برنامه های حمایتی کمیته امداد چندان توفیقی در رهایی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش این سازمان از فقر و نیازمندی نداشته است.این نتیجه تحقیقی است که علی شکوری و مریم رفعت جاه اعضای هیات علمی دانشگاه تهران و معصومه جعفری کارشناس ارشد دانشگاه تهران بر میزان توانمند شدن زنان سرپرست خانوار با توجه به طرح های حمایتی کمیته امداد انجام داده اند.
آنها با استفاده از روش پژوهش میدانی، اطلاعات مربوط به زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد در منطقه 20 تهران را جمع آوری کردند.
این بررسی نشان داد فقر زنان سرپرست خانوار تنها فقر اقتصادی نیست و فقر این زنان دارای ابعاد چندگانه اجتماعی، روانی و فرهنگی هم هست اما با وجود برخی تلاش ها که در قالب طرح های حمایتی انجام شده توانمندی زنان سرپرست خانوار همچنان در سطح پایینی قرار دارد که علت آن مقدار اندک و پوشش محدود خدمات برای این افراد و نیز به خاطر فقر قابلیتی زنان است به این معنا که بیشتر آنها دسترسی اندکی به آموزش، اشتغال و مهارت های حرفه ای دارند و این عوامل به همراه وابستگی زیاد زنان سرپرست خانوار به شوهران شان برای تامین زندگی قبل از برعهده گرفتن مسوولیت مدیریت خانواده، در کنار ایفای نقش مادری، توانایی آنها را برای کاهش فقر و رهایی از شرایط نیازمندی کاهش داده است.
این زنان سرپرست خانوار که میانگین سنی آنها 49 سال بود، به خاطر عواملی چون فوت همسر و طلاق (در گروه های سنی پایین تر) و از کارافتادگی همسر و عدم توانایی جسمی و قابلیتی زنان (در سنین بالاتر) تحت پوشش کمیته امداد قرار گرفته بودند.از نظر تحصیلات 21 درصد زنان سرپرست خانوار مورد بررسی در این پژوهش بی سواد، 40 درصد در حد ابتدایی یا نهضت سوادآموزی، 20 درصد راهنمایی و 17 درصد دیپلم و به ندرت دارای تحصیلات دانشگاهی بودند که با توجه به پایین بودن سطح عمومی آموزش، امکان اشتغال زنان مورد مطالعه با محدودیت زیادی مواجه شده است به طوری که تنها 3/9 درصد از افراد مورد مطالعه شاغل بوده اند و 7/90 درصد بقیه افراد خانه دار بودند.
از میان پاسخگویان حدود 40 درصد دارای مهارت حرفه ای و 60 درصد فاقد اینگونه مهارت ها بوده اند که از بین افرادی که مهارت حرفه ای داشتند، 4/12 درصد مهارت خیاطی، 5/11 درصد مهارت آرایشگری، 4/4 درصد قالیبافی، چهار درصد بافندگی، 2/2 درصد مهارت رایانه ای و 3/5 درصد هم از سایر مهارت ها برخوردار بودند که به این ترتیب درصد قابل توجهی از آنها صاحب مهارت هایی هستند که فعالیت شان فصلی و کوتاه مدت است و بازدهی چندانی ندارد مانند قالیبافی و بافندگی که اگر آرایشگری، خیاطی و رایانه را جزء مهارت های کارآمد و به روز محسوب کنیم، فقط 1/26 درصد افراد دارای مهارت هایی هستند که می توانند از طریق آن کسب درآمد کنند.
بیشتر این خانواده ها نیز از حداقل امکانات زندگی برخوردار نیستند. تنها 5/30 درصد در منزل شخصی زندگی می کنند، 3/47 درصد در منزل اجاره ای و 8/20 درصد در منزل بستگان سکونت دارند .به طوری که ملاحظه می شود، بیش از دوسوم جامعه مورد مطالعه فاقد مسکن هستند و مشاهده ها حاکی از آن است که حتی آنها که منزل مسکونی شان متعلق به خودشان است، از نظر کیفیت ساختمان دارای وضعیت نامناسب و غالباً مخروبه هستند.
● وابسته شدن به خدمات کمیته امداد
7/40درصد از زنان مورد بررسی به علت فوت همسر، 1/38 درصد به علت طلاق و 8/12 درصد از زنان به دلیل ازکارافتادگی همسر و هشت درصد نیز به دلایل دیگر سرپرستی خانوار را به عهده گرفتند و چون این زنان پیش از سرپرست شدن به همسران شان وابسته بودند و شوهران شان نقش اساسی در استقلال و تامین زندگی آنها داشتند، با حذف و کاهش نقش شوهران شان این زنان شدیداً به ورطه محدودیت و فقر سقوط کردند و چنین شرایطی سبب شد تحت پوشش دستگاه های حمایتی از جمله کمیته امداد قرار گیرند.
