ارتقای شغلی به مفهوم گذراندن یک مرحله (یاپست)سازمانی ورسیدن به مرحله ای بالاتردرجایگاه سازمانی است که برحسب لیاقت ،کارآیی،دقت وخبرگی،تخصص وجای خالی درسازمان و... است وازعامل جنسیت درآن خبری نیست.امابه علت تاثیر نگرش برعملکردورفتارآدمی ونهایتا درعملکردکلان سازمانی ،ارتقای شغل فردمنوط بهتعیین جنسیت وی نیزمی شودوبدین ترتیب دارابودن جنسیت مذکرباعث ارتقاءبه مراتب بالاترواحرازمدارک عالی تروداشتن جنسیت مونث ،موجب توقف درپست سازمانی ومحرومیت ازمواهب موردنظرمی شود.این مقاله کوشیده است تاثیرنگرش وکلیشه های جنسی ونیزعوامل موثربیرونی ودرونی رادرارتقای شغلی زنان موردبررسی قراردهد،باهم می خوانیم :
● تعریف تبعیض جنسی :
تبعیض جنسی،نگرش هاواعتقاداتی است که به غلط تواناییهای معینی را به افرادیک جنس نسبت داده یاانکارمی کنندوبه این وسیله درصددتوجیه نابرابریهای جنسی برمی آیند.
ویا به تعریف دیگر نابرابری زن ومرددربرابرامکانات،اشتغال،آموزش و.... .بدین لحاظ تبعیض جنسی نیزنوعی برتری بخشیدن به یک جنس خاص وتحت ستم قراردادن ونادیده گرفتن تواناییها وحقوق جنس دیگراست.تعریف دیگری ازتبعیض جنسی می گوید:
تمایزقایل شدن بین انسانها به جهت تعلق جنسی آنان(به یک جنس خاص)همانطورکه آپارتایددرخود،تبعیض نژادی رابه همراه دارد،یاهرتبعیضی به نفع خودشان به معنای رجحان بخشیدن به انسانهایی است که بافردرابطه ای خویشی داردویاآنکه پارتی بازی درجداکردن انسانهاوبرتردانستن بعضی است به جهت تعلقشان ،به گروه خاصی.درتبعیض جنسی نیزانسانهابه دوگروه تقسیم میشوند،آنان که هم جنس فردند(باخرافه های جنسی مثبت) وآنانکه درجنس مخالف اوجای می گیرند،گروه اول بی هیچ دلیل موجهی رجحان می یابندوبرترشناخته می شوند.تبعیض جنسی درمواردی آشکارودرمواردی دیگرنهان یانامشهوداست ،گاه به صورت آگاهانه اعمال می شودوگاه حالتی ناآگاه دارد.
● تعریف نگرش :
ازسوی دیگر نگرش به عنوان عاملی موثردرتحلیل وتبیین ذهنی شرایط ونیزجهت گیری درانجام ومبادرت به عمل است.تعریف نگرش،که ازمفاهیم اساسی روانشناسی اجتماعی است وازیک سو،بین عقیده وعمل ازسوی دیگرجامی گیرد،دارای دوبعداساسی زیراست:
1)آمادگی درونی بالفعل جهت انجام عمل.
2)گرایش یاجهت گیری مثبت یامنفی دربرابریک امراجتماعی(اشخاص،گروههایااشیاء).
می نارد نگرش را آمادگی درونی ویابه طورکلی آمادگی برای انجام عمل به نحوی خاص تعریف می کند.
