صبح که شود همین که چشم باز کنیم، می رویم سراغ کنترل تلویزیون، اصلا اولین کاری که می کنیم روشن کردن تلویزیون است، بعد می رویم سراغ ردیف کردن صبحانه و صدا زدن بچه ها که زود باشید مدرسه دیر شد!
ما جماعت زن ها اگر خانه دار باشیم آن وقت خیلی بیشتر از آنها که می روند سر کار یک همدم به نام تلویزیون پیدا می کنیم. حالا اینکه در این میان چه قدر زل زده باشیم به سریال ها و خودمان را میان نقش آن زن های بازیگر پیدا کرده باشیم حکایت دیگری است. خودمانیم چند بار شده که وقتی در سریالی زنی را می بینید که شوهرش به او خیانت کرده یا خانمی درگیر تهیه جهیزیه برای دختر دم بخت اش است آهی کشیده باشید و گفته باشید ببین تو را به خدا عین زندگی من است ؟ راستی چرا خیلی از این سریال ها ما را یاد بدبختی ها و ناکامی های مان می اندازد؟! طهماسب صلح جو نویسنده و منتقد سینما معتقد است تلویزیون ما بیشتر مواقع زنان را ضعیف، مظلوم و بی پناه نشان می دهد و از آن طرف ماجرا مردها را نابکار و فریبکار نمایش می دهد.
● شکل زنان در سیما
در رسانه تلویزیون شخصیت زن تک بعدی است برای آنکه عادت کرده ایم بر اساس نگرش یک جانبه به زن بپردازیم، ما بیشتر مواقع تصویر زن را در ملودرام های خانوادگی می بینیم که به نوعی درگیر کشمکش های خانوادگی است هر چند زن ها کم و بیش به عرصه های دیگر سرک کشیده اند اما صلح جو معتقد است عمدتا شخصیت زن ایرانی در چارچوب خانه داری و ملودرام های احساسی محدود شده است و این نگاه کلی موجب شده است که زنان در تلویزیون وجوه تک بعدی پیدا کنند،در واقع مسوولان، فیلمسازان و سریال سازان به آن بسترهای فرهنگی و اجتماعی زندگی زن و پیش فرض هایی که در جامعه نسبت به زن وجود دارد کمتر پرداخته اند و چه بسا گاهی به پیش فرض های غلط دامن زده اند. تمام این اتفاق ها موجب شده است زنانی در سریال ها کانون توجه قرار گیرند که مظلوم هستند و مورد ستم مردان نابکار قرار گرفته اند و کمتر دیده می شود که وجوه اجتماعی زن نمایش داده شود. در حالی که به نظر می رسد زن امروز زنی است که حضور اجتماعی پررنگ تری نسبت به سالیان گذشته داردو در همه عرصه ها فعالیت می کند.
● زنان مظلوم
درباره اینکه زن ها اصولا آدم های مظلومی هستند یا نه، بحثی نیست! هیچ کس دوست ندارد صدایش کنند ظالم!
اما اینکه این نگرش واقعا تا چه اندازه توانسته است در ارایه تصویر واقعی زن ایرانی موثر باشد جای بحث دارد. صلح جو اشکالی که به این نوع شخصیت پردازی وارد می داند را مربوط به حس تلقین ضعیفه بودن می داند و معتقد است اول از همه خود زن ها باید هوار بکشند و اعتراض کنند که چرا این قدر ما را ضعیف نشان می دهید! از سوی دیگر این نوع شخصیت پردازی خواه نا خواه حس ترحم و دلسوزی مخاطب را بر می انگیزد و از این طریق تماشاگر با آن نقش همذات پنداری می کند، در واقع زن ها در آینه تصویر زن تلویزیونی تمام بدبختی ها و ناکامی های خود را می بینند و از آنجا که این سریال ها سعی دارند عامل این ناکامی ها را به گردن مردها بیندازند قاعدتا مردها نمی توانند با این شخصیت ها ارتباط برقرار کنند، صلح جو معتقد است در مجموع نگاه سریال ساز به زن یک نگاه قهرمان ساز است البته نه به مفهوم حماسی اش بلکه زن را شخصیت محوری قرار می دهد و در مقابل آن عامل ضد قهرمان مرد را می آورد که در نتیجه مرد و زن را مقابل هم قرار می دهد، از سوی دیگر این کار نمی تواند بازتاب خوبی داشته باشد چرا که تنها قشر خاصی از جامعه را با خود همراه می کند.
● زنان زرنگ
وقتی رو به روی تلویزیون نشسته اید و زل زده اید به خانمی که صدایش می زنند جناب سروان چه حسی پیدا می کنید؟ خودمانیم دلتان نمی خواهد جای او باشید؟ بیایید یک جور دیگر هم خیال پردازی کنیم نشسته ایم و زل زده ایم به خانمی که تمام جماعت خلافکار مردانه را روی انگشت کوچک دستش می چرخاند، حکم مرگ این یکی را می دهد و تمام پول های شوهر فریب کارش را بالا می کشد.
حالا بیایید باز هم به یک سوال جواب دهیم وقتی زل زده اید به این زن از او بدتان می آید؟ یا اینکه می گویید زن باید این طوری زرنگ باشد! کیف کردم!
می دانید چرا این حس ها می آید سراغ ما، شاید شما هم با صلح جو هم عقیده شوید که برای اینکه آن زن پلیس، خلافکار و... باز هم همان زن است با همان ویژگی های یک انسان مظلوم و ضعیف! متعجب نشوید برای آنکه وقتی به جماعتی زنانه، مورد ستم واقع شدن را تلقین کنند آن وقت آن زن بازیگر اگر نقش پلیس هم بگیرد زن های مخاطب احساس نمی کنند که او دارد وظیفه اجتماعی اش را انجام می دهد بلکه فکر می کنند چه زن با عرضه ای است! و شاید دلشان بخواهدجای او باشند. یا وقتی یک زن را در موقعیت خلاف می بینیم باز هم نمی توانیم از او متنفر شویم و دوست داشته باشیم که به سزای عملش برسد برای آنکه فکر می کنیم بالاخره کسی پیدا شده تا روی دست این جماعت ستمکار مردانه بلند شود، آن وقت دلمان نمی خواهد طبق قاعده درام او به سزای عملش برسد، در واقع جایی که قرار است زن ضد قهرمان شود باز هم پیش زمینه های ذهنی مخاطب از او یک قهرمان می سازد.
● زنان درگیر
اما زنان در سیما یک وجه دیگر هم دارند، همه ما زن هایی را در سریال ها و به خصوص برنامه های طنز دیده ایم که مدام مشغول کل کل کردن با مردها هستند.
صلح جو کشمکش را یکی دیگر از وجوه بازیگری زنان می داند و می گوید در خیلی موارد شاهد بگو مگو های زنان با مردان هستیم، حتی گاهی زن ها شروع می کنند به توهین کردن، گاهی جر و بحث ها بالا می گیرد و در این میان زن مخاطبی که نشسته است روبه روی این جعبه جادویی و دارد با آن شخصیت همذات پنداری می کند هیچ بعید نیست که توی دلش به جسارت آن زن بازیگر احسنت هم بگوید و فکر کند که پس چرا او این همه وقت سکوت کرده بود؟
و باورش شود که می توان چشم ها را بست و دهان را باز کرد. در واقع وقتی زن در برابر آن ضد قهرمان دارد خودنمایی می کند به نوعی به بی نزاکتی مجوز رسمی می دهیم هر چند شاید در بسیاری از بگو مگو های خانوادگی خیلی حرف های نه چندان زیبا رد و بدل شود همه ما می دانیم که توی دعوا حلوا خیرات نمی کنند اما به عقیده صلح جو نمی توان یک شیوه رفتاری را به صرف اینکه در جامعه رواج دارد و به بهانه واقع گرایی نمایش داد چرا که این واژه های اهانت آمیز در فضای خانوادگی وسعت بیشتری می گیرند از سوی دیگر نباید فراموش کنیم که مخاطب تلویزیون ما آدم های عام و در شرایط سنی متفاوت هستند ما که مثل بسیاری از کشورها 100 تا 150 شبکه تلویزیونی نداریم که برای بعضی از آنها بتوانیم برنامه های خاص برای رده سنی خاص تدارک ببینیم پس این مرزها باید حساب شده صورت گیرد و مسوولان باید حساب کنند که قرار است این تصویر را پدرها، مادرها، بچه ها، پدربزرگ و مادربزرگ ها همه با هم ببینند چرا که تلویزیون از آن شخصیت های حقیقی است که دیگر یکی از اعضای خانواده ها شده است، او با ما حرف می زند، دیالوگ برقرار می کند، خبر و اطلاعات می دهد و در جایگاه یک موعظه گر خانوادگی قرار دارد.
● فمینیسم خاله زنکی در سیما
باور کنید من دلم نمی خواست این اصطلاح بالا را بنویسم اما چه کنم که صلح جو بر این واژه اصرار داشت!
او معتقد است طی یک دهه اخیر با توجه به موج فمینیسم خاله زنکی که رواج یافته فیلم ها و سریال های تلویزیونی را هم گرفتار این موج کرده است، صلح جو فکر می کند که ما زن ها و حتی جماعت مردها در تعریف فمینیسم دچار اشتباه شده ایم.
درست است که ما زن ها باید به حقوق اجتماعی خود برسیم، اما این به آن معنا نیست که تلویزیون زن ها را بدبخت و ضعیف نشان دهد و از مردها ضد قهرمان بسازد و آنها را مقابل زن ها قرار دهد، باورتان می شود ما با نمایش نقش هایی از این دست و همچنین رواج این نگرش داریم به جایی می رسیم که دشمن زن ها می شوند مردها و دشمن خواهر ها، برادرها خواهند شد.
در حالی که باید رسانه سعی کند زن را به آن جایگاه بالا و ارزش واقعی خودش برساند نه اینکه برای او جایگاهی مثل مردها پیدا کند. به بیان دیگر رسانه باید قبل از اینکه به فردیت زن ایرانی بپردازد به هویت اجتماعی او بپردازد البته منظور صلح جو از هویت اجتماعی زن به معنای زن کارمند، پلیس و پرستار و... نیست بلکه معتقد است رسانه باید زن را از نگاه خود جماعت زنانه ببیند و بداند که جامعه چه نوع نگاهی به زن دارد در واقع رسانه باید برای ساخت یک سریال در جامعه روانکاوی و درونکاوی کند.
مرضیه سبزعلیان
روزنامه تهران امروز