لحظه ای درنگ می کند و آهی می کشد و دوباره پارچه نمناکی را که در دست دارد محکم تر از قبل روی زمین می کشد، خیلی دلش می خواهد دقایقی فارغ از کار و مشغله روزانه گوشه ای خلوت پیدا کند، آبی خنک و گوارا بنوشد و استراحتی کوتاه داشته باشد، اما خیلی از کارهای این خانه باقی مانده، شستن رخت ها و لباس های کثیف و چرکین، ظرف های نشسته و... باید تا شب آنها را تمام کند تا هم رضایت صاحب خانه را جلب نماید و هم روزی حلالی نصیبش شود، چون او نان آور سه فرزند قد و نیم قد و خردسال است.
وقتی سر سفره بخت نشست، نمی دانست که دست روزگار قرار است او را به بازی یک نفره سرنوشت دعوت کند چون از وقتی که آن تصادف لعنتی شوهرش را از او گرفت، یکه و تنها بار زندگی را به دوش می کشد، بچه هایش هم آنقدر بزرگ نشده اند که بتوانند به او کمک کنند. او حالا هم نقش مادر را باید برای بچه هایش بازی کند، هم پدر را. روزها پدر خانه است و بیرون از منزل کار می کند تا لقمه نانی برای بچه ها تهیه کند و شبها مادر خانه می شود...
امثال چنین زنانی در جامعه ما کم نیستند، مادرانی که دو نقش ایفا می کنند، شیر زنانی که به تنهایی با مشکلات می جنگند، و در عین حال توان و ظرفیت همه آنها یکسان نیست اما هر چه هست زنان تنهای سرزمین من نیاز به حمایت دارند، زیرا آنان سرپرست خانواده اند و نان آور، خانه.
زنان سرپرست خانوار از جمله گروههای آسیب پذیر جامعه هستند که گاه عواملی چون طلاق، فوت، اعتیاد همسر، از کار افتادگی، رها شدن توسط مردان مهاجر و یا بی مبالاتی موجب آسیب پذیری این طیف وسیع از جامعه می شود.
این گروه از زنان که با عنوان زنان سرپرست خانوار یا خودسرپرست در جامعه نامیده می شوند، با مسایل، مشکلات و موانع زیادی در زندگی مواجه اند. متأسفانه در جامعه ما زندگی زنان پس از ترک شوهر به دلایل فوق غالبا با ابهامات و مخاطراتی روبروست. از جمله سرپرستی فرزندان، مشکلات اقتصادی، زندگی در تنهایی همراه با افسردگی و ناامیدی و همچنین نگرش غلط جامعه نسبت به زنان بیوه در نبود همسرانشان، آنان را در روابط اجتماعی و حضور در جامعه با مشکلات عدیده ای روبرو می کند. از این رو پرسش اصلی در گزارش حاضر این است که زنان سرپرست خانوار به لحاظ پارامترهای جامعه شناختی، روان شناختی، اقتصادی و رفاهی چه وضعیتی دارند و چه راهکارهایی را می توان جهت رویارویی زنان سرپرست خانوار با مسایل و مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی پیش رو، ارایه داد.
● جنگ با زندگی
دریکی از جنوبی ترین مناطق تهران، ثریا 35 ساله با دو فرزندش در خانه ای کوچک و مستأجری زندگی می کنند این خانه یک اتاق و یک آشپزخانه زیر پله ای دارد که ثریا برای زندگی در آنجا 90 هزار تومان در ماه می پردازد.
ماهانه 50 هزار تومان از کمیته امداد می گیرم. ثریا آرام جواب سؤالم را می دهد و انگار دوست ندارد از کمبودهای مالی اش به دیگران بگوید.