ازاین رو،هنگامی که ازرابطه نگرش نسبت به جنسیت مونث وارتقای شغلی سخن می رود،مرادتاکیدبرتبعیض جنسی علیه زنان دراشتغال وارتقای شغلی است ودراین مقوله شایداساسی ترین پرسش این باشدکه چراتقسیم کاردرخانواده ،دربازارکار،دراقتصادودراجتماع،مردان رادرمرتبه بالاتروزنان رادرفرودست قرار می دهد؟ونیزمردسالاری چه ارتباطی بادیگرنظامهای سلطه مانندسرمایه داری،نژادپرستی وتبعیضهای مذهبی وقومی دارد؟
● عوامل موثردراحیاوابقای تبعیض جنسی
▪ تفاوت عملکردزنان بامردان
یکی ازموضوعاتی که بیشترین مباحث راپیرامون خودبرانگیخته است، مساله مقایسه عملکردزنان ومردان است.تاکنون دراین خصوص نظرهایی ابراز وحتی افسانه هایی هم خوانده شده است.مدارک بدست آمده نشان می دهدکه بین زن ومردهیچ تفاوت مهمی وجودنداردکه برعملکردآنان اثربگذاردبرای مثال بین زن ومردازنظرتوان فردی درحل مساله یامشکل،مهارت درتجزیه وتحلیل مسایل،رقابت،پویایی وانگیزش ،رهبری ،یادگیری یاسازش بادیگران هم تفاوت فاحش ومشخصی وجودندارد.درحالی که تحقیقات روانشناسی نشان داده است که زنان تمایل بیشتری به سازش بامقامات بالاتروفرمانبرداری ازآنان دارندواینکه مردان پرخاشگرتربوده ودرجهت کسب موفقیت جسورانه ترعمل می کنند.ولی این اختلافها اهمیت زیادی ندارند.باتوجه به تغییرات سالیان گذشته وافزایش چشمگیرمشارکت زنان درنیروی کار. باتوجه به نیروی مجددنقشهایی که زنها یامردها درصحنه کارایفامی کنندبایدفرض رابراین گذاشت که ازنظربازدهی شغلی بین زن ومردهم تفاوت فاحشی وجودنداردبه همین شیوه ،مدارکی وجودنداردکه نشان دهنده اثرنوع حنس کارمندبررضایت شغلی باشد.
بااینکه میزان عملکردوجنسیت رابطه ای آشکاراست ونشان می دهدکه بین جنسیت وعملکردرابطه معناداری وجودنداردبااین همه زنان به کم کاری ،ناتوانی درانجام مسیولیت وغیبت درکارمتهم می شوند.این سخنان نشان ازیقینی ذهنی وتجربه نشده داردکه درصدداست واقعیت رابه سودذهنیت دگرگون سازدوزنان رابه عناصری ستمکش تبدیل کند.
امادررابطه باغیبت زنان چه می توان گفت؟آیازنان نسبت به مردان ازثبات رفتاری کمتری برخوردارند؟بنابرنظر(ماگینون،1977)بایدگفت ازنظرجابجایی ،مدارک بدست آمده قطعیت ندارند.
نتیجه برخی تحقیقات نشان می دهد،که میزان جابجایی زنان بیشتراست وبرخی هم به این نتیجه رسیده اندکه(دراین زمینه)مردوزن(بایکدیگر)هیچ تفاوتی ندارند.اطلاعات کافی دردست نیست تابتوان دراین زمینه به نتایج معنی داررسید.ولی تحقیق درباره غیبت کارکنان داستان دیگری است.نتیجه تحقیقات نشان می دهدکه میزان غیبت زنان کارمندازمردان بیشتراست.
توجیه منطقی آن هم روشن است ،چون ازگذشته های دور،مسیولیت خانه وخانواده به عهده زنان بوده است.هنگامی که بچه ای بیماراست یابه سبب اینکه تعمیرکاری برای انجام بعضی تعمیرات خانه می آیدوکسی بایددرخانه باشد،این خانم خانه است که بایددرخواست مرخصی بکندودرخانه بماند.ولی تردیدی نیست که این نوع تحقیقات محدود به زمانی مشخص می باشند.
لذا،بنابرتحقیقات به نظرمی رسدکه زنان به جبرازمحیط کاردورمی شوندوپستهاوموقعیتهابدون حضورآنان دربین مردان تقسیم می شود.
▪ تاثیرقدرت جسمی درعملکرد
آنچه که به صورت یک ذهنیت مسلط درجوامع،بعنوان عاملی موثردرارزیابی شغلی ونیزارتقای آن مطرح است میزان عملکردزنان است وآن این است که عملکردزنان به نسبت ازمردان کمتراست. پاپولاذکرکرده است که درلاک نومهمترین علت عدم تمایل کارفرما،به استخدام کارگران زن دربازرگانی وتولیدات صنعتی بخش خصوصی این است که معتقدندزنها فاقد قدرت جسمی لازم هستند.ازاین روجای تعجب است که ببینیم زنان هندی برای مشاغل ساختمانی که مهارت لازم درآن راندارندمناسب شناخته شوندوسنگین ترین مشاغل رابرعهده گیرند.
