ترس از مدرسه و اجبار و اعلام نارضایتی والدین در کنار هم میتواند
لطمات روحی جبران ناپذیری را بر کودک وارد کند که حتی این حس تا سال های
آخر تحصیل از بین نرود
تقریباً تمام کودکان به خانواده و والدین خود بخصوص مادر وابسته هستند. این وابستگی اگر عادی و در حد معمول باشد مشکلی ایجاد نخواهد کرد، اما اگر کودک بدون مادر خود
نه جایی برود، نه به تنهایی بماند و نه بازی کند هشداری برای والدین محسوب
میشود. این مسئله وقتی بحث برانگیزتر میشود که کودک به سن مدرسه رسیده و
مجبور است
ساعاتی از روز را خارج از خانه و دور از مادرش بگذراند.
البته بیشتر کودکان وقتی برای اولین بار به محیط شلوغ و پرسروصدای مدرسه
پا میگذارند و با معلم و هم سن و سالان خود روبهرو میشوند احساس ترسی
ناشناخته از مواجهه با محیط جدید و دوری از محیط امن خانه به آن ها دست می
دهد، اما با مرور زمان وخوگرفتن با دوستان جدید و معلم که شباهتی به مادر
خود دارد این احساس از بین رفته و به آرامش میرسند.
اما برخی از کودکان نمیتوانند با محیط جدید خو گرفته و مادر و خانه خود
را فراموش کنند. این کودکان در یک حالت اضطراب دائمی هستند و توانایی
تطبیق با محیط را پیدا نمیکنند. این اضطراب، اضطراب جدایی گفته می شود.
یکی از روانشناسان در این باره معتقد است که هراس از مدرسه زیرمجموعه
اضطراب جدایی است که شامل حدود ٥/٣ درصد از کودکان میشود که البته دختران و
کودکان طبقه مرفه در این بین سهم بیشتری را دارا هستند. ٥٠ درصد هراس از
مدرسه هم ترس از جدایی از خانه و مادر است.
● عوامل ایجاد هراس از مدرسه
این ترس ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد؛ وابستگی شدید به مادر،
اعتماد به نفس پائین کودک، ترس از تنهایی و دوری از خانواده، ترس از درس و
مدرسه و تنبیه، شنیدن خاطرات بد و نامطلوب از افراد خانواده مسئله مهمی است
که در این میان اهمیت دارد درحالی که باید کودک را کاملاً درک کرده و به
زور و اجبار او را راهی مدرسه نکنید.
ترس از مدرسه و
اجبار و اعلام نارضایتی والدین در کنار هم میتواند لطمات روحی جبران
ناپذیری را بر کودک وارد کند که حتی این حس تا سال های آخر تحصیل از بین
نرود. به گفته روانشناسان حالات جسمی این نوع کودکان را میتوان این گونه
تعریف کرد. کودکانی که مبتلا به اضطراب جدایی هستند و هراس از مدرسه دارند
معمولاً صبح زود هنگام رفتن به مدرسه دچار دل درد شده و حالت تهوع پیدا
میکنند و یا اینکه شبهای امتحان بیمار میشوند. تمایل نداشتن به غذا و بی
میلی نیز از علائم این نوع اضطراب است.
اما به محض اینکه والدین تصمیم میگیرند که کودکشان به مدرسه نرود تمام
این حالات رفع شده و به حالت اولیه خود برمیگردند. بیشتر افرادی که دچار
این نوع اضطراب میشوند یا جزء خانوادههای پرجمعیت هستند و یا اینکه سطح
فرهنگی و اقتصادی آنها پائین است. البته خجالتی بودن کودک، اختلالات روانی،
نداشتن اعتماد به نفس و نداشتن توجه کافی والدین به وضعیت کودک نیز
میتوانند مشکل ساز باشند.
● حل مسئله
▪ همیشه پیشگیری بهتر از درمان است. قبل از رسیدن سن کودک به مدرسه
او را در مهدکودک یا پیش دبستانی ثبت نام کنید تا او هم با محیطی غیر از
خانه و افرادی غیر از خانوادهاش آشنا شود و هم عادت کند که ساعاتی به دور
از مادرش در بیرون از خانه باشد.
▪ او را به مدرسه رفتن تشویق کنید. برایش هدیه بخرید و آن را به عنوان
جایزه به مدرسه رفتن به او بدهید. (البته در همه حال حد تعادل را رعایت
کنید )
▪ دوستان مدرسه اش را به خانه دعوت کنید و از کودکتان بخواهید که با آنان همبازی شود.
▪ از معلم مدرسه بخواهید
که به فرزندتان مسئولیتهای کوچکی در کلاس بسپارد تا او با برعهده گرفتن
آن ها احساس رضایت و شادمانی کند و آخر این که همیشه و در همه حال گوش
شنوایی برای حرفهای کودکتان داشته باشید.