آموزش و پرورش کلید فتح آینده است و از دیرباز انتظار از آموزش و پرورش آن بوده که انسانهای فردا را تربیت کند ونسل امروز را برای زندگی در جامعه فردا آماده سازد. بنابراین ضرورت دارد برنامه ریزان و سیاستگذاران آموزشی، معلمان و مسولا ن آموزش و پرورش، الزامات و مقتضیات زندگی فردا را بشناسند تا بتوانند آمادگی دانش و بینش لا زم را در کودکان و نوجوانان برای فعالیت در جامعه فردا پرورش دهند و در راستای این سیاست، شناسایی ویژگی های آموزش و پرورش کارآمد از اهمیت خاصی برخوردار است.
در سه دهه گذشته، کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، با فراز و نشیب های فراوانی در زمینه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی مواجه بوده اند.در رویارویی با بسیاری از چالش های بالقوه آینده، سیستم آموزشی به عنوان سرمایه ای ضروری در تلا ش برای تحقق یافتن اهداف مربوطه به توسعه، تلقی می گردد و مهم ترین ابزار موجود برای پیشبرد و واقعیت بخشیدن به آرمان های هر ملت می باشد.
در سپیده دم قرن جدید چشم انداز آن حزن و امید را بر می انگیزد، لا زم است همه انسان ها مسوولا نه به اهداف و ابزار تعلیم و تربیت توجه کنند. چالش های بزرگ در تمامی ابعاد وسیع جامعه، چشم اندازی از ضرورت نو شدن، احیا و ابداع را به ما نشان می دهد. چگونه ممکن است این چالش های بزرگ، توجه سیاستگذاری های آموزشی را جلب نکند؟
برای رسیدن به این هدف، باید به تنش های اصلی روبرو شویم و بر آنان فایق آییم، تنش میان جوامع جهانی و محلی، تنش های همگانی و فردی، تنش میان سنت و تجدد، تنش میان ملا حظات دراز مدت و کوتاه مدت و بالا خره تنش میان توسعه فوق العاده دانش و ظرفیت تطابق بشر با آن و در نهایت، عامل همیشگی دیگر، تنش میان معنویات و مادیات است که غالبا جهان بدون شناخت آن آرزوی دستیابی به آرمان ها وارزش ها که اخلا ق نام دارد را در سر می پروراند.
در این جامعه وظیفه متعالی سیستم آموزشی و اهمیت جایگاه آن مشهود و مشخص می شود و این گفته اغراق نیست که بقای انسان ها به اجرای این وظیفه بستگی دارد.
رسالت آموزش و پرورش، توان بخشیدن به فرد فرد انسان ها در جهت توسعه کامل استعدادهای خود و نیز شناخت توانمندی های خلا ق خود است واین هدف از سایر اهداف متعالی تر است. حصول این هدف هر چند دشوار و طولا نی است، اما سهمی ضروری در جهت جست وجوی جهانی عادلا نه تر و بهتر برای زیستن به شمار می رود. این امر زمانی تحقق خواهد یافت که همه چیز سر جای خود قرار گیرد.
بهره گیری صحیح از سیاست های اصلا حی به دور از هر گونه افراط و تفریط یا تعصب کورکورانه می تواند دگرگونی های مثبتی را در سیستم آموزشی ایجاد کند. کوشش در جهت اصلا حات آموزش و پرورش، مشروط بر ایجاد هماهنگی و قبل از هر گونه اقدامی ضرورت دارد که ویژگی های آموزش و پرورش کارآمد مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
● نیم نگاهی به برنامه ریزی آموزشی
با نگاهی به روند کمی و کیفی آموزش و پرورش در سطح جهان و به ویژه در سطح جهان سوم در دهه های اخیر، به خوبی متوجه می شویم که ارتقای کیفیت آموزش و پرورش، موضوع فوق العاده حساسی بوده که بروز بحران جهانی آموزش و پرورش از نشانه های آن است.
ژاک هلک (1371) در کتاب (آموزش و پرورش: سرمایه گذاری برای آینده) ضمن بررسی روندهای توسعه منابع انسانی و آموزش و پرورش در سه دهه اخیر به مشکلا ت ناشی از افزایش هزینه ها و کاهش کیفیت اشاره نموده است و سه نیاز اساسی را در میان نیازهای دیگر غالب می داند:
1) توجه بیشتر به کیفیت آموزش و پرورش
2) مصروف داشتن منابع مالی بیشتر برای تولید مواد آموزشی مناسب و تربیت معلمان با صلا حیت
3) بهبود مدیریت، امور اداری و پشتیبانی معنوی علمی نظام آموزش و پرورش
اجرای یک برنامه مبتنی بر طراحی کیفیت آموزش و پرورش، مستلزم اطلا عات آموزشی جدید است و تقویت تصمیم گیری توسط افراد و مقامات، مستلزم تعیین مجدد اختیارات و مسوولیت های آموزشی خواهد بود. نهایتا این که حتی اگر به یک نظام اطلا عات آموزشی به خوبی طراحی و اجرا شود، آثار آن بر کیفیت آموزشی به واسطه زمینه سازمانی که در آن عمل کند، تعیین خواهد شد.
