پاتریارکی (Patriarchy) یا همان مردسالاری، تقریبا به دو دسته در طول تاریخ بشریت، تقسیم می شود:
اول، مردانی که زور و بازو و قدرتشان بیشتر از زنان بوده؛ و دوم، زنانی که زور و بازو و عقل و شعور و درک و فهم و... همه چیزشان کمتر از مردان بوده است، که در نهایت یا از روی بافرهنگی یا بی فرهنگی یا هر دلیل دیگری رخ داده است.
قضیه اما به آن شدت و حدتی که دوستان فمنیست ما اعلام می کنند هم نیست. البته باید بعضی موارد را قبول کرد؛ ظلمهایی رخ داده است، ولی نه همیشه. درثانی ظلمی هم اگر رخ داده باشد، لزومی ندارد که آن را آنقدر بزرگ جلوه دهیم. درطول تاریخ این همه ظلم و جنایت رخ داده است این هم یکی از آنها!
باید بدانیم که آن شیرمردانی که برای دفاع از ناموس وطن جنگیدند و مردند و زخمی شدند و اسیر شدند و زجر کشیدند، یا آنها که خونشان بی گناه ریخته شد، همه مرد بوده اند. چرا کسی از آنها دفاع نمی کند؟ البته شک نکنید که اگر زنان هم جای مردان بودند، همان اتفاقات تکرار می شد. در دورانهای پاتریارکی، اگر خوب دقت کنیم به نتایج بسیار خوب و اخلاقی خواهیم رسید؛ از جمله آنکه فقر و فحشا بسیار کم بوده است، فرزند سالاری به شکل منسجم وجود نداشته است و از همه مهمتر فمنیسم نبوده است. اینها را بنده در مطالعات تاریخی خود درک کرده ام.
حال شعارهای خواهران فمنیسم ما به کجا رسید؟ این آزادی به کجا رسید؟ تجارت جنسی زن به عنوان یک محصول و کالا، پاچیده شدن اعضای خانواده، گسترش طلاق، ازدواجهای مجدد، ساخته شدن فیلم های مبتذل و حتی گرانی دانشگاه ها نتیجه این شعارهای من درآوردی بوده است. تعجب نکنید، که اگر این همه دختر به دانشگاه ها نمی رفتند، اولا پسران به جای آنها می رفتند و آمار باسوادان بیکار بیشتر می شد؛ دوما، دانشگاه ها هم مجبور نبودند برای جذب مشتری، عذر می خواهم دانشجو، قیمت خود را پایین بیاورند. تصادفات رانندگی، بد تربیت شدن فرزندان خانواده یا حتی بی تربیت شدن آنها، افزایش متلک های خیابانی و هر عیب و نقص دیگری که در هر جامعه وجود دارد یا در آینده بوجود خواهد آمد، ریشه درهمین زن گرایی دارد. خدای ناکرده فکر نکنید بنده با فمنیسم یا با زنان یا هر چیز دیگری که به آنها مربوط باشد مشکل دارم؛ خیر! بنده با هیچ کس و هیچ چیز و هیچ جا مشکل ندارم. بنده حتی با خواهر و مادرزن خودم هم هیچ مشکلی ندارم چه برسد به خواهر و مادر دیگران. حتی حاضرم جان ضعیفه خود را هم قسم بخورم. بنده حتی به مادر بچه های داشته و نداشته ام اجازه داده ام که بدون اجازه من در خانه، جلوی خودم، هر چقدر دوست دارد آرایش کند! حتی یکبار هم نظرش را در مورد بچه دار شدن پرسیده ام. بگذریم از مسایل خصوصی زندگی من...
متاسفانه فمنیست ها شعار می دهند که "مردسالاری: تبعیض جنسی، استثمار و بهره کشی جنسی مردان از زنان". یادش بخیر قدیمها... زنها وقتش که می شد، شوهر می کردند؛ بعد در خانه شوهر ظرف می شستند، پخت و پز می کردند، جارو و پارو می کردند، بچه دار می شدند؛ اگر بچه دار هم نمی شدند که زحمتش گردن خانم کوچک می افتاد. دیگر چه می خواستند از زندگی که نداشتند.
برخی می گویند چرا مردان بر روی زنانشان دست بلند می کردند؟ خوب اگر آنها را دوست نداشتند که این کار را نمی کردند. ضمن اینکه علت های مختلفی می تواند در میان باشد.
1) حتما آنها کار اشتباهی می کردند.
2) شاید کار اشتباهی می کردند.
3) مرد عصبانی بوده است.
4) انسان کلا جایز الخطاست.
5) هیچ کدام. در ضمن اگر زن از مردش کتک نخورد، از که می خواهد بخورد؟!
