مهمانی در اتاق نشیمن منزل اثیرجاسم آل عثمان در جریان بود. مهمانانی که حدود 12 دختر 17، 18 ساله بودند و همگی از راه رسیده بودند.
دوشیزه عثمان و مادرش از مهمانان با چای شیرین و خرما پذیرایی می کردند. حدود نیمی از دختران بدون هیچ نشانه ای از دلهره در میان مبلمان و میزهای مزین به مجسمه های کوچک و جعبه های دستمال کاغذی منقوش و پشت پرده های ضخیم مشغول به پایکوبی و شادمانی بودند و این در حالی بود که سرتاپا پوشیده به عبای عربی بودند. ناگهان موسیقی متوقف شد و عالیا دختری 18 ساله جلو آمد و من من کنان گفت: دخترها من برای شما خبری دارم ؛ به نظر می رسید که هر لحظه ممکن است تعادل خود را از دست بدهد. او با نگرانی لحظه ای مکث کرد اما سپس به سرعت شروع به صحبت کرد: من نامزد کرده ام ناگهان صدای جیغ دخترها از شنیدن این خبر غیره منتظره بلند شد و عالیا همانند تعدادی دیگر از دختران شروع به گریستن کرد.
خانم عثمان با لبخندی معنی دار اتاق را ترک کرد تا دختران را در این لحظه احساسی به حال خود بگذارد. تصویر نامزد 25 ساله عالیا که یک مرد ارتشی به نام بدر بود در تلفن همراه در میان دختران دست به دست شد و آن ها او را با سوالات پی در پی خود درباره مهمانی شوفا احاطه کردند. معنای شوفا مراسم دیدار است که معمولا در روز نامزدی دختر برگزار می شود.
خواستگار دختر وقتی برای انجام مراسم خواستگاری به نزد پدر دختر می آید و می تواند دختر را پوشیده ولی بدون عبا ببیند. در برخی خانواده ها او می تواند با حضور یکی از اعضای خانواده دختر با وی صحبت کند. در بهترین حالت بسیاری از سعودی ها می گویند مراسم دیدار باید تنها زمانی باشد که کسی خارج از خانواده دختر او را می بیند. جدایی بین مرد و زن در عربستان سعودی تا حدی است که نیازی به اغراق درباره آن وجود ندارد.
زنان سعودی اجازه رانندگی ندارند و باید در تمام اوقات پوشش روی صورت را در خارج از خانه به تن داشته باشند. آن ها همراه با راننده در اتومبیل هایی که شیشه مات دارند به مدرسه ها و دانشگاه های دخترانه می روند. در رستوران ها و کافه ها در بخش ویژه خانواده غذا صرف می کنند. این بخش ها به دقت از قسمت مردانه که مخصوص مردان جوان است جدا شده است.
در سال های اخیر باشگاه ها، بوتیک ها و آژانس های مسافرتی و حتی مراکز خرید مخصوص بانوان در ریاض احداث شده است و زنان که قبلا اجازه ورود به این اماکن را بدون همراهی مرد نداشتند اکنون می توانند از این مراکز استفاده کنند.
با تمام بازیگوشی آن ها، دوشیزه عثمان و دوستانش به خوبی از محدودیت هایی که جامعه آن ها برایشان تحمیل کرده آگاهند و غالبا می گویند اقدامی در جهت به زیر سوال بردن این محدودیت ها صورت نمی دهند. بسیاری از دختران می گویند به باورهای سنتی و سرسختانه که تشکیلات وهابی در عربستان تبلیغ می کنند، پایبند هستند. گاهی اوقات نیز دختران جزییاتی را با هم به بحث می گذارند مثلا آیا داشتن تصویر یک مرد در صفحه دوستان اینترنتی صحیح است یا این که آیا باید اجازه داد پسرعمو، خاله، عمه یا دایی صورتشان را بدون نقاب ببینند. آن ها نویسنده این مقاله را نیز با سوالات بی شمار خود درباره طرز فکر مردان سعودی که ملاقات کرده ام و نقطه نظراتشان احاطه کردند. اما این دختران از فکر صحبت با مردی قبل از مراسم دیدار و نامزدی بعد از آن به وحشت می افتند. وقتی که درباره دخترانی که نامزدشان را خود می یابند یا در اینترنت با مردان صحبت می کنند مطلبی گفته می شود، بیش تر جزییات مبهم و از قول دوستان دوست خود نقل می شود.
