▪ با سلام و تشکر از پذیرفتن این گفت و گو لطفاً خودتان را معرفی کنید:
ـ ساندرا اریک سون، 28 ساله، متولد 1974، فعال فمینیسم آنارشیستی. از سال 95 فعالیت آنارکوفمینیستی را شروع کردام فعالیت در جنبش استقلال طلبی باسک اسپانیا شروع کردم. من معلم هستم و با بچه های 15-13 ساله کار می کنم. معلم زبان سویدی برای خارجی ها.
▪ ویژگی های آنارکوفمینیسم چیست؟
ـ آنارشیسم به معنی ضدهیرارشی (ضد سلسله مراتب) است ولی در عمل این طور نبود؛ به این دلیل ما فعالیت آنارکوفمینیسم را شروع کردیم. برای این که در جنبش آنارشیستی مردان قدرت بیشتری نداشته باشند. آنارشیسم به این معنی که ما معتقد به پارلمانتاریسم و دولت نیستیم. ما مخالف قدرت گرفتن هستیم. اگر قدرت بگیریم پایینی ها را نمی شناسیم، اگر از طریق قدرت به پارلمان برویم ... از روش های غیرپارلمانی استفاده می کنیم، نمی خواهیم قدرت بگیریم ... ما نمی خواهیم مثل احزاب مارکسیستی و کمونیستی قدرت بگیریم، ما می خواهیم به شکل فدراتیو عمل کنیم، تشکل می خواهیم اما به شکل توزیع قدرت در آن و نه تمرکز قدرت ... همه باید حق تصمیم گیری در مورد همه چیز داشته باشند مثلاً در مدرسه بچه ها و معلم ها، نان پزها برای خودشان، هر شهری برای خودش؛ همه در مورد مسایل خودشان و مسایل عمومی باید حق تصمیم گیری داشته باشند. تشکل و نماینده باشد اما تند و تند عوض شوند. هیچ کس در جایگاه قدرت تثبیت نشود ... ما با دولت مخالفیم، در سیستم دولت در سیستم دولت عده ای قدرت می گیرند مثل مردها، سفیدها و ... ما مخالف سلسله مراتب قدرت هستیم.
▪ مکانیزم انتخاب نماینده ها چگونه است؟
ـ از هر بخش کوچکی مثل مدرسه و بیمارستان و غیره طی بحث و گفت و گو نمایندگانی انتخاب می شوند ـ نمایندگانی از هر کدام از بخش های کاری ـ و در مورد همه ی مسایل کمون مربوط به شهر و کشور بالا می روند، پیشنهاد می دهند و بعد برمی گردند به بخش های کوچکی که از آن آمده اند و مشورت می کنند تا مسایل مشخصی مورد قبول همه حاصل شوند. خود افراد می گویند که چه کسی را می خواهیم (آن کس که بیشتر رأی آورد انتخاب می شود) شکل دیگری هم هست: لیست نام ها! این بار شما انتخاب شوید و بعد دیگری ها (به نوبت). رأی دادن چیز خوبی نیست چون ممکن است همه به مردها رأی دهند یا به کسی که محبوب است ...
▪ نقد شما به شیوه ی پارلمانتاریسم چیست؟
ـ ما رأی گیری نمی کنیم، از طریق لیست و بحث کار چرخشی و نوبتی ... وقتی کار تخصصی است مثل کار مربوط به مکانیک یا مالی یا اقتصادی بین آن هایی که متخصص این کارها هستند کار چرخشی است. در مورد آن هایی که بلد نیستند باید توسط متخصص ها آموزش بگیرند.