به گوشه قالی اتاقش زل می زند و با کمی مکث آرزوهایش را بلند می گوید: ای کاش درسم را خوانده بودم و ای کاش سالهای جوانی ام را به خانه داری محدود نکرده بودم. شوهرش در یک سانحه ضمن کار فوت کرده و ثریا که به قول خودش کمرو و خجالتی بود، سالهای اول بیوگی اش را در خانه ماند و نمی دانست چه کار بکند، او سخنانش را این طور ادامه می دهد. اوایل برادرم به لحاظ مالی کمکم می کرد، اما سه سال است که او هم دیگر کمکی نمی کند و مجبورم خودم کار کنم، اما خانم! من که کاری بلد نیستم.
چشم هایش را تنگ می کند و حالت کسی را دارد که به سالهای دور فکر می کند: یک روز در مهد کودک پسرم با مربی ای آشنا شدم که از من خواست ترشی، مربا، و سبزی های خانه اش را تهیه کنم و همان پیشنهاد باعث شد کار تهیه غذای خانگی را شروع کنم و حالا بیشتر ترشی و مربا و کارهای خانگی معلمان این منطقه را انجام می دهم. در کوچه پس کوچه های این سرزمین ثریاهای زیادی هستند که تحت عنوان سرپرست خانوار هم مادرند و هم پدر.
● خانواده زن سرپرست
شهلا کاظمی پور، جامعه شناس در گفت وگو با سرویس گزارش روز کیهان با اشاره به اینکه واژه خانواده زن سرپرست از واژه هایی است که در یک دهه اخیر در ایران رایج شده است و بر آن دسته از واحدهای خویشاوندی اطلاق می شود که گاه مادر و پدری پیر و یا چند فرزند را دربرمی گیرد، می گوید: نان آور این واحدها زنی است که یا شوهرش را از دست داده، یا طلاق گرفته و یا متواری شده است و این زنان از معلوماتی کم و فقری شدید در رنج هستند و با مشکلات فراوان اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و روانی دست به گریبانند.
کاظمی پور در ادامه به آماری از زنان و مردان سرپرست خانوار در کشور که در سال 85 توسط مرکز آمار ایران اعلام شده، اشاره می کند و می گوید: تعداد خانواده های مرد سرپرست در ایران بیش از 15 میلیون و 711 خانوار و تعداد خانواده های زن سرپرست نیز بیش از یک میلیون و 641 هزار خانوار است. همچنین رشد خانواده های مرد سرپرست طی سالهای 75 تا 85 حدود 38 درصد بوده است که این رشد در مورد خانواده های زن سرپرست به 58 درصد رسیده است. به عبارت دیگر براساس سرشماری سال 1385، میزان سهم زنان در سرپرستی خانواده ها 4/9 درصد بوده است که این میزان در سال 1375، 4/8 درصد را نشان می دهد و طی یک دهه از رشد یک درصدی برخوردار بوده است.
وی در ادامه تصریح می کند: 84 درصد از خانوارهای مرد سرپرست از نظر اقتصادی فعال هستند و درآمد دارند و 4/3 درصد بقیه هم به دلایل مختلفی از جمله سنین پایین بیکار هستند و درمورد زنان سرپرست خانوار هم 7/14 درصد آنها فعالند و 85درصد دیگر نیز غیرفعال می باشند، از این گروه 31 درصد خانه دارند و 48 درصد دیگر نیز دارای درآمد بدون کار هستند که یا از حقوق بازنشستگی برخوردارند و یا تحت پوشش سازمان های حمایتی قرار دارند.
دکتر کاظمی پور با اشاره به اینکه صرفاً سرپرست بودن یک مسیله اجتماعی نیست و ممکن است عدم حضور پدر در خانه خلأ ایجاد کند، اما با درایت مادر می توان از این بحران عبور کرد، خاطرنشان می کند: مشکل وقتی پیش می آید که زنان درآمد مالی ندارند و باید این کمبود را جبران نمایند و چون در سنین بالا سرپرست خانوار می شوند و اغلب کم سواد و یا بیسواد هستند و سابقه اشتغال هم ندارند و با قوانین هم آشنا نیستند به مشاغل غیررسمی روی می آورند و ناخواسته زیرخط فقر قرار می گیرند.