دختران جوان در این جا چنان از پسران و مردان جدا نگه داشته می شوند که وقتی درباره آن ها صحبت می کنند، گویی از موجود متفاوتی حرف می زنند. اندک زمانی بعد از شادمانی و هنگام صرف غذا و شیرینی، عالیا خواهش می کند که به او اجازه داده شود تلفنی با نامزد خود صحبت کند. او گفت قرار بر این است که فردای آن روز با او صحبت کند و آنقدر نگران است که چه می تواند به بدر بگوید که فهرستی از سوالات را برای همین منظور تهیه کرده است. یکی از دوستان او توصیه می کند که از او بپرسد آیا کارش را دوست دارد؟ او ادامه می دهد مردان از صحبت درباره کار خود لذت می برند. دیگری می گوید: از او بپرس چه اتومبیل و تلفن همراهی دارد. این گونه می توانی بفهمی آیا دست و دل باز است یا خسیس. عالیا سر تکان داده و یادداشت برمی دارد. او آنقدر در مراسم دیدار نامزدش دلواپس بوده که نزدیک بود سینی آب میوه را که با خواست پدرش برای خواستگار آورده بود به زمین بیندازد و به سختی به یادداشت که نامزدش چه گفت، ولی اکنون می توانست در این مکالمه تلفنی بیش تر درباره او اطلاعات کسب کند.
طبق نظر تقریبا 30 دختر سعودی 15 تا 25 ساله که در ماه های دسامبر، ژانویه و فوریه مصاحبه کرده اند، صحبت کردن نامزدها به صورت تلفنی بیش از پیش مورد پذیرش خانواده ها قرار می گیرد اگرچه برخی از والدین سنتی تر هنوز هرگونه تماس بین نامزدها را منع می کنند. ابراز علاقه زیاد به شوهر قبل از مراسم عروسی تقبیح شده است.
با وجود این زنان جوان در عربستان گاهی اوقات به فعالیت های مخفیانه برای صحبت یا دیدار با یک مرد و حتی نگاهی گذرا و از روی کنجکاوی به دنیای مردان، روی می آورند. با وجود دسترسی دختران به اتاق پذیرایی خانه که در آن پدر و برادرانشان از میهمانان خود پذیرایی می کنند و اداراتی که در طول مسیر آن ها به دانشگاه وجود دارد، جهان مردان چنان با دختران فاصله دارد که گاهی مجبورند با پوشش مردانه وارد دنیای آن ها شوند. در دانشگاه امیر سلطان،اثیر 18 ساله در سال اول رشته حقوق مشغول به تحصیل است، دو تن از دانشجویان سال دوم عکس های خود را که در آن ها ملبس به لباس مردان هستند در زنگ تفریح به دیگر دختران نشان دادند. در این عکس ها دختران در لباس سراسری معمول مردان عرب ظاهر شده و سرهای خود را نیز با روسری های مردانه معروف به اشماق پوشانده اند. یکی از دختران نیز با استفاده از مداد ابرو روی چانه خود ته ریشی نیز کشیده بود. عکس ها که روی تلفن همراه دیده می شدند با تایید دیگر دختران روبه رو شدند.
دختری 18 ساله با نام سارا آل تغیفی گفت: دختران زیادی این کار را می کنند. او توضیح داد که یک دختر ممکن است همراه با دوستانش با لباس مبدل و پوشیدن عبای برادران خود همدیگر را به چالش فرا خوانند تا به روش های مختلف وارد محافل مردانه شوند. به عنوان مثال بسیار عادی وارد یک رستوران مک دونالد شده و به طرف پیشخوان مخصوص مردان بروند یا حتی رانندگی کنند. خانم تغیفی می گوید: این فقط یک بازی است اگرچه همواره این خطر وجود دارد که پلیسی شما را دستگیر کند. او ادامه می دهد: من خودم این کار را نکردم ولی آن دو خیلی خوب این کار را می کنند آن ها وارد یک فروشگاه شدند و وانمود کردند که به دختر دیگری نگاه می کنند آن ها حتی آن قدر به این کار ادامه دادند که دختر مجبور شد روی برگرداند. خانم تغیفی درحالی که می خندید با فرو بردن صورت خود در روسری اش این صحنه را با کمی اغراق برای ما مجسم کرد. روزنامه های سعودی اغلب از این که جوانان عرب بیش از پیش سر به شورش برداشته اند ابراز تاسف می کنند.
در سال گذشته تلویزیون العربی گزارش داد که تعدادی از مردان جوان از کمربندهای الکترونیکی خاصی استفاده می کنند که شماره تلفن همراه، پست الکترونیکی (email) آن ها را به تلفن زنان درحال عبور از خیابان انتقال می دهد.