بسیاری از وزارتخانه های آموزش و پرورش در سرتاسر جهان، براساس یک مبنای سالا نه که سرشماری کاملی از مدارس را دربردارد، اطلا عات زیادی را درباره مجموعه یکسانی از شاخص ها جمعآوری می کنند، بدون این که فکر کنند این اطلا عات مفید است یا خیر و بدون این که برنامه ریزی ویژه ای براساس آن انجام گیرد.
یک توجیه عمومی برای این روش آن است: این کاری است که همواره آن را انجام داده ایم! بازنگری جامع در مورد نوع جمعآوری اطلا عات و چگونگی استفاده از اطلا عات مفید و واقعی می تواند در پاسخگویی به سوالا ت کلیدی مربوط به برنامه ریزی کیفیت آموزش کمک کند.
این امر مربوط به کلیه تصمیم گیرندگان آموزشی- از سیاستمداران در دولت های ملی گرفته تا مدیران مدارس و معلمان- است. بازنگری در مسایل آموزشی نیاز به برنامه ریزی به عنوان یک مهارت، تخصیص منابع مالی، انسانی و کالبدی دارد و ایجاد هر نوع تغییری در مقولا ت یاد شده مستلزم پژوهش های آموزشی کیفی و میان رشته ای است. همچنین برای ترسیم وضع مطلوب ضرورت دارد دورنمای گسترده تری در نظر گرفته شده و چشم انداز دقیق تری از آینده مدنظر قرار گیرد.
از ویژگی های بارز آموزش و پرورش کارآمد، استفاده از برنامه ریزی استراتژیک به عنوان یک فرآیند پویا با دورنگری نسبت به واقعیات و موقعیت های موجود، ارایه راهبردها و تاکتیک های موثر برای رسیدن به فردای بهتر را امکان پذیر می سازد.
در این نوع برنامه ریزی، مشارکت همه افراد ذی نفع، ذی ربط و ذی علا قه مبنای بازاندیشی، باکژی ها و کاستی های نظام آموزشی به صورت واکنشی و شناخت وضعیت موجود به تعیین نیازها می پردازند و برای رفع آن ها به گونه ای فراکنشی اقدام می کنند.
● گستره آموزش و پرورش نوین
زبان تعلیم و تربیت در جهان امروز، زبانی جهانی است ، هر چند که مضمون آن براساس فرهنگ ها می تواند محلی و بومی باشد. در قرن جدید، جهان در تجربه ای جدید وارد شده است و تعلیم و تربیت در این عصر به لحاظ روش ها، محتوا و اهداف رنگی دیگر به خود گرفته است.
تحول در عرصه آموزش و پرورش به گونه ای است که ایجاد کلا س های دموکراتیک و مهم تر از آن تشکیل کلا س های مجازی با استفاده از پیشرفته ترین فناوری اطلا عاتی مطرح است. عصر جدید، عصر یگانگی انسان ها، عصر دهکده جهانی، عصر ماهواره، عصر تهی شده زمین و یورش به قلمروهای کهکشان نام گرفته است.
آیا سیستم آموزشی در جهان کنونی ما با روش های معمول می تواند به حیات خود ادامه دهد؟ آن چه مسلم است،ضرورت خارج شدن آموزش و پرورش از تنگنا و محدوده زمانی و مکانی (اینجا و آنجا) و تعامل با جامعه جهانی است.