وی ادامه می دهد: ارقام مربوط به ساختار سنی این گروه از زنان حاکی از آن است که حدود 30درصد از آنها در گروه سنی 25 تا 44سال، 38 درصد بین 45 تا 64سال و 32 درصد نیز بین سنین 65 ساله و بالاتر قرار دارند و در میان زنان سرپرست خانوار شهری 6/43 درصد باسوادند و این نسبت در نقاط روستایی 8/16 درصد است و در جامعه شهری 4/31 درصد و در جامعه روستایی 2/44 درصد، این زنان به منابع درآمدی مستقل دسترسی دارند و سایر زنان به طور عمده باید متکی به کمک دیگران باشند.
● فقدان چتر حمایتی
همواره مشکل فقر در خانوارهای زن سرپرست بیشتر از خانوارهای باسرپرست مرد بوده است. عامل فقر اقتصادی تأثیر مستقیم و غیرمستقیم خود را بر وضعیت فرهنگی، اجتماعی و اکولوژیکی خانواده برجای می گذارد.
به اعتقاد کارشناسان مسایل اجتماعی بسیاری از زنان سرپرست خانوار از فقدان چتر حمایتی و تأمین مالی و اجتماعی رنج می برند، علاوه بر این، فقر زمانی از دیگر مسایل پیش روی این زنان است. طبق تحقیقات این زنان، زمان بیشتری را صرف کار می کنند، چنین امری موجب ایجاد فقر زمانی و بی توجهی به جنبه های فرهنگی، آموزشی و تربیتی خود و فرزندان می شود. از سوی دیگر آنچه اغلب درمورد زنان سرپرست خانوار نادیده گرفته شده است، نیازهای روانی و عاطفی آنها بوده است.
دکتر فربد فدایی روانپزشک، و مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در گفت وگو با گزارشگر کیهان با اشاره به این مسیله که زنان در قیاس با مردان از تحصیلات پایین تری برخوردارند و در برابر کار مساوی دستمزدی کمتر از مردان دریافت می کنند می گوید: ازنظر اجتماعی زنان قادر و حاضر به انجام بسیاری از مشاغل مردانه نیستند. مشاغلی که ممکن است درآمد بیشتری داشته باشد، و از سوی دیگر زنان سرپرست خانوار برای سرپرستی فرزندان خود مجبورند به توافق هایی با خانواده شوهر دست یابند که این مسیله محدودیت هایی را درمورد اعمال حق والدی برای آنان ایجاد می کند، اما مسیله مهم در این جا موضوع روان شناختی است که وظیفه زنان سرپرست خانوار را دشوار می کند، زنان در برابر فرزندان خود محبت بی قید و شرط دارند که این امر اگرچه در 2 سال اول زندگی ضروری است، اما بعد از آن باید به وسیله مراقبت و انضباط پدرانه تعدیل شود و در خانه ای که صرفاً زن سرپرستی می کند، کودکان در آموزش مقررات اجتماعی و باید و نبایدهای جامعه دچار مشکل می شوند.
دکترفدایی در ادامه با اشاره به اینکه وضعیت بد اقتصادی موجب شده که هم زنان سرپرست خانوار و هم فرزندان آنها از آسیب پذیرترین اقشار جامعه در برابر آسیب های اجتماعی باشند تصریح می کند: عمدتاً یکی از علایم بیماری های روانی مانند افسردگی، اضطراب، وسواس و پرخاشگری در این زنان دیده می شود و فرزندان این خانواده ها به طور بالقوه در معرض مسایلی مانند کار کودکان در مشاغل سیاه و غیررسمی، بزهکاری اجتماعی، محرومیت از تحصیل و سوءتغذیه قرار دارند.
وی می گوید: برای سامان دادن به وضعیت این زنان، علاوه بر آنکه لازم است تعدد مراکز تصمیم گیری مهار شود و از انجام فعالیت های موازی نهادهایی چون کمیته امداد امام خمینی(ره) و سازمان بهزیستی خودداری شود، کمک اصلی باید در چارچوب توانمندسازی آنان موردتوجه قرار گیرد.
