مشارکت زنان در روند توسعه

مشارکت زنان در روند توسعه

توسعه سیاسی که مستلزم تحقق توسعه اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است یکی از اهدافی است که دولتهای خواهان پیشرفت بدان نظر دارند، اما توسعه تنها برداشت کلامی از یک حرکت نیست، بلکه خود گرایش ها و مقدمات خاصی را می طلبد که راه را جهت حرکت جامعه به سوی آینده توأ;م با رفاه اقتصادی و آرامش خیال هموار کند.
گروه زنان گوپی
1399/2/12
0 نظر

امروزه بحث توسعه و روند حرکت به سمت ارتقای کمی و کیفی شاخصه های پیشرفت و توسعه از جمله عوامل بسیار مهمی هستند که تمام تلاش تصمیم گیران و سردمداران کشورها بخصوص جهان سوم را به خود مشغول داشته است. کشور ما نیز از این مقوله جدا نیست و بحث ها و تلاشهایی که به نوعی چه در قوه مقننه و چه در قوه مجریه صورت می گیرد گواه این مطلب است.

 

توسعه سیاسی که مستلزم تحقق توسعه اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است یکی از اهدافی است که دولتهای خواهان پیشرفت بدان نظر دارند، اما توسعه تنها برداشت کلامی از یک حرکت نیست، بلکه خود گرایش ها و مقدمات خاصی را می طلبد که راه را جهت حرکت جامعه به سوی آینده توأم با رفاه اقتصادی و آرامش خیال هموار کند. از آن جمله می توان به بهره گیری از همه امکانات نیروهای بالقوه و بالفعل در یک جامعه نام برد و بدون شک به توانمندی نیروهای تصمیم گیرنده و در جهت بهره وری بهتر و بیشتر.

هر قدر این توانمندی در به کارگیری نیروهای بالقوه و بالفعل با درایت و روشن بینی توأم باشد نه تنها روند حرکت به سمت توسعه تسریع می یابد بلکه باعث می شود همه سطوح جامعه از این روند رو به رشد بهره ببرند و به رفاه نسبی آرامش خیال اطمینان و اعتماد دست یابند. البته این روند حرکت را نمی توان در طی چند سال کوتاه به سر منزل مقصود رساند.

توسعه صرفا کمی نیست بلکه کیفی هم هست. توسعه یعنی تعالی انسانها و کاهش نابرابریها و این واقعیت را نمی توان انکار کرد که بدون در نظر گرفتن زنان که نیمی از جمعیت کشورها را تشکیل می دهند، دستیابی به توسعه واقعی میسر نخواهد شد.

در برنامه ریزیهای توسعه تاکنون نقش زنان در مراحل مختلف توسعه به صورت کامل و یا سیستماتیک مورد توجه قرار نگرفته و یا اثر این فرآیند را به وضع زنان مشخص ننموده که مسلما همین مسأله ناتوانی برنامه های توسعه را در تأثیرگذاری و دست آخر نتیجه کار به خوبی نمایان نموده است.

رشد اقتصادی کارایی پروژه ها مشارکت همه جانبه استفاده بهینه از منابع محدود، دستیابی به رفاه اقتصادی و عدالت اجتماعی همه و همه احتیاج به نظریه های جدید در توسعه دارد که صد البته باید در برگیرنده نقش زنان باشد.

پروژه هایی که برای توسعه دولتها تعریف می شوند از جمله وسایل اولیه ای هستند که دولتها و سازمانهای بین المللی برای سوق دادن منابع در جهت فرآیند توسعه از آنها استفاده می کنند. حال آن که یکی از موانع اساسی موجود در حال حاضر بر سر راه کاربرد نتایج تحقیقاتی و فعالیتهای بنیادی در جهت توسعه همین عدم استفاده عملی از زنان در طرحهای توسعه و به عبارتی لحاظ ننمودن مسایل آنان در این گونه برنامه هاست.

به عبارت روشن تر عدم وجود یک چارچوب تحلیلی مناسب برای شامل نمودن زنان در تجزیه و تحلیل پروژه ها و تصمیمات توسعه است.

