدرها و مادرها و مدیریت مدرسه توصیف می شوند.
به طور خلاصه نوجوانی که ترس یا هراس از مدرسه دارد ظاهرا با عوامل مربوط به ترس و اضطراب به بهترین وجهی مشخص می شود، در حالی که نوجوان گریزان از مدرسه با رفتار بزهکارانه تعریف می گردد. نکته آخر این که نوجوانان مبتلا به ترس از مدرسه ممکن است از نظر پیشرفت تحصیلی ضعیف نباشد و حال آنکه نوجوانان گریزان از مدرسه معمولا شاگردانی ضعیف هستند.
● علل فرار از مدرسه
ترس و دلهره از عدم توانایی انجام تکالیف، مواجه شدن با چهره آموزگار جدید، آشنا شدن با دوستان و همکلاسی های جدید و... مواردی هستند که همواره ذهن بعضی از نوجوانان را به خود مشغول می کند. اینگونه معضل به مرور زمان و پس از سپری شدن هفته های اول سال تحصیلی، برطرف می شوند و به این ترتیب جای نگرانی از این بابت وجود نخواهد داشت، اما عده ای دیگر از نوجوانان آن قدر از درس و مدرسه متنفر و بیزارند که اینگونه نوجوانان هم برای خود و هم برای والدین و مربیانشان مشکل آفرین بوده و شناخت علل و انگیزه های این رفتار بسیار لازم و ضروری است.
برای ریشه یابی رفتارهای چنین کودکانی باید علل مختلفی را که باعث پدید آمدن این دسته از اختلافات رفتاری می شوند، مورد بررسی قرار داد که عبارتند از:
خانواده های از هم گسیخته: مشاجرات لفظی، نزاع و کشمکش، عدم تفاهم اخلاقی و عقیدتی، طلاق و متارکه، فوت یکی از والدین و... از جمله عواملی هستند که می توانند باعث از هم پاشیدگی نظام خانواده شوند. در این قبیل خانواده ها، هرج و مرج و بی نظمی به وضوح مشاهده می شود. علاوه بر این، باعث پدید آمدن بیماری های روحی و روانی و همچنین ترس، اضطراب و دلهره در اعضای خانواده می گردد. قربانیان اصلی این دسته از خانواده ها، اکثر اوقات نوجوانان بی گناه هستند.
● مردود شدن
به طور معمول 2 علت دارد:
1) ضعیف بودن در پایه تحصیلی
2) افت ناگهانی تحصیلی که باعث می شود کودک به مرور زمان از مدرسه گریزان شود.
● بی علاقه بودن به درس و تحصیل
از جمله مسایلی است که سبب فرار کردن از مدرسه می شود و چون نسبت به آینده تحصیلی خود ناامید است به این نتیجه می رسد که رفتن به مدرسه برایش فایده ندارد. از این دسته از نوجوانان به طور معمول در خانواده های از هم گسیخته و متزلزل بیشتر به چشم می خورد.
● ترس از تنبیه بدنی
باعث می شود نوجوان همیشه اضطراب درونی نسبت به مدرسه داشته باشد و آماده فرار از مدرسه باشد.
● بی توجهی والدین
نسبت به نوجوان و عدم اهمیت آنها به تحصیل و تربیت فرزندشان مقدمات فرار از مدرسه را تشکیل می دهد.
● عدم رفاه مالی نوجوان و خانواده
باعث می شود که نوجوان خود را در برابر بقیه ضعیف تر پنداشته از همکلا سی های خود دوری جسته وباعث شود که از مدرسه فرار کند.
- عدم توجه معلم به شاگرد و تبعیض قایل شدن:
باعث می شود دیدگاه های منفی فکری در ذهنش ایجاد شده و مدرسه را دوست نداشته باشد.
● عقب ماندگی ذهنی
به تعدادی از نوجوانان که در یادگیری مطالب درسی و مهارت های شغلی از دانشآموزان دیگر کندتر هستند، عقب مانده خوانده می شوند. این نوع دانشآموزان با توجه به این که چه اندازه در یادگیری مطالب درسی مهارت های شغلی و سازگاری اجتماعی از دوستان خود عقب مانده باشند، به طبقات مختلفی تقسیم می شوند. این دانشآموزان نیاز دارند که موارد درسی متفاوت (از دانشآموزان عادی) جهت حداکثر رشدشان در نظر گرفته شود. نوجوان عقب مانده با این که از لحاظ هوشی عقب مانده است، ولی به اندازه ای استعداد دارد که بتواند امور و نیازهای روزمره خود را بدون نظارت بی مورد دیگران اداره کند.
تحقیقات نشان داده که عقب ماندگی ذهنی و فرار از مدرسه رابطه مستقیم دارند. در مطالعاتی که در مدارس نیویورک توسط خانم ایروین انجام گرفته تقریبا 43 درصد فرار دانشآموزان به علت عقب ماندگی ذهنی بوده است.
● پیشنهاداتی برای رفع مشکل فرار از مدرسه
1) تهیه و تنظیم کارنامه محرمانه برای هر یک از دانشآموزان به منظور آگاه شدن آموزگاران از وضعیت جسمانی و روانی آنها توسط مدیر مدرسه.
2) آشنا شدن معلمان با خانواده های شاگردان جهت کمک به حل مشکلا ت آنان و آگاه شدن از شرایط حاکم بر فضای منزل.
3) برانگیختن انگیزه دانشآموزان برای روی آوردن به درس و مدرسه و مطالعات جانبی دیگر.
4) پرهیز از به کارگیری هرگونه تنبیه بدنی.
5) توجیه دانشآموزان به این مساله که مدرسه خانه دوم شماست (درجلسات عمومی که بین مدیر ومعلمان یا دانشآموزان برگزار می شود)
6) کمک به دانشآموزان محروم و مستضعف: لا زم است مربیان و مسوولا ن مدرسه که از توانایی مالی خوبی برخوردار هستند، این گونه دانشآموزان را تحت حمایت خویش قرار دهند. به خصوص زمانی که کودک علا قمند به تحصیل است وخانواده وی به علت مساعد نبودن وضعیت مالی قادر به تامین احتیاجات فرزندشان نیستند.
7) شناسایی به موقع کودکان عقب مانده ذهنی و معرفی سریع آنها به مدارس یا مراکز مخصوص تعلیم و تربیت این دسته از دانشآموزان.
8) تبدیل مدارس ومراکز آموزشی به اماکن علمی - فرهنگی و ترتیب دادن اردوهای مختلف تفریحی جهت بازدید از زیارتگاه ها، موزه ها، آثار باستانی، تاریخی و سایر مکان های دینی دیگر.
9) ایجاد رابطه عاطفی و دوستانه به صورت مداوم از سوی کادر مدرسه با چنین دانش آموزانی.
نویسنده زهرا احمدپناه
روزنامه مردم سالاری