اما درباره اینکه تا چه حد برنامه های حمایتی کمیته امداد توانسته آنها را از شرایط وابستگی برهاند، باید گفت موفقیت این برنامه ها با توجه به مدت نسبتاً طولانی تحت پوشش قرار گرفتن خانوارها چندان قابل ملاحظه نیست و می توان گفت این برنامه ها خیلی موثر نبوده اند به طوری که 29 درصد بین دو تا هفت سال، 40 درصد بیش از هفت سال و 31 درصد کمتر از دو سال تحت پوشش کمیته امداد قرار گرفته اند.
بنابراین طول مدت نسبتاً زیاد بهره مندی بیشتر خانوارها از خدمات کمیته امداد (79 درصد بیش از دو سال) نشان دهنده عدم کارآمدی یا عدم کفایت خدمات کمیته امداد به زنان سرپرست خانوار است که موجب ادامه وابستگی زنان به خدمات این نهاد شده است.
● پایین ماندن توانمندی اجتماعی به خاطر فشارهای فرهنگی
گذشته از اینکه 72 درصد از زنان مورد بررسی در این پژوهش توانمندی اقتصادی پایینی داشتند، از توانمندی روانی و اجتماعی چندان بالایی هم برخوردار نبودند به طوری که مولفه های مربوط به توانمندی روانی یعنی عزت نفس، خوداثربخشی، استقلال فکری و احساس قدرت در آنها پایین بود و این پژوهش نشان داد 58 درصد این افراد دارای عزت نفس پایینی هستند و 47 درصد هم بیان کرده اند چندان قادر به اثربخشی بر رویدادها و حوادث زندگی نیستند. به طور کلی 40 درصد آنها توانمندی روانی پایین، 23 درصد متوسط و 7/36 درصد توانمندی روانی بالایی داشتند.
در زمینه توانمندی اجتماعی که از مولفه های آن تمایل به مشارکت در فعالیت های اجتماعی و میزان مشارکت در فعالیت های اجتماعی است،84 درصد این افراد تمایل زیادی به شرکت در فعالیت های اجتماعی ابراز داشتند و تنها درصد اندکی (16 درصد) اظهار کردند چندان علاقه ای به مشارکت در این فعالیت ها ندارند. با این حال طی یک سال گذشته 29 درصد این افراد اصلاً در فعالیت های اجتماعی مشارکت نداشتند و 2/56 درصد آنها هم گاهی در فعالیت های اجتماعی شرکت کرده اند. از آنجا که میزان تمایل به مشارکت و میزان مشارکت واقعی زنان در امور اجتماعی تفاوت قابل ملاحظه ای را نشان می دهد، این مساله می تواند بیانگر وجود موانعی در مسیر مشارکت و حضور فعال زنان سرپرست خانوار در جامعه باشد.
زمانی که درباره علت عدم شرکت آنها در فعالیت های اجتماعی سازمان یافته سوال شد، بیش از 85 درصد آنها عدم آشنایی با این فعالیت ها و حساسیت های فرهنگی و نوع نگرش جامعه به زنان سرپرست خانوار (به ویژه مطلقه) و 15 درصد دیگر مشغله زیاد و اولویت رسیدگی به امور منزل را دلیل عدم مشارکت خود در این نوع فعالیت ها ذکر کردند.
در واقع محدودیت ها و فشارهای فرهنگی در جامعه، موانع جدی ای در شبکه مناسبات اجتماعی ایجاد کرده و بر مشارکت زنان سرپرست خانوار در حوزه عمومی تاثیر منفی گذاشته است.
● توانمندی اقتصادی پایین 72 درصدی زنان
در این پژوهش توانمندی اقتصادی در قالب میزان درآمد، توانایی بازپرداخت وام و قدرت پس انداز مورد بررسی قرار گرفته است.از نظر توانمندی اقتصادی، 3/72 درصد این زنان سرپرست خانوار در سطح پایینی قرار داشتند به طوری که در زمینه میزان درآمد، 90 درصد افراد مدعی بودند فاقد درآمدند یا درآمدی خیلی اندک (زیر 75 هزار تومان) دارند و حدود 10 درصد اظهار کردند درآمدی متوسط یا بالا یعنی 75 تا 150 هزار تومان و بیش از 150 هزار تومان دارند.
در مورد اینکه آیا برنامه های حمایتی کمیته امداد در افزایش درآمد افراد مورد مطالعه تاثیر داشته یا نه، سوال شد که نتیجه آن قابل توجه نبودن این تاثیرات بود.
تنها 16 درصد اعلام کردند پس از تحت پوشش واقع شدن درآمد بالایی دارند و 84 درصد درآمد پایینی را ذکر کردند.