شاید سوال دیگری که در ذهنشان شکل می گیرد این است که چرا مردان به زنان خود خیانت می کنند؟ اولا این پدیده از زمانی آغاز شد که مردسالاری از بین رفته بود! ثانیا، این از آن سوالهایی است که جوابش واقعا مضحکانه است؛ چرا که مرد اگر به زن خود خیانت نکند، به اکبرآقا سوپر محله خیانت کند؟
خوب مرد باید به زنش خیانت کند! بعضی از دشمنان ما اعلام می کنند 99 درصد مردان خیانتکارند؛ تعارف نفرمایید؛ یکباره بگویید 100 درصد، اصلا 101 درصد! 1 درصد هم برای متاهلان آینده. پس شعارهایشان چه شد؟ زندگی مشترک و شریک زندگی و... اگر شریک زندگی انسان طاقت یک خیانت را هم نداشته باشد، پس به چه دردی می خورد؟! وانگهی زنان هم خیانت می کنند.
چرا که فکر خیانت با خودش هیچ فرقی ندارد. آنها فقط حرفش را می زنند، ولی مردان خیلی مردانه به آن عمل می نمایند. پس نتیجه می گیریم که زنان اهل حرفند و مردان اهل عمل!
من نمی فهمم که چرا هیچ کس از آن همه مردی که همواره یاری دهنده و زندگی دهنده، نفس دهنده و همه چیز زنان بوده اند صحبتی نمی کنند؟ مگر کم از این نمونه ها داریم؟ خرج تحصیل جودی ابوت را مگر کسی غیر از بابالنگ دراز داد؛ مامان لنگ دراز آن زمان کجا بود؟ کوزت را کی نجات داد؟ با سیندرلا زنان بدرفتاری می کردند یا مردان.
حتی لوسیفر هم به عنوان یک گربه ماده به او رحم نمی کرد! حالا کی او را نجات داد؟ از موشها تا پادشاه دربار همه مرد بودند که به یاری او رسیدند؛ میتی کومون مگر زن بود؟ حالا امروزه زنان می خواهند برای ما تشکیل حکومت دهند، آزاد باشند! خوب حالا زنان محترم! به شما آزادی داده شد، به کجا رسیدید؟ به غیر از این است که فقط ادای مردان را درآوردید؟ شلوار جین پایتان کردید، موهایتان را کوتاه کردید، تصادف، عذر میخواهم رانندگی کردید، در انتخابات شرکت کردید، خواستید روی پای خود بایستید و نشستید، سیگار کشیدید و خلاصه هر کاری رو که مردان می کردند شما هم کردید، به غیر از یک سری کارها که آنها دیگر بماند که نمی توانستید...!
به نظر بنده که تاریخ را مطالعه کردم و با هیچ کس و هیچ چیز، هیچ مشکلی ندارم و معتقد به آن هستم که بهترین ما باتقواترین ماست، که یک زن به عنوان یک زن هیچ حرفی برای گفتن ندارد، ولی به عنوان یک انسان شاید حرفهایی داشته باشد که جایی برای گفتن آنها بهتر از وصیت نامه؟! الگوی تمام زنان دنیا باید زنان عرب باشند که تاج گل همه زنان هستند.
بطور مثال، یک زن عربستانی را در نظر بگیرید که عمر قانون کشورش برای پاسپورت و شناسنامه مستقل تازه به 2 سال رسیده است و همچنان اشتغال رانندگی، حضانت فرزند، تقاضای طلاق، داد و ستد و سکونت مسافرت فردی، سینما رفتن و... ممنوع می باشد، اما هیچ گاه فکر اعتراض را هم نکرد ه اند. چون شک ندارند هیچ تاثیری ندارد، ولی این را می دانند که چقدر دولت شان و مردانشان آنها را دوست می دارند و برای همین است که اجازه هیچ کاری را به آنها نمی دهند تا خسته نشوند و در حال انجام کار، اتفاقی برایشان رخ ندهد و تا آنکه در نهایت بتوانند به بهترین وجه ممکن، در خدمت شوهر عزیز خود باشند.
اما در مجموع بنده و همه مردان در سراسر دنیا با هرگونه ظلمی که در حق هر موجود زنده ای شود مخالفیم. حتی اگر آن موجود مونث باشد.
راستی این را هم یادم رفت که بگویم که زنان ایرانی اصولا با مردسالاری هیچ مخالفتی ندارند، چراکه اکثر آنها سریال پدرسالار را به دقت دنبال می کردند و حتی در آخر داستان راضی به مرگ او نبودند!
در مجموع به عنوان کسی که تاریخ را به دقت مطالعه کرده ام باید بگویم که اجداد مردانه ما در حق زنان بسیار تدافعی عمل کرده اند، ولی زین پس ما باید به صورت تهاجمی به آنها رفتار نماییم، چراکه مردان با زنان اصلا برابر نیستند و نخواهند بود. حتی در موسیقی هم گام کوچک (مینور) را به زن و گام بزرگ (ماژور) را به مرد شبیه می نمایند. چه فایده از این همه صحبت که امروزه در جامعه ما هر کس عاشق تر باشد، باید تاوان بیشتری بپردازد و ظلم بیشتری در حقش روا می شود. پس بنابراین می توان نتیجه گرفت که هر کس عشقش کمتر، غرورش بیشتر!
دخت ایرانی