بدون اغراق و به جرأت می توان گفت لازمه اجرای سیاستهای توسعه به شمار آوردن زنان در این فرآیند است.

البته لحاظ نمودن مسایل زنان، مشکلات و موارد خاص مربوط به این قشر از جامعه در تصمیمات و برنامه ریزیهای توسعه یک سوی قضیه است و طرف دیگر آن همکاری و مشارکت این گروه در پروسه های توسعه ای. که در این مقاله به مورد دوم یعنی نقش و کارایی این قشر از جامعه در کمک به اجرای بهتر پروژه های توسعه ای می پردازیم و این موضوع که بدون حضور زنان در مشارکت طرحهای توسعه پروژه ها کارایی و بهره وری مفید خود را به میزان قابل توجهی از دست می دهند.

به عنوان مثال آیا می توان طرحها و پروژه های صرفه جویی های اقتصادی استفاده بهینه از منابع، مصرف کیفی و ... را بدون حضور مشارکت زنان به عنوان بخش قابل ملاحظه ای از استفاده کنندگان جامعه به سر منزل مقصود رساند؟!

آیا می توان بدون حضور و مشارکت زنان به بحث های تولید فرهنگ، فرهنگ سازی، اشاعه تفکر و منش اجتماعی پرداخت حال آنکه آموزگاران واقعی نسل فردا همین مادران و زنان امروز جامعه هستند؟!

● زنان، معلمان واقعی جامعه

معلمان واقعی کودکان امروز که در آینده می توان پس اندازکنندگان و سرمایه داران و یا سرمایه گذاران واقعی جامعه فردا باشند غیر از مادران امروز چه کسانی هستند؟ وقتی روحیه مصرف گرایی و عدم اعتماد به آینده و ناباوری از طریق زنان به فرزندان منتقل می شود آیا می توان در آینده به جامعه ای که افرادش با اعتماد به پس انداز و سرمایه گذاری مشغول باشند امیدوار بود؟ امروزه بحث مدیریت منابع و زمان، اطلاعات و اطلاع رسانی با شتاب فراوان در دنیا بر سر زبان هاست و هر روز طرحی نو و یا سخنی متفاوت از گذشته مطرح می شود و هر بار به یک جنبه از تحلیل این موضوع پرداخته می شود.

آنچه زنان انجام می دهند اثر بسزایی بر اکثر پروژه های توسعه دارد حتی اگر نقش آنان به وضوح در طراحی و اجرای برنامه ها در نظر گرفته نشده باشد، همانگونه که اکثر پروژه های نیز بر زندگی زنان اثر خواهد داشت.

پروژه های توسعه عامل ایجاد تغییرات هستند، بنابراین طراحی پروژه ها نیاز به داده های پایه ای کافی و مناسب دارد. داشتن دین کافی نقطه شروع به شمار آوردن زنان در پروژه های توسعه است و این دید قطعا از طریق اطلاعات و داده های مکفی به دست می آید و البته سازماندهی این اطلاعات و ارایه درست آن می توان اجرای پروژه های توسعه را تسهیل نماید.

فعالیتهای مربوط به تولید برای اعضای خانواده و یا مراقبت از آنان باید به تفکیک مشخص شود که توسط چه کسی انجام می گیرد. این فعالیتها می تواند شامل تهیه خوراک، بارداری و زایمان، نگهداری از اطفال، تربیت کودکان، مواظبت از بیماران، بهداشت خانواده و شست و شوی لباس باشد. ضمن این که منحصر به همین نیست. این فعالیتهای غالبا به عنوان فعالیتهای غیر اقتصادی شناخته شده و معمولا جبران مالی ندارد و در حسابهای ملی نیز گنجانده نمی شود. در حقیقت وظایف نگهداری از منزل و خانواده جزو کارهای اساسی اقتصادی است که باعث توسعه و بقای سرمایه های انسانی، خانواده ها و ملت می شود.