دکتر فدایی با تأکید بر اینکه زنان ذاتاً نیاز به حمایت و محبت مرد دارند، به راهکارهای دیگری هم برای کاهش فشارهای روانی وروحی زنان سرپرست خانوار اشاره می کند و می گوید: خانواده های شوهران چنین زنانی نباید از ابراز محبت به این فرزندان دریغ ورزند، عمو، دایی و پدربزرگ ها باید با ایفای نقش پدری، برای پسران و دختران، خانوارها را تحت پوشش کامل محبت خود قرار دهند و از سوی دیگر انتظار برآن است که حمایت های اجتماعی گسترده تری برای تسهیل بار سنگین این زنان چه از نظر مادی و چه نیازهای فرهنگی و تفریحی صورت گیرد.
● لایحه توانمندسازی زنان سرپرست خانوار
فرآیند توانمندسازی زنان در چارچوب مباحث توسعه اجتماعی از اهمیت بالایی برخوردار است. این امر راهی برای ورود زنان به فعالیت های مشارکت آمیز اجتماعی است.عفت شریعتی، نماینده مردم مشهد و نایب رییس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با سرویس گزارش کیهان با اشاره به اینکه کمیسیون اجتماعی با همکاری سازمان بهزیستی برای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار برنامه های گسترده ای داشته و جلسات متعددی با مسیولان وزارت رفاه برگزار کرده است، می گوید: وزیر رفاه اهتمام ویژه ای در این مورد نشان دادند اما این مسیله در بعد وسیع تری باید مورد بررسی قرار گیرد، مسیله رفاه تنها نیست، بحث فرزندان این خانواده ها هم مطرح است و به عایله مندی هم باید توجه شود و با عنایت ویژه ای که رییس جمهور و دولت به این مسیله دارند، یک نگاه همه جانبه نگرتری به این مسیله می شود.
شریعتی می گوید: لایحه توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در مجلس ششم به منظور حمایت، کمک و توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در جهت خودکفا کردن آنها در فراکسیون زنان مجلس مطرح شده اما به آن صورت که مدنظر بود به نتیجه نرسیده و هم اکنون این موضوع در دستور کار فراکسیون زنان مجلس قرار دارد، مهندس حمید احمدی مدیرکل امور ایتام، زنان سرپرست خانوار و سالمندان کمیته امداد امام خمینی (ره ) کشور هم در گفت وگو با کیهان با اشاره به اینکه یک میلیون و 816 هزار مددجو تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) هستند می گوید: از این تعداد 976 هزار خانوار دارای زن سرپرست هستند، یعنی 54 درصد مددجویان تحت پوشش زن سرپرست خانوار می باشند. وی به اجرای طرح خودکفایی برای توانمندسازی زنان سرپرست اشاره می کند و ادامه می دهد: در سال 85، 32 درصد خانواده های زن سرپرست شامل 331 هزار نفر و 92 هزار خانوار مشمول این طرح شدند و تحت تکفل قرار گرفتند.
احمدی با تأکید بر اینکه در کمیته امداد امام خمینی(ره) 30 عنوان شغلی برای زنان در نظر گرفته شده است، تصریح می کند: هدف ما در طرح خودکفایی کاربر مقوله های اقتصادی، خدماتی- حمایتی، معشیتی، مسکن و آموزش های فنی، اجتماعی و مهارت های زندگی است و زنان سرپرست خانواده ها می توانند از تمام امکانات، بهره مند شوند.
وی در ادامه به بحث بیمه زنان سرپرست خانوار اشاره و خاطرنشان می سازد: در 2 سال گذشته، 140 هزار نفر زن سرپرست خانوار بیمه شدند و امید است این تعداد امسال به 200 هزار نفر برسد.