درباره توانایی بازپرداخت به موقع وام یا بدهی می توان گفت فقط 7/17 درصد از این افراد موفق به اخذ وام شده بودند که از بین این افرادی که وام گرفته بودند،
7/67 درصد گفتند قادر به بازپرداخت به موقع اقساط وام یا بدهی خود با توجه به وضعیت درآمدی شان نیستند و فقط 6/14 درصد اظهار داشتند که قادر به بازپرداخت به موقع وام یا بدهی خود هستند. در زمینه قدرت پس انداز کردن هم 7/98 درصد افراد مورد مطالعه مدعی بودند با توجه به مقدار ناچیز درآمدشان اصلاً قادر به پس انداز کردن نیستند.
● استفاده تنها 17 درصد از وام های خوداشتغالی
یافته های این پژوهش همچنین نشان می دهد تنها 17 درصد از این زنان سرپرست خانوار وام خوداشتغالی دریافت کرده اند و حدود 83 درصد اصلاً از این وام ها استفاده نکرده اند. از بین آنهایی که از این وام ها استفاده کرده اند، 9/57 درصد کمتر از یک میلیون تومان، 8/36 درصد بین یک تا
سه میلیون تومان و 3/5 درصد بیش از سه میلیون تومان وام گرفته اند.
در مورد مستمری هم 37 درصد از پاسخگویان از این کمک ها استفاده نمی کنند و از 63 درصد بقیه که مستمری دریافت می کنند، 5/14 درصد بین 20 تا 40 هزار تومان، 3/47 درصد بین 40 تا 60 هزار تومان و 2/8 درصد بیش از 60 هزار تومان هر دو ماه یک بار از کمیته امداد مستمری دریافت می کنند.
از مساعدت های موردی هم تنها 7/21 درصد استفاده کرده و 3/78 درصد از آنها از این کمک ها استفاده نکرده اند.در زمینه خدمات آموزشی نیز تنها 7/2 درصد از این افراد از خدمات سوادآموزی کمیته امداد استفاده کرده اند و تنها 4/4 درصدشان از آموزش های فنی و حرفه ای استفاده کرده اند.
در حالی که آموزش به عنوان یکی از فاکتورهای مهم در فرآیند توانمندسازی زنان به ویژه زنان بی سواد و کم سواد تلقی می شود، عملکرد کمیته امداد در این باره چشمگیر نبوده است.
در این میان، 7/52 درصد پاسخگویان از آموزش های خانواده کمیته امداد استفاده کرده بودند که هر چند گام مثبتی در جهت توانمندسازی است اما شدت توانمندی بر اثر این آموزش ها خیلی تعیین کننده نبوده است. بنابراین خدمات آموزشی کمیته امداد چندان نقشی در بهبود قابل توجه وضعیت و توانمندسازی اقتصادی زنان سرپرست خانوار نداشته است.
بنابراین می توان گفت برنامه های حمایتی اعمال شده برای این گروه از زنان چندان توفیقی در رهایی آنها از فقر و شرایط نیازمندی نداشته است.
بررسی تاثیر خدمات کمیته امداد نشان می دهد این خدمات هر چند به توانمندی روانی و اقتصادی گروه اندکی انجامیده اما فقط به توانمندی آن دسته از زنان کمک کرده که از خدمات خوداشتغالی و خدمات آموزشی استفاده کرده اند و بقیه زنانی که از سایر خدمات مالی کمیته امداد به صورت مستمری و کمک های موردی استفاده کرده اند، در هیچ زمینه ای توانمند نشده اند و خدمات کمیته امداد برای آنها جنبه کمک رسانی داشته است و در بهترین حالت فقط بخش قابل اغماضی از نیازهای اساسی آنها را برطرف کرده و به خودکفایی آنها چندان توجهی نداشته است.
از طرف دیگر خدمات کمیته امداد چندان تاثیری بر توانمندی اجتماعی زنان نداشته و علت آنکه این خدمات چندان در ارتقای توانمندسازی زنان تاثیر نداشته، فقر قابلیتی زنان به ویژه نابرابری در دسترسی به منابع و نیز بی سوادی و کم سوادی و در نتیجه پایین بودن سطح آگاهی های بیشتر زنان سرپرست خانوار نسبت به فعالیت های اجتماعی و نحوه مشارکت در این فعالیت ها است که زمینه توانمندی اجتماعی آنها را فراهم نکرده است.
دوم اینکه حیطه فراگیری و پوشش خدمات حمایتی و کیفیت خدمات ارایه شده به گونه ای نبوده که همه زنان سرپرست خانوار تحت پوشش لزوماً از تمام خدمات برخوردار باشند و میزان خدمات در حدی نبوده که افراد تحت پوشش را از شرایط نیازمندی رهایی دهد.
بنابراین مقدار اندک و پوشش محدود خدمات برای افراد نیازمند بیشتر باعث استمرار نیازمندی و وابستگی آنها به خدمات حمایتی شده است.
روزنامه سرمایه