به قول گالبرایت، آنچه شمارش نمی شود معمولا دیده هم نمی شود و چنانچه در تجزیه و تحلیل پروژه ها و فعالیتهای اصلی در نظر گرفته نشود طراحی پروژه ها دچار مشکلات و نقایصی خواهد شد. توجه صریح به این نقش تعیین کننده است. مشارکت زنان در پروژه ها بستگی به این دارد که آیا و چگونه پروژه ها روی فعالیت های مربوط به تولید مثل (هم آوری) و نگهداری از اعضای خانواده، تولید کالا و خدمات اثر دارد و اگر تأثیر دارد این تأثیر چگونه است و در چه جهتی است؟! اگر آموزش صحیح القای آرامش فکری و روحی برای اعضای خانواده ایجاد اعتماد به نفس رشد انگیزه برای پیشرفت را برای اعضای یک خانواده که تشکیل شده از مادر، پدر و چند فرزند جزو توسعه کیفی بدانیم به راستی جایگاه و نقش زنان در این مقوله کجاست؟!

کودکان در خانواده اطلاعات اولیه را پیرامون جهان به دست می آورند، نحوه سخن گفتن را می آموزند و یاد می گیرند چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنند. تمامی اینها از عوامل بسیار مهم در موفقیت یا شکست فرد در فعالیتهای اقتصادی هستند که به میزان و نحوه مشارکت زنان برمی گردد.

به راستی چند درصد از زنان از آموزشهای لازم جهت بهره وری مناسب از منابع مالی و انسانی و یا مدیریت بهینه منابع و زمان را می بینند. به راستی زمان آن فرا نرسیده است که یک خط قرمز روی این که گونه افکار و ایده ها که زنان را فقط مصرف کننده صرف می بینند کشید و روی جنبه نقش غالبی و مهمی را که این قشر می تواند در امر توسعه و حداقل مشارکت در توسعه کیفی ایفا کند تأکید ورزید.

● سخن آخر

همه جا سخن از توسعه است اما کلید رسیدن به این امر، ناباورانه به فراموشی سپرده شده است و آموزش حداقل وقت این قشر را می گیرد. دختران امروز و مادران فردا کمتر به نقش کلیدی خود واقفند و همواره خود را از تصمیم گیریها و مسیولیت پذیری ها مبرا می دانند. آیا به راستی می توان منکر این واقعیت شد که بدون آموزش بی وقفه زنان آگاهی دهی به آنها می توان به توسعه مسلم در جهت انسانی و مادی رسید؟!

یک دختر بیست ساله پس از ازدواج و آغاز خانه داری اش به طور متوسط در هفته 112 ساعت اوقات بیداری دارد. اگر از این میان 64 ساعت را صرف انجام امور منزل و بنماید 48 ساعت وقت آزاد و یا به عبارتی بی برنامه است که تنها در 12 درصد از زنان این زمان صرف یادگیری و گرفتن آموزش می شود. آن هم آموزش در زمینه کارهای دستی سرگرمی و و تنها 3/0 درصد به صورت جدی در زمینه تربیت کودک استفاده بهینه از منابع و زمان و مطالعه مورد، آموزش قرار می گیرند.

از این میان 5 درصد به صورت غیر مستقیم از طریق برنامه های تلویزیونی، رادیو، پلاکاردها و فیلم مورد آموزش قرار می گیرند.

به راستی می توان سخن از مدیریت منابع و زمان بهره وری، تعمیم و تربیت نسلی پویا و کارآمد و خلاق و مدیر راند حال آنکه آمار آموزش آموزگاران اصلی جامعه چنین است؟


مریم انوری منابع 1_ نشریه مرکز آمار ایران سال 79 2_ نشریه سال سازمان ملل درباره زنان 1999 3_ نقش زنان در توسعه از انتشارات صندوق کودکان سازمان ملل 4_ جنبه هایی از توسعه و توسعه نیافتگی نوشته جون رابینسون ترجمه گلریز 5_ نگاه زنان نشر توسعه مجموعه مقالات 1377
بن 1610 اد اند 1610 شه اسلام 1610

نظرات کاربران پیرامون این مطلب

انصراف از پاسخ به کاربر