ساختار و خاستگاه سیستم آموزش از صورت نظام بسته و مکانیکی و تحول آن به شکل ارگانیک، پویا باز و انعطاف پذیر امری غیرقابل انکار است، در این صورت تعلیم و تربیت همه ابعاد شخصیت و تمامی لایه های زندگی فردی و اجتماعی را در بر می گیرد. همان مفهومی که سازمان یونسکو با عنوان یادگیری گنج درون بر چهار ستون با هم زیستن انجام دادن و دانستن معنا کرده است و اخیرا آن را در سه حیطه سوم به سه H یعنی سر Heab، قلب Heart و دست Hanb تعریف کرده است. سر به منزله پایگاه اندیشه، تفکر و عقلانیت، قلب به منزله کانون عشق و مهر و ایمان و دست به منزله توانستن و انجام دادن و کسب مهارت های ضروری زندگی. محتوای برنامه ریزی آموزشی در سیستم تعلیم و تربیت نوین به تناسب ویژگی های اقلیمی و با حفظ سیاست های کلی آموزش و پرورش بایستی قابلیت انعطاف داشته باشد و برنامه ریزی اقتضایی، جایگزین برنامه ریزی ایستا و انجمادی می شود. در این سیستم و در منطق تعلیم و تربیت نوین، هرکس، شخصا حاکم و عامل ترقی فرهنگی و اخلاقی خویش خواهد بود و خودآموزی خود رهبری و خودگردانی در فرآیند یادگیری تقویت می شود. در واقع فرهنگ ها و ارزش ها از نو بازسازی و بازآفرینی می شوند. در هر حال فرآیند جهانی شدن ، موضوع جدی و حایز اهمیت است و توسعه فعالیت ها همکاری بین المللی را می طلبد. آموزش و پرورش جهانی و آموزش و پرورش شهروندی به عنوان ضرورت های اجتناب ناپذیر قرن جدید مورد تاکید پنجمین کنفرانس بین المللی یونسکو نیز قرار گرفته است. این کنفرانس، اشاره های متعددی به پدیده جهانی شدن داشته و ویژگی های آموزش و پرورش نوین را در ابعاد ذیل مطرح کرده است:
1) آینده نگری و آینده شناسی با توجه به پدیده جهانی شدن و زندگی در جوامع فاقد مرز
2) توجه و تاکید جدی به چهار رکن اساسی یادگیری: یادگیری برای زیستن، دانستن، انجام دادن و زیستن با یکدیگر.
3) تعلیم و تربیت همه جانبه و استفاده از تمام ظرفیت های انسانی و توجه به مفهوم بهره عاطفی EQ و تاکید بر ضرورت توجه بیش از پیش بر پرورش ظرفیت های عاطفی در نظام های تعلیم و تربیت
4) به کارگیری شیوه های فعال مشارکتی و تجربی در آموزش
5) تاکید بر ظرفیت روحانی بشر و بهره گیری از آن به عنوان مکمل ظرفیت عقلانی با توصیه های از قبیل: دعا و مناجات در آموزش و پرورش، غور در باطن، مراقبه و تاکید بر هوشیاری و آگاهی ماورایی به عنوان روش ها یا منابع ارزشمند در جریان تعلیم و تربیت
6) تاکید بر ضرورت پرورش تفکر جانبی و تفکر خلاق در دانش آموزان و عدم تکیه انحصاری بر تفکر تحلیلی
7) توجه به ظرفیت یا توانایی شهود یا درک شهودی و ضرورت حسن استفاده از آن در تعلیم و تربیت
8) اهمیت ویژه ای خلا قیت و هنر در نظام های آموزشی با عنایت به نقش والا ی زیبایی. این نوع نگرش در حیات انسان قرن بیست و یکم در جهت زیست توام با آرامش و تفاهم نقش اساسی دارد.
9) استفاده از تکنولوژی نوین اطلا عات و ارتباطی در نظام های آموزش و پرورش در قرن بیست و یکم به نحوی که تعلیم و تربیت در حد تکنولوژی تقلیل نیابد یا به تکنولوژی تحویل داده نشود و نیز اهمیت تعامل چهره به چهره معلم با دانش آموزان.
10) عدم جهت گیری انحصاری اصلا حات آموزش و پرورش در راستای مسایل اقتصادی و تجاری و مهارت آموزی، به نحوی که نظام های آموزش از اهداف و ابعاد دیگر تعلیم و تربیت باز نماند.
11) توجه به کاربرد هوش متکثر به ویژه در طراحی و تدوین برنامه های درسی و جریان آموزش (نظریه هوارد گاردنر).
12) تاکید بر آموزش ارزش هایی مانند عشق ورزیدن، صلح، احترام به محیط زیست و تعاون و همکاری در برنامه های درسی.
13) اتخاذ رویکردهای تلفیقی در آموزش و پرورش و به کارگیری شکل خاصی از تلفیق در برنامه های درسی و قرار دادن ساعاتی از هفته در قالب زنگ مطالعه تلفیق در قالب یک ماده درسی جدید.
14) توجه بیشتر به وضعیت آموزش پایه در کشورهای مختلف دنیا از نظر کیفیت آموزش ها، زمان بهره مندی در آموزش و بالا خره تعریف مجدد از سواد و اقسام سواد مانند سواد کامپیوتری، سواد تکنولوژی، سواد فرهنگی و...
هر یک از پارامترهای موارد فوق در تعیین ویژگی های آموزش و پرورش کارآمد می تواند به عنوان پارامتری اساسی در نظر گرفته شود. پیشرفت و نیازهای یادگیری هر یک از دانش آموزان را به معنای وسیع می سنجد، حتی اگر این امر مستلزم صرف وقت خارج از برنامه رسمی مدرسه باشد. برای تحقق چنین پنداری متعالی، فرصت ها برای توسعه مداوم حرفه ای باید فراهم شود و منابع لا زم بسیج شود.
نویسنده لیلا مومنیان
روزنامه مردم سالاری