دختران می گویند از این که مورد تعقیب پسران جوان قرار بگیرند وحشت دارند و در واقع دختری را نمی شناسند که با شماره ای که از راه بلوتوث دریافت کرده تماس گرفته باشد. خانم توخیفی می گوید: اگر خانواده متوجه شود که دختر از طریق اینترنت با مردی ارتباط برقرار کرده عواقب کم تری نسبت به مکالمه تلفنی به همراه دارد. خانم توخیفی توضیح می دهد که برای آزمودن نادرست بودن کاری کافی است که احساس شرم مانع آن شود که دختر اتفاقی را با خانواده خود در میان بگذارد و ادامه می دهد: من برای مدتی تصویر تعدادی از مردان را به صورت آن لاین ذخیره کرده بودم ولی تماسی با آن ها نگرفتم اما بعد از ملاحظات خانوادگی آن ها را از فهرست خود پاک کردم. توخیفی و شیدن هر دو با تحسین از پلیس یاد می کنند و آن ها را به عنوان نگهبان ارزش های اجتماعی معمول جامعه سعودی می شناسند.
شیدن با غرور از برادر بزرگ ترش که ملتزم شده است صحبت می کند. ملتزم به فردی اطلاق می شود که عقایدی تند را باور دارد. برادر شیدن مصمم است خانواده خود را در رعایت دقیق تر مراسم ها تحت فشار قرار دهد. شیدن به یاد می آورد که برادرش در کلاس نهم ملتزم و پوشیدن لباس خاص مردان سعودی ولی در قواره ای کوچک تر شد. مردان سعودی این لباس را تا نزدیک قوزک پا به تن می کنند که از علایم پایبندی به ارزش های مورد توجه آن هاست.
او که مانند بسیاری از زنان سعودی دیگر که در مصاحبه شرکت کردند خواست نام فامیلش ذکر نشود، گفت: همیشه در صورت داشتن مشکل نزد برادرم می رود. وی ادامه می دهد که برادرش زیاد متعصب نبوده و هنوز موسیقی گوش می دهد و یک بار در جواب خواهرش که از او پرسیده بود چگونه است که هنوز به این کار ادامه می دهد گفت که این کار را ترک خواهد کرد. شیدن می گوید مایل است همسری نظیر برادر خود داشته باشد.
او در یک عمارت با دیوارهای بلند در حومه ثروتمندنشین ریاض زندگی می کند. برادران پدرش نیز با خانواده خود در خانه های جداگانه در داخل همین عمارت اقامت دارند و باغ و استخری مشترک وجود دارد. شیدن و چند نفر از پسرعموهای او با هم بزرگ شده و مدام با هم بازی می کردند و تعطیلات مشترک زیادی را با هم سپری کرده ا ند.
اما اکنون که او 17 سال دارد و یک زن بالغ سعودی محسوب می شود باید خود را به محافل زنانه محدود کند و گاهی دلش برای پسرعموهایش تنگ می شود.
شیدن می گوید: تا زمانی که در کلاس نهم یا دهم بودم، با هم روی چمن می نشستیم و شیر داغ می نوشیدیم اما مادران ما از این موضوع احساس ناراحتی می کردند.
بنابراین ما این کار را متوقف کردیم و اکنون تنها از طریق پیامک یا تلفن با هم صحبت می کنیم و آن ها نباید صورت مرا ببینند. شیدن ادامه می دهد: بعضی اوقات من و خواهرم از مادرمان می پرسیم که چرا از شیر خود به پسرعموهای ما هم نداده تا ما محرم شویم.
اشاره شیدن به سنتی دیرینه در میان اعراب است که تاریخی کهن در پیش از پیدایش اسلام دارد و هنوز در کشورهای حوزه خلیج فارس رعایت می شود. برطبق این سنت دیرینه، زنی که به مردی شیر داده، مجبور نیست از او روی بپوشاند و همانند فرزندان خود با او محرم می شود. فرزندان زن و کودکانی که او به آن ها شیر داده، برادر و خواهر همشیره نامیده شده و مجاز به ازدواج با هم نیستند.
شیدن می گوید: اگر مادر من به پسرعموهای من شیر داده بود، ما می توانستیم اکنون در کنار هم بنشینیم و کار ما بسیار آسان تر می شد.
او با گفتن این مطلب در میان فیلم های خود به جست وجو پرداخته و فیلم غرور و تعصب را با بازی کایرا نایتلی در نقش الیزابت بنت در دست می گیرد و می گوید آن را 12 بار تماشا کرده است.
شیدن می گوید: من فکر می کنم که اواخر حکومت شاه جورج در انگلستان تا حدی شبیه به جامعه کنونی عربستان است؛ باوقار و تا حدی خشک. آیا آن شما را به یاد عربستان سعودی نمی اندازد؟ این فیلم مورد علاقه من است.
منبع www nytimes com 2008 05 13 Katterin zepf کاترینا زوپ ترجمه یونس حاتمی ریاض عربستان سعودی
روزنامه سرمایه