▪ راجع به آنارکوفمینیسم بیشتر بگویید:
ـ اعتقاد به چرخش و توزیع قدرت نظریه ی آنارشیسم در کل است، ما به این خاطر آنارکوفمینیسم شدیم که بین زن ها هم سلسله مراتب هست مثل سلسله مراتب طبقاتی. قدرت بین زن ها هم هست قدرت زن سفیدپوست بیشتر از زنان جیاپاس هست ... حتی بین ما که معتقد به آنارشیسم هستیم مردان قدرت بیشتری دارند. زن های کشورهای ثروتمند قدرت بیشتری دارند تا زنان روستایی جیاپاس. من در این جامعه فمینیست و آنارشیست شدم که قدرت کمتری دارم نسبت به مردان آنارشیست. و در سطح جامعه هم من به عنوان زن قدرت کمتری دارم ولی در مقابل زن خارجی من قدرت بیشتری دارم. خوب است که آنارکوفمینیست ها این را بدانند که آگاهانه با این سلسله مراتب قدرت مبارزه کنند. با طبقه ی زنان بورژوا همکاری نمی کنیم اما با زنان طبقات پایین، آنهایی که صدایشان به جایی نمی رسد همکاری می کنیم. اگر زن بورژوا هم مبارزه ای برای درخواستی و حقی داشته باشد ما مخالفت نمی کنیم اما همکاری ما با پایینی ها است. هر زنی اگر حقی در جامعه بگیرد برای همه ی زن ها خوب است. ما در مدرسه کار می کنیم و این چیزها را به همه آموزش می دهیم. از همه ی زن هایی که به آن ها تجاوز می شود حمایت می کنیم بدون در نظر گرفتن طبقه شان.
ما مخالف قدرت هستیم، قدرت باید از بین برود؛ ولی اگر زنانی برای گرفتن قدرت در مجلس مبارزه می کنند یا می خواهند کشیش شوند مخالفت نمی کنیم، این بد نیست اما همکاری هم نمی کنیم این خواست ما نیست. زنان بورژوا در کمون ها و در مدرسه ها مثل همه حق رأی دارند.
▪ نظرتان راجع به سرمایه داری چیست؟
ـ سرمایه داری بر پایه ی ستم است. مالکیت سرمایه از استثمار و به قیمت فقیرسازی به وجود می آید. سرمایه داری سوید از قِبَل استثمار کشورهای آمریکای لاتین و افریقا زندگی می کند. مالکیت باید عمومی باشد. مدرسه باید در مالکیت بچه ها و معلم ها باشد. هر واحدی باید در مالکیت کارکنانش باشد. مسیله خود پول نیست، مسیله شکل استفاده ای است که از پول می شود. همه باید حقوق برابر داشته باشند. پول اضافی باید دوباره سرمایه گذاری شود برای همه ... دوباره به خود مردم برسد نه به جیب سرمایه دار مشخص.
▪ به نظر شما بنیان های ستم جنسی چیست؟
ـ سیستم سرمایه داری و مردسالاری. مردها قدرت بیشتری دارند. چپ های قدیمی می گفتند اول سرمایه داری نابود شود بعد مسیله ی زن ... ما اعتقاد نداریم طبقه ی کارگر باید قدرت بگیرد. ما با قدرت مخالف هستیم. هم زمان باید فکر قدرت را در زندگی روزانه از بین ببریم. همه باید در شکل دادن به زندگی خصوصی و عمومی جامعه سهیم باشند نه فقط قدرت ...
▪ در میان شما سلسله مراتب نسبت به سازمانهای دیگر چگونه است؟
ـ سلسله مراتب در میان ما در قدیم بیشتر بوده و اکنون کمتر شده است. مثلاً وقتی جلسه داریم یک ناظر (observator) می گذاریم که مواظب اقتدار و حرف زدن زیاد بعضی باشد ... کنترل اقتدار کند. ما به تنوع اشکال زندگی در کنار هم معتقدیم. امکان آلترناتیوهای مختلف باید باشد (هم زیستی، هم جنس گرایی، مختلط و غیره).
▪ باز هم اگر ممکن است از عقاید آنارکوفمینست ها بگویید.