احمدی به مستمری این زنان هم اشاره می کند و می گوید: ماهانه به هر نفر 32 هزار تومان مستمری تعلق می گیرد و در خانواده های 5 نفره ماهانه 60 هزار تومان مستمری پرداخت می شود. وقتی به او می گویم این رقم در مقابل تورم و گرانی موجود در جامعه بسیار ناچیز است، در تأیید صحبت هایم می گوید: این مبلغ پول نان یک ماه خانواده هم نمی شود، اما ما آنچه در توان داریم در اختیار این خانواده ها قرار می دهیم تا در رفاه و آسایش باشند.کمیته امداد به عنوان بال عاطفی نظام عمل می کند تا خانواده ها از حمایت روحی و روانی کامل برخوردار شوند و با اطمینان خاطر بتوانند از مشاوره های این مرکز برخوردار گردند و یک زندگی آبرومندانه برای خود و فرزندانشان فراهم کنند.
تصویر شهر در لابه لای جمعیتی انبوه که هر روز با خنده خورشید و روشنایی زمین در آمد و شد هستند، تصویری چشم نواز است، اما در این میان برخی مردمان به هیأت انسان هایی بی توجه به هم با چهره هایی سرد و عبوس، گرفتار روزمرگی های همیشگی خود، مجالی برای توجه به دیگران پیدا نمی کنند، دیگرانی که حتی اگر نانی برای خوردن نداشته باشند، دستی برای التماس به سوی دیگری دراز نمی کنند.
زنان سرپرست خانوار بخشی از حیات اجتماعی هستند که برای گریز از این بی پناهی پناهی دیگر می جویند، دست هایی که با حمایت بی دریغانه خود می توانند نجات دهنده انسانی مظلوم باشند.
زنان سرپرست خانوار از گروه های آسیب پذیر جامعه هستند که رنج مضاعفی را تحمل می کنند، آنها نه تنها از لحاظ اقتصادی، بلکه از نظر اجتماعی، روحی، روانی و عاطفی نیز تحت فشار هستند.
نبود دید مثبت برای ازدواج مجدد، گرایش نادرست و دیدگاه غلط مردان نسبت به سوء استفاده از شرایط زنان سرپرست خانوار، درگیری پیرامونی با خانواده همسر، نبود قدرت مالی و تأمین نیازهای اولیه زندگی، تنگ شدن حلقه روابط دوستانه همسایه ها و تا حدودی خانواده در پدیدارشدن بحران عاطفی و روانی بین این زنان و محیط خانوادگی آنها بسیار مؤثر است و باعث شیوع افسردگی و استرس میان اقشار آسیب پذیر جامعه می شود.
● زندگی با درد و رنج
حاصل 15 سال زندگی مشترکشان 3 دختر 14، 9 و 4 ساله بود که دست اجل دیگر مهلتی برای ادامه زندگی و حیات به این همسر مهربان و زوج خوشبخت نداد و زنش را تنها گذاشت.
زن بغضش را فرو می خورد و اشک حلقه زده در چشمانش را پنهان می کند، چند لحظه ای از پشت میز کامپیوتر کنار می آید و با صدایی لرزان برای ما که پای درد دلش نشسته ایم، چنین می گوید: همسرم 36 ساله بود که در یک کارخانه صنعتی در اثر حادثه و به دلیل استاندارد نبودن دستگاه، دچار سانحه شد و مرا در 30 سالگی با کوله باری از درد، رنج و مسیولیت، تنها گذاشت و رفت... (گریه امانش نمی دهد)
الان 9 سال از آن زمان می گذرد، در تهیه و تدارک جهیزیه برای دختر بزرگم هستم، چند ماه دیگر ازدواج می کند. دختر دومم دانشجوی کامپیوتر است و فرزند کوچکم هم جزو دانش آموزان تیزهوش است. به لطف پروردگار از بابت تربیت بچه ها نگرانی ندارم. آهی از نهادش برمی خیزد و ادامه می دهد: از وقتی سایه سرم از دستم رفت، جز خدا هیچ پشت و پناهی ندارم. مسایل اقتصادی، اجاره خانه، هزینه های زندگی و تحصیل فرزندان کمرم را خم کرده است. مشکلات و درگیری با خانواده همسرم، از صبح تا شب کارکردن در این شرکت از یک طرف و مسایل اجتماعی و فرهنگی هم از طرف دیگر ما را با مصایب زیادی مواجه می کند. دیگر بریده ام و هیچ رمق و انگیزه ای برای ادامه زندگی ندارم.
وی در پاسخ به سؤالم که چه خواسته ای از مسیولان دارد چنین می گوید: ما فقط نیازمند حمایت عاطفی و اجتماعی آنها هستیم، هرچند مشکلات اقتصادی هم بسیار زیاد است.
● فقر روانی و اجتماعی
زنان سرپرست فقیرترین فقرا هستند. این عبارت را دکتر فریبرز علیزاده، جامعه شناس در تحقیقات خود با استدلال بیان می کند و می گوید: بیش از 50 درصد خانوارهای زن سرپرست در دو دهک اول و دوم یعنی فقیرترین گروهها قرار گرفته اند.
وی با پژوهشی که بر وضعیت زنان سرپرست خانوار انجام داده به این نتیجه رسیده است که درصد زنان سرپرست خانوار در دهک اول همواره بیش از مردان بوده، در حالیکه در دهک های بالاتر سهم زنان سرپرست خانوار روبه کاهش می گذارد.
به گفته این جامعه شناس درحالی که بیش از 50 درصد خانوارهای زن سرپرست جزو فقیرترین گروهها قرار گرفته اند. این رقم در خانوارهای مرد سرپرست 16 درصد است. به عبارت دیگر زنان سرپرست خانوار، فقیرترین فقرا را تشکیل می دهند. که فقر آنها به فقر زنانه معروف است. دکتر علیزاده با اشاره به اینکه فقر زنان فقط جنبه اقتصادی ندارد، می گوید: جنبه های روانی و اجتماعی فقر زنان نیز بسیار مهم است. نابرابری فرصتها در تمام طول زندگی این گروه از زنان، زمانی که مسیولیت خانواده به دوش آنها گذاشته می شود، بیش از پیش خود را نشان می دهد.
وی اضافه می کند: نابرابری در دسترسی به آموزش، مشارکت در جریان تصمیم گیریهای خانواده، عدم امکان کسب مهارت و اتکا به مرد خانواده برای تأمین زندگی، زنان را از قابلیتهای لازم برای کاهش فقر محروم کرده است.
دکتر علیزاده با اشاره به اینکه زن سرپرست خانوار، خود را به قیمت تداوم زندگی و حفظ دیگران ، فراموش کرده است و در نتیجه صحبت از فردیت و توانمندسازی به تنهایی کافی نیست، تصریح می کند: یکی از مشکلاتی که سبب می شود، زنان سرپرست خانوار به طور کامل توانمند نشوند، وابستگی فکری آنهاست که از کودکی به آنها آموزش داده شده و به عنوان مثال حتی در کتابهای درسی بابا نان می دهد و مادر لباس ها را می شوید. عنوان گردیده است، براساس قوانین هم زن حتی نمی تواند برای فرزندش حساب پس انداز باز کند، مگر از دادگاه گواهی سرپرستی کودکش را داشته باشد، بنابراین چنین زنی که در خانواده پدر و شوهرش وابسته بار می آید، در 40 سالگی با فوت همسرش به سختی می تواند فرد مستقلی باشد.
علیزاده از زن سرپرست خانواری می گوید که سقف خانه اش چکه می کند و او با وجود داشتن قدرت مالی برای تعمیر سقف می گوید: مرد ندارم که این سقف را تعمیر کند.
او که معتقد است زنان سرپرست خانوار از توانمندی روانی واجتماعی قابل توجهی برخوردار نیستند، می گوید: چرا زنان سرپرست خانوار اعتقاد چندانی به خود اثربخشی ندارند، چرا شبکه روابط اجتماعی آنها بسیار محدود است؟ و پاسخ این سؤالات نشان از ساختار و قوانینی دارد که در ذات خود نابرابری و فرصتها را تقویت کرده و گسترش می دهد.
● ازدواج مجدد، حق طبیعی
زنان سرپرست خانوار در مقایسه با سایر زنان، دچار مشکلات روان شناختی بیشتری هستند، این زنان علاوه بر رویارویی با مشکلات اقتصادی با برخی فشارهای منفی همچون نگرش منفی به خودشان روبه رو هستند. آنها با از دست دادن همسر خود، در بیشتر موارد از حقوق طبیعی مانند ازدواج مجدد و برقراری روابط عاطفی و احساسی با دیگر افراد محروم می شوند و در نتیجه به بیماریهای شدید روانی و افسردگی مبتلا می شوند.
حجت الاسلام والمسلمین خلیل منصوری، محقق و پژوهشگر مسایل اجتماعی در گفت وگو با
گزارشگر کیهان به مسیله عدالت و حقوق مساوی که بین زن و مرد در دین مبین اسلام مطرح شده، اشاره می کند و می گوید: اسلام قوانین و حقوق را به شکلی سامان داده تا حقوق هر دو بخش حفظ شود و زمینه برای رشد و کمال در یک بستر سالم و به دور از بی عدالتی فراهم آید. در این میان زنانی که بیوه شده و یا به هر دلیلی به عنوان سرپرست خانواده درآمده اند، به سبب بی عدالتی هایی که گاه به نام اسلام صورت می گیرد، در شرایط سخت تری قرار گرفته اند.
وی می گوید: هنوز در فرهنگ اسلامی جامعه ایرانی، به زنان سرپرست خانواده چنانکه اسلام خواسته نگاه نمی شود، و این گونه است که برخی از زنان در ظلم و ستمی مضاعف به سر می برند، از سویی مسیولیت خانواده که ارتباط تنگاتنگی با مسیولیت های اجتماعی برقرار می کنند، آنها را در فشارهای مضاعفی قرار می دهد، جامعه هنوز در ساختار فرهنگی به سر می برد که به آنان اجازه حضور مستقیم در جامعه را نمی دهد و هرگونه ارتباط در دایره محیط اجتماعی انگشت اتهام و بهتان را به سوی آنان نشانه می رود.
منصوری ادامه می دهد: هنوز هم در برخی از مناطق ازدواج مجدد به سبب عواملی متعدد از جمله فشارهای فرزندان، خانواده شوهر و حتی خانواده زنان و در یک کلمه فرهنگ نادرست و جاهلی نه تنها جرم، بلکه گناه نابخشودنی به شمار می آید. نیاز طبیعی به همسر همان اندازه که مردان را رنج می دهد، بر زنان بیشتر فشار می آورد، زیرا مسیولیت دوچندان مدیریت مسایل داخلی و بیرونی خانواده به عنوان سرپرست برای زنان سرپرست خانوار بسی دشوارتر است.
وی می گوید: بسیاری از زنان سرپرست خانوار به سبب فشارهای فرهنگ نادرست محیطی ناچارند یا با فرهنگ عدم حضور در جامعه بجنگند و یا آنکه به گوشه نشینی و عزلت روآورند که در هر دو صورت این خانواده است که به شدت آسیب می بیند. این در حالی است که قوانین اسلام به گونه ای است تا هر انسانی ضمن دستیابی و پاسخگویی به نیازهای مختلف بتواند در مسیر تعالی فردی و جمعی بکوشد.
وی در ادامه خاطرنشان می کند: به نظر می رسد که فرهنگ غلط و باطل، زنان سرپرست خانوار را در شرایطی سخت قرار می دهد که موجبات شکنندگی وضعیت آنان می شود، و بهترین راهکاری که قرآن برای رهایی از چنین مشکلاتی تجویز می کند، تغییر فرهنگ جامعه و اجرای عادلانه قوانین در حق زنان سرپرست خانواده و توجه ویژه از سوی مسیولان نسبت به آنان است. همچنین تامین بخشی از نیازهای مادی فرزندان توسط دولت و مسیولان نیز می تواند در این مورد بسیار مؤثر باشد.