▪ ناتوانی درنظارت وسرپرستی
زنان درنظارت وسرپرستی ناتوانند.این نگرش مردان وتعدادی اززنان نسبت به مدیریت زنان است.این باورموجب محدودیت بیشترشغلی ومدیریتی زنان می شود.بدین لحاظ هم درکشورهای صنعتی وهم درکشورهای درحال توسعه درمراتب مدیریت وسرپرستی دخالتی ندارند.به طوری که دراکراتمای هند59درصدازشاغلان مردمصاحبه شده ،ترفیع داشتند؛درحالی که این رقمبرای زنان 35درصدبود.تحقیق خانم کارنشان می دهدکه احتمال این که مردها به پستهای سرپرستی ترفیع یابند،بیش اززنها بود(45درصددرمقایسه با33درصد).به همین نحودرشهردیگرهند،لاک نو،سهم نسبی زنهادرترفیع کمتربودوتقریبا هیچ یک درمشاغل نظارت وسرپرستی یامدیریت نبودند.
▪ عملکردپایین
بدیهی است وقتی ارزیابان براین باورخرافی باشندکه زنان قادربه انجام بسیاری ازامورمثل مدیریت وسرپرستی نیستند،بنابراین درتحلیل مقوله کارآیی زنان نیزبه این نتیجه می رسندکه زنها خوب سرپرستی نمی کنند.مطابق تحقیق کار،58درصدکارفرمایان فکرمی کردندکه مردان برای سرپرستی بهتراززنان هستندوفقط8درصدفکر می کردندکه زنهامناسبترندوبقیه اظهرمی کردندکه تفاوتی نمی بینند.
کارفرمایان ،دلیل می آورندکه ،مردان زمانی فرمان یک سرپرست رامی پذیرندکه اودارای جنسیت مذکرنباشد،ولذازنان ،زمانی می توانندبه عنوان سرپرست به انجام وظیفه بپردازندکه کارکنان تابع آنها مونث باشند.به عقیده محقق قبلی،این مورددرسرپرستان زن درصنایع موریس نیزمشاهده شده است محقق درهمان مقاله اظهارمی کندکه این واقعیت که زنان معدودی پستهای مدیریت یاسرپرستی رااشغال می کنند،بدون تردیدناشی ازذهنیت کارفرما نسبت به زنهاست.اماریشه های مشکل عمیقتر است ویاساختارجنسیتی جامعه ازجمله تقسیم کاربین زن ومردوباسلسله مراتب روابط بین زن ومردارتباط دارد.
▪ دلایل عمده ارجح شمردن زنان دراستخدام
ـ مزدکمتر،سربراهی بیشتر
ـ مهارتهای مرتبط باوظایف خانگی مانندآموزگاری،پرستاری،دوزندگی،آشپزی ونظافت
ـ پایین تربودن آموزش زنان نسبت به مردان
ـ نداشتن سابقه مدیریتی محدودیتهای قانونی وفرهنگ
▪ معایب کارزنان ازدیدکارفرمایان
کارزنان ازنظرکارفرمایان،معایبی داردکه ازجمله آنهاست:
ـ فقدان توانایی زنان درانجام بعضی امور
ـ دانش پایین فنی کارگران زن ونیزاینکه تمایلی به یادگیری نشان نمی دهند
ـ استفاده ازمرخصی های دوران بارداری درزایمان وحالات زنانگی سبب میشود که نظم کاربه هم بخوردوتوقع وانتظارات رفاهی زنان زیادترباشد
ـ تماس زنان بامردان موجب آشفتگی محیط کارمی شود
ـ بنابرملاحظات قانونی،امکان استفاده اززنان درنوبت شبانه وجودندار
واین موانع سبب می شودکه کارفرمایان بیشترکارگران مردرااستخدام کنندویااگرزنی درنوبت کارشب به کارگماشته شودموردستم وتبعیض شدیدترقرارگیرد.همجنان که تحقیقات نشان می دهدمی توان نتیجه گرفت که علت وجودیتبعیض جنسی به دوعامل عمده بیرونی ودرونی باز می گردد.
درپایان بایدنتیجه گرفت که رهایی زنان ازاین گونه تبعیض ها منوط به تلاش خودآنان ونیزبررسی دقیقتر شرایط وموقعیت کنونی وپیش بینی عقلانی موقعیت آینده آنان است.
مرکزاطلاعات وآمار زنان