ـ آنارکوفمینیست ها برای حق و حقوقی که مردان دارند و زنان ندارند مبارزه می کنند. ما فمینیست های طرفدار تشابه هستیم. به این معنا که آدم ها با خصوصیاتی مادرزادی به دنیا می آیند ولی این ساختار اجتماعی است که ما را به عاداتی معین مجبور می کند یا توسط تعلیم و تربیت محدود می کند. به جز تفاوت آناتومی/کالبدی/فیزیکی مدرکی وجود ندارد که تفاوتی بین زن و مرد هست که مثلاً در مغز یا ژن نمودار شوند. اگر بگوییم زنان و مردان مشابه هم نیستند برتری مردان را حفظ کرده ایم. ما با فمینیست های راست مخالفیم که می گویند زنان بهتر است قدرت و مقامات را در جامعه داشته باشند. ما فکر می کنیم مسیله ی اصلی در خود همین موقعیت های قدرتی است، مشکل در خود قدرت است: موقعیت و جایگاه قدرت در جامعه.
فمینیست های راست می گویند زنان باید هرچه بیشتر از این جاهای قدرت داشته باشند. ما می خواهیم به نابرابری های بین انسان ها خاتمه بدهیم. ما این طور می بینیم که همه ی شکل های ستم مثل ستم به هم جنس گرایان یا خارجی ها درست مثل ستم بر زنان مهم و جدی است و این انواع ستم روی هم تأثیر می گذارند در یک جامعه ی سلسله مراتبی. ما معتقدیم که آدم باید مبارزه کند بر علیه ستم های دیگر موازی با مبارزه علیه ساختار اجتماعی مردسالاری. آنارکوفمینیسم در سال های دهه ی 70 برای فمینیسم کار خاصی نمی کرد. ما آنارشیست هایی هستیم که می خواهیم به جامعه ی برابر بدون رهبر و سلسله مراتب برسیم. ما مرحله ی گذار (دیکتاتوری پورلتاریا) را آن طور که مارکسیست ها دلیل می آورند قبول نمی کنیم. آن طور که در روسیه این مرحله را سعی کردند طی کنند. در عوض ما این جوری می بینیم که همه ی انسان ها باید شروع کنند پراتیک همبستگی و برابری را در نزدیک ترین محیط خودشان. به این صورت آنارکوفمینیسم یک فلسفه ی زندگی است. روش سکسیستی می خواهد ما را از هم بپاشد. پس ما زنان باید به هم کمک کنیم. آنارکوفمینیسم یک جنبش همبستگی بین خواهرها است. ما خودمان را به شکلی مستقل متشکل می کنیم به این معنی که می خواهیم از این طریق که خودمان را خارج از ساختار قدرت قرار می دهیم ساختار قدرت در جامعه برجسته تر دیده شود. (از طریق جدا کردن خودمان از ساختار قدرت به آن نگاه می کنیم). خودمان را متشکل می کنیم بدون مردان.
▪ در مورد آنارشیسم و رنگ سیاه؟
ـ پرچم آنارشیست ها سیاه است مثل پرچم های دیگر نیست. بر خلاف پرچم های دیگر است. یک پرچم نیست. پرچمی است که پرچم نیست. برای این که نشان دهیم آنارشیست ها مرزهای ملی را قبول نمی کنند یا هر مرزی بین انسان ها را. رنگ انقلابی زنان بنفش است. نه خدایی و نه قدرتی. این وحدت و همبستگی خواهرها به آنان توانایی و قوت می دهد. کلمه ی قوت و قدرت در زبان سویدی متفاوت است. به معناهای متفاوتی اشاره می کند. فاصله ی زن ها وقتی زیاد و عمیق می شود امکانات مبارزه کاهش می یابد.
▪ و در پایان در مورد جهانی شدن؟
ـ جهانی شدن از پایین را قبول داریم و نه از بالا.
استکهلم ـ اردیبهشت 81 مترجم اعظم آهوقلندری
جنس دوم www jens e dovom tripod com