مهندس حمید احمدی، مدیرکل ایتام، زنان سرپرست خانوار و سالمندان هم با تاکید بر اینکه 70 درصد زنان سرپرست خانوار، همسران خود را از دست داده و فوت شده اند، برای فرهنگ سازی ازدواج مجدد می گوید: با توجه به دغدغه ای که به امنیت روحی و روانی زنان سرپرست خانوار داریم، کمیته امداد پس از ازدواج مجدد زنان سرپرست خانوار، در صورت تمایل خود افراد، پرونده آنها را باطل نمی کند و آنها می توانند تحت پوشش کمیته امداد باقی بمانند و از حمایتهای لازم برخوردار شوند، ضمن آنکه برای تهیه جهیزیه وام هم در اختیار آنها قرار می گیرد و کلاسهای ویژه ای هم برای آموزش زنان تشکیل می شود.
● غربالگری سلامت جسمی زنان
175 هزار خانوار زن سرپرست تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار دارند که براساس تعداد خانوارها هر ماه بین 32 تا 60 هزار تومان به همراه بن به آنها تعلق می گیرد.
دکتر فرید براتی سده، مدیر کل دفتر امور زنان و خانواده در سازمان بهزیستی کشور با اشاره به اینکه اساسی ترین مشکل در مورد زنان سرپرست خانوار، بحث توانمندسازی آنها می باشد، تصریح می کند: برای حل مشکل اشتغال زنان و خروج از چرخه حمایت و رسیدن به استقلال مالی و فرهنگی آنها، طرح گروههای همیار را در دستور کارخود قرار داده ایم که در این طرح زنان در گروههای 7 تا 10 نفره با توجه به علایق و توانمندی های خود، در کلاسهای مختلف و با حضور کارشناسان، آموزشهای لازم را فرا می گیرند و سپس وارد بازار کار می شوند.
وی می گوید: سازمان برای افراد شرکت کننده در گروههای همیار که 10 هزار نفر و در قالب 870 گروه هستند، سالانه، یک میلیارد و 30 میلیون تومان هزینه می کند.
همچنین براتی تهیه و توزیع آرد غنی شده برای رفع سوءتغذیه زنان و فرزندان آنها، غربالگری سلامت جسمی زنان ، اعزام 1200 نفر از زنان سرپرست خانوار به مشهد مقدس در قالب طرح رضای جانان ، اجرای طرح نشاط خانواده در استانهای ایلام، تهران، اصفهان و بوشهر، تهیه جهیزیه و وام ازدواج و پرداخت کمک هزینه های تحصیلی به دانش آموزان و دانشجویان، بیمه 250 هزار زن سرپرست خانوار شاغل، واگذاری 12 هزار واحد مسکونی به مدد جویان را از مهمترین گامهای سازمان بهزیستی در راستای توجه و رسیدگی به زنان سرپرست خانوار برمی شمرد و ادامه می دهد: سازمان بهزیستی با تمام توان برای رفع مشکلات اقتصادی، اجتماعی و روحی و روانی این زنان تلاش می کند.
دکتر زهره اللهیان نماینده مردم تهران و عضو فراکسیون زنان مجلس هم در گفت وگو با سرویس گزارش روز کیهان با اشاره به اینکه 50 درصد زنان سرپرست خانوار جزو فقیرترین اقشار جامعه هستند که باید مورد توجه قرار گیرند، در مورد اقدامات این فراکسیون برای این قشر آسیب پذیر جامعه می گوید:
تشکیل صندوق حمایت از زنان سرپرست خانوار در دستور کار فراکسیون زنان قرار گرفته است و امیدواریم این برنامه هرچه زودتر به نتیجه برسد. همچنین اقداماتی در مجلس و دولت برای کاهش مشکلات این زنان صورت گرفته که واگذاری سهام عدالت، اعطای وام و تسهیلات با بهره های کم در همین راستا صورت می گیرد.
وی می گوید: در تعاملاتی هم که با وزارت رفاه و سازمان تامین اجتماعی داشته ایم، برای بیمه این زنان اقدامات جدی و مؤثری صورت گرفته است.
صدیقه توانا
روزنامه کیهان